بيست و پنج نوامبر مبارزه عليه خشونت زنان

زرغونه "ولى "

بيست و پنج نوامبر مبارزه عليه خشونت زنان

 

از سال 1981 ، تاريخ 25 نوامبر به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان  برگزیده شده است. این روز برای یادآوری عزم همگانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان انتخاب شده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹ نامگذاری این روز را به عنوان روزی جهانی تصویب کرد.

این تاریخ به خاطر قتل وحشیانه سه خواهر میرابال، فعالان سیاسی اهل جمهوری دومینیکن امريكا انتخاب شده است.

خشونت تنها كتك زدن ، سياهى چشم ، كبودى بدن ، مو كندن سر نيست؛ بلكه خشونت  صدمه رساندن به مغز و نابودكردن احساس درونى انسان است. 

گر چه كه خشونت در بين انسان ها در جهان به انواع مختلف وجود دارد؛ ولى خشونت عليه زنان با سختترين شكل خود در كشور هاى عقب مانده و سنتى بنابرعوامل مختلف بيشتر است؛ از انجمله در كشور ما. 

با توجه به سنت و نا توانى هاى زنان در ادوار تاريخ خشونت بار كشور جا دارد كه تأثيرات سنت و تجارب زنان از نسل هاى گذشته كه توسط شان خشونت عليه زنان به نسل هاى بعدى انتقال ياقته است نكاتى چند را به بحث مى گيرم: 

زنان و دختران ما كه از قانون برابرى در جامعه سنتى محروم  بودند  و خواسته يا نا خواست بايد با قبول سنت جامعه و با نصيحت هاى مادر كلان ها و يا بزرگان هميشه توجه داشته و به آدامه زنده گى  پرداخته اند. 

مادر كلان ها مى گفتند فرزندم شوهر سايه خدا است بايد به او احترام كرد. 

وقتى او استاده شد بايد تو هم استاده باشى.  

اگر بر تو توهين كرد دندان را به دندان بچسپان ويا زير دندانت كاغذ كلوله را بگير تا موقع جواب دادن دهن ات بسته باشد؛ وقتى دستشوى مى رود ،أب دست برايش بده ؛وقتى بتو فاحشه خطاب مى كند بايد تحمل كنى و با او محبت كن  و فراموش كن  زيرا او مرد است. 

مردان  حرف بد و بد خوى دارند.

اگر لت وسيلى زد به كسى حرف نزن؛ زيرا آبروی شوهر و خانواده ات از بين مى رود. 

بى بى هاى مسلمان ما همه اينروز ها را داشته اند وانان با اين روش داراى  فرزندان  شاد و خانواده هاى با ابرو بوده اند.

ولى مادر كلان يكبار هم نگفت كه مردان هم به زنان خود بايد احترام كنند؛ مردان از روابط عاشقانه و نامشروع دورى كنند و به پيوند خود صادق بمانند.

 مردان از نيش چشمان خود به زنان غير جلوگيرى كنند ؛ مردان احترام به زنان خود داشته باشند و زنان را منحيث انسان و شريك زندگى اجازه تصميم گيرى در تمام امور زنده گى بدهند، زيرا مادر كلان ها  خود با رنده گى دشوار خشونت بار دست وپنجه نرم نموده و سأل هاى دراز زنده گى  شان را با قبول سنت عقب مانده و خشونت  بار را پشت سر گذشتانده اند و بارى هم بنام حيا  به دفاع از حق خود حركتى را انجام نداده اند و به نظرشان مردان حق دارند انچه بخواهند انجام بدهند. 

شوربختانه تعدادی از دوشيزه گان ما با پيروى از اين گوته نصيحت هاى مادركلان ها و بزرگان به چنين زنده گى  حقارت بار تن در داده اند و مى دهند كه جهنم اين دنيا را ازمايش مى كنند و مانند كالبد ها و گودى هاى كوكى و بيجان  به زندگى ادامه مى دهند كه اعتراض و داد خواهى را بى مفهوم مى دانند. حتى تعدادى از زنان روشنفكر وشماری هم با از دست دادن اعضاى بدن، معلوليت ، خود سوزى، سنگسار، اعتياد به مواد مخدر تا قتل و معلوليت كه مثال هاى بيشتر ازشهادت خشونت بار فرخنده دركابل تا كشته شدن شراره درالمان،سنگساررخشانه  در ولايت غور، گوش بينى بريدن زرينه در ولايت جوزجان، خودكشى زهرا خاورى  در كابل، خود سوزى زنان در ولايت هرات و هزاران تن ديگر خشونت را به ازمايش گرفته اند. 

