مقدسات ما ؛ چالش ها ، کنش ها و درس ها
محمد عالم افتخار
مقدسات ما ؛ چالش ها ، کنش ها و درس ها
طئ 10 -12 روز گذشته که اساساً در شوک ناشی از حوادث فجیع و پرخون و آتش باصطلاح اعتراضات علیه قرآن سوزی نظامیان امریکایی در بگرام قرار داشتم؛ مطالبی را زیر عنوان «تأثیر رسانه ها بر دینداری جامعه افغانستان» خواندم که به نظرم طی آن؛ نویسنده و تحلیلگر گرامی انجنیر سید محمد باقر مصباح زاده بحث روشنگرانهء ضروری ایرا بازکرده اند که پیام ها و آموزش های زیادی دارد.
چنانکه واقعیت شوم مبتلابه ما و جوامع فراوان دیگر در جهان میباشد؛ امکانات رسانه ای فوق العاده عصر امروز به زیان اغلب نفوس بشری و به نفع یک اقلیت حاکم ثروتمند و قدرتمند و قلدور است و نه تنها دین و دینداری بلکه تمامی منافع و مصالح و فرصت های رشد و رسش و تعالی مادی و معنوی و همگرایی و ملت شدن و قدرت شدن ... آنها را به بدترین چالش ها معروض گردانیده است .
بحث جناب مصباح زاده صرف نظر از عنوانش؛ مبرهن میدارد که ما و مماثل هایمان نه تنها یارای حریف شدن به امپراتوری رسانه ای را که همه اعماق صحرا ها و دریا ها و دره ها و حتی زیر زمینی ها را تحت پوشش دارد؛ نداریم بلکه اساساً از خود این واقعیت مخوف معاصر هم سخت نا آگاهیم.
ضمن اینکه اکیداً آرزو میکنم عزیزان این مبحث را در ویب سایت وزین پیام آفتاب (1) به دقت مطالعه بفرمایند؛ یاد آور میشوم که نه فقط زیر تأثیر منحصر به فرد همین بحث بلکه به دلیل تفکرات و اندیشه های متراکم شده در خویش از رویداد های قبل الذکر؛ نظر آتی را فی البداهه در پایان آن نگاشتم که با امانت داری کامل انتشار یافت و مورد استقبال ویژه محقق گرامی نیز قرار گرفت:
با درود به نویسنده محترم این مبحث .
یکی از یافته ها و آرمانها همین است که مردمان افغانستان از تحکم و استبداد «رأی» و چه بسا استبداد بی رأیی و بی فکری و بی منطقی به مباحثه و مناظره و همدیگر فهمی و بیشتر فهمی و بهترفهمی بگذرند.
میتوان خیلی از عوامل وضع شوم موجود را در گذشته یک ملت و نیز در دور و بر و مؤثرات خارجی جاری جستجو کرد و یافت ولی منحیث المجموع وضع عینی و حقیقی که یک کتله و ملت در آن قرار دارد؛ سرنوشت او را رقم میزند.
لذا تمرکز را باید خیلی خیلی خیلی بر آن گذاشت که خود ما چه هستیم ؛ کجا استیم ؛ چه ها داریم و چه ها نداریم...
درین طرز نگاه کردن بالاخره به همه عوامل دیگر میرسیم .
خیلی ها با داد و فریاد از دست امپریالیزم و ارتجاعیون پطرو دالر و صیهونیست ها و آی ایس آی و مماثل ها به تخلیه خود می پردازند و خیال میکنند؛ تیر به هدف زده اند و دیگر باید رستم دستان حساب شوند.
در حالیکه خود ما – مثلاً- رمه باشیم با هر قدر بع زدن قلمبه و سلمبه بازهم سرنوشت مان قصابی شدن است . لذا اگر قرار است چیز دیگری باشیم و بپائیم و بر علاوه پیش برویم؛ چاره ای جز روبرو شدن صادقانه با حقیقت و واقعیت خود و یافتن نقاط ضعف و ذلت و اسارت پذیری خویش نداریم .
