فریا د اعتراض علیه بیداد رهبران دوپهلوی "وطن " ، در زندان پلچرخی

  اکادمیسین دستگیر پنجشیری'

 

 

                     در هم   مشکن  ، گوهر امید  مرا    

                "قلب  وطن"   و بهار  جا وید  مرا

                ای تاجر خاک وخون خاموش مکن

                آتشکده ء جهان  و خورشید    مرا

                                  " فروغ هستی  "

 

فریا د  اعتراض علیه   بیداد  رهبران  دوپهلوی "وطن " ،  در  زندان  پلچرخی

                                    

 

                رهبر جوان"حزب وطن "  درپایان زنده گی سیاسی پر فراز وفرود خود ، ازمواضع  ضد زمینداری- اربابی ضد قبیله سالاری  وضد  امپریالستی " حزب  دموکراتیک  خلق" ودولت جمهوری دموکراتیک افغانستان، به پیروی از شعا ر به  اصطلاح  " تفکر نوین !" گرباچوف وپندهای " حکیمانهء ! " شاه مخلوع  ، پیشوایان  طریقه های  نقشبندی و قادری  چپگرد تند  ودنباله روانه  کرد.

                  وی درلویه جرگهء تصویب  قانون اساسی از ترکیب واژه های"  دموکراتیک " و گوهر مردمسالاری تحول  هفتم ثور 1357 خورشیدی ودر درجه ء اول  از نام پایه دار " جمهوری دموکراتیک افغانستان " و اصول مبارزهء  اجتماعی  با آهنگ پرشتابی عقب نشست. ولی من که  به  هنگام  رأ ی گیری درباره ء  تغییر نام " جمهوری دموکراتیک  افغانستان " به "جمهوری افغانستان " و علیه  حذف  ترکیب     " دمو کراتیک  ( مرد مسالاری ) ، از نام  "جمهوری دموکراتیک افغانستان " درجلسه عمومی لویه جرگۀ قانون اساسی به شیوۀ آشکا را   رأی مخالف دادم .

                 دکتور نجیب لله  دربرابراین موضعگیری  " بدعتگرانۀ  سازمانی"  و تک روی من  سخت  برافروخته شد وبه هنگام تفریح   با زهر خندی به من گفت که " بی وقت  اذان دادی ".  من نیز  با آگاهی  ازین ضرب المثل  توده ها  که : " هرگاه  خروسی  نا بهنگام اذان بدهد سرش سزای  تیغ  میشود "، به پاسخ ایشان بیدرنگ گفتم که :  " اگر مرغان اذان بدهند  یانی ، صبح  مید مد و آفتاب طلوع میکند".

                به هرحال اگرکه طرح  قانون  اساسی ایشان  دران لویه جرگه  به اکثریت  قریب به اتفاق آراء تصویب  شد؛ ولی  این پیروزی ،فاقد  گوهر دموکراتیک  و مغایر خواست داد خواهانه  اکثریت صفوف و  فعا لان حزبی  بود. زیرا اکثر نماینده گان لویه جرگه  غالبا پس ازغربال توسط  باشه های دست آموز دکتور  نجیب ا  لله وارد تارلار لویه جرگه شده بودند؛ یک رآی مخالف من درجلسه ء علنی لویه جرگه ، بویژه  در "حزب  دموکراتیک خلق افغانستان "،  بازتاب گسترده یافت  و برای نخستین بار، اکثریت  صفوف، فعالان واعضای رهبری حزب دموکراتیک خلق به جاودانی بودن و " تقدس" مرکزیت فاقد گوهر دموکراتیک حزب  وطن ، باورخودرا باختند. همچنین این سیاست فرصت طلبانه  ، علنا  به محک تجربه زده شد و در یک نظر پرسی درون سازمانهای حزبی کم ازکم هشتادهزار عضو وفعالان  لشکری وکشوری "حزب دموکراتیک خلق " علیه چپگرد تند  و سیاست واپسگرایانه ء این حزب  موضعگیری  و از اصول مبارزه ء اجتماعی و گوهر دموکراتیک حزب و  دولت  شجاعانه دفاع  کردند؛ ولی دکتور نجیب الله با شناخت موقف  متزلز ل  خود  دردرون ح.د.خ.ا  ، به اراده ء اکثریت رهبران ،  فعالان  وصفوف  حزبی گردن نه نهاد و خلاف اصول مرکزیت دموکراتیک  به فکروذکر پالیسی نوش ونیش انتقام  توطیه و تصفیهء مخالفان سیاسی خود افتاد. پس از رویا رویی نظامی  با  دگر جنرال شهنواز تنی وزیر د فاع  خویش، تر وخشک  را به  بهانه ء همکاری و پشتیبانی ازوزیر دفاع  وحزب اسلامی حکمتیار،  شکار کرد؛ کشته  وزخمی ساخت   و در جهنم  امنیت دولتی وشکنجه گاهها انداخت و آب را به  آسیاب محافظه  کاران  نو و  کهن جهان زوال  یابندۀ   القاعده ، اخوانیان  ونظا میگران پاکستان ریخت؛ مرا نیز پس ازگرفتاری ازمقر کمیته مرکزی در صبح فردای شب درگیری وشباخون وهجوم برقرارگاه شهنوا ز تنی وزیردفاع  ورویاروی نظامی 16حوت 1368 خورشیدی پس ازتحقیقات مقدماتی  درکوتیی باغچه ء ارگ و در قربانگاه  نورمحمد تره کی شهید و سپس با دستان بسته به مرکز اداره ء تحقیق وشکنجه گاه گونه گون روانی وجسمانی وزارت امنیت دولتی  توسط موتری سرپوشیده ، به  نام " دبه "  انتقال دادند.

