افغانستان در چنبرۀ جیو اکونومی امریکا
افغانستان در چنبرۀ جیو اکونومی امریکا
(پایپ لین ها، پایگاها، جنجالها ها)
چه باید کرد؟
تهیه و نگارش: میرعبدالواحد سادات
اهدا: این کتابواره را به آنانی اهدا مینمایم که از تأسیس کمپنی شرق الهند تا رسیدن پای غول یونیکال در منجلاب بزرگترین بازیهای پیچیدۀ تاریخ، اعم از "بازی بزرگ"، "جنگ سرد" و معاملات و کشمکش های "جیو اکونومی " جاری صادقانه، در دفاع از مصالح و منافع علیای وطن و مردم قرار داشته و از آرمانهای همیشه جاویدان آزادی، ترقی و عدالت پاسداری نموده و مینمایند.
سخن آغازین:
از چندی به اینطرف بحث های پیرامون "ایجاد پایگاه نظامی امریکا در افغانستان" در داخل و خارج کشور مطرح گردیده است. یک بخش از این بحث ها با " Yes" و " No" و یا تائید و تردید خلاصه گردیده است؛ اینگونه برخورد ها باعث میگردد تا تمام جوانب مربوط به این مسئله ای با اهمیت در سرنوشت افغانستان و منطقه و دارای تاثیرات عمده در عرصۀ بین المللی با تمام عمق و پهنای آن مورد توجه هموطنان قرار نگیرد. البته تعدادی از هموطنان در زمینه برخورد همه جانبه را انجام داده و نظرات مستدل شان را ارائه نموده اند. به ادامه تلاش های هموطنان عزیز و احترام به نظریات شان، این قلم نیز کوشش کرده است تا پس منظر مسائل جاری را بررسی و اهداف و انگیزه های اساسی و پشت پردۀ بحران موجود را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
واضح است تا علل "مریضی" خود را تشخیص نه نماییم، چگونه خواهیم توانست، نوعیت تداوی را مشخص بسازیم. در احوال مشخص کنونی عوامل بسیار خطرناک داخلی و خارجی در حال رشد است که هست و بود افغانستان را تهدید مینماید، چگونه ممکن است از طرح و بررسی این مسائل کلیدی طفره رفت و با یک "پرسش ماهرانه" مسائل بعد از سال (۲۰۱۴) را در دستور کار و روز قرار داد.
این تقدم و تأخر در طرح مسائل بسیار سوال برانگیز بوده و از موجودیت "کاسۀ پر از زهر" زیر این نیم "کاسۀ مالامال از شهد" امریکا ـ انگلیس هوشدار باش و زینهار میدهد. به هر حال از آنجای که مسئله مستقیماً بسرنوشت وطن و مردم ما ارتباط میگیرد، سکوت و سکون را در مورد جایز ندانسته، به انگیزۀ حُب وطن و مردم و تنها در راستای منافع آنان به برسی موضوع میپردازیم. امیدوارم طرح این مسائل باعث توسعۀ دامنۀ بحث گردیده و بتواند راه را بسوی گفتمان همه جانبه مردمی مساعد و گسترش دهد و هر فرزند افغانستان و هر شهروند کشور با هر فکر و اندیشه سیاسی که داشته و دارد و در هر کجای از شطرنج سیاسی افغانستان که قرار داشته و یا دارد، بتواند صادقانه درد دل و صدای خویش را بخاطر هست و بود مادر وطن آغشته به خون بلند نماید.
