روز جهانی کارگر؛ روز اتحاد، همبستگی وعدالتخواهی کار گران، گرامی باد!
ح . تلاش
روز جهانی کارگر؛ روز اتحاد، همبستگی وعدالتخواهی کار گران، گرامی باد!
اول ماه می، روز همبستگی بین المـللی كارگران و تمام زحمتكشان جهان؛ روز تجدید پیمان کليه نیروهای تحول طلب، ترقی خواه و مبارزین راه نجات دایمی انسان زحمتكش از بند و زنجیرمشت اقلیتی از لاشخوران و استثمارگران جهانی، قاره يی و کشوری است، كه از آن گذشته های دور تاریخ ؛از دوازدهم اپریل ۱۸۵۶ در آسترلیا و پس از ان، از اول ماه می ۱۸۸۶ درشـهر شـیکاگوی آمریكا...بدینسو جهت نیل به حقوق و خواست های مسلم انسانی كارگران و زحمتکشان برای دستیابی به عدالت اجتماعی واقتصادی به رزم و مبارزه ی مستمــر، پرداخته اند.
گفتنی است که تظاهرات کارگران شیکاگو درست در یکم ماه می ۱۸۸۶ با سرکوب خشن و خونین پولیس مدافع سرمایه سالاران و نظام سرمایه داری روبرو شد. لیک به رغم دستگیری و اعدام رهبران و شماری از کارگران مبارز، جنبش اعتراضی کارگری با نیرومندی و مقاومت بیشترادامه یافت و بدینگونه، اول ماه می، روزهمبستگی جهانی کارگر، نام گذاری گردید.
در تاریخ بشر هیچ زمانی به اندازه امروز ثروت و امکانات به وفور وجود نداشته است٬ و هیچ زمانی میزان استثمار و ظلم و بیعدالتی و بیرحمی و اختلاف طبقاتی به اندازه امروز وسیع و همه جانبه نبوده است. سرمایه داری در سراسر جهان در تلاش است تا به هر وسیلۀ ممکن، روی این کرۀ خاکی، جنايت های خود را زير نام "قانون طبیعی"، در ذهن کارگران و ستمدیگان، تبليغ و تبدیل کند. نظام های سرمایه داری، بیش از پیش، کوشیده و می کوشند تا بحرانها و رکود های اقتصادی خود را با سیاست ضد انساني " ریاضت اقتصادی"؛ افزایش استثمار و محروم ساختن طبقه کارگر و سایر زحمتکشان از بسیاری حقوق و امتیاز به دست آورده ی شان، و سهم این طبقه از ثروتی را که در تولید آن سهم و نقش اصلی دارند، کاهش بدهند که این روند بگونه ی ظالمانه، ادامه دارد.
در این ارتباط باید با افتخار گفته شود، اول می، روز اعلام مخالفت طبقه کارگر و متحدین آن است که به این همه ظلم و استبداد و استثمار لگام گسیخته ی صاحبان سرمایه؛ به این برده گئ مدرن در قرن بیست و یکم، "نه" گفتن و به شدت محکوم نمودن آن است.
اول می، روز دفاع ازعدالت اجتماعی- اقتصادی است که تنها در نظام سوسیالیستی میسر شدنی است؛ آن روز؛ یعنی روز پیروزی کارگران و زحمتکشان بر نظام استثمارگر طبقاتی و استقرار نظام سوسیالیستی، روزاعلام نجات انسان زحمتکش، بدست انسان زحمتکش می باشد.
اول ماه می، را در شرایطی گرامی می داریم که کارگران و ستمکشان جهان، در کنار بردن بارسنگین و ستمگرانه ی ناشی از موجودیت فاصله طبقاتی و شکاف میان فقر و ثروت؛ فقیر وثروتمند؛ سرمایه دار و کارگر که در جهان به بالاترین حد خود رسیده است، آنان با جمع هزاران انسان بی خانمان دیگر در جوامع بشری، بویژه در امریکا، ازهجوم وایروس کرونا، بیشتر و بیشتر قربانی داده و می دهند. چون برای سرمایه داران، جان انسان های عادی بشمول نیروی کار، اهمیتی ندارد. آنان فقط در فکرگردش سرمایه و انباشت روز افزون آن اند. زیرا تداوم نظام سرمایه داری تنها با انباشت سرمایه امکان پذیر میشود.
تجارب نشان داده است که کاهش انباشت سرمایه به بروز بحران های بزرگی در نظام سرمایه داری منجر شده است؛ که بدون شک این بحرانها، تداوم و بازتولید نظام سرمایه داری را تهدید کرده و تهدید میکند. بنابراین بازتولید سرمایه و قابلیت تداوم انباشت سرمایه، نقشی پراهمیت در تداوم حرکت نظام سرمایه داری ایفا می کند.
