گرامی باد هشتم مارچ، روز همبستگی بین المللی زنان

عبدالحسین تلاش

مارچ ۲۰۱۱

 

زنان چشـــم و چــراغ روزگـــارند

ز نیكـــــویی، بهیـــــن آمــوزگـــارند
به هستــی بنگــری از راه بینش
         

 بدانــــی قـــدر زن، در آفـــرینــــش
اهورا، داده او را بـــــس نكـــویی
       

ز فر و دانـــش و پاكــیزه خویـــــی
تمامی تاروپودش مهربانیست
            

وجودش مایه ای از زندگانیست

                                        بانو اسدي             

 

 

گرامی باد هشتم مارچ، روز همبستگی بین المللی زنان

 

هشتم مارچ، روز همبستگی جهانی زنان، ازسال ۱۸۵۷ بدینسو، با گذراندن دشواری ها و فداكاری وآزمایشات وجانبازی های فراوان،  با نیروی گسترده، باقامت برافراشته و سرشاراز افتخارات، سر بیرون كرده وبه مظهر همبستگی جهانی زنان ومبارزهء پیگیر و كتلوی آنان، برای نیل به تمامی حقوق انسانی شان مبدل و خاطره های حماسه آفرین آن، در تاريخ جنبش های آزادی خواهی انسان مظلوم ، ثبت گردیده است.

در هشتم مارچ۱۸۵۷، کارگر زنان دستگاه های بافنده گی وخیاطی درشهرهای نیویورک وشیكا گو مربوط به ایالات متحده ی آمریکا، در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد،استثمار شدید؛ محروم ومحكوم بودن از دسترسی به هر گونه امکانات رفاهی؛ دشواری های طاقت فرسای شرایط كاری؛ از جمله طولانی بودن ساعات كار؛ افزون بران بدوش كشیدن بارمسئولیت و نگهداری، پرورش ومواظبت فرزندان وایذاً کارشاقه ورسیده گی درامور منزل ، دست به تظاهرات مسالمت آمیز زده وبه راه پیمایی پرداختند. آنها خواستار بهبودمحیط کارو شرایط وحشتناک كاری؛ افزایش حقوق ماهانه؛ کاهش ساعات کارگردیدند. ولی پولیس نیو یارك برخلاف قوانین نافذه ی آن كشور، این تظاهرات مسالمت آمیززنان كارگر راباسركوب بیرحمانه استقبال نمود؛ بسا كه عده ی از آنان را تا سلول های زندان رهسپار نمودند. این روز آغازی بودبرای بیداری وبه پا خاستن زنان آمریكاوجهان، برای كسب حقوق سیاسی، اقتصادی واجتماعی شان، از دولت های ونظام های مستبد، خود كامه وزن ستیز.

ازان روز تاریخی، دهه هاگذشت؛ مشعل فروزان آنرا كسی خاموش ساخته نتوانست؛ بر عكس، این روزکه  روز ندای حق طلبانه ی زنان زحمتكش، آگاه و انقلابی بود، باوجود سركوب های خونین، دیگر به یك پدیده ی بین المللی مبدل گردید؛ زنان آزادیخواه وبه پاخاسته، دركنار مردان همرزم خود؛ همراه وهم سنگرباجنبش های جهانی کارگری و سوسیالیستی، برای نیل به حقوق و آزادی های سیاسی و اجتماعی وکسب حقوق اقتصادی، به مبارزات خود ادامه دادند.

چنانچه در هشتم مارچ سال ۱۹۰۶  کارگرزنان شهرهای نیویورک و شیکاگو، پیوست به گذشته، برای گرامی داشت ازین روزخجسته وباز هم برای بلندنمودن صدای عدالت خواهانه ی شان، دست به تظاهرات مسالمت آمیز زدند ولی  بادریغ كه اینبارهم، این اعتراض به حق ومسالمت آمیزآنان، با مداخله قهرآمیز پلیس مسلح ، جواب گفته شد؛ افزون بران، گرد همآیی کارگرزنان دستگاه بافنده گی كه به مناسبت گرامیداشت  هشتم مارچ، برگذار نموده بودند، مورد حمله ی وحشیانه وبیرحمانه ی نیروهای پلیس قرار گرفته كه تعدادی كثیری از آنان کشته ویا زخمی گردیده و عده ی دیگری راهم دستگیرو زندانی، گروه دیگرازین کارگر زنان  بی دفاع را، از کار اخراج نمودند.

