فرخنده باد چهل ويکمين سالروز ح. د. خ. ا !
فرخنده باد چهل ويکمين سالروز ح. د. خ. ا !
حزب شهيدان و قهرمانان افغانستان
عبدالواحد" فيضی"
دنمارک
روزاول جنوری (2006) مصادف است با چهل ويکمين سالروز تاسيس حزب ما( ح، د، خ، ا) !
افتخارمينمايم، تا بدين مناسبت تبریکات گرم و صمیمانه خود و کمیته کار و فعالین ح، د، خ، ا مقیم دانمارک را بدينوسيله حضور تمام رفقا ، دوستان و هوادارن این حزب شهیدان و جانبازان راه ازادی و سعادت مردم افقانستان تقديم نمايم .همينگونه درودهای گرم رفيقانه ام را بمقام والای همه شهدای گلگون کفن حزب وتمامی رزمنده گان راه آ زادی وسعادت مردم افغانستان نثار نموده به خانواده ها و بازمانده گان انان ادای احترام و ارادت را بجاآورم .
رفقای گرانقدر! حزب ما ازبدوتا سيس تا ايندم، فرازونشیب های فراوان را ، از موفقيت های چشم گیرش در زمینۀ ايجاد عاليترين ارزشهای مادی و معنوی ، تا اشتباهات ولغزشهای معینی،پشت سرگذاشت،که ما درتمام این موارد بشمول دوران حاکمیت وسالهای بعد ان،صحبتهای مفصلی بعمل آورده ، دستاورد های چشمگیرآنرا در تمام عرصه های زنده گی جامعه افقانستان توأم با اشتباهات ، و کاستیهای آن به شمول سکوت ده ساله هیات رهبری پيشين ان بر شمرده ایم .
درتجليل وگرامی داشت امروز، ميخواهم توجه همه رفقا و دوستان دورونزدیک را به تحليل وتوضيح چگونگی قدرت وتوانمندی کمی وکیفی اين حزب و تاثیرات نتایج گسترده کاروفعالیت 28 ساله آن درمقیاس جامعه،منطقه وجهان، درواکنشهای دوستان ودشمنان وطن،مردم وحزب مامعطوف نموده،انديشه های مان را پيرامون اين سوالات مطرح نماییم :
اول : برغم عدم حضور وفعالیت رسمی حزب ما در جمع احزاب رسمی وثبت شده دردستگا دولت وسرنوشت کنونی جامعه افقانستان وعدم وجودو حضور فزیکی اکثریت کادرها وفعالین آن بداخل کشور،ولی بازهم چرا ابرقدرتهای یکه تازوغولهای انحصارات غارتگربین المللی تهاجم گسترده تبلیغاتی را برعلیه آن راه اندازی می نمایند؟ چرا سست عنصرترین افراد آنرا به گرانترین قيمت خریداری کرده، در کارزارتبليغاتی مورد بهره برداری قرار ميدهند؟
چرا اين حزب همواره در محافل بزرگ بین المللی و مطبوعات جهان بحيث یک قدرت بزرگ سیاسی در جامعه افغانستان مطرح میگردد ؟
در حالیکه آنها از یکسو بوسیله مبلغین شان پیوسته اذهان میدارند، که این حزب یک سازمان کوچکی از روشنفکران کمونیست بوده، که در میان مردم افغانستان جای واعتباری ندارد. ولی درعین زمان برنامه های درازمدت تبلیغاتی را با ابعاد گسترده تری بر علیه آن راه اندازی میکنند.
بگونه مثال طی یکسال گذشته همه رسانه های گروهی غرب، ازجمله بی بی سی وصدای امريکا بر نامه های گستردۀ را تحت عناوين مختلف ، پخش نموده، از دزدان، راهزنان وجنایتکارترین انسانها،که دست شان بخون مردم ما، آلوده است، دعوت بعمل آوردند تا بحیث قاضی وتحلیلگرسیاسی، روی سرنوشت حزب ما و کار و فعالیتهای بيست و شش ساله اش، داوری نمایند .
توجه فرمایید، که قضاوت در مورد عملکرد حزب شما را بدست حزب اسلامی حکمتیار، جمعیت اسلامی،حزب حرکت ووحدت اسلامی، باند های جناییتکار حفیظ اله امین وجنرال شهنواز تنی اعضای فعال وعلنی سی، آی، ای وآی، اس، آی و حزب طراز فاشستی افغان ملت میگذارند .
