سرود سبز بهاران

  غفار عریف

 

سرود سبز بهاران

      آ های مردم! 

بهار زندگانی با خنده ی نوروزی از راه رسیده تا اورنگ نو عروس چمن را چراغانی سازد؛ 

 و در این بزم طرب، قناری ها برای عاشقان زندگی، سرود زندگانی می خوانند:

آمد بهار خرم و آمد رسول یار

مستیم و عاشقیم و خماریم و بیقرار

( مولوی)

      آ های مردم! 

      پرستو ها با آوای بلند، از فراز شاخسار درختان نغمه سرایی دارند و پیام آورده اند: 

صبا به تهنیت پیر می فروش آمد

که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد

( حافظ)

       آ های مردم! 

        چلچله ها با پرواز به سوی آبشار نور، با گذر از فراز کشتزار های سبز و باغ های نیلوفری

 و دشت های پر از لاله و شقایق، ترانه ی زندگانی را ترنم می کنند:

بهار آمد، بهار آمد، بهار مشکبار آمد

نگار آمد، نگار امد، نگار بردبار آمد

صبوح امد، صبوح آمد، صبوح راح و روح آمد

خرامان ساقی مهرو به ایثار عقار آمد....

( مولوی)

         آ های مردم! 

         خورشید و ماه و ستارگان، برای همگان پیام شاد و شیرین بر لب دارند: 

         هر روز تان نوروز و بهار تان پر از گل و شکوفه؛

 

  گل خواره ها و گل چکان ها که گل ها و شکوفه ها را بر زمین می ریزند تا از گلزار زندگی

خوشبویی، خوش سخنی و خوش کلامی رخت بر بندد، سرنگون باد!

طرب ای دل که نو بهار آمد

از صبا بوی زلف یار آمد

هین نظاره که گل جمال نمود

هان تماشا که نو بهار آمد

به تماشای باغ و صحرا شو

که چمن خلد آشکار آمد

در رخ گل جمال یار ببین

که گل از یار یادگار آمد....

( عراقی)

( پایان )

۲۰ / ۳ / ۲۰۲۱