سال بعد، یعنی سال ۱۹۰۷ ، درست پنجاه سال بعد از روز به پا خاستن كارگر زنان شهر های شیكا گو ونیو یارك ، راه پیمایی وسیع وگسترده یی درشهر نیویورک ، برای گرامیداشت از روزهشتم مارچ ، صورت گرفت.  درین روز بار دیگركارگر زنا ن صدای اعترض شان را نسبت به طولانی بودن ساعت کار، استثمار بیرحمانه ی کودکان بلند نموده وخواهان برابری حقوق سیاسی واجتماعی شان از جمله داشتن حق رٱی، گردیدند. ولی اینبار نیزاین  تظاهرات سال صلح آمیززنان، توسط قوه ی قهریه ، سرکوب گردید. ولی این حرکت در سال های بعد نیز ادامه یافت و از مرزهای امریکا هم گذشت و به اروپا رسید و با جنبش های سوسیالیستی آن زمان که عدالت خواهی را ترویج می دادند، هم صدا وهم سنگرگردید. زنان کارگر، روشنفکر و انقلابی بسیاری در این جنبش حضور یافته و بر ضرورت مبارزه با تبعیض جنسی و برقراری برابری اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میان زنان و مردان تاکید می کردند تا نشان دهندكه مبارزه برای گرفتن حقوق انسانی زنان  امریست مهم وسرنوشت سازدر زنده گی اجتماعی آنان  .

بدینگونه بزرگداشت ازهشتم مارچ، یكجا با ندای حق طلبانه وحركت آگاهانه ی زنان به پا خواسته ی جهان، دوش به دوش جنبش های دموكراتیك وكارگری جهانی، در سالهای بعد (سالهای  ۱۹۰۹ ، ۱۹۱۰ ، ۱۹۱۱ ، ۱۹۱۳ ، ۱۹۱۴ ، ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷ )نیزدر كناره های مختلف گیتی، بویژه در در كشورهای اروپایی  و ایالات متحده، بگونه های مختلف، بعمل آمد.

شایستهء گفتن است كه ریشه یی شدن روز پر شكوه هشتم مارچ، بر می گردد به سال۱۹۱۷ ترسایی! درین سال، دركنار سایردست آورد های انقلاب  سوسیالیستی اکتبر در روسیه، انقلاب كه درنوع خود بزرگترین حرکت توده یی اسثمارشونده گان،اعم ازكارگران، دهقانان، سربازان، روشنفكران ... وزنان مبارزوعدالت خواه، بر ضد هرنوع تبعیض، تعصب، استبداد، استعمار واستثمار، درتاریخ مبارزات طبقاتی جوامع بشری به حساب می آید،هشتم مارچ به مثابه روزهمبستگی جهانی زنان ، به یک روز فراموش نشدنی درج صفحه یی از تاریخ جوامع بشری گردید؛ و به بركت آرمان هاواقدامات انقلابی و انسانی آن، برای نخستین بار قشرزن ، دریكی ازگوشه های جهان كه روسیه ی شوروی بود،  برابری حقوق خود را با مردان در همه عرصه های زنده گی دریافتند؛ ونیز دریافتند كه ازین حقوق بدست آمدهء شان چگونه استفاده برند.

روزجهانی زن، با وجودپیروزی های مقطعی و این همه گذشته های غرورآفرین اش كه با بدست آوردن حقوق وآزادی های معین مدنی، سیاسی و اقتصادی  زنان همراه بوده است، باید اذعان نمود كه برای نیل به تمامی حقوق و آزادی های دموكراتیك وانسانی زنان ویا بعبارهء دیگربرای آزادی كامل زن، راهی درازی در پیش دارند؛ چونكه برعلاوه ی اعمال وحشیانه ی”... خشونت علیه زنان درجهان...زنان هـمچنان باتبعیض ونابرابری درحقوق ودرزنده گی روزمره ی خود، درسراسرجهان روبه رو هستند... “؛ هنوزاستثماروحشیانه وتحمیل بیعدالتی های اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی بر زنده گی آنان، چون كابوس مرگ بار،سایه افگنده است.

باید با افتخار یاد آوری نمود كه آغاز مبارزه ی روشنگرانه، كتلوی وآگاهانه ی زنان برای تأمین حقوق سیاسی و اجتماعی شان؛ پیشینه ی تجلیل با شكوه و بزرگ داشت شایسته ازروزتاریخــی هشــتـم مارچ دركشورما، با نام ماندگـاروچـهره ی برجسته، شجاع، فداكار، ترقی خواه و انقلابی میهن ویكی ازپیش كسوتانِ نهضت چپ و دموكراتیك كشور، رفیقِ مبارزداكـتـراناهیتا راتب زاد؛ بانام حزب دموكراتیك خلق افغانستان وبانام وكارنامه های غرورآفرین سایرمادران وخوهران ترقی خواه ومبارزوطن، گره ناگسستنیی خورده است.