همینگونه جواسیس سی.آی.ای.را ازوابسته گان گرباچف و یلسن از کشور روسیه وجنرال حمید گل ریس اسبق آی.اس.آی، جنرال اسلم بیگ لوی درستیزو دگروال یوسف رئیس تعلیم وتربيه نظامی تروریستهای تنظیمهای جهادی ساخت اسلام آباد راازکشور پاکستان ورئیس استخبارات سابق کشورعرب سعودی را با نماینده فوق العادۀ جنرال کیسه رئیس سازمان سیاه،بحيث داوران عادل بین المللی! انتخاب مینمایند. .
نگارنده راعقيده برين است،که همۀاین جریانات وتبلیغات گستردۀ دشمنان شریر وطن ومردم ما، دال براین امراست ، که آنها همانطوریکه دیروزازکار وفعالیت مثمراین حزب سخت درهراس شده،بخاطرجلوگیری ازگسترش فعالیتهای بعدی اش جواسیس معلوم الحال را بداخل آن پرتاب کرده،انشعابات رابرحزب تحمیل و پایش را به جانب حوادث و رویداد های اجتناب ناپزیر خونین کشاندند ؛ امروزنيز آنها از قدرت و توانمندی کمی وکیفی آن بمثابه بزرگترین حزب سراسری افغانستان،که در میان تمام ملیتها اقوام و قبایل کشور،در تمام ولایات وولسوالیها نفوذ ورسوخ کامل داشته ودردوران حاکمیت ، اساسی ترین وحیاتی ترین سوالات جامعۀ افغانستان را درهمه زمينه های زنده گی ازقبیل نان، لباس، خانه،صحت، تحصیل، شغل و مجموعۀ فعالیتهای علمی وهنری و تأمین تساوی حقوق همه ملیتها و اقوام وحق مساوی زنان با مردان و حضور آنان در تمام عرصه های زنده گی، که سایر احزاب و سازمانهای سیاسی افغانستان ازدرک ، تحلیل وتحقق ان عاجزبوده اند ، پاسخ مثبت ارایه نمود؛ سخت در هراس بوده ، تلاش می ورزند تابا استفاده از روحیه سقوط حاکمیت و فضای بحرانی موجودجنبش و جامعه ما، تنی چند از عناصر بی مقدار،فرصت طلب واپورتونیست را خریداری کرده، هریک را در کنار سیاه ترین عناصری که جنایات شان برای عموم مردم افغانستان اظهرمن الشمس بوده، هیچ پاسخ منطقی را درقتل و کشتارمردم و ویرانی کشور ما نداشته، ملت افغانستان بالای انقلاب سرخ تیپ نوین! جهاد سبز گونه وسفید رنگ اسلامی! شان، که همه اين نمايشات ا زواشنگتن هدايت ورهبری ميشد، درتظاهرات خيابانی وصحبتهای انفرادی وواکنشهای رويارويی شان، خط بطلان کشید؛ قرارداده، آنها را روی اجندای سوال و جواب قبلاٌ تنظیم شده، مثل یک نطا ق و گوینده محض به سخن در می آورند .
جریان این صحبت ها بحدی تحت نظر مستقیم سی. آی. ای. قرار داشت، که حتی جرأ ت سوالات متعددی را درمورد شخصیتهای :چون حفیظ اله امین،شهنواز تنی، گلب الدين حکمتیار، برهان الدین ربانی، ملا رسول سیاف،سید احمدگیلانی ، کريم خليلی، شیخ اصف محسنی، حضرت مجددی وغیره که نماینده گان شان آنها را شخصیتهای ملی، مجاهد! و محبوب القلوب!مردم افغانستان معرفی کرد ند؛نداشتند، تا درمورد قتل و کشتاردسته جمعی وانفرادی، که بد ستورمستقیم آنها، توسط جلادان شان صورت گرفت بپرسند. بخاطری، که همه این جنایات بد ستور مستقیم سازمان سیاه و آی. اس. آی. انجام شده است، و گرداننده گان این برنامه ها صرف گوینده گان محض بودند نه تصمیم گیرنده گان. يعنی دموکراسی امریکایی اسباب سعا دت است برای ستمگران و دام تزویربرای خلق.هروقتیکه این شعار دروازۀ ارباب را دق الباب کند در همانجا خفه خواهد شد.