***
رئوس مطالب مطروحه در این نبشته از این قرار میباشد:
ــ پروسۀ تضعیف مرحله به مرحلۀ افغانستان در ورای سیاست های امریکا:
ــ امریکا و اهداف جیوپولیتیک بخاطر پایگاه های نظامی در مراحل:
ـ قبل از جنگ سرد
ـ در جریان جنگ سرد
ـ در مرحلۀ جاری جیواکونومیک (انرژی محور)
ــ موقعیت خاص جغرافیایی و تاریخی افغانستان ( در ازمنه ها و دالان های تاریخ)
ــ پایگاه نظامی یکی از اهداف قبلی و اساسی امریکا
ــ پایپ لین و پایگاه در خدمت جیو اکونومی امریکا
ــ پایگاه وسیله سیطره بر منطقه و خیزش به آسیای میانه
ــ پایگاه ضرورت افغانستان ؟ و یا وسیلۀ برای رسیدن به اهداف و مقاصد امریکا!
ــ مسئله پایگاه و عکس العمل های کشور های همسایه، قدرت های منطقوی و در گیر
ــ چالش های موجود در برابر هست و بود افغانستان
ــ چه باید کرد ها:
ـ برخورد واقعگرایانه
ـ شناخت جیوپولیتیک موجود جهانی
ـ رفتن بسوی گفتمان های ملی، مردمی و همه جانبه
البته در لابلای مسائل فوق الذکر، مطالب مبرم مرتبط با این بحث نیز مطرح خواهد گردید.
بخاطر ارائه بهتر و جلو گیری از خسته کن شدن برای خوانندۀ عزیز مطالب تحت عناوین جداگانه و بغل صفحه ارائه میشود. ذکر این نکته خالی از مفاد نخواهد بود تا اذعان نمایم که این نبشته چنانچه معمول گردیده "بیطرف نبوده" و واضحاً در پیوند با مصالح وطن و منافع مردم تهیه گردیده و جانبدار آنان میباشد. البته خوانندۀ عزیز میتواند مطمئن باشد که در بررسی مسائل بیدون حُب و بُغض و یا شعار گرایی و شعار زدگی، واقعیت های عینی و تلخ مطمح نظر خواهد بود. در لابلای نوشته هرگاه ضرورت ذکر نام اشخاص مطرح بوده، به اسم و تخلص اکتفا گردیده که به هیچوجه کم بها دادن به بزرگان مطرح نمیباشد.
قبل از پرداختن به اصل موضوع، شاید توضیح این مطلب نیز ضرورت باشد که: تراژیدی افغانستان و تداوم آن معلول و محصول مداخلۀ خارجی است که در ایجاد و تداوم آن ایالات متحدۀ امریکا، اتحاد شوروی (روسیه فعلی)، پاکستان، ایران، عربستان سعودی و ... مسؤلیت داشته و دارند و طبعاً بررسی جداگانۀ را ایجاب مینماید. صاحب این قلم افتخار دارد که در گذشته مواردی را در زمینه مطرح نموده و امیدوار است در آتیه نیز در این ارتباط مصدر کار سودمند شود.
از آنجایکه موضوع بحث مرتبط با نقش امریکا میباشد لذا در این نبشته عواقب این نقش منفی بخصوص در احوال جاری مورد بررسی قرار گرفته است.
قابلیت آقای کرزی در کشف و افشای ؟ مسئله پایگاه نظامی:
آقای کرزی به حیث "موفقترین" چهره در تطبیق گام به گام سیاست های امریکا ـ انگلستان در افغانستان، که برخلاف تصور عامه، بسیار با مهارت عمل مینماید، در چند ماه اخیر ببرکت حس ششم و "فراست" کسبی ناشی از مجاورت با "هوشیاران جهان"، گویی کف دست امریکایی ها را خوانده و به این "کشف بزرگ" نایل آمده که گویا "امریکایی ها میخواهند پایگاه نظامی بسازند" و چطور و چکار... و بعداً در یکی از مصاحبه ها با چهرۀ بسیار جدی و عبوس، در حالی که انگشت شهادت را تکان میدهد، خاطر نشان مینماید که : «...اما من مخالف کلمۀ "دایمی" هستم...». فاعتبر و یااولابصار!
