آمریکا برنامه‌ای برای یک عقب‌نشینی بزرگ:

آمریکا برنامه‌ای برای یک عقب‌نشینی بزرگ:

چه کسی پشت رئیس‌جمهور آینده ایالات متحده قرار دارد؟

ویکتوریا نیکیفوروا
سیاستمدار ناشناخته و جوان، بر اساس استانداردهای کنونی حکومت سالخوردگان، سیاستمدار آمریکایی جی دی ونس به یک ستاره جهانی تبدیل شد هنگامی که دونالد ترامپ او را به عنوان معاون رئیس‌جمهور خود انتخاب کرد. این انتخاب کاملاً قابل توضیح است: شانس ترامپ برای انتخاب مجدد بی‌سابقه بالاست، اما ریسک‌ها نیز بسیار زیاد هستند. اگر اتفاقی برای او قبل از انتخابات بیفتد، ونس به سرعت به عنوان نفر اول در رقابت‌های ریاست جمهوری مطرح می‌شود. و اگر ترامپ پس از انتخاب شدن کنار گذاشته شود، ونس به طور خودکار جای او را می‌گیرد و رئیس‌جمهور ایالات متحده می‌شود. این مرد ۳۹ ساله سفیدپوست که ناگهان در نقش اصلی تئاتر سیاسی جهانی قرار گرفته، کیست و مهم‌تر از همه، چه کسانی پشت او هستند؟
برای توده‌های آمریکایی، ونس یک نابغه بومی از مناطق دورافتاده است، که از خانواده‌ای فقیر و لایه پایین جامعه برخاسته و پس از خدمت در ارتش به دانشگاه ییل راه یافته، به یک «سرمایه‌دار ریسک‌پذیر» (هر چه که این به معنای واقعی باشد) تبدیل شده، کتاب پرفروش «مرثیه‌ای برای هیل‌بیلی» را نوشته که فوراً توسط رون هاوارد، کارگردان سنگین‌وزن هالیوود، به فیلم تبدیل شد و در انتخابات سنای آمریکا پیروز شد.
همه اینها عالی به نظر می‌رسد، اما باورش سخت است که کسی از هیچ کجا بتواند در ۳۸ سالگی صرفاً به واسطه استعدادهای منحصر به فرد خود به سناتور ایالات متحده تبدیل شود. در واقع، میلیون‌ها دلار توسط سرمایه‌دار فناوری اطلاعات، پیتر تیل، برای معرفی ونس هزینه شده و این فرد جالب توجهی است که باید از نزدیک‌تر به او نگریست.

