تمدن سرمایه؛ محیط زیستِ ژنومیک را بیشتر؛ تخریب میکند! - ما برای زیستن درعصرمدرن؛ تکامل نیافته ایم!ـ تیکه 3

 

محمد عالم افتخار

تمدن سرمایه؛ محیط زیستِ ژنومیک را بیشتر؛ تخریب میکند!

ادامهِ (ما برای زیستن درعصرمدرن؛ تکامل نیافته ایم!ـ تیکه 3)

 

 

 

·                        قرار معلوم دشوار فهمی هایی در خطِ فکری اساسی این بحث؛ وجود دارد که تا حد بالایی ناگزیر میباشد.

·                        جهت تسهیل در فهم از مطالب؛ لطفاً دید را فراخ و جهانی و نوعی و حتی تمام جانوری آنهم طولی ـ زمانی بگیرید نه محدود مثلاً در حدود افغانستان یا کشور های «جهان سومی» امروزی و الآنی.

·                        ژنتیک؛ علم است ولی مانند فیزیک عالی و فیزیک ذرات؛ علم بسیط و آسانیاب نیست و «تکامل» علی الوصف بنیاد های مستحکم علمی؛ بیشتر مقوله و مسئاله فلسفی میباشد. ساده سازی و ساده نویسی تیکه های این گفتمان؛ نباید موجب این سوء تفاهم شود که «ما» با بگومگوی کوچه گی و خیابانی سر و کار داریم.

·                        واژهِ «ما» درین سری و سلسله؛ عبارت از همه آدم های روی زمین میباشد؛ نه «من» و «تو» و «دو سه رسوای دیگر».

·                        سایر حیوانات روی زمین نیز ضمناً مد نظر استند خاصه که هرنوع مطالعات نخست روی حیوانات آزمایشگاهی صورت می گیرد و میزانی از تحت تأثیر قرار دهی آنهااز رهگذر مورد نظر در آزمایش؛ باعث شكستهای استاندارد در DNA بافت ها و بافت مغزی گردیده و میگردد.

 

***********

در زمره نظرات وارده؛ دیدگاه زیر خیلی دلچسپ و تأمل برانگیز است؛ ولی متأسفانه از حساب کاربری ای مواصلت کرده؛ که جعلی به نظر می آید. صاحب اصلی حساب کاربری در استقامت این بحث؛ نظرات متفاوتی دارند و میتوانم بیافزایم که خود یکی از استوانه های اصلی پشت صحنه گفتمان میباشند.

من البته این نظر را تحلیل نمیکنم و آنرا به خوانندگان وامیگذارم. اما چنانکه معلوم است؛ محترم نویسنده نظر؛ خلاف ادعا مقالات را طور کامل نخوانده اند؛ ورنه به ساده گی متوجه میشدند که سخن؛ اصلاً  پیرامون چیز های «غریزی ـ کسبی» نه بلکه بالای محیط و ایکوسیستمی است که یک تمدن بزرگ و سرسام آور برای نوع بشر در حالی فراهم میکند که به این زودی ها «تطابق یافتن ژنتیکی» اش باآن میسر نیست و لذا حتی بیم آن میرود که تضاد های شدید و مداوم و فزاینده ایکوسیستم ناشناخته و نا آشنا؛ اسباب «انقراض» را به نسبت اسباب «تطابق وتکامل» زودتر فراهم خواهد کرد:

آرزومندم برخی نظرات اینچنینی؛ مرا مجبور نسازد که به آنچه طور منطقی بایست در اواخر بحث بیاید؛ میانبر بزنم و به سخنی؛ «حرف آخر» را به اول بیاورم:

«با سلام وشادباشها

امید همه باصحت وعافیت باشید

  بعد ازمطالعه بخش اول مقاله تان تلاش کردم باشماازطریق وایبرتماس گیرم  امامیسرنشد اکنون که دیدم دربخش دوم عین اشتباه تکرارمیشود خواستم تا موضوع رااز طریق ایمل مطرح نمایم

 واکنش ها یارفلکس های اوتوماتیک وغریزی همهارثی بوده وازنسل به نسل انتقال میکنند وبه اراده مانمیباشند یعنی اگرمابخواهیم یا نخواهیم قلب مامیزند، رنگ چشم ما سیاه یا سبز و رنگ موی ماسیاه ویازرد میباشد. اینهمه رفلکسها وعلایم چون لوح محفوظ در دی ان ای ما درج گردیده است که معروض به تکامل ارثی نمیشوند مگرازطریق  موتیشن یاباسپری شدن میلیونها سال. بناا شکایت ازعدم تکامل ارثی ماکاریست بیفایده. استعمال  یک توالت تاسفر به فضای خارجی همه مسایلی اند که به وراثت وتکامل ان ارتباط نداشته همه کسبی ومربوط به سعی وتلاش شخص میباشد.