هموطن عزیز! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل! باری در کتاب (مجموعۀ اندرزها) خوانده بودم: «آنانکه خود را هوشیارترین همه فکر میکنند، مرتکب بدترین اشتباهات میشوند و در آخر کار همانندی زاغ هوشیار که چه چیز ها را نوش جان نمی نمایند.». بیچاره رئیس جمهور فراموش کرده است که طرح این مسئله سابقۀ بسیار طولانی دارد و ابداً تازه و جدید نمیباشد و احتیاج به "رمالی" و "کف شناسی" ندارد، انسانهای با حافظۀ متوسط بخوبی میتوانند مسائلی را بخاطر آورند که چگونه سناتور جان مکین و خانم کلینتن (سناتور آنوقت نیویارک) در سال (۲۰۰۵) در سفری که به افغانستان داشتند؛ این موضوع را مطرح کردند و طی چند سال اخیر این موضوع چندین بار از زبان مقامات بلند پایه امریکا به عبارات مختلف ابراز گردیده است.
انتخاب و بالا کشیدن این مسئلۀ جنجالی در همان شب و روز:
واضح است که طرح این مسئله در همان شب و روز (حدود چهار ماه قبل) بروی محاسبه بسیار دقیق (مشاوران پشت پرده) که خواسته اند با یک تیر دو نشان را بزنند صورت گرفته است؛ زیرا تجربۀ ده سال گذشته نشان میدهد، هر زمان که خر لنگ امریکا ـ انگلیس در گل افغانستان بند مانده است؛ برای تغیر و تحریف اذهان خلق الله یا از داخل و یا از آنطرف اوقیانوس ها مسئلۀ پر سر و صدای را مطرح کرده اند. امپراتوری وسیع تبلیغاتی که در خدمت شان قرار دارد اگر هیچ سوژۀ نیافته اند، درامۀ "ناقضان حقوق بشر" (مشمول در دولت)، جنگ سالاران (اجزای متشکلۀ دولت) و یا ... را پیشکش کرده اند.
بحران مشروعیت که از همان ابتدای خشت کج "قرارداد بن"، دامنگیر دولت میباشد با درامۀ انتخابات ریاست جمهوری و ایجاد پارلمان سوپر ارتجاعی کنونی به اوج خود رسیده و تقلب گسترده و جنجال های پیرامون آن با شروع جلسات ولسی جرگه بخاطر تعین رهبری شان افتضاح را به اوج آن رسانید که طبعاً مایه شرمساری بزرگ برای دولت و حامیان دروغین دموکراسی بشمار میرود.
برای تغیر و انحراف اذهان عامه دست اندرکاران امور بصورت عاجل " دوسیه قدیمی طرح ایجاد پایگاه نظامی دائمی" امریکا را بحیث مبرمترین مسئله در دستور کار روز قرار دادند و با استفاده از امکانات وسیع تبلیغاتی بحث های داغ را در رابطه سازماندهی نمودند تا بتوانند همزمان چند پاخته را با یک تیر شکار نموده و اذهان عامه را تغیر و انحراف بدهند تا معاملات ننگین "بی سر و صدا" انجام یابد و درامۀ مضحک (بازیهای قرون وسطایی قومی)، نخستین افاده ها و هسته های برای "دمکراسی" را مدفون و پارلمان سوپر ارتجاعی به درد بخور را برای صحه گذاری بر پلانهای بعدی منجمله تائید پایگاه نظامی و... بوجود آورند و از جانب دیگر با طرح مسئلۀ پایگاه، نوعی "ذهنیت سازی" و پالایش اذهان" را برای پلانهای مطروحه خویش در رابطه را انجام بدهند و به اصطلاح "ترسک" مردم را از ایجاد "پایگاه و حضور دوامدار" و ... بپرانند. زیرا "پایگاه سازی" یکی از اهداف اساسی و ستراتیژیک امریکا ـ انگلستان میباشد و تمام جان کنی و جان فشانی و لشکر کشی ها بخاطر همین هدف صورت گرفته است. بناءً بسیار ضرور است تا شکل دهی اذهان در پیوند به این خواست و هدف انجام یابد و طبعاً در رابطه تجارب گسترده را در اختیار دارند و چنانچه خود شان تعریف مینمایند که: «نقش اصلی در "تحقیق و انکشاف" لازمۀ خطوط اساسی و نیز راه های حل و فصل و بیرون رفت، چگونگی و انجام برخورد ها و فعالیت ها برای دولت امریکا بر عهده سازمانهای است که به "فکر انباره" مشهور اند...»