به همین علت است که نظام های سرمایه داری، بویژه امریکا و انگلیس، با استفادۀ ابزاری از واژۀ "دموکراسی"، در قرنطینه نمودن به موقع و آمده گی کامل برای نجات انسان های آلوده شده به این وایروس؛ تدراک همه وسایل ایمنی برای شهروندان و کارکنان امور بهداشتی؛ رسانیدن نیارمندی های اولیه برای قرنطین شده گان...{آنچه که دولت چین نمود}غرض پایان نگهداشتن هرچه بیشتر مردم از آلوده شدن به این وایروس کشنده و بلند رفتن مرگ و میر ناشئ از آن، بنابر اندیشه و جایگاه طبقاتی شان، عمدی سهل انگاری نمودند.
بنابران، "این نه جامعه انسانهای برابر و آزاد، بلکه جامعه طبقاتی است که در برابر ویروس کرونا به زانو درآمده است... سرداران جوامع سرمایه داری، از جمله امریکا، این ثروتمند ترین و بزرگترین اقتصاد جهان، میگویند که شرایط استثنائی است، منابع و امکانات پزشکی لازم را نداریم؛ بیمارستان و پزشک و پرستار و ماسک و دستکش، روپوش و وینتیلاتور (آله ویژه برای تنفس مصنوعی) وغیره وغیره را نداریم. اما نمیگویند سالهاست از بودجه خدمات عمومی زده و به بودجه نظامی افزوده اند. هر سال از بودجه بیمه های اجتماعی و بهداشت و درمان عمومی کم کرده اند؛ مالیات ثروتمندان را بخشیده اند؛ ریاضت اقتصادی و فقر و فلاکت را همه گیر کرده اند؛ همه چیز را به بازار آزاد و قانون طلايی سود آوری هر چه بیشتر سپرده اند؛ بهداشت و درمان را هم به کالا تبدیل کرده اند؛ و کنون {با بی حیایی تمام} می نالند که آماده نیستیم!" نتیجۀ آن، اثر گذاری های منفی و زیان بار این وایروس و عملکرد نظام های طبقاتی، نه تنها لشکر بیکاران را، بلکه شگاف و فاصلۀ طبقاتی را، باز هم افزایش داده است. به اساس آخرین گزارش ها، رقم بیکارشدگان در امریکا، در حدود ۱۰(ده) میلیون تن رسیده که از تمامی آمارها برای بازه زمانی مشابه در طول تاریخ این کشور بالاتر است. ..و نیز به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، بسیاری از اقتصاددان ها پیشبینی می کنند که رقم بیکاری در ایالات متحده تا پایان ماه جاری میلادی به ۲۰ میلیون نفر برسد. (ایرنا)
بدون تردید وجود و دوام چنین فاصلۀ ظالمانه ی طبقاتی در امریکا و سایر نطام های طبقاتی در جهان، که بیشتراز طریق اجرای سیاست نئولیبرالی و "ریاضت اقتصادی" صورت گرفته و می گیرد، سبب گسترش هرچه بیشتر فقر و بیکاری؛ و وابستگی تمام تر کشور های عقب نگهداشته شده، به استعمارگران {نو} می گردد؛ که کشورما افغانستان نیز به عنوان یکی از مستعمرات {جدید} امپریالیسم جهانی، نمی تواند ازاین قاعده مستثنی باشد.
به همین دلیل است که در این کشور اشغال شده، تفاوت فقر و ثروت؛ امیر و غریب؛ دارا و نادار... و وابسته شدن محکمتر آن به امپریالیسم امریکا، طی نزده سال گذشته، افزایش یافته و باز هم افزایش می یابد؛ که نتیجه ی آن، ازدیاد فاصله ی طبقاتی و افزایش اردوی بینوایان و بیکاران می باشد. چنانچه "شبکه ی جهانی دربرابر بحران غذایی" در همین هفته هشدار داد که افغانستان در میان سه بد ترین کشور جهان از نگاه فقر غذایی، قرار دارد. این واقعن تکاندهنده و المناک است.
