حزب دموکراتیک خلق افغانستان حقیقت دیروز، امروز و فردا!

  ( نورمحمد سنگر )

 

         حزب دموکراتیک خلق افغانستان حقیقت دیروز، امروز و فردا!
                     بخش سوم:
 

    نامبرده در ادامه مینویسد:
 « اگر مسایل را کمی عمیق به بررسی بگیریم، آیا ریشه و بنیاد فروپاشی جنبش دموکراتیک کشور از شش جدی « حضور شوروی ها در کشور» آب نمیخورد؟ چرا رهبران عقیدتی و بی بدیل ما کنگره حزب را در موجودیت هزار ها مشاورین و اردوی سرخ دایر نکردند؟ کی باید این ابتکار را به دست میگرفت؟ آیا چند تن بنام اعضای بیروی سیاسی بر سرنوشت جنبش و کشور تصمیم گیرنده نبودند؟ »

    دانسته نمی شود که ایشان این پرسش ها را چرا از کمیته فعالین حزب میکنند؟ مگر کمیته وکیل مدافع افراد است؟ و یا برای تبرئه  رهبران دیروزی از
مسولیت های تاریخی تشکیل شده است؟

    کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان تحلیل مشخص خود را از گذشته حزب بصراحت بیان داشته و تسلسل حوادث را تا آنجا که مربوط به طرح خطوط مرامی و برناموی حزب است؛ در پیشگفتار و متن طرح درج نموده و به یقین در گزارش سیاسی، درهمایش کنگره ويا کنفرانس سراسری حزب که درآينده دایر خواهد شد؛ به تفصیل بیشتر و دقیقتر...خواهد پرداخت. اما اگراز حقیقت نگذریم، تا اکنون نیزدر ده ها مقاله و رساله و... به همچو مسایل برخورد انتقادی و تحلیلی صورت گرفته است و در آینده نیز این پروسه ادامه خواهد داشت
.

    ادعای فروپاشی جنبش دموکراتیک کشور بعد از شش جدی«حضور شوروی ها در کشور» بی اساس و عاری از حقیقت است. بعد از شش جدی وحدت جناح های درون حزبی تامین شد؛ احزاب و گروه های چند با وحدت عام و تام تشکیلاتی به حزب پیوستند و همکاری عملی و صمیمانه با سایر سازمانهای چپ و دموکراتیک مانند سازا، سزا، کجا...تامین گردید و نمایندگان آنان عملاً در قدرت سیاسی سهم داده شدند و ده ها سازمان اجتماعی و صنفی از اقشار و طبقات مختلف به حمایت

 و سر پرستی و ابتکار ح د خ ا، آغاز بفالیت کردند و دستآورد های مشخصی را به ارمغان آوردند . اگر موریانۀ خود خواهی های چند فرد محدود و تغیير مسیر سیاست در سطح جهان و بویژه دستیابی باند خائین و منحرف گرباچوف ـ یلسین...مانع ایجاد نمی کرد، به یقین بخش اعظمی از دشواری های موجود ، وجود نمیداشت واگر کوتای 14 ثور رخ نمیداد وحدت حزب خدشه دار نمیگردید؛ ما امروز دارای یک حزب مطرح و نیرومند در میهن عزیز مان میبودیم...بناً فروپاشی از 14 ثور 1365 خورشیدی آغاز شد نه از شش جدی 1358 .

    این کودتای 14 ثور بود که سر آغاز گروهک بازی ها و ذوق زدگی رهبر شدنها را سبب گردید.

     نوشته را پی میگیریم و بر میخوریم به این جملات:

     « آیا قبل از تدویر پلینوم ۱۸ در حزب دموکراسی، در کشور قانون احزاب و آزادی بیان وجود داشت؟ آیا مساله افغانستان به یک زخم خونین مبدل نشده بود؟ آیا جهان غرب و اسلامی مانند زاغ و زنبور زرد و سیاه برای بربادی وطن ما بعد از شش جدی یورش نیاوردند؟ آیا رهبران ح د خ ا وسـیله نشدند تا افغانستان به میدان بزکشی شرق و غـرب مبدل شود ؟ و بلاخره [ بالآخره] آیا در کشور صلح و آرامش وجود داشت؟ و ده ها حقایق تلخ و دردناک دیگر، بناء آیا ما با این روش ها، تحلیل ها و مفکوره های خام خود خواهیم توانست از رنج های بیکران مردم دفاع کنیم؟ ما نه تنها طرح های بکر و به درد بخور که جوابگوی مقتضیات شرایط امروزی باشد، تا کنون از خود ارایه نه نموده ایم، بلکه تا امروز ما جنبش را از دفاع های یک جانبه رهبران دیروز فارغ نساخته ایم و فقط در همان راه و رسم و «تعظیم!» به شیوهء کهنه در حرکت هستیم، در حالیکه در برابر نیروهای مترقی و رسالتمند امروز نه تنها راستگرایان سنتی و جنگی بلکه راستگرایان نکتایی پوش چیز فهم وآگاه مجهز با ایدیالوژی نیز قرار دارد.»
     ایشان فراموش کرده اند که بعد از شش جدی چه الویتها در صدر وظایف حزبی و دولتی قرار داشت؟! ایشان از یاد برده اند که حزب برای رسیدن بوحدت کامل  درونی خویش و ایجاد اتحاد میان نیروهای چپ دموکراتیک به زمان نیاز داشت؛ ایشان فراموش کرده اند که حزب در چه شرایط امنیتی ـ سیاسی ، کدام دردها و آلام مردم را در گام نخست باید حل  و مداوا میکرد؟

   وضعیت درون حزب از لحاظ سیاست کادری و سطح دانش و برداشت اعضای حزب ار سیاست و فلسفه و شدت جنگ ویرانگر و دفاع مشروع حزب از تمامیت ارضی، حیات و شرف خلق میهن مان...اعمارویرانی ها ساختن یک قوای مسلح آزموده و با کفیت و کمیت لازم...مهمتر ازهر چیز دیگر بود...
.

    حزب به تدریج بسوی باز سازی جامعه میرفت و در حل مسایل وطنی از شیوه های عنعنوی حل مشکلات استفاده میبرد...لویه جرگه  و جرگه عالی قبایل تدویر یافت، انتخابات برای آرگانهای محلی قدرت و اداره دولتی آغاز گردید، کار تسوید قانون اساسی آغاز شد، مصالحه ملی درپلينوم 16 کميتۀ مرکزی حزب وبعداً با طرح تیزس های ده گانه زنده یاد ببرک کارمل پی ریزی و عملاً به سیاست رسمی حزب و دولت مبدل شد...ارتش، امنیت دولتی و پولیس با تشکیلات مؤثر و کارا عرض وجود کرد و زمینه های دفاع مستقلانه از میهن و مردم بوجود آمد...اما اگر کسی انتظار معجزه را از حزب داشته باشد، حق ناشناسی و قضاوت غیر منصفانه کرده است...کاری که در 5 سال حاکمیت حزب ما برهبری روانشاد ببرک کارمل صورت گرفت، در تاریخ افغانستان بی مانند و بی سابقه بوده است؛ اما هرگز نمیتوان از کمبود ها و نواقص منکر شد که اظهرمن الشمس است....

     طرح ارائه شده توسط کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان یگانه طرح کم عیب در میان همه طرح ها و برنامه هاست...که روی خطوط عمده آن تا حال کسی انگشت انتقاد نگذاشته و مشخص به تحلیل و تجزیه آن در انطباق با شرایط و امکانات موجود نپرداخته است و نویسنده مقاله «تاملی بر تحلیل...» نیز نتواستند استثنا قرار گیرند.
باز هم از مقاله میخوانیم
:
« به صراحت باید بگویم که امروز راستگرایان تغیر کرده اند و مطابق شرایط و اوضاع سیاست میکنند، اما«ما» تغیر نکرده و تحول و بیان واقعیت ها را نمی پذیریم»
 

     اتفاقاً حقیقت این است که عده یی خیلی تغیير کرده اند و تحمل بیان خیلی حرفها را دارند...آیا شما جناب نویسنده مقاله: تغیير نکرده اید؟ آیا تحمل شنیدن نام پر افتخار حزب دموکراتیک خلق افغانستان را که زمانی به آن افتخار میکردید و از برکت آن زندگی کردن و فلسفه زیستن را فرا گرفتید، دارید؟ آیا آنانی که حزب ها و گروپها و نهضت ها ساختند و در پی ایجاد کمیسیون های محلی در شهرک ها هستند، تغیير نکرده
اند؟ آیا صد ها و هزاران همچو شما منکر مکتب و ایدیالوژی تان نشده اید؟

آیا تغیير در انکار از مبارزه طبقاتی، پشت کردن به تیوری علمی و فراموش کردن درد های
بیکران مردم است؟

      اگر تغیير را دراین میدانید، با افتخار و غرور سیاسی میگویم: آری! ما تغیر ناپذیر هستیم
!