در جای دیگر مرتبط به همین موضوع میخوانیم: «شورای روابط خارجی که در سال (۱۹۲۱) تشکیل یافت و اعضای آن اکنون در حدود ۳۶۰۰ تا ۴۰۰۰ نفر میباشند؛ در گروه ها و بخش های مختلف کار میکنند، آنان در زمینۀ اقتصاد، گلوبالازیشن، حقوق بشر، امنیت داخلی، سازمانهای بین المللی، رسانه ها، جنگ و مناقشات، علم و تکنولوژی، تروریسم و سیاست های امریکا در عرصه های مختلف نظر و مشوره میدهند، گزارش مینویسند و نیازها و خط مشی ها را تیوریزه میکنند. به این ترتیب این شوراها تنها درگیر سیاست خارجی نمیباشند بلکه تقریباً در همه جا دست می اندازند.»
ـ طفره رفتن از مسائل و سوالات اساسی که همین اکنون مطرح میباشد. در حال که مبرمترین مسائل مربوط به هست و بود افغانستان مطرح است و بدون بررسی و حل و فصل آن رسیدن تا سال (۲۰۱۴) زیر سوال جدی قرار میگیرد، بسیار آگاهانه از طرح این مسائل طفره میروند.
اهم این مسائل و سوالات بدین قرار بیان میگردد:
ـ در این دهسال چه نتایج وجود دارد؟
ـ بحران اعتماد و بحران مشروعیت؟
ـ نبود دولت مشروع و فاقد حاکمیت ملی؟
ـ قوای مسلح ما در کجا رسیده است؟
ـ به عوض بازار آزاد، بازار فساد؟
ـ نهادینه کردن فساد و اقتدار جنگ سالاران؟
و در بعد خارجی:
ـ سیاست های کجدار و مریزامریکا وانگلستان
ـ مداخلات گستردۀ پاکستان و دسایس ایران؟
و غیره و غیره که هست و بود افغانستان بدان ها ارتباط دارد، بدون پرداختن به این مسائل اساسی، طرح مسئلۀ جنجال بر انگیز پایگاه ها، نوعی خاک زدن بچشم مردم است و طبعاً در راستای منافع امریکا ـ انگلیس مفید تمام میشود، اما تجربۀ دردناک و خونبار نشان میدهد که کاملاً به ضرر افغانستان تمام میشود. این افغانان اند که بخاطر "خانۀ خویش" باید سنجش های عمیق و همه جانب را انجام بدهند و به عوض ده بار، صد بار پل و گز نمایند.
در دهسال قبل زمانی که کار نظامیان امریکا، از طریق زد و بند با "اتلاف مخالف طالبان" پیشی گرفت، "سیاستمدارن" آنکشوربه عجله عجیب و غریب به بن شتافتند و به اصطلاح وطنی ما "حلال و مردار" قرار دادی منعقد و ادارۀ انتقالی را سازماندهی نمودند که میتوان آنرا کلوخ ماندن و از آب گذشتن قلمداد کرد و این مردم بیچارۀ ما میباشند که در این مدت کفار ۀ آن "خشت کج" نهادن را میپردازند.