مثالهای زندۀ این دموکراسی را میتوان درسازماندهی کود تاهای نظامی، تجاوز و اشغالگری در کشورهای ایران، پاکستان، چلی، اندونیزیا، گواتیمالا ، افغانستان و ویتنام و مداخلات مستقیم در کوبا و کوریا و کشورهای امریکای لاتین و سرکوب خوننین مردم فلسطین وجنایات چهارساله اخیرشان را بار دوم درافغانستان، عراق، یوگوسلاوی وونزویلا وبویژه جنایات شرم آور سربازان این کشوررا در زندانهای عراق، افغانستان و گوانتانامه مشاهده کرد .
جای تأ سف این است، که این جنایتکاران، بخاطرارتکا ب جرایم مشهود شان، نه تنها بجامعۀ بین المللی معرفی نمیشوندويا حد اقل خودشان ازساکنين اين کشورها معذرت نميخواهند، بلکه عده ازاشنا های دیروز،آگاهانه یاغیرآگاهانه میخواهند تا این جنایات آنها را زیرنام انتقال فرهنگ وتمدن غرب، دفاع ازحقوق بشرو دموکراسی «مبارزه با ترو ریزم، طالبان، القاعده وغیره » که باند گروپ های مربوط بخود اين غارتگران اند، کتمان کرده ارتکاب تمام جنايات انها را درين کشورها صبغه قانونی بخشند وآنها را ناجی ملتها ومدافعين حقوق بشر قلمدا د نمايند.
دوم: طی ساليکه کذشت نظريات وانديشه های را پيرامون وحدت نيروهای چپ، ازجمله وحدت همه جناحهای ح،د،خ،ا، دربعضی ازرسانه های گروهی،ازجمله در سايت آريايی خواندم، که البته اين نظريات وانديشه ها درکليت آن قابل قدرودرخور ستايش است، که بعد از ده سال سکوت وچهار سال تلاش وتقاضاهای پيهم اعضای حزب در رسانه ها، بويژه درنشريۀ وزين آزادی وسايت سپيده دم،سرانجام جواباتی را از دوستان بدست آورديم ،که درنظريات بعضی ازعزيزان، آرمانهای مقدس وانسانی حزب ما، که همانا آزادی وسعادت مردم ،آبادی کشورماافغانستان ورسيدن انسان جامعۀ مان به قلل شامخ انسانيت است؛تا حدودی دريافتم .
اما ازنظريات عدۀ ديگری فهميده نتوانستم، که آيا آنها معتقد باين اهداف حزب ما، که درنخستين برنامۀ آن (مصوب کنگرۀ موسس) مسجل شده است،بوده اندياخير؟
بهترخواهدبود تا عمده ترين اهدافی ازبرنامۀ حزب را با برجسته ترين نظريات اين دوستان بصورت مقايسوی درينجا ذکر نموده، قضاوت را باعضای حزب ودوستان غيروابسته باين گروهها بگذاريم.
درمرام حزب ما،ايجاد حکومت ملی ودموکراتيک بحيث هدف استراتيژيک ،چنين بيان شده است:« پايۀ اساسی چنين حکومت بايد متشکل ازجبهۀ متحد ملی متشکل ازتمام نيروهای ترقيخواه دموکراتيک ووطنپرست،يعنی کارگران،دهقانان،منورين مترقی،اهل حرفه،خورده بورژوازی وبورژوازی ملی باشد،که درراه استقلال ملی تعميم دموکراسی درحيات اجتماعی وبه پايان رساندن جنبش دموکراتيک ضد امپريالستی وضد فئودالی مجاهده ومبارزه مينمايند.»
دربرنامۀ حزب اهداف ووظايف آن درعرصۀ سياسی چنين فورمولبندی شده است: « امحای نظام فؤدالی، تمرکز تمام قدرت دولتی بدست مردم ازطريق انتخابات وايجاد پارلمانيکه ازتمام اقشاراجتماعی نماينده گی نمايد؛ حل عادلانه ودموکراتيک مسئلۀ ملی؛تأمين استقلال اقتصادی وحاکميت ملی؛دموکراتيزه ساختن سيستم قضايی،ِ تامين واقعی حقوق وآزاديهای فردی واجتماعی مردم اعم ازآزادی بيان،...»