امروزاگرسطح آگاهی فـكری، سیاسی وسازمانـي زنان كشورمان به درجـه ‌اي معینی ارتقاء يافته است، با افتخار می ‌تـوان یاد آوری نمود كه سازمان دموكراتیك زنان افغانستان، به رهبری رفیق داكـتـراناهیتاراتبزاد و همدوشی سایرزنان ودوشیزه گان باشهامت وحماسه آفرین این سازمان، بمثابه نخستین منبع فوق العاده  مؤثروتعیین كننده درین زمینه، نقش مانده گارداشته ودارد. غنای بزرگ تجربـی وتاريخي كه برای نسل زنان مبارزوآگاه امروز وفردای كشورمان به ارث مانده، نتیجه ی ويژه گي‌های مبارزه ی متشكلانه و فعاليت ‌هاي روشنگرانه ی فعالین واعضا وهواداران فداكارسازمان دموكراتیك زنان افغانستان بوده ومی باشد.

ناگفته پیداست كه سازمان دموكراتیك زنان افغانستان، علی الرغم تعصبات وقیودات شدید قرون وسطایی دركشور، توانست تا دران برههء تاریخی، با حضورفعال وافتخارآفرین اش ازطریق حركت سازمان یافته، هدفمندانه وروشنگرانه ی اجتماعی خویش ، فعالیت های چشمگیرسیاسی واجتماعی واثرگذاری را دركشور مان انجام دهد؛ ویكی از میراث های غرور آفرین آن، یاد بودهمه ساله  از روز همبستگی جهانی زن دركشورعزیزمان است.

یادآن زنان ودوشیزه گان با شهامت ورزمنده ی وطن مان گرامی باد كه با وصف تهدیدات، اتهامات، تخویف ها، توهینات، تكفیرات، تعجیزات، تحقیرات و ترورهای همرزمان فعال سياسي واجتماعي شان، بخصوص در دهه ی شصت خورشیدی بوسیله ی خفاشانِ سیاه دلِ “اخوان ـ مجاهد” ودیگرباندهای آدمكش، تروریست وتیزاب پاش، شجاعانه و بی هراس، برای عدالت، آزادی وبرابری واقعی زن، این قشرمحكوم و مظلوم جامعه، مبارزه ی جان بازانه و فدا كارانه نموده اند؛ یاد آن سربازان و سربدارانی گرامی باد كه یكجا بازنان و دوشیزه گان مبارز وطن مان، برای برقراری نظام حقوقی وانسانی،كه دران سایه ی ظلمت و وحشتناكِ نابرابری زنان با مردان و هیبتِ تفكروعمل غیرانسانی وعقبگرایانه ی “زن ستیزی”، وجود نداشته باشد، مبارزه مشترك نموده و درین راه، جان باختند.

 شوربختانه باید گفت كه هشتم مارچ امسال نیز مانند ده ـ پانزده سال گذشته(كه كشوردرسیطرهء اوباشانِ “زن ستیز” وتاریكی پرستان عقبگرا قرار داشته ودارد)، درشرایطی برگذار میگردد كه زنان وطن ما زیرسایه ی اندیشه های ستمگرانه ی سنتئ،استبداد روحی و جسمی، تحت چترنظام مافیا یی تریاك سالار، ، تفنگ سالار و مرد سالار، جفا و رنج استخوانسوز میكشند.

ازآنجایكه امروزدرمیهن ما نرخ بیكاری بین مردان به اساس برخی آمار ها،  نزدیك به ۷۰ در صد( كه  سه میلیون آنانراجوانان واجد شرایط کارتشكیل میدهد)، میرسد؛ كه  این وضعیت  بدون شك،  فقرو فاقه ی  خانمانسوزرا، دامنگیر خانواده های رنج كشیده ی آنان ، ازجمله زنان، ساخته ومی سازد؛ آنان بامریضی بی درمان بیكاری، درچنبرهء فقروفلاكت، بیماری وگرسنگی و مرگ و مــیـرگرفتارگردیده ومی گردند؛ مردان وزنان بیكار وفقر زده از ازنبود حد اقل شرایط دسترسی به سهولت ها وامكانات زندگی درد استخوانسوز كشیده ومیكشند! طبق آمارتخمینی بدست آمده، ۷۵ درصد افغان ها زیرخط فقر زندگي مي كنند.

به گزارش ايسنا،  سازمان ملل درگزارش جديد خود، با وجود گذشت چندین سال از سرازیر شدن كمك (!) های جهانی به افغانستان، از وضعیت كتله یی عظیم از محرومین ومظلومین بی نوای كشورچنین خبرمیدهد:

... يک سوم افغان‌ها (تخمین ده ملیون انسان)، در فقر مطلق بسر مي‌برند و قادر نيستند نيازهايشان را تامين کنند، در حالي که يک سوم ديگر( درحدود ده ملیون انسان)، فقط اندکي بالاتر از فقر قرار دارد... كه

بیش از همه، مفسدین، رشوه خواران، مختلسین... تبعيض گران ... و سوء استفاده گران دولتی...”، همچنان بی مسؤولیتی ونفس پرستی خسروان امور، همه وهمه گنهگاران اصلی، چنين وضعيت بوده ومیباشند.