اکنون که در دهمین سالگرد آن قرار داد قرار داریم، هر انسان واقعبین میتواند قضاوت نماید که آن کار خام به مفاد افغانستان نبوده و دستاورد آن این است که از لحاظ
ـ حفظ کشور و هست و بود آن
ـ تصاحب کشور خویش
در "نقطۀ صفری" قرار داریم و اگر این مکتب و این ملا باشد با همین بحران مزمن که دامنگیر ما است و ستون فقرات افغانستان را تخریب مینماید، چشم امید بستن به چند پایگاه نظامی به مفهوم آن است که ما در در برابر سیل مدهش، ساختن خانه های ریگی را " تضمین" کنندۀ خانه "مشترک" خویش قلمداد نماییم؛ در آنصورت باید گفت که پایگاه "نظامی بسیار خوب است" تا از همین دولت طراز جهادی ـ طالبی و مافیایی و فساد سالاران و جنگسالاران حراست نماید.
درست با درک و درس این تجارب دردناک، به طرح این مسائل و سوالات میپردازیم و "زخم خونین" را باز مینماییم تا تشخیص دقیق صورت گرفته و تدابیری بخاطر علاج آن مفید واقع گردد.
افغانستان ـ امریکا و پروسۀ تضعیف مرحله به مرحله:
بعد از ختم جنگ جهانی دوم که ایالات متحدۀ امریکا بنابر دلایل معین تاریخی عهده دار رسالت انگلستان در بعد جهانی گردید و در راس سیستم جهانی سرمایه داری قرار گرفت، مقارن با سالهای است که در یک پلان استعمار کهن در وجود یک تولد نامیمون، پاکستان در منطقه نقب گذاری و خلق گردید.
این سالهای آغازین جنگ سرد و تقسیم جدید قدرت در عرصۀ جهانی و بین المللی میباشد. در آرایش جدید توازن قدرت بین المللی و تعین ساحات نفوذ در شطرنج ابر قدرت های مسلط و رقیب (امریکا و اتحاد شوروی)، امریکا از همان زمان تا (۱۹۷۳) و (۱۹۷۸) و بنوعی تا (۲۰۰۱) بر اساس منافع و مصالح جیوپولیتیک خویش، همیشه افغانستان را از عینک پاکستان (متحد سیاسی و نظامی خویش) دیده است. با تمام شکایات و رسوا گردیدن پاکستان، نتنها به حیث "مرکز تروریسم" بلکه به مثابه حامی تروریسم جهانی تا کنون علایم در تغیر سیاست امریکا در قبال پاکستان در عمل وضاحت ندارد و حتی در این اواخر تشویش فراوان وجود دارد که "خالق پاکستان"، انگلیس تلاش وسیع را رویدست دارد تا یکبار دیگر، کشور ما را به آن تسلیم نماید.
طی تمام این سالها، در برابر مراجعات مکرر زمامداران وقت افغانستان بخاطر جلب همکاری امریکا در عرصه های اقتصادی و نظامی پیوسته شرایط خاص، مطابق به منافع و بر وفق مراد پاکستان را مطرح کرده و همیشه جواب منفی توأم با بی اعتنایی و تحقیر ارائه گردیده است.
تصور و اظهارات ریچارد نیکسن (در سمت معاون رئیس جمهور امریکا) بعد از سفر به افغانستان، بسیار موهن و تحقیر آمیز بود. محقق و دپلومات امریکایی «لیون پاولادا» تصور و بر خورد آنوقت امریکا را چنین خلاصه مینماید: «... امریکایی ها افغانستان را به صفت یک سرزمین دور افتاده که در آن به قول کپلنک قبایل وحشی و ددمنشی سکونت داشته، که افراد آن قانون شکنان متعصب مذهبی، متنفر از بیگانگان درک مینمودند.»
در سال (۱۹۴۸) هنگام سفر شاه محمود خان صدر اعظم وقت، جورج مارشال وزیر خارجۀ وقت امریکا، حین مباحثه پیرامون دریافت کمک های نظامی و اقتصادی امریکا ، برخورد بسیار تحقیر آمیز با او انجام داد.