ولى خوشبختانه نسل جديد أعم اززنان ومردان با اگاهى از جهان مدرن وتأمين عدالت اجتماعى ، با حفظ قوانين  منشور ملل متحد در مورد احترام به مقام انسان توجه بيشترداشته و قبول  حقوق  برابر در جامعه را در رده هاى بلند انسانيت و تامين عدالت اجتماعى در جهان مى دانند كه ما شاهد  تعدادى از بانوان فعال در داخل وخارج كشور درعرسه هاى سياسى، اقتصادی،اجتماعى وفرهنگى كاركرد هاى چشمگير دارند، استيم كه با كانديد و برگزيدن شان در سمت هاى بلند دولتى، ايجاد تلويزيون هاى زنان، نشر مجلات و اخبار، ايجاد ويبسايت هاى انترنتى، ايجاد نهاد ها، اتحاديه ها، شوراها با بسيج كتله وسيع زنان بيرق مبارزه عليه خشونت زنان را به اهتزاز در اورده اند و به موفقيت هاى نسبى هم در عرصه هاى مختلف با وجوديكه بسنده نيست نايل شده اند.

خشونت انواع مختلف دارد: 

- تجاوز جنسی در بستر زناشویی؛

- تجاوز شوهر به همسر؛

- حملات جسمانی و کتک زدن؛

- به کار بردن الفاظ رکیک در رابطه با زنان؛

- نگاه به عنوان ابزار جنسی؛

- احساس مالکیت به زن؛

- خواهان نابرابری....

موضوع بحث ما تجاوز جنسى در بستر زنا شويى است. 

زيرا  در مقاله زير عنوان (زنان افغانستان و خشونت سياه وسفيد ) خشونت عليه زنان در كشور بيشتر به بحث پرداخته شده است كه عزيزان مى توانند اين مقاله را در ويبسايت هاى انترنتى حقيقت ،مهروطن، بامداد ، ولايت لوگر ،مرواريد سبز و وغيره مرور نمايند.

 http://www.morwaridsabz.com/

تجاوز جنسي در بستر زنا شويى !  

از إنجايكه  احترام به انسان و حرمت به ان دور از جنسيت يكى از قوانين منشور ملل متحد شناخته شده كه به تمام دولت هاى جهان إبلاغ گرديده و نقض اين قوانين جرم  شناخته شده است؛ با وجود ان هم  خشونت زنان در حوضه هاى مختلف اقتصادى ،اجتماعى ،فرهنگى و سياسى مطرح است. 

اينک، مختصر بحث را در مورد  موضوع مطرح شده ادامه مى دهيم. 

تجاوز جنسى در بستر زنا شوهرى:

 تجاوز دربستر در گذشته منحيث جرم شناخته نمى شد. زيرا زنان با عقد ازدواج به اين فرض يا فكر بودند كه مقاربت  جنسى شان به موافقه رسيده است ومجبور به هر خواست جنسى شوهر و در هر موقع كه مرد مى خواست منحيث وظيفه بايد پاسخگو باشند و مرد دربرقرارى رابطه جنسى مقصر شناخته نمى شد؛ ولى براى اولين بار در سال ١٩٧٥  قانون منع تجاوز زنا شويى در امريكا به تصويب رسيد و بر عقد ازدواج بر مقاربت جنسى توافق صورت گرفت، كه تا ٢٠دسمبر سال  ١٩٩٣ ميلادى أعلاميه منع خشونت عليه زنان به تصويب مجمع عمومى سازمان ملل متحد رسيد. 