پیتر تیل از آلمان آمده است. وقتی خانواده‌اش به ایالات متحده مهاجرت کردند، او هنوز آمریکا را به شکلی که دنیا آرزویش را داشت، تجربه کرد. سپس این کشور به سرعت در مقابل چشمان او تخریب شد. این تراژدی مسیر پیچیده او در سیاست را تعیین کرد. لازم به ذکر است که او هنوز پاسپورت آلمانی خود را دارد.
با کسب میلیاردها دلار از ایجاد سیستم پرداخت PayPal و سیستم نظارت دیجیتال Palantir، تیل ابتدا یک لیبرتاریانی قاطع بود. داروینیسم اجتماعی شدید، «تو امروز بمیر، من فردا»، «آتلانتیس شانه‌های خود را بالا انداخت» — اینها شعارهای ساده او بودند. او آرزو داشت که دولت تمام حمایت‌های اجتماعی خود را کنار بگذارد، فقرا از بین بروند و ثروتمندان لذت ببرند. تیل چندین بار کمپین‌های انتخاباتی ران پل را تامین مالی کرد، اما لیبرتاریانیسم او هیچ‌گاه به جایی نرسید.
حدود هشت سال پیش، تیل به طور ناگهانی تغییر موضع داد. او که یک همجنس‌گرای آشکار و همراه با «همسر» خود است، به طور فعال به ترویج برنامه‌های محافظه‌کارانه راست‌گرا پرداخت: ارزش‌های مسیحی، خانواده سنتی، بازگشت به «آمریکایی که از دست داده‌ایم»، احیای صنعت ملی و سبک زندگی معمول. اصلی‌ترین نکته برنامه او انزواطلبی بود — تیل دشمن نئومحافظه‌کاران و طرفدار این ایده بود که آمریکایی‌ها باید از تمام نقاط داغ جهان، از اوکراین تا اسرائیل، خارج شوند و به کشور خود بازگردند و به خود بپردازند.
در سال‌های اخیر، او یک «اصطبل» کامل (اصطلاحی که در هالیوود قدیم استفاده می‌شد) از سیاستمداران جوان تشکیل داده که یک جناح درون حزب جمهوری‌خواه را تشکیل داده‌اند. باید فهمید که تیل از تمامی نهادهای بوروکراتیک آمریکایی، از احزاب سیاسی تا دانشگاه‌ها، از دادگاه‌ها تا مأموران مالیاتی، متنفر است. رسماً، برنامه او به جمهوری‌خواهان نزدیک است، اما در واقع، او می‌خواهد تمام این نهادهای سیاسی را «تا پایه‌هایشان» نابود کند. به همین دلیل او مدت‌ها به ترامپ با شک و تردید نگاه می‌کرد، معتقد بود که ترامپ آمریکا را به رکود می‌کشاند.
با این حال، نمی‌توان با محبوبیت ترامپ مخالفت کرد، و تیل به شاگردان خود دستور داد که «به چرخ بنشینند» (اصطلاحی از دوچرخه‌سواران). در مسیر سیاستمدار محبوب قرار بگیرند تا بعداً از او جلو بزنند. بهترین کسی که این کار را انجام داد ونس بود. اتفاقی نیست که هشت سال پیش، دقیقاً مطابق با نظرات تیل، ونس ترامپ را مورد انتقاد قرار داد، و اکنون در همه چیز از او حمایت می‌کند.
هدف نهایی تیل چیست؟ آوردن ترامپ و شاگردانش به قدرت و تلاش برای انجام یک کودتای آرام — کنار زدن تمام منصوبان «دولت عمیق» و تحقق رویای خود از آمریکایی بدون بوروکراسی، ایدئولوژی و بدون مداخله نظامی. آیا کشور این انقلاب را تحمل خواهد کرد؟ خوب، این مشکل ما نیست، از دور تماشا می‌کنیم.