در سال (۱۹۵۱) در ملاقات سفیر افغانستان در واشنگتن، محمد نعیم خان پاسخ جورج مکی معاون وزیر خارجه به او، هنگام بحث پیرامون دریافت کمک نظامی بمراتب تحقیر آمیز تر از حادثۀ قبلی بود. محمد نعیم خان هنگام بحث روی دریافت کمک های نظامی گفته بود: «اگر این کمک نزدیک و مشهود نباشد، شاید افغان ها مجبور شوند با روس ها مفاهمه نمایند. معاون وزیر خارجه در پاسخ، نمره تلفون سفارت اتحاد شوروی در واشنگتن را از سکرتر خود خواسته، بروی کاغذ نوشته و برایش میدهد».* 2
بعد از سال (۱۹۷۳) که مداخلات پاکستان در افغانستان آغاز یافت، امریکا در برابر اقدامات حکومت بوتو، مبنی بر جا دادن، تربیه، تسلیح و تجهیز مخالفان جمهوریت اول افغانستان که توسط نصیر الله بابر اداره و کنترول میگردید، "چراغ سبز" نشانداده و آن پروژه را مورد حمایت قرار داد.
بعد از سال (۱۹۷۸) که حدود این مداخلات گسترش یافت، امریکا به مثابه حامی تجاوز پاکستان، داخل اقدام گردید و چنانچه بارها افشا گردیده و در سال (۱۹۹۸) بریژنسکی در مصاحبۀ با نول آبزرواتور، افشاء ساخت؛ در ماه جولای سال (۱۹۷۹) فرمان کمک به تنظیم های جهادی در پاکستان از طرف کارتر رئیس جمهور وقت امریکا صادر گردید و کار وسیع با پاکستان بخاطر آماده ساختن آنان و گسیل آن به افغانستان بخاطر عملیات خرابکارانه انجام یافت.
برژینسکی که خود یکی از طراحان این عملیات محسوب میشود، در کتاب خویش اعتراف مینماید که چگونه بخاطر مقصد جیوپولیتیک، قوتهای نظامی اتحاد شوروی را به افغانستان کشاندند و بدینترتیب افغانستان به مرکز تصفیه حساب ابر قدرت ها و نطح جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت.
جزییات این مسائل در آثار و کتابهای زیاد افشا گردیده است و منجمله دگروال یوسف مسئول بخش افغانستان در (آی.اِس.آی) در کتاب خویش «تلک خرس» یک بخش زیاد اسرار جنگ اعلام شده بر ضد افغانستان را افشا ساخته است. وی مینویسد: «... امریکایی ها بارها گفته اند که این یک عملیات عالی (سی.آی.ای) بخاطر درگیر ساختن اتحاد شوروی در یک جنگ بی مفهوم است.»
در زمان حضور نظامی اتحاد شوروی در افغانستان (۱۹۸۰ـ۱۹۸۹) امریکا پالیسی را در پیش گرفت تا از یکطرف در بُعد دپلوماسی مانع حل و فصل مسایل افغانستان توسط موسسه ملل متحد گردد و از جانب دیگر در برابر برآمدن قوتهای نظامی اتحاد شوروی موانع ایجاد نماید، چنانچه این حقایق منجمله توسط حسن الاهیکل، کوردو ویز و سلیک هریسن افشا گردیده است. کوردو ویز و سلیک هریسن در کتاب شان «حقایق پشت پردۀ تهاجم شوروی بر افغانستان» مینویسند: «... لیکن در آنوقت اکثراً پالیسی امریکا این بود که جنگ تا آخرین افغان دوام نماید.» و به ادامه مینویسند: «... در سال (۱۹۸۳) یوری اندروپوف رهبر وقت اتحاد شوروی مصمم بود قوای آن کشور را از افغانستان بیرون کند اما ادارۀ ریگن عملاً مانع آن گردید.» زیرا هنوز انتقام ویتنام بشکل کامل آن گرفته نشده بود.».