دربخش اقتصادی چنين ميخوانيم:« درعوض روابط کهنۀ غيرعادلانه، سيستم جديد اقتصاد ملی مبتنی برروابط جديد وعادلانه وبراساس منافع مؤلدين نعمات مادی، يعنی توده های زحمتکش مردم استقرار يابد...»
دربرنامۀ حزب دررابطه با مسئلۀ ارضی وپرابلم دهقانان، که حادترين موضوع درکشورما بوده است چنين تجويز شده است:« اجرای اصلاحات ارضی برمبنای عدالت اجتماعی به اشتراک مستقيم همۀ دهقانان وبنفع دهقانان بيزمين وکمزمين ووضع قوانين دموکراتيک ومترقی،که جميع نظامات ومؤسسات فئودالی را ملغی قراردهد،استثماروفقردهقانان را ازريشه محوسازدوسطح محصولات زراعتی کشور را بميزان وسيع افزايش دهد.»
اگرازسايربخشهای برنامۀ حزب بگذريم، سياست خارجی آن برمبنای سياست بيطرفی وصلح خواهی،پيروی ازمشی همزيستی مسالمت آميزوضديت با استعمار واستعمارنوين وعدم الحاق درپيمانهای نظامی استواربوده، درپايان مرام حزب چنين ميخوانيم: «...درنهايت،ما درحاليکه ارزشها واهداف دموکراتيک قانون اساسی را حمايت ميکنيم ودراين مرحلۀ تاريخی برای ايجاد حکومت دموکراسی ملی وتعقيب راه رشدغيرسرمايه داری براساس ايدئولوژی مترقی وجهانبينی علمی بشيوۀ مسالمت آميزوعلنی مجدانه مبارزه مينماييم،هيچگاه مسئوليتهای عظيم خودرا درپيشگاه خلق نجيب وزحمتکش افغانستان عزيز ازياد نبرده ونظرخودراازغايۀ نهايی ودورنمای تکامل اجتماعی،که ساختمان يک جامعۀ سوسيالستی است دور نخواهيم داشت.»
اکنون نظريات چند شخصيتی ازاعضای پيشين کميته مرکزی اسبق حزب مارا،که بعدازحادثۀ 11 سپتامبر 2001 قدبرافراشته وبااعلان سازمانهای جداگانه،راه سوم ! را برگزيده اند؛ بصورت نمونه نقل قول کرده قضاوت را به شما ميگذاريم.
1: نقاط نظر" نهضت ميهنی" ازجانب داکترحبيب منگل سخنگوی آن جمعيت، تحت عنوان "تأملی برمسئلۀ وحدت ترقیخواهان افغانستان،درسايت آريايی چنين انعکاس يافته است:
- افغانستان قربانی تضاد وتقابل منافع بين المللی در« بازی بزرگ» وسپس
« جنگ سرد» شد.
- مردم افغانستان کفاره اراده گرايی، شتابزده گی، کاپی کردن های کور کورانه مدلهای اجتماعی،از خود بيگانگی، تقليد وتطبيق جبری ايد يولوژها و پيش از همه افراطيت راست و چپ را ميپردازد.
- پس از 11 سپتامبر در ايالات متحده امريکا، در کشورما نيز دگرگونیهای چشمگيری رخ داد... کنفرانس به گرداننده گی ملل متحد و اشتراک چهارگروه سياسی و نظامی جهادی در شهر بن المان داير گرديد...بعداً لويه جرگه قانون اساسی تدوير يافت و برای پر نمودن خلای قانونی، که پس از سقوط حکومت داکتر نجيب اله بميان آمده بود، قانون اساسی جديد تدوين گرديد. درمطابقت با اين قانون اساسی برای اولين بار مردم افغانستان فرصت بدست آورد،که رئيس جمهور کشور را در راس هر سه قوه دولت با اختيارات وسيع و مستقيماً در انتخابات عمومی و سری برگزيند. آقای کرزی درين انتخابات برنده شد و بعداً در راس حکومت قرار گرفت.