                  قیود  آزادی کش  نظارت خانه اداره ء امنیت

                  درین شکنجه  گاه ، نخست  درنظارت  خانه وسپس در توقیف  بلاک اول  امنیت دولتی ، یکسال تمام از همزنجیران زندان ، اعضای خانواده ،  جامعه ،  وجهان کا ملا  جدا افتاده وتجرید بودم

دوران  کوته قفلی  نظارت و محاکمه  ء حادثه  16حوت   1368 تا سال 1370 خورشیدی درست 18ماه را دربرگرفت؛ ولی  حکم قطعی  محاکم  طی 22ماه تمام ،نهایی وابلاغ نشد دراین دوران طولانی ازمجازات بی سرنوشتی  واز انتظار مرگ رنج میکشیدیم.

                خشت خشت  سلولهای قفل ، یاد گار ستمهای استبداد سیاه رهبران حزبی ودولتی " و طن" بلاکش ما بود.  چراغ برق  شب و روز روشن،  دیده  دوز وکسل کننده بود ،  نی پیامی  از ده ودیار وجهان خود داشتیم  ونی نسیمی مژدهء بهار را  می  آورد .  مهر ومه و ستاره گان ،  کوههای  بلند و آسمان وطن را نیز  از ما دزدیده بودند؛  از حال دل وسوزسینه ما  هیچ همدل وهمراهی آگاهی نمی  یافت؛ نبض زنده گی به کندی  تپش میکرد؛ آهنگ خوش وسرود دلنشینی به گوش - نمیر سید . سکوت  وخاموشی درکوته های قفل وسلولهای مجرد  دردهلیزها ی نظارت خانه  وبلاک اول زندان پلچرخی  فرمانروایی میکرد  و استبداد حاکم  قبیله سالاری محکومان  را  کرکور و  گنگ  ساخته بود؛ جز واژه های  " چپ باش  " "گپ نزن "  و  " خاموش " دیگر هیچ حرف وسخن دلنشینی از پشت  اتاقهای قفل ،  شنیده نمیشد؛ شیشه های کلکینهای نظارتخانه  بارنگهای حزن انگیز زرد وسیاه خیره شده بود تا زندانیان از دیدن  جما ل زیبای طبیعت وطن  خویش ،  محروم افسرده  دل ،  بیمار روانی   وبی اراده  شوند؛ ولی من مخالف  این تدابیر آزادی کش اداره ، در کوته قفل  بلاک آول ، شور مقاومت داد خواهانه  خودرا،  بدون  داشتن کاغذ  وقلم درشبهای تیره وتار  وسرد زمستان ، در رباعیاتی میریخته  و به حافظه  می سپردم ؛ تا اینکه همزنجیرانم به هنگام نگارش رسید کالاها ی ما پنسل اداره را ماهرانه  شکسته  دردسترسم قرار دادند وازآن  پس  رباعیات خودرا درصفحات تفسیر قران مجید چاپ کابل  دانه دانه وواژه واژه کشت کرده واز مرگ نجات بخشیدم.                                           پس  از رهای  ازاین  زندان  واشغال کابل  از سوی نظامیگران پاکستان  و طالبان مزدور آنان  ومهاجرت  اجباری  به پشاور،  این   رباعیات   دوران زندان  خودرا،  در گزینه " فروغ هستی " در 1376 خورشیدی  (  1998ع)  به نشر سپردم وآنگاه به ترکمنستان مهاجرت کردم   واینک  متن شماری از آن  رباعیات  زندانی وشور سرکوفته  مقاومت  داد خواهانه ء خودرا دردسترس  خو ا ننده  گرامی  میگذارم   تا  با  مطالعه آن به این حقیقت  باور مند شوند  که  اراده  رزمنده گان ،  وروشنفکران مبتکر هزاران  بار نیرومند  تر وشکست ناپذیر از تدابیر سرکوبکرانه ء  همراهان  نیمه  راه  ما، بوده است.  