اینکه در جهان امروز رسانه ها اینچنین نیرومند و دنیا شمول شده و اساساً به ابزار سلطه و استعمار و تحمیق و تخریب بر کتله های میلیونی بشر و از جمله ما مبدل گشته اند؛ فقط به دلیل نیروی پول و تکنولوژی نیست ؛ جادو گری های افسانوی هم در آنها زیاد راه ندارد؛ در یک کل؛ گرداننده گان رسانه ها که حتی نقش مقدم در جنگ های معاصر را بازی میکنند؛ خود و موقعیت خود، منافع و راه ها و وسایل تأمین و تسهیل نیل به آنها را می شناسند و سپس از پوتانسیل های کتله ها و گله های آدمی در سراسر دنیا آگاهی های کار ساز دارند و تجارب ناشی از پیشامد های هر روزه را تحلیل و باز تحلیل کرده و بر آگاهی ها و تدبیر های خویش می افزایند.
اما چنانکه در بحث بالا(ازجناب مصباح زاده) می بینیم ما افغانستانی ها بالمقابل در کجا قرار داریم؟
مقداری خوشبینی های نویسنده محترم در مورد سخت جانی باور های دینی و نقش «اطمینان بخش» رسانهء سنتی «محراب و منبر» شاید بیشتر به برخ اهل تشیع مان بر میگردد.
به نظر بنده آنسوتر نه اینکه در برابر چالش های سرسام آور دنیای کنونی مات و چانته خالی است و نهایتاً به تحکم و تحجر طالبانی در می غلتد بلکه قسماً در تصرف بیگانه گان و ایادی سلطه جویان قرار دارد و این جریان لا اقل از دو قرن پیش عملیاتی شده و روی به توسعه بوده است .
بنده سپاسگذار از عزیزانی استم که بدین حدود بستر مباحث را هموار کرده اند و اما به پنداشت من احتیاج مان برای اینکه بر خویش نهیب زنیم و بیشترینه ها را به فکر و بحث و بیداری بکشانیم؛ خیلی خیلی بیشتر و عمیقتر و نقادانه تر و ذو جوانبتر از اینهاست .
با تمام تلخی و شاید کمتر درستی باید؛ حتماً از این سو حرکت کنیم که «ازماست که بر ماست» و باید امکانات آنرا که تبر ها؛ دسته های خود را از تن و پیکر و روح و باور و بی باوری ما دسته کنند؛ بشناسیم و کم و کمتر ساخته و بالاخره نابود نمائیم.
این اصل آنقدر ها صرف به افغانها و دین و دینداری و رسانه و رسانه داری شان منحصر نیست؛ خیلی از ما بهتران هم در جهان کنونی به این مهم محتاج اند؛ اگر امروز به درک آن قادر نباشند؛ فردا که زلزله و توفانی به سراغ شان آمد؛ به ناگزیر از صفر آغاز خواهند کرد و خدا میداند که به کدام قیمت ها؟!
تا زمانیکه چه ما و چه دیگران در قبال این احتیاجات بشری معاصر خود روزمره گی میکنیم و کلوخ مانده از آب میگذریم حال و روز و سرنوشت مان همین است و حتی با گذشت زمان بدتر از این هم خواهد بود. شاید «یوم البدترین» که در زبان عوام جاری است ؛ معنایی و دلیلی جز این ندارد!
*****
خوشبختانه ؛ بنده اینجا زیاد نیاز ندارم که سیر رویداد ها و حوادث ظاهراً احساساتی و خشمگینانهء تظاهرات علیه هتک حرمت به مقدسات و به ویژه سوختاندن نسخه هایی از قرآن کریم در پایگاه نظامی بگرام را پیگیری نمایم و یا ضد و مضاد های تکاندهنده و شرم آور در متن آنها و قضایای مشابه در کشور طی سالیان دور و نزدیک را برجسته و تجزیه و تحلیل نمایم.