بررسی و ارزيابی ها نشان ميدهد که درين رويداد در کشور وضيعت دوگانه شکل گرفت. بگونه ای که ازيکسو شرايط مساعد بين المللی و ملی، فرصت و امکانات تاريخی برای حل قضيه کشور پديد آمد و مساعی ملی و بين المللی درراستای حل مسايل ناشی از بحران طولانی سياسی و جنگ داخلی، براه انداخته شد و دوام دارد، که در نتيجه آن دگرگونیهای مثبت و اميدوارکننده در عرصه های مختلف حيات جامعه اعم از سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رونما گرديد ولی از سوی ديگر مسايل اساسی حل ناشده ووضع کشور هنوز پيچيده باقی مانده است.
بادرنظرداشت تاييد از انکشافات مثبت و نقد واقعبينانه وضيعت جاری جايگاه چپ دراپوزيسيون دموکراتيک وتحول طلب است که خطوط کلی مشی سياست های جاری آنرا در مرحله کنونی مبارزه بگونه ذيل ميتوان فورمول بندی کرد:
- مبارزه برای تطبيق ارزشهای دمکراتيک ، قانون اساسی و دموکراتيزه ساختن حيات سياسی ، اقتصادی، اجتماعی.
- مبارزه در جهت ايجاد اداره سالم دموکراتيک، خدمت گذار مردم و فساد ناپذير مبنی بر مشارکت با پايه های وسيع سياسی و تامين کننده ارزشهای دموکراسی، حقوق بشر و حاکميت قانون.
- مساعی در راه همبستگی نيروهای تجددگرا و پيشرو، دموکراتيک و تحول طلب در يک جبهه وسيع ملی .
- دفاع از آزاديها و حقوق اساسی مردم مبتنی بر مفاد اعلاميه جهانی حقوق بشر و ارزشهای مدنی تسجيل شده در قانون اساسی کشور.
- مبارزه بر ضد افرادگرايی مذهبی، تبعيض و تعصبات قومی و هر شکل قوم گرايی.
- حمايت از کمک ها و حضور ایساف( ناتو) و ايتلاف بين المللی ضد تروريسم تا زمانيکه افغانستان قادر به امنيت ملی خودش شود!
2: نظرحزب ملی فعالين صلح افغانستان،برهبری دکتورخدايداد بشرمل را در صفحۀ اول نشريۀ" سوله" ماه جون 2005چنين ميخوانيم:
« حزب فعالين صلح افغانستان،حضورقوای بين المللی حافظ صلح(آيساف) وحضورقوای مبارزه عليه تروريسم را برهبری ايالات متحدۀ امريکا در افغانستان تاييد نموده وخواستارگسترش قوای آيساف(ناتو) به سايرنقاط افغانستان ميباشد،تااز يکطرف جلو مداخلات کشورهای همسايه گرفته شود واز سوی ديگرباتأمين صلح وثبات زمينه برای اعماردولت – ملت مساعد گردد.
ما ازپيشنهاداخيردولت افغانستان مبنی برايجاد همکاريهای اقتصادی، سياسی و نظامی استراتيژيک طويل المدت باايالات متحدۀ امريکا حمايت نموده وتحقق آنرا سپرامنيتی مطمئن برای افغانستان ميدانيم.
ازهمين اکنون بايد بخاطرتشکيل ائتلاف با احزابيکه طرفدارصلح، دموکراسی، ترقی وحضورجامعۀ بين المللی ( امريکا وناتو) درافغانستان هستند،کارنمود.
طرح مقدماتی برنامۀ عمل مشترک احزاب راميتوان چنين فورمولبندی نمود:
- دفاع ازارزشهای ملی قانون اساسی.
- دفاع ازحضورجامعۀ بين المللی درافغانستان.
- تأمين همکاريهای استراتيژيک اقتصادی، سياسی ونظامی طويل المدت با ايالات متحدۀ امريکا. ومطالب ديگريکه دربرنامۀ سايراحزاب نيزذکرست.
3: اگرازجناح " خلق "که درسابق هم اختلافاتی درزمينۀ تحليل وبرداشت متفاوت ازبرنامۀ حزب وجود داشت صرف نظر نماييم؛ شاخۀ سومی،که از پيکرحزب ما منفصل وراه ديگری انتخاب نموده،حزب متحد ملی ميباشد.