شاد ومسرور وصحتمند باشید. »

*********

محترم پروفیسور دکتور طب حربی سید احمد جهش؛ که مدت مدیدی در شفاخانه 400 بستر اردوی افغانستان؛ درمانگری محققانه نموده و قسمتی از ماحصل تجربیات گرانبهای خویش را طی کتاب قطور طبی تألیف و چاپ نیز کرده اند؛ در عین حال یک محقق بزرگ سیاسی و جهانشناسی بوده با تسلط که در زبانهای انگلیسی و روسی دارند؛ منابع دست اول درین زبانها را روزانه در انترنیت و طی کتاب ها و ویدیو ها... مرور می نمایند که ما وشما خیلی از فراورده های تحقیقی شان بهره برده ایم مانند (بلیه دیپ ستیت و برنامه ها و کارنامه های مخوف آن) و در آتی نیز انشاءالله فراوان بهره خواهیم برد.

هدف از ذکر خیر ایشان درین سلسله؛موضوع مستند و مسجلی است بسیار جالب و سخت رسا و گویا.

در درازای سالیان پسین که مبایل های گوناگون عالمگیر شد و از رئیس جمهوران و ملیاردران امریکا تا خرکاران و خاکشوران های دور افتاده ترین سرزمین ها به اعتبار تمدنی؛ دست کم جوره جوره از آنها را در دست و در جیب می گشتاندند؛ دوستان کم کم متوجه بی رغبتی شگفت انگیز جناب دکتور جهش به این پدیده «مرغوب و محبوب عصر» گردیدند.

البته دکتور؛ کمپیوتر مجهر با انترنیت داشته و با آن بسیار کار میکردند. در زمره اپلیکیشن ها (یا برنامه های کاربردی اختصاصی) ی مخابره و تماس مانند «وایبر» را در کمپیوتر نصب کرده بودند و از آن طریق تماس های متعدد حتی خیلی طولانی مدت را با آشنایان در سراسر جهان برقرار و اجرا می فرمودند.

ولی کاستی هایی احساس میشد؛ چرا که تماس گیری دیگران با دکتور؛ در صورتی میسر بود که کمپیوتر روشن باشد و دکتور هم عقب آن آماده. مسلم است که چنین چیزی همیشه و 24 ساعته امکان ندارد.

این است که از دکتور تقاضا میشد تا مبایل بگیرد و آنرا پیوسته فعال؛ همراه خود داشته باشد.

اما دکتور بی رغبتی مرموز خویش را دوام میداد و حتی مبایل های اهدایی فرزندان و اقارب و دوستان نزدیک را رد میکرد و هی بهانه می آورد که حوصله کار با این دستگاه پیچیده را ندارد.

البته ناگفته نماند که دکتور جهش با آنکه سالیان زیادی است که در کانادا با فامیل در مهاجرت زندگی میکنند؛ اما بنابر کار و ابتکار ثمر بخش؛ از توانایی مالی بالایی برخور دار بوده و حتی با دوستان و اقارب زیادی در داخل افغانستان مساعدت های پولی انجام میدهند.

لذا خرید و تجدید خرید مبایل های آخرین سیستم برایشان بسیار ساده است.

من که با جناب دکتور جهش و فامیل و برخی از دوستان ایشان در اینجا و انجای جهان تماس ها و مکالماتی میداشته باشم؛ روزی در صحبتی با جناب دکتور؛ به این سِر مگو و راز سر به مُهر؛ آشنایی حاصل نمودم.

دکتور فرمودند: "امواج رادیویی و الکترومغتاطیسی که در مبایل ها رفت و آمد دارند به سلامت (حتی سلول سلول) انسان؛ مضرات شناخته و ناشناخته زیادی میداشته باشند. مبایل ها ادامه «رادار ها» و دیگر ابزار های رادیویی استند.

 

 

ایشان قصه کردند: ما حینیکه در" 400 بستر" بودیم هفته وار یک درس "مخفی و محرم" داشتیم و طی آن این ابزار ها و تکنولوژی ها به ما تحلیل و تشریح میگردید و راه های و وسایل اندک وقایه از آنها و مقابله با مضرات آنها برایمان خاطرنشان میشد."

معلوم است درس ها به خاطری "مخفی و محرم" بوده است که علانیت آن در جامعه؛ ترس و تشویش بر می انگیخت و احتمالاً انگیزه حرکات عصیانگرانه برضد سیستم های رادار و سایر شبکه های دارای امواج رادیویی و امواج مضره دیگر میگردید که معمولاً در محلات زیست مردم دایر بودند و نیز در افسران و سربازانی که با این سیستم ها و شبکه ها کار و تماس داشتند؛ بیم و نگرانی ایجاد می نمود.