همچنان در سال ٢٠١١ (ناوى پيلاى) سر كميسيار حقوق بشر نقض حقوق بشر زنان را با نقش باردارى و جنسيت أعلام كرد. دستيباى تأمين تضمين ًكنترول كامل زنان بربدن شان جهت تامين حقوق مساوى گام ارزنده ديگرى بود كه تعيين زمان ،نحوه انتخاب فرد دلخواه براى ايجاد روابط جنسى و توليد مثل از اساسى ترين ملزومات زنده گى سالم و شرافتمندانه زنان محسوب شد. 

در جوامع سنتى زنان به دلايل مختلف مورد تجاوز و سوء استفاده ی تعدادى از مردان قرار مى گيرند و از احساسات نيك زنان در مقابل فرزندان شان، اسيب پذيرى أطفال، حفظ ابرو، ضرورت و احتياجات اقتصادى، ترس از قطع رابطه جنسى شوهر متجاوز و بعضاً هم فشار هاى قانونى و اجتماعى، سنت، كه زنان راه فرار ندارند و مجبور به قبول روابط جنسى با شوهران خود مى شوند واشك ها و درد ها را براى هميشه زنان از چشم ديگران پنهان مى دارند؛ ولى وقتى انان متوجه شوند با چنين  روابط تن در ندهند، اين جاست، كه مشكلات خانوادگى بروز مى كند.

 اين عوامل است كه زنان جسم و روح شان خسته شده و از بين می روند و شاكى ونا راضى از زندگى مشترك زنا شوهرى خود مى شوند.

تعدادى از مردان، كه به تجاوز دست مى زنند، ناشى از قوه فزيكى، حسادت ها، نداشتن اعتماد به نفس، عدم اگاهى از خواست هاى زن و يا هم ناشى از مشكلات روانى مى باشد، كه بايد اينگونه مردان به مشوره دهندگان خانواده و يا روانشناسان مراجعه نموده و يا جهت اگاهى بيشتر امروز، که امكانات مدرن انترنت با معلومات وسيعتر در مورد وجود دارد، استفاده لازم نمايند.

نهاد هاى زنان ، وزارت زنان، فعالين مدنى زنان بايد جهت تصويب قانون به قانون گزاران واشخاص مسئوول نظريات و پشنهادات سالم شان را آرائه دارند تا كسانيكه به نقض از اين قوانين  دست مى زنند به جزاى اعمال شان رسانده شوند تا پندى باشد به ديگران.   

قابل ياد اورى مى دانم، مبارزه زنان عليه خشونت در جهان امروز، که منجر به رشداقتصادى جهان، تنزيل فقر و مبارزه با مرض كشنده ايدز، تامين صلح و عدالت اجتماعى در جامعه  گرديده است؛ تمام نيرو هاى ازاديخواه، ديموكرات، فيمينيست ها، أعم از زنان و مردان صفوف مبارزين را توسعه بخشيده و بيرق برابرى ،ازادى، تأمين عدالت اجتماعى و صلح سراسرى را در كشور به اهتزاز دراورند! 

و اينك بيجا نخواهد بود كه در اين مقاله سروده ام را كه به  اعتراض عليه  سنگسار  رخشانه در ولايت غور كه در 06.02.2016 به نشر سپرده بودم انتخاب وضميمه نمايم.  

 

" ناله زن افغان در ذلت  و نا توانى"

 

مرا بردند به كشتارى گناه بار

مرا بردند به صحراى خاكسار

هزاران تهمت ناسور كردند

مرا در قبر زنده زنده گور كردند

كشيدم ناله ها از ناتوانى

رسيد به اسمان و كهكشانى

بنام دين مذهب كرد سنگسار

كجاست انصاف شان در مسلمانى

تو اى مرد كه پروردى از من

با خون دل و درد در دامن من

ولى نفرين دارم بر زمانه

كه داده  تيغ  بر تو ظالمانه

تا زنى  بر مادرت و خواهرت تيغ

بكش اين مظلومان را خاينانه

صداى چيغ و ناله تا اسمان ها

زدى بر محرمت تيغ وحشيانه

كجاست قانون و اسلام و عدالت

كه  ريختى خون و كشتى قاتلانه

خداوندا تو دانا و بينايى

بكن رحمى بر ما  تو مخلصانه

 

زرغونه "ولى " جرمنى 25.11.2017