قبل ازخوانش برنامۀ آن جناب علومی صاحب رهبرآن حزب رادريک گردهمآيی دردنمارک مشرف شديم. ايشان درپاسخ به سوالات حاضرين ونگارنده فرمودند، که حزب متحد ملی يک حزب ناسيوناليست افغانی بوده،که درراه تحقق دموکراسی،عدالت اجتماعی،سعادت مردم واعمار مجدد افعانستان کاروفعاليت مينمايد.
ازجانب آقای کرزی دعوت بعمل آمد تا من درتشکيل اردو، تأمين نظم وامنيت در کشورسهم گيرم.من بوطن رفتم اين حزب را با شرکت سايردوستان ايجاد کرديم،البته امنيت مارا نيزهمين حکومت موجودتإمين مينمايد وحزب ما هم ازامدن عساکر امريکا وناتو درافغانستان وحکومت آقای کرزی حمايت مينمايد.
عزيران گرانما يه إ اکنون شما لطف فرموده باابرازنظريات عالمانه اقناعی تان ذهن من وشماربيشتری ازکادرهاوصفوف حزب رادرزمينۀ اينکه اين سه بزرگوار بااين نظريات، مربوط به نهضت چپ اند ويا شبه سازمان افغان ملت و امثالهم؟ آيا تفاوت بنيادی ميان برنامۀ حزب ما ونظر دوستان،وجود داردياخير؟ روشن نماييد.
همينگونه من فهميده نتوانستم،که درجهان چی انقلاب عظيم وبنيادی رخ داده است، که نه تنها ماهيت استثماری ودرنده خويی تمام کشورهای امپريالستی را ازريشه وبنياد تغييرداده،بلکه حضورنظامی شان مايۀ حيات ماگرديده وما بايد دوعا نماييم،که خداوند سايۀ آنهارا ازسرما کم نکند ورنه باندگروپهای مافيايی آنها با حاميان منطقوی شان،امنيت، ثبات ونظم اجتماعی را درکشورمابرهم ميزنند .همچنان درزمينۀ فرهنگ وادبيات سياسی چنان تحولاتی ! بوجود امده است،که واژه های ارتجاع،استثمار،امپرياليسم، کپيتاليسم،فؤداليسم،فاشيسم و واژه های مقابل انها چون، سوسياليسم،راديکاليسم،انقلاب و طبقات اجتماعی امثال، کارگران،دهقانان وساير زحمتکشان کاملآ ازرشتۀ تحريروحافظه ها فراموش شده،حتی آنانيکه اين واژه هارادرمحافل، جلسات، مارشها ومظاهرات وصحبتها حق وناحق استعمال ميکردند،اکنون حرفی ازآن بزبان نمی آورند.
گويی،که يا جهانبينی علمی توأم با جامعه شناسی علمی،هردوغلط بوده،علم نيستند ويا اينکه درنتيجۀ يک قطبی شدن جهان وتهاجم محفظه کاران نو ورشد نظاميگری درجهان، قهرمانان برندۀ «جنگ سرد»،«نظم نوين جهانی»، « اقتصاد مارکيت»، «خصوصی سازی»،«يورش بانک جهانی»،« صندوق بين المللی پول» و«مدافعين حقوق بشر! وضدتروريسم!» ورسا نه های گروهی غرب مارا چنان مغزشويی کرده اند،که ديگرحرفی ازاين واژه ها بزبان نياوريم.
درحليکه درسايرکشورهای جهان وضع بدين منوال نبوده است. بگونۀ مثال يکماه قبل درهفتمين اجلاس بين المللی احزاب برادر درآتن پايتخت يونان،که با شرکت 73حزب از61کشورجهان برگذارشده بود؛درزمينۀ تهاجم وسيع امپرياليسم جهانی برهبری ايالات متحدۀ امريکا چنين پيشنهاو تجويزبعمل آمد:
« درشرايط نامساعد بين المللیحاکم ، وظيفه نيروهای مترقی به موازات مقاومت در مقابل تهاجم سرمايۀ داری، جمح آوری نيرو و ايجاد جبهه ای از نيروهای مخالف با نوليبراليسم،" جهانی شدن" و جنگ است. پيام اين جبهه بطور عمده منبعث از تحليل مشخص از تضادها و تحولات جهان و متوجه تشريح ضرورت مبارزه متحد و اطمينان بخشی به آينده اين مبارزه است. کوشندگان اين جبهه از مبارزه گسترش يابنده کارگران و زحمتکشان که در اقصی نقاط جهان در جريان است نيرو می گيرند. در هيچ جای جهان مردم زحمتکش از مبارزه برای آينده ای عادلانه تر و آزادتر دست نکشيده اند.