در حالیکه هجوم اشغالگرانه ی اتحادیه یی امپریالیستها به كشور ما، آنهم به بهانه ی “ریشه كن سازی ترورو تروریسم؛ زدودنِ كشت وتولید وقاچاق تریاك و هیرویین؛ نظام سازی وباز سازی سیاسی و اقتصادی؛ تامین امنیت فردی، خانواده گی و شغلی و...” صورت گرفته است؛ و این نه تنها در راستای وعده های دروغین و فریبنده ی شان كدام دست آوردی نداشته اند، بلكه تروریسم در وطن ما، طی حضور اشغالگرانه ی آنان، بیشتر گسترش داده شده است؛ دوام حاكمیت مافیایی و تفنگ سالاری؛ نقض سیستماتیك و روزمره ی حقوق بشر؛ ناامنی و فساداداری؛ دوام تولید و قاچاق هیرویین و اعتیاد غم انگیز{که نزدیک به چهار میلیون معتاد می رسد}؛ سرقت و دزدی های مسلحانه؛ قتل های سازمان یافته؛ خشونت ودهشت افگنی... سال به سال روند صعودی داشته است و ادامۀ چنین وضعیت ناگوار، كشور و مردم تنگدست و بیچارۀ آنرا، بیشتر بسوی فاجعه ی اجتماعی- اقتصادی، جبرن کشانیده و می کشاند.
مکررن یاد آور باید شد که طی دوران اشغال افغانستان توسط نیروهای امپریالیستی، كارگران و زحمتكشان میهن ما هیچگونه اقدام قابل توجه زیر بنایی ملی بخصوص در بخش صنعت و زراعت و مالداری ازجانب اشغالگران و دولت وابسته ی شان، انجام نیافته است.
هکذا رنجبران کشور تا حال شاهد از میان برداشتن فاجعه ی بیكاری و زدودن فقرچند بعدی و استخوانسوز، نبود خدمات رایگان پزشکی، نبود امنیت و بیمۀ شغلی؛ نابرابری های عمیق اقتصادی ازجمله دربخش اندازۀ معاشات ماهانه ی کارکنان سکتورهای دولتی و خصوصی؛ عدم بهبود شرایط کار... نبوده ونمی توانند باشند؛ زيرا، هجوم اشغالگرانه ی امپریالیسم با ۴۲ دولت عضو سازمان نظامی و تجاوزگر"ناتو" به میهن ما زیر نام مبارزه با تروریزم و تولید تریاک وهیروئین و"کمک به مردم افغانستان"...، شعارهای دروغین بیش نبوده و نیست.
خلاف ادعاهای گزاف و دهن پرکن امریکایی ها و متحدان آنها، از بدو ورود {تهاجمی و خونین این قدرتها در افغانستان، اوضاع امنیتی و به دنبال آن وضعیت اقتصادی مردم به تدریج رو به وخامت و خرابی گذاشت و این روند در شرایط کنونی به مراتب بدتر و خراب تر شده و روزهای اوج و اقتدار خویش را تجربه می کند. به نظر بی شماری از آگاهان، امریکا و متحدان اروپایی آن، سعی دارند تا افغانستان را در یک حد معینی از بد امنی و ضعف اقتصادی و بیکاری، حفظ کنند؛ به گونه ای که چرخه امنیت و اقتصاد در این کشور اسلامی به کندی و آهستگي زجر آور و طاقت فرسا، بچرخد و در نتیجه مردم این کشور چنان در مشکلات روزمره و خرج و مخارج زندگی شان، دست و پا بزنند که به جز پیدا کردن لقمه نانی برای سیر کردن شکم های شان، به هیچ گزینه دیگری، از جمله به حضور اشغالگرانهۀ امریکا و متحدان آن در کشور، حتی فکر هم نکنند که واقعیت هم، چنین است. {"انتخابات" مسخره آمیز و لبریز از تقلب و جدال قصر نشینان (ارگ و سپیدار) و شرکا، را هم به این فاجعه بفزاییم....}
با تاسف یاد آور باید شد که امریکا را دراین هدف غیرانسانی واستعماری اش، تعدادی از عناصر وجدان باخته و خائن به منافع مردم؛ خائن به خاک و میهن خویش نیز همراهی کرده و می کنند؛ آنهم به قیمت برهم زدن آسایش و رفاه مردم افغانستان. این خائنین، چه در درون نظام کشور چه در بیرون از آن، از آغاز اشغال تا کنون، مصروف خدمت رسانی به اردوی استعمار و استکباراند....
سوگمندانه باید افزود که به اساس گزارش اتحادیۀ کارگران افغانستان با استناد به آمار وزارت اقتصاد دولت وجدان خفتۀ افغانستان، گزارش داده است که ۵۶ درصد افراد واجد شرایط کار در این کشور بیکار اند. همچنان به گزارش بی بی سی، از قول ادارۀ احصائیه مرکزی افغانستان آمده که{طی سال پار} ۵۴ درصد از مردم این کشور زیر خط فقر زندگی میکنند.... علاوه بر آن، برنامه جهانی غذاي سازمان ملل (WFP) اعلام کرد که {سال گذشته} شمار افرادی که در افغانستان امنیت غذایی ندارند به ۱۳ میلیون نفر رسیده است. بدون شک که طی سال روان، این آمار بیشتر و بیشتر خواهد بود.