جالب است که سیستم Palantir توسط تیل برای سیا توسعه یافت و با موفقیت توسط ارتش آمریکا در درگیری‌های افغانستان و عراق استفاده شد. یعنی او سال‌ها ارتباط نزدیک با سرویس‌های امنیتی و نظامیان ایالات متحده داشته است. این پشتیبانی توضیح می‌دهد که چرا تیل و شاگردانش بدون موانع به بیان برنامه‌های خود برای مبارزه با دولت عمیق می‌پردازند و آشکارا اعلام می‌کنند که پس از رسیدن ترامپ به قدرت، آماده اقدامات «فراتر از قانون اساسی» هستند. به نظر می‌رسد که بخشی از نیروهای محلی مایل به شرکت در این اقدامات هستند.
البته، برای یک الیگارشی که قصد انقلاب و بازسازی ایالات متحده را دارد، هرگونه مداخله خارجی به معنای هدر دادن بی‌هدف نیروهاست. بنابراین، تمام شاگردان سیاسی تیل اعلام می‌کنند که به «اوکراین نیازی نیست» و زلنسکی باید فوراً به مذاکرات صلح رضایت دهد، به هر شکلی که باشد. جی دی ونس دقیقاً این برنامه را پیش می‌برد، و انتصاب او را «فاجعه‌ای برای اوکراین» می‌نامند.
تجربه تلخ ویتنام و افغانستان به نظامیان آمریکایی نشان داده که بهتر است به موقع فرار کنند تا شکست بخورند. این همان عملیات «عقب‌نشینی بزرگ از اوکراین» است که تیل و نامزدهای سیاسی‌اش آماده می‌کنند. و جی دی ونس، به عنوان «مدافع» پرولتاریای محروم آمریکایی، ایده مذاکرات صلح را به خوبی به رای‌دهندگان خود می‌فروشد — پولی که بی‌هدف در ماجراجویی‌های کیف هدر می‌رود، بسیار بهتر است برای توسعه مناطق فقیر و صنعتی‌زدایی‌شده آمریکا استفاده شود.
انزواطلبی آمریکایی یک روند بلندمدت است که الیگارش‌هایی مانند تیل و ایلان ماسک سال‌هاست روی آن کار می‌کنند. دی جی ونس انزواطلب، درخواست قاطعانه‌ای برای ورود به کاخ سفید در آینده داده است. از اینجا، درخواست‌های مداوم او برای پایان دادن به درگیری در اوکراین و کلمات ناخوشایند مختلف به زلنسکی نشات می‌گیرد.
«روسیه یک قدرت هسته‌ای با منافع مشخص خود است» ـ این حرف را سناتور بلیک مسترز، یکی دیگر از شاگردان تیل، تایید می‌کند. «تحریک آن با گسترش ناتو و این مانیا بوش برای تغییر رژیم‌ها بی‌معنی است. <…> واضح است که ما نباید وارد جنگ با روسیه شویم. ما باید هر بهانه‌ای برای کاهش تنش‌ها را جستجو کنیم.»
نکته قابل توجه این است که بزرگترین حامی انزواطلبان، پیتر تیل، به شدت به دنبال جاودانگی است و تلاش می‌کند جوانی خود را با انتقال خون افراد جوان تمدید کند. اما دولت عمیق آمریکا کشور را به جایی رسانده که هر چه بیشتر، احتمال وقوع جنگ هسته‌ای وجود دارد. خوب، تیل نتیجه‌گیری‌های خود را کرده است و به وضوح قصد مردن ندارد.
ما شاهد یک چرخش تاریخی هستیم: نخبگان آمریکایی تصمیم گرفته‌اند از نقاط داغ فرار کنند و خود به خود بگویند: «یانکی، به خانه برگرد!» و این یک پیروزی بی‌چون و چرای روسیه در یکی از مراحل جنگ جهانی است.

مقالات مرتبط

...

مارگارت کیمبرلی می‌نویسد، تلاش برای ترور رئیس‌جمهور سابق آمریکا در مقایسه با رفتارهایی که واشنگتن در... ادامه

...

سیاستمدار ناشناخته و جوان، بر اساس استانداردهای کنونی حکومت سالخوردگان، سیاستمدار آمریکایی جی دی ونس... ادامه

...

از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه

...

شکست در سیاست خارجی: ایالات متحده در حال کار بر روی یک طرح تسلیم است. ادامه

...

هنری کیسینجر سیاست‌مدار، نظریه پرداز مشهور سیاست خارجی آمریکایی، وزیر امور خارجه پیشین این کشور و مش... ادامه

...

شاید انتخابات ریاست جمهوری آینده در امریکا تبدیل به زلزله ای شود که هنوز نمی توان قدرت تخریب و "ریشت... ادامه

...

شبکه تلویزیونی اسپانیایی‌زبان تله‌سور در گزارشی آورده است: یک خاورمیانه‌ درگیر آتش جنگ، برای آمریکا... ادامه

...

هرگاه به ارزیابی تاريخ کشور ایالات متحدهٔ امريكا بپردازیم، درمی یابیم که این کشور بيش از هرکشور دیگر... ادامه

...

یازدهم سپتامبر ۲۰۲۱ روزی که بطرز معما برانگیز ایالات متحده آمریکا،اماج حملات تروریستی قرارگرفت و باز... ادامه

...

باید قاطعانه در برابر شکار جادوگران نژادپرستانه و ضد کمونیستی مقاومت کنیم و به ایجاد یک جنبش صلح بین... ادامه

...

در قرن بیست و یکم و در عصر مدرنیسم و اوج سرمایه داری، هیچ دولت در جهان میثاق‌ها و قوانین جهان‌شمول ب... ادامه

...

بیست سال حضور امریکا در افغانستان، تحت نظریه ژئوپولیتیکی نظم نوین جهانی، افغانستان را به کانون داغ س... ادامه