ولی به دکتوران مرکز عمده طبی اردو به خاطری مخفیانه آموزش داده میشد که منجمله موارد عامل «امواج و تشعشعات آن» در بیماران را حین معاینات و تداوی مدنظر داشته باشند.

البته در آن زمانها مبایل و تکنولوژی های بی سیم و «وای فای» نیز وجود داشته است؛ ولی تنها در انحصار مراکز تحقیقات فضایی چون «ناسا» و نهاد های محفوظ نظامی ابرقدرت ها بوده است.

من از ورای آموزش های ستلایتی محترم ابراهیم ویکتوری نویسنده کتاب وزین «اسرار کاینات» و «شگفتی های جهان» کمی پس تر از زمان فوق؛ آگاهی یافته بودم که روی هرفشار یا مصلحت و منفعت که بود؛ این دانش و تکنولوژی ی خیلی ها سری نگهداشته شده؛ به منظور تولید انبوه تجارتی به بازار سرمایه داری بیرون داده شد.

معنای صریحتر سخن؛ آن است که دانشمندان مربوط از وقت ها و به طور بنیادی از مضرات امواج الکترومغناطیسی مورد استفاده درین تکنولوژی برای عامه افراد و جوامع بشری آگاهی کامل داشتند و راضی نبودند بخاطر منافع کم و بیش غیر تجارتی؛ آن را بیرون دهند و اسباب فریب و تحمیق و غارت دم افزون مردمان و به مخاطره افتادن زیستار های بشری و فراتر را فراهم گردانند.

بدبختانه امروزه شاهد اهریمنانه ترین و جنایتکارانه ترین رقابت ها در راستای باصطلاح تولید نسل های نو و نو تر و بازهم نو تر مبایل ها و مماثل های آنها میان چند کمپنی و کنسرسیوم چپاولگر استیم و در حالی که پایانی هم بر آن متصور نیست؛ نسل های پیشتر چه بسا از کارتن های تازه خریده شده؛ بیرون نیامده؛ کهنه و از مود افتاده میشود و نزدیک است که کره زمین به قبرستان هنوز آفت خیز کهنه های الکترومغناطیسی مبدل گردد.

(درین استقامت از توضیح و تصویر بیشتر؛ بخاطری معذورم دارید که نظر به روحیه ایکه میدیای مزدور و مسحور سرمایه بر مردمان مسلط کرده است؛ جنبه های رکلامی پیدا میکند!)

بدینگونه ازدوران" 400 بستر" تا کنون تحولات سرسام آور تری در زمینه کاربرد های به مراتب گسترده امواج و اشعات متذکره وقوع یافته و "سر مگو و راز سر به مهر" دکتور جهش؛ در سطح جهانی از پرده بیرون افتاده برای جویندگان و محققان؛ دیگر در حد «درس های مخفی» نمانده است. صرف طور نمونه مثال؛ خلاصه ای از مقالات تازه انترنیتی را در زمینه گزینش و تقدیم میدارم؛ که موضع عالمانه دکتور روشن گردد و هم گفتمان جاری با غنای مطالب و تازه گی و پر باری ادامه یابد:

صورت کامل مقاله را با کلیک روی لینک های عنوانی میتوانید دریابید:

 

اثرات زیان بار امواج الكترو مغناطیس شامل امواج رادار، مایكروویو و ...

 

  

فرستنده های مخابراتی، سیستم های رادار و فرستنده های رادیویی و تلویزیونی كه با فركانس بالا نوسان دارند، میدانهای الكترو مغناطیسی شدیدی تولید می كنند كه در فاصله فركانسهای ۱MHz تا ۱Ghz قرار دارند. انرژی الكترو مغناطیسی توسط بدن جذب می شود و به انرژی حرارتی تبدیل می گردد كه اگر میزان جذب انرژی از حدود 4وات بر متر مربع، بیشتر شود، دمای بدن را به اندازه 1 تا 2 درجه سانتی گراد افزایش می دهد. لذا از این امواج در فركانسهای نزدیك به ۲۷MHz و MHz۲۵۰ برای مقاصد درمانی استفاده می شود.

فركانسهای Extra LowFrequency در حدود 50 تا 80 هرتز، خطرناك ترین فركانس ها برای بدن می باشند. در این فركانسها جریان بسیار كوچك باعث آثار بیولوژیك قابل توجهی می شوند. به عنوان مثال عبور جریان MA23 در فركانس های حدود 50 تا 60 هرتز منجر به شوك دردناك �