ما نمی توانيم اين پيامدهای مهلک را نتيجه مستقيم بحران ساختاری، سيستماتيک و ذاتی سرمايه داری ندانيم. ودرست به اين دليل است که جنبش ترفی خوهانه در جهان پرچم مبارزه برای اصلاحات پايه ای و اصلاحات ضد انحصاری را بر افراشته نگاه داشته و حرکت بسوی سوسياليسم را به مثابه يک جايگزين ضرور و قانونمند در راس دستور کار خود قرار داده است. مبارزه برای صلح دگرباره در دستور کار زحمتکشان و نيروهای ترقی خواه جهان قرارمی گيرد. اما نبايد فراموش کرد که پيروزی بر سرمايه دارای نيازمند حضور فعال و آگاهانه کارگران و همه زحمتکشان است. احزاب چپ و انقلابی جهان در اين رابطه وظيفه ويژه يی بردوش دارند. و اين امر نيز در گرو وحدت انقلابی و تقويت احزاب کمونيست- کارگری در کشورهای مختلف، و همکاری و همبستگی بين المللی ميان آنهااست.»
دوستان عزيز! درحاليکه اوضاع ملی وبين المللی بدين منوال درجريان است پس وقت آن رسيده است تا از اين تعريف وتوصيف گذشته وحال مان نتيجه گيری درست نموده درزمينه پا سخ به سوالات امروز وفردای، که در برابر ما قرار دارد، بينديشيم ودرگام نخست اين سوال کليدی راجواب بدهيم، که
«چی بايدکرد؟ آيا سالهای متمادی ديگری هم صوفی گونه درگوشه ای نشسته، بانتظارعفوتقصيرکنج عزلت گزينيم؟ همينگونه اگرما انتظارحرکتی را برسبيل سنتهای کهن قبيلوی ازرهبران ديرزی داشته باشيم،اين اشتباه بزرگ است .
باور کامل دارم، که همه رفقای گرامی ، نشرات آزادی و سپيده دم را مطالعه فرموده و باين نتيجه رسيده اند،که آنها هيچگاه حاضرنميشوند تا ازگذشته کار و عملکرد شان به سوالات اعضای حزب دريک فضای کاملآ آزاد ودموکراتيک، دريک مجمع بزرگ ، امثال کنگره حزب، وغيره پاسخ بدهند.
به تصور بنده، انتظار چهار سا ل اخير بکلی کافی بوده ، ديگر نبايد کار امروزرا به فردا گذاشت ومنتظر ظهور مهدی موعود نشست. زيرا زمان پيوسته از دست ميرود وما ازروند تکامل جامعه بشری وجريان تند رويدادهای کشورمان، عقب می مانيم.
البته تا جاییکه رفقا اطلاع دارند طی اين مدت پا ره ای ازنظريات در زمينه آغاز کار وفعاليت مجدد حزب، دراگست سال 2003 وجنوری سال 2004 واگست سا ل 2004 وجنوری سال 2005 تا ايندم، در نشرات آزادی، سپيده دم ونشريه های فوق العا ده ، باز تاب يافته و بادامه آن گامهای اوليه ای نيز در زمينه ايجاد کميته های کار وفعاليت مجدد حزب در داخل افغانستان و عده ای ازکشورهای اروپایی برداشته شده، اين کميته های کار عملآ ايجاد وبفعاليت آغاز نموده اند. ولی عده ای ازرفقا در يکتعداد کشورها، هنوزهم درحالت تردد وانتظار قراردارند.
به باورمن بايست باين انتظار وصبر ايوبی إ پايان بخشيد ونبايد بيش ا ز اين فرصتهای طلایی کار ومبارزه راا زدست داد.