 

 

"  کی  رنج    وشکنجه ها  رخم زرد کند "

"  کی سازش   بز دلان   د لم سرد    کند   "

"   گر میهن   و  ما در  وطن   زنده  بود  "

"   هر کودک   شیر خواره   ر ا مرد کند  "

        *           *              *

"هرکسکه  " قلم " (1)  کند  ، زبان قلمم "

 "   خا  موش کند   ،     سوز   نهان  قلمم "

" کنگ  و کر و کور  وبی پر وبال  شود  "

 " تا   باز کنم   باز  ،      دها  ن     قلمم  "

" فروغ هستی " (1)   قطع کند ؛  ببرد

*           *             *

                موجز اینکه : ازدر و د یوارهای نظارت خانه و کوته های قفل بلاک اول پلچرخی  بی اعتمادی - بد  گمانی، بد بینی فرومیریخت؛ به مشکلات بیماران مزمن ودشوار علاج  توجه نمی شد ؛برای  کشیدن یک دندان آسیب دید؛ خود  چهل  شب وروز انتظار دردناکی را تحمل کردم؛ نماینده گان صلیب احمر بین المللی، " ارمکورا "  نماینده ء کمسیون حقوق بشر ملل متحد  فقط پس از دوسال برای نخستین با ر با محکومان  توقیف وزارت امنیت دولتی دربلاک اول  ملاقات وتماسهای مستقیم برقرار

تو انست وبه وضع واقعی زنده گی تلخ  هرزندانی  وشیوه برخورد مقامات امنیتی وقضایی آگاهی یافت.

                 ارمکورا برای نخستین بار ازجملۀ صد تن از محکومان اعدامی ، تنها با من  ورحمت الله پیلوت قوای هوایی، ولی  درحضور ادارهء  محبس و نماینده  وزارت خارجه  ملاقات وفقط همین پرسش را مطرح کرد  که "  گرفتاری شما از سوی  کدام مقام صورت گرفته است ؟ " درپاسخ این پرسش فرستاده ء کمسیون  حقوق بشر با صراحت گفتم  : -    

                با آنکه  عضو پارلمان  ودارای مصو نیت پارلمان بوده ام، از سوی تفنگداران گارد جمهوری به فرمان دکترنجیب الله ، خودسرانه  وبدون حکم محکمه در مقر کمیتۀ مرکزی و دفتر کارخویش  گرفتار        شده ا م . ارمکورا مرا اطمینان بخشید  که همین امروز نامۀ سرمنشی ملل متحد را به  رییس جمهورکشور  شما می سپارم.                                                                                                  

                 ا ین   نامه ازپذیرفته  شدن افغانستان در کنوانسیون کشورهای  طرفدار لغو مجازات اعدام ، اطمینان می بخشید   و" ارمکور ا" درفرجام با بیان احساس  همدردی ؛ گفت که :

مقالات مرتبط

...

وقتی در بساطِ خِرَد متاعی برای عرضه نه‌داشتی سعی می‌کنی رنگ‌ِ تجاهل را با سنگِ تفاضل صیقل دهی. چون ن... ادامه

...

کتاب " مداخلات فرامرزی..." تألیف محمد اسحاق توخی را مطالعه کردم. بایسته است تا در باره ی یکی دو سیاه... ادامه

...

مسرتی بیش از این نیست که پسا سال های دشوارگذر نزدیکی ها و دوری ها در رکاب شما صاحبان صلابت و استواری... ادامه

...

این جنرال بلند پرواز به گفته خودش در تمامی محافل بلند سیاسی، دیپلماتیک ونظامی افغانستان گویا حضور دا... ادامه

...

بی‌شک و شبه پنجم میزان روز سیاهی است در تاریخ جنایات طالبان و حامیان خارجی و وطنی آنها. اما تنها با... ادامه

...

طوری که درقسمت اول اين بخش تحت عنوان "عوامل خارجی" تذکار رفت:  گورباچف پس از امضای معاهدۀ ننگين " ري... ادامه

...

اسناد کنونی که از جملهء آخرین مدارک کمیته مرکزی ح.ک.ا.ش. در مورد افغانستان اند، به وظاحت نشان میدهند... ادامه

...

مطابق به سپارش داده شده درخواستهای مؤرخ 30 سپتامبر 1989 رئیس جمهور افغانستان نجیب الله در مورد ارسال... ادامه

...

مطابق با سپارش 6 اگست 1989 ما با سفر کاری به افغانستان رفتیم که در آنجا با رئیس جمهور نجیب الله، رئی... ادامه

...

سند حاضر یکی از مهمترین ارزیابی های سیاسی و جنگی افغانستان در زمان پس از خروج نیروهای شوروی از افغان... ادامه

...

رهبر جوان"حزب وطن " درپایان زنده گی سیاسی پر فراز وفرود خود ، ازمواضع ضد زمینداری- اربابی ضد قبیله... ادامه

...

در این روز ها نشر قسمتی از جنایات و بربریت طالبان در نخستین روز های حمله الیجاری آنان به کابل از طرف... ادامه