بنابران، تداوم اشغال و ترور در سرزمین ما و موجودیت رژیم فاسد و بیمار و تحمیلـی؛ و نبود اقتصاد سالم، مشروع و برنامه ریزی شده ی علمی، عادلانه و فراگیر؛ و بی توجه یی عمدی و ظالمانه ی حكام كشوردرایجاد و تقویه ی زیرساختهای اقتصاد ملی؛ مطلق گرایی در سیاست اقتصادی دیكته شدۀ “بازار آزاد” ازجانب اشغالگران، یعنی به نفع کمپرادور ها و دلالان فاسد و منفعت پرست و وابسته به حلقه های مافیای بیرون مرزی؛ حرکت های سود جویانۀ، جاه طلبانۀ و تفرقه افگنانۀ مشتی از بی وجدان ها و مافیای قومی، زبانی، سمتی، جهادی، مذهبی، محلی، ...با ایزاد آنچه در بالا بیان گردید؛ و نیز علاوه شدن هجوم وایروس کشنده ی "کرونا"، زمین را زیر پا های هم میهنان "از خود بیگانه" و بی دفاع مان، چنان داغ و آتشین ساخته که هر لحظه با مرگ دست و گریبان اند.
گزارش ها حاکی ازآن است که وضعیت مردم مظلوم در محلات تحت اداره ی طالبان و داعش... که هر کدام این گروه های تروریستی زاده سیاست سیطره جویانه ی امپریالیسم امریکا و متحدینش است، بد تراز این است.
بدینگونه، تجربه ی نزده سال گذشته نشان داد که هجوم اشغالگران به میهن ما، فقط برای تاراج ثروت های روی زمینی و زیر زمینی میهن؛ دایمی ساختن حضور نظامی – سیاسی - استخباراتی شان در افغانستان؛ و حفظ و گسترش نفوذ منطقوی ایالات متحده و هم پیمانان شان بوده و می باشد؛ همین و بس! هرگونه تصورو گمانه زنی های غیرآن، یا شریک شدن در فریب آگانه ی افكارعامه به نفع اشغالگران و عمال داخلی شان می باشد و یا هم دید خیلی ساده لوحانه و فاقد هرگونه ارزش انسانی و انسادوستی.
هم اکنون نه تنها طبقه ی کارگر و زحمتکشان شهر و ده {زنان و مردان} از ابتدایی ترین حقوق شهروندی محروم اند، بلکه کودکان آنان نیزدر وضع ناگواری قرار دارند. چنانچه نظرسنجی تازه از سوی "مؤسسه حمایت از کودکان" نشان میدهد که دو سوم کودکان افغانستان به دلیل امکان انفجار، آدمربایی و درگیریهای مسلحانه از رفتن به بیرون از خانه میترسند. این نهاد گفته کودکان این کشور با بحران روحی رو به رو هستند و به خدمات حمایتی برای مقابله با آن دسترسی ندارند. (بی بی سی-فارسی).
کار های شاقه توسط کودکان و آزار و اذیت جنسی و تجاوزات جنسی بر آنان {حتا از سوی ملا ها در مساجد}؛ از دست دادن سر پرستان شان؛ فقر و سوء تغذی ... همه ی این ها مانند شمشیر دموکلیس، هر لحظه روان آنان و خانواده های مظلوم شان را، آسیب درد ناک، رسانیده و می رساند.
با آنچه در مورد وضعیت هولناک کشور و مردم آن گفته شد، می توان سطح فشار روحی وروانی بركارگران، استادان دانشگاه ها ودانشكده ها، آموزگاران؛ کارمندان و کارکنان پائین رتبه، پیشه وران و عودت کننده گان بی خانمان، معلولین، معیوبین، دست فروشان و دیگر زحمتكشان و وظیفه داران عرصه های اداری، تولیدی، خدماتی ... که درامد ناچیز و ثابت دارند؛ علاوه بر آن، بخش عظیـمی از ارتش میلیونی بیكاران جامعه را ملاحظه و قضاوت نمود. پس چه انتظاری را می توان از چنین "دولت" گندیده و قانون گریز با مشتی از حکومتی های فاسد؛ و زورمندان تمامیت خواه؛ باند های اوباش وچپاولگر مسلح؛ مافیای دینی و جهادی و سیاسی و مواد مخدر...که هر کدام به سهم خود چون جوک ها، خون مردم ما را مکیده و می مکند، داشته باشند؟ تجربه ی نزده سال گذشته می گوید که هیچ!