بايست مطابق به دستور زمان واوضاع کنونی داخل کشوروجهان،هرچه زودتر اين کميته های کار درتمام کشورهاييکه، اعضای معتقد ومؤمن به آ رمانهای ح، د، خ، ا، زنده گی دارند، ايجا دگرديده، روابط باهمی رفيقانه ميان همه اعضای کميته های کار درداخل وخارج افغانستان تأمين گردد .
بايست درجريان ايجاد کميته های کار وتأمين روابط سيا سی وايد يولوژيک باهمی اين کميته ها، ازهم اکنون روی کرکتراعضای حزب درزمينۀ عشق بوطن ومردم زحمتکش افغانستان،اعتقادخارايين به جهانبينی علمی و انديشه های پيشروعصرانديشيده،ا زکميت بدون کيفيت وگرايش بجانب ناسيوناليزم، سکتاريزم، شؤنيزم، لبراليزم،اپورتونيزم،دکماتيزم وسايرامراضيکه بدبختانه دامنگير جامعه وحتی عده ای ا زاعضای حزب ما گرديده، بازار تبليغات بی، بی، سی، صدای امريکا وغيره راطی15 سا ل اخيرگرمتر نموده است؛ احتراز نموده، رفقای معتقد به جهانبينی علمی وانترناسيوناليزم راستين، ، که خودهارا بمثابۀ وطن پرستان واقعی خدمتگذارمردم افغانستان وعضوکامل الحقوق خانواده احزاب مترقی جهان و نهضت رهاییبخش جامعه بين المللی می پندارند؛ اماده گی شان را برای کار وخدمت بوطن ومردم افغانستان ازدل وجان ابرازنموده،ا ز طريق مشارکت فعال شان در کميته های کارو فعاليت مجدد حزب ، رسالت تاريخی شان را دراجرای وظايفيکه تاريخ دربرابر شان قرار داده است؛ ايفا نمايند. تااشتباهات گذشته، درکميت بدون کيفيت وورود عناصرتصا د فی، بی ايمان، فرصت طلب، اپورتونيست، لبراليست، قوم گرا، قبيله پرست وغيره تکرار نگردد .
همينگونه بايست مسؤولين کميته های کارازطريق نامه ها،مطبوعات وسايتهای انترنت، زمينۀ تدوير يک جلسه بزرگتری را در يکی ا ز کشورها، که امکان شرکت همه نماينده گان منتخب کميته های کار سهل وميسر باشد،تدارک نمايند. تابا حضور ومشارکت فعا ل همه نماينده گان منتخب اين کميته ها، تصاميم مقتضی و اقدامات عملی درجهت ايجاد وبرگزيدن کميسيون توحيد وانسجام سراسری حزب وخط نوين سياسی ان، اتخا ذ ودرجاده عمل پياده گردد .
کميسيون توحيد وانسجام سراسری حزب « بمثابه رهبری موقت حزب» به باورمن، صلاحيت خواهد داشت ، تابعد ا زايجا د کميته های تشکيلات ، فرهنگی، روابط بين المللی، مالی واداری وغيره،برنامه کاری اش را درزمينۀ برگذاری کنفراسهای سراسری حزب وتدوير کنگرۀ سوم آن تصويب ودرمنصۀ تطبيق قرار خواهند داد.( درين رابطه نظريات مختصری درشمارۀ 50 ازادی ماه جدی 1381نيز اراييه شده است.)البته اين نماينده گان کنگرۀ سوم حزب خواهند بود،تا بعدازتصويب اساسنامه وبرنامۀ جديدحزب وانتخاب زعامت نوين ان،گامهای استواری را در بسترهای جديد کارومبارزۀ سياسی درجهت دعوت همه احزاب، سازمانهاوشخصيتهای ملی،فرهنگی، دموکراتيک ومترقی ؛ برای تشکيل جبهۀ متحد ملی ونجات افغانستان ازپنجه های خونين جنگ و تفنگسالاران داخلی وبين المللی برداشته، زمينه عملی مشارکت واتحاد باهمی تمامی مليتها واقوام برادر وباهم برابر ساکن در افغانستان عزيز را در جهت تامين نظم، استقرار حکومت قانون ونظام دموکراسی واعمارمجدد افغانستان فراهم سازد، نه کابينه بی مقدار مافيايی اقای کرزی وپارلمان فرمايشی ،فند مينتاليست وفرهنگ ستيز آن ونه مرتدين معامله گر وثناگويان منتظر قدرت