گزارش مي‌افزاید:

 “... مناقشات مسلحانه جاري در افغانستان بر حدود ۹۶ درصد مردم تاثير گذاشته و به مرگ، جراحت و از دست دادن دارايي‌های شان منجر شده است.

همین گونه گزارش درد ناك” كمیسیون مستقل حقوق بشر”، توضیح می دهد كه :

میليون ها کودک، بنابر عوامل فقر وناامنی، نميتوانند به مکتب بروندوآنها، بلا استثناء “ ...درمعرض خطراعتياد به مواد مخدر، تجاوز جنسي، ازدواجهاي پايين ترازسن قانوني، دست فروشی وكارهای شاقه وفوق العاده طاقت فرسا، قاچاق وخدمت براي گروههاي مسلح اند... قرارمی گیرند.”

 صندوق حمایه ازکودکان سازمان ملل مشكلات و دردهای كشندهء اجتماعی ومعیشتی اطفال را بطورفشرده برشمرده است كه چند مورد آن را درذیل (با تلخیص وپیرایش) بیان می كنیم:

 - اطفال افغانستان درحالت جنگ به انواع مریضی های روحی و جسمی دچارگردیده اند؛اکثریت آنها با اجرای کارهای شاقه، نان آور فامیل شان هستند؛ بعضی از کودکان از طرف دهشت افگنان(با شستشوی مغزی)درعملیات انتحاری استفاده میشوند... درهردو دقیقه یك طفل دراثرسؤتغذی می میرند... واین وضعیت غم انگیزهرروزبدترشده میرود...

 - اکثریت اطفال درشهرها و دهات افغانستان به آب صحی، درپایتخت كشور دسترسی ندارند...

 -دراکثریت نقاط کشور...اطفال یتیم وبی سرپرست اکثراًموردخشونت قرارمیگیرند. . . به کلینیک ها وشفاخانه ها دسترسی ندارند واکثراً به اثرامراض اسهال وسینه ــ بغل تلف میشوند ؛ نا گفته روشن است كه این همه دردو رنج وغم امراض روحی وجسمی اطفال، سبب دردجانگدازمادران آنها گردیده وبه یكی ازعوامل مرگ”علاج ناپذیر” تدریجی روحی وفزیكی آنان مبدل گردیده ومیگردد؛ چنانچه افغانستان”... بالاترین مرگ و میرمادران را درسرا سرجهان دارد...!” ؛ مرگ علاج پذیركه نبود دولت مستقل ملی، مردم دوست، عدالت خواه ودادگر، آنراعلاج ناپذیرساخته است.

تپیتر گراف، رئیس سازمان جهانی بهداشت در یک نشست مشترک خبری با نماینده یونیسف در کابل اعلام کرد:

“حقیقت غم انگیز در افغانستان این است که سالانه از هر صد هزار زن، هزار و ششصد تن در هنگام زایمان می میرند. این آمار نگران کننده نشان می دهد که افغانستان یکی از کشورهای دارای بالاترین میزان مرگ مادران در هنگام زایمان و یا بیماری های مربوط به دوران بارداری است.

به اساس گزارش نهاد های بین المللی، زنان زیادی زیرسایهء “ پربركت(!)” دموكراسی واردهء اشغالگران، در كشورما “... توسط سربازان اشغـالگر وجنگ جویان داخـلی مورد تجـاوز قـرار گرفته اند... و ...نهاد های امنیتی كشور( نیز به نوبهء خود) بی مهابا به نقض حقوق بشرمبادرت میورزند...؛ ازدواج های اجباری و قبل از وقت، تجاوزهای جنسی، آزارواذیت، بد رفتاری وضرب وشتم، تبادله ی زنان ودوشیزه گان بی دفاع با حیوانات، سنت قرون وسطایی سنگسار... نوع دیگری ازستم های مردسالاری وخشونت های گسترده ی است كه كنون دركشور، به امرعادی مبدل گردیده است...! “

درسرزمین ما، طی ده سال كه ازحضوراشغالگرانهء آمپریالیستی و”ایجاد دموكراسی(!) آمریكایی” می گذرد، اكثریت زنان و دختران میهن بیش از پیش دربند  زندان اپارتاید جنسی قرارداشته وبیدادگری ها وستم های فراوان مانند “قتلهای ناموسی”،”بدل” دادن ها، خشونتهای خانواده گی ... به بمثابه عوامل بروزامراض روانی، خودكشی ها و خود سوزی ها ... فراراز منزل، قتل، قاچاق، گرا