در آن سالها امریکا بخاطر سمت دهی درست جنگ اعلان ناشده بر ضد جمهوری دموکراتیک افغانستان کمیسیون آتی را به ترکیب جنرال کیسی رئیس سی.آی.ای، جنرال اختر عبد الرحمن رئیس آی.اِس.آی و سعودالفیصل رئیس استخبارات رژیم سعودی به مسئولیت جنرال ضیاالحق ایجاد کرد. نتایج کار این کمیسیون که با پول فراوان شیخ های عرب، مواد مخدر و ارسال گستردۀ سلاح و مهمات از چندین کشور تقویه میگردید در وجود هزاران افغان و عرب و عجم، چنان زهری را در خارزار افغانستان کِشتند که نه
تنها منطقه و جهان را مسموم ساخته، بلکه امروز به مثابه تروریسم بین المللی از همان مرکز (پاکستان) بزرگترین خطر را در برابر تمدن جهان بوجود آورده است. شرارت پیشه گان نامدار جهان، منجمله اسامه بن لادن و هزاران عرب بی وطن دیگر از دستاورد های همان کمیسیون بحساب می آید.
بعد از موافقتنامۀ ژنو (۱۹۸۸) امریکا بر خلاف تعهدات خویش پیرامون موافقت نامه، بحیث گرانتور و نادیده انگاشتن امضای وزیر خارجه اش (شولتس) به ارسال سلاح و کمکهای دوامدار و در سازماندهی جنگ معروف جلال آباد با اردوی پاکستان همنوا گردید.
شکست اردوی پاکستان در جنگ جلال آباد که هزاران شرارت پیشه عرب و جنگجویان تنظیم های جهادی را رهبری میکرد؛ یکی از صفحات درخشان بخاطر دفاع از تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت ملی کشور بر ضد پاکستان و تجاوز خارجی بحساب می آید.
از سال (
مقالات مرتبط
مارگارت کیمبرلی مینویسد، تلاش برای ترور رئیسجمهور سابق آمریکا در مقایسه با رفتارهایی که واشنگتن در... ادامه
سیاستمدار ناشناخته و جوان، بر اساس استانداردهای کنونی حکومت سالخوردگان، سیاستمدار آمریکایی جی دی ونس... ادامه
از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه
شکست در سیاست خارجی: ایالات متحده در حال کار بر روی یک طرح تسلیم است. ادامه
هنری کیسینجر سیاستمدار، نظریه پرداز مشهور سیاست خارجی آمریکایی، وزیر امور خارجه پیشین این کشور و مش... ادامه
شاید انتخابات ریاست جمهوری آینده در امریکا تبدیل به زلزله ای شود که هنوز نمی توان قدرت تخریب و "ریشت... ادامه
شبکه تلویزیونی اسپانیاییزبان تلهسور در گزارشی آورده است: یک خاورمیانه درگیر آتش جنگ، برای آمریکا... ادامه
هرگاه به ارزیابی تاريخ کشور ایالات متحدهٔ امريكا بپردازیم، درمی یابیم که این کشور بيش از هرکشور دیگر... ادامه
یازدهم سپتامبر ۲۰۲۱ روزی که بطرز معما برانگیز ایالات متحده آمریکا،اماج حملات تروریستی قرارگرفت و باز... ادامه
باید قاطعانه در برابر شکار جادوگران نژادپرستانه و ضد کمونیستی مقاومت کنیم و به ایجاد یک جنبش صلح بین... ادامه
در قرن بیست و یکم و در عصر مدرنیسم و اوج سرمایه داری، هیچ دولت در جهان میثاقها و قوانین جهانشمول ب... ادامه
بیست سال حضور امریکا در افغانستان، تحت نظریه ژئوپولیتیکی نظم نوین جهانی، افغانستان را به کانون داغ س... ادامه