چنین کار ها را به مراتب بهتر و مؤثر تر از من؛ قبلاً خیلی از متفکران و قلم بدستان محترم انجام داده اند؛ به چند مورد فقط طور تصادفی اشاره میکنم:
- دفاع از قرآن، تفاوت قرآن سوزی غیر مسلمانان کافر امریکایی در بگرام با قرآن سوزی طالبان مسلمان در مسجد مسلمانان چیست؟ (محمد اکرام اندیشمند-2)
- بهار عربی در افغانستان یا تحریکات سازمان یافته؟(3)
ایران او پاکستان دافغانانو له احساساتو ناوړه استفاده کوي (سلام خان- 4)
-"دام تزویر مکن چون دگران قران را ")غلام محمد زارع- 5(
آتش سوزی مقدسات (محمد ضیا ضیا- 6)
ضدامریکاییسازی فضا در آستانه امضای پیمان راهبردی(8صبح-7)
رسانه هایی که خیانت ملی،اساس کار شان است!(آرمان ملی-8)
قران سوزیهای طالبان را نباید از یاد برد!) سید محمد فطرت(9)
وقتی اطلاعات، تحلیل ها، استنادات و روایات چه بسا جدید و نمونه وار در این یاد داشت ها و تحلیل ها و تبصره ها ...مرور میشود؛ به وضوح قانع کننده و عبرت انگیز پایه و اساس آنچه؛ که به لحاظ رسانه ای و یا استخباراتی بر مردمی به نام افغانها یا افغانستانی ها تحمیل میگردد؛ از پرده ها بیرون می افتد.
یک اصل قطعاً مسلم است که ما اغلب – از جانب خود - شعور و سواد و منطق و توانایی ی درک اینکه چه ها و توسط کی ها و با چه هدف ها و مرام ها بر ما تحمیل میشود؛ را به حد لازم نداریم . ظرف کمتر از یک هفته بیش از چهل کشته و دوصد زخمی و معیوب می دهیم و عالمی از خسارات دیگر به بیت المال و منافع ملی خویش میرسانیم ولی نمیدانیم و نمی توانیم بدانیم که چرا و برای چه و برای کی؟
در اقیانوس ها و ابحار و جنگلات طبیعی موجودات حیهء فراوانی وجود دارند که توسط تحریکات ویژه ؛ رم داده میشوند تا کتله وی و گله وار به دام بیافتند و در کام صیاد های آدمی یا غیر آدمی فرو بروند.
کم از کم امروز؛ هنگامی است که ما از خود بپرسیم؛ چه چیز هایی هست و یا ممکن است که ما را از آن جانوران تجرید و تفکیک نماید؟؟
خوب ؛ ایمان و مصادر و نماد های ایمانی؛ واضحاً چیز های عجین گشته بر روح و ضمیر ماست . فراتر از این شبیه حقیقت هایی مانند رنگ پوست و ریخت اندام و استعداد های نفس کشیدن و خورد و خواب... وغیره است و وقتی بر اینها به هر شکل و از هر استقامتی تعرض و مداخلتی میشود؛ نیروی «تنازع بقا» را در ما بر می انگیزد!
معهذا ثابت شده است که بشر بودن و آدمی بودن؛ فقط آگاهی و اختیار و انتخاب میباشد و ما حتی با غرایز طبیعی هم باید آگاهانه و انتخابی و اختیاری عمل نمائیم و در بسی حالات چنین عمل می نمائیم . مثلاً گونه های اطفای غریزه جنسی مان مانند سایر حیوانات نیست و هکذا خورد و نوش و مرادات و معاشرات دیگر مان!
ولی اینجا چه بدبختی و فلاکت وجود دارد که اگر نه همه؛ لابد اکثریت نمیتوانیم بیش از گله و رمه باشیم؟
آیا پرسیدنی نیست که وقتی قرآن مقدس – همین روح و ایمان و هستی و شرف ... و دار و ندار دنیا و آخرت ما – توسط مجاهد و طالب و القاعده و پاکستانی آتش زده میشود ؛ چرا رگ غیرت ما تحریک نمیگردد؟ وقتی مسجد های مملو از قرآن و مسلمانان در حال عبادت به بمب و راکت وانتحار و انفجار و بسته میشود؛ ما کر و گنگ و لال و سنگ و منگیم؛ ولی به مجرد اینکه «بر ما گفتند»: قرآن را نظامیان امریکایی در بگرام آتش زده اند و یا امثال آن ؛ از کران تا کران آتش میشویم و همه تر و خشک را به یکجایی میسوزانیم؟
مگر قرآن؛ کتاب مقدس همه مسلمانان منجمله پاکستانی ها و ایرانی ها و عرب ها نیست؛ پس چرا آنها خم به ابرو نمی آورند و یا کم از کم مانند ما دست از پا خطا نمیکنند؟....
درس بزرگ :
به نظر این حقیر؛ مسلمان بودن ؛