درامۀ کودکانه و مضحک "جنگ و صلح" با گروه تروریستی طالبان و اذعان "شکست نظامی" امریکا، ناتو و سایر هم پیمانان آن در برابر این گروه دهشت افگن و ساخته و بافته خود شان که به فلم های کارتونئ هالیوودی می ماند، بحث غم انگیز و درعین حال خنده آوری دیگری است که حالا جایش باشد.
شرایط ویژه ی نجات زحمتكشان وستمدیده گان میهن ازاین وضعیت ناگوار و تراژیك اقتصادی، سیاسی واجتماعی؛ فقط رهایی كشوراز زیرتسلط امپریالیست های اشغالگر ورژیم مافیایی و غیرمسؤول و ضد مردمی وابسته به آن وبرقراری نظام واقعن دموکراتيک و مردمسالار، با اقتصاد علمن تنظیم شده ودر مطابقت کامل با منافع اکثریت مطلق شهروندان کشورمی باشد.
حالا به نظر این قلم، دو گزینه دربرابر شخصیت های با وجدان، ملی و دموکرات؛ و سازمان ها و نیرو های واقعن عدالتخواه و مترقی و استقلال طلب و مردم دوست، قرار دارد:
ـ دوام سازش ومعامله با گرداننده گان چرخ این نظام بی بنیاد و ستمگر و فاسد؛ و نیز دوام نقش تماشاگر از این وضعیت فاجعه آفرین و جانگدازی که بار سنگین آن، بگونۀ مستمر کمر همه ی زحمتکشان میهن مان را شکستانده می رود؛
ـ یا رفتن بسوی اقدام متشکلانه و آگانه {نه خود انگیخته وبدون داشتن پیش آهنگ سیاسی با برنامه ی انسان محور}.
برای برداشتن این نظام عدالت ستیز و مزدور ازبنیاد؛ و ایجاد نظام واقعن مردم سالار و ملی و دموکراتیک که اکثریت مطلق مردم کشور خود وتمام خواست ها و منافع مشروع و انسانی خود را در آن ببینند و بیابند!؟- یعنی ایجاد دولتی که در برابرهمه قوانین که وضع می شود، خود را مسؤول دانسته و در برابر مردم، بمثابه ارگان خدمتگزار آنان، پاسخده باشد.
بدون شک که پیش فرض چنین خیزش سراسری {که سال هاست کارد به استخوان همه شهروندان میهن رسیده}، اساسگذاری تشکل واحد و سیاسي ملی- دموکراتیک و متعهد به آرمان های طبقات و اقشار تحت ستم ملی و طبقاتی و جنسی و عقیدتی... است تا اعضای آن، با درایت و تعقل و جسارت لازمی، با مشعل و سلاح اندیشوی و مرامی خود، توده های درد دیده و ناراض را که از این نظام بیمار و دزد متنفراند، آگاهی طبقاتی و انساندوستانه بخشیده و به چنین سازمان واحد تشکیلاتی- سیاسی و نجاتبخش شان، متشکل سازند؛ و همزمان با آن، برداشتن گام عملی برای ایجاد جبهه ی رهایی بخش ملی – دموکراتیک، متشکل از تمام شخصیت ها و سازمان ها و نهاد های ملی و استقلال طلب و دموکرات و ترقیخواه میهن، به دور یک طرح و یا پلتفورم مشترک، با ماهیت ضد تبعیض و ستم و استبداد و تمایز میان تمام شهروندان شریف و پاک نهاد؛ وضد تبلیغ و عمل تفرقه افگنانۀ قومی، زبانی، مذهبی، محلی، سمتی، جنسیتی،عقیدتی...؛ ضد انواع فساد در جامعه و دولت و سایر نهاد های مدنی...؛ ضد قاچاق و قانون شکنی و قانون گریزی ...و ضد هر گونه تبلغ و عمل تروریستی ....
هر چند که نیل پیروزمندانه به چنین اهداف انسانی، زمانگیر هم باشد؛ ولی رسالت وطنپرستانه و انسادوستانه ی خود را در برابر تاریخ و نسل امروز و نسل های بعدی، باید انجام داد.
فرخنده باد اول ماه می، روز جهانی کارگر!
درود بر کارگران و زحمتکشان کشور مان!
منابع تصویر و آمار و نظر:
- تارنگاشت سپیده دم
- بی بی سی فارسی
- افغانستان ما
- تریبون زمانه
- گوگل