    بیاد میآورم این جملات زنده یاد خسرو روزبه را که در بیداد گاه رژیم خفقان و اختناق رضاشاه بیان داشت و برای بنده سر مشق زندگی گردید:

« من به اقتضای آتشی که نسبت خدمت به خلقهای ایران در درونم شعله ور گردیده راه حزب توده ایران را برگزیده ام و باید اذعان نمایم که گوشتم ، پوستم و تمام سلول های بدنم توده یی است و من عاشق سوسیالیسم ام....

     بنده در کنا آعضای رزمندۀ حزب دموکراتیک خلق افغانستان سوگند حزبی خود را تکرار میکنم و تا آخرین رمق حیات در دفاع از منافع زحمتکشان میرزمم و تغیير را به تغیير خورده های بز دل و ترسو تبریک میگويم!!!
       در ادامه میخوانیم:
     « در رابطه با پلینوم ۱۸ کمیته مرکزی ح د خ ا حقیقت این است که چطور رهبران کرملین این حق و صلاحیت را به دست آوردند تا «خواهشات!» و «اراده ی» خود را بر رهبران ح د خ ا و مردم ما تحمیل کنند؟ چه کسانی این زمینه را برای آنها فراهم ساختند تا بیباکانه بر سرنوشت جنبش مترقی کشور و مردم ما معامله کنند؟

مقالات مرتبط

...

دومين پلنوم کميته رهبری نوين ح. د. خ. ا (ح.ز.ا) امروز پس از سپری شدن (يک سال و پنج ماه) نسبت شرايط خ... ادامه

...

نوردرخشانی که جسماً غروب کرد؛ ولی دراندیشه وآرمان نام بزرگش درقلبهای ما ومردم شریف افغانستان همیشه ت... ادامه

...

    پنجاه ونه سال پیش به تاریخ ۱۱/ ۱۰/ ۱۳۴۳ خورشیدی - ۱/ ۱/ ۱۹۶۵در جامعه ی بیداد زده ی افغانستان، رخ... ادامه

...

جنبشهای رهایی وبیداری مردم ازسکوت ورکود قرون متمادی از دو الی سه صد سال قبل در بسا نقاط جهان وبخصوص... ادامه

...

بحث تحولات بزرگ سیاسی تاریخی، نیازمند پژوهش وتحقیقات عمیقِ  گزینه ها وپیش زمینه هاییست که درظهور ایج... ادامه

...

به تاريخ 13 قوس 1401 خورشيدی، مطابق 4 دسامبر 2022 ترسايی دومين نشست تاريخساز پيشکسوتان ح. د. خ. ا (ح... ادامه

...

هفده سال قبل، جنبش ترقی خواهی افغانستان بهترین فرزند برو مند، شحصیت فرهیخته،نستوه، انقلابی وچهره اکا... ادامه

...

زنده یاد فدا محمد دهنشین فرزند محمد اکرام خان در شهر شبرغان تولد گردیده ودر همین شهر درس خوانده و به... ادامه

...

همانگونه، که شما آگاهی داريد؛ تاریخ مبارزات سازمان ها و تشکل های سیاسی، در "دهه ی دموکراسی و بعد آن... ادامه

...

سرزمین آریانا مهد دانش وفرهنگ وبهترین کانون مدنیتهای قدیم بحساب می آید که در دامان آن علما ودانشمندا... ادامه

...

       پيوست به وقوع تحولات عظيم دراروپا درقرن هژدهم (انقلاب کبيرفرانسه، انقلاب صنعتی، نهضت فکری عصر... ادامه

...

بعد از تلاشهای  خستگی ناپذیر رفقای کمیته فعالین، ونهضت واحد زحمتکشان افغانستان، رفقا توانستند،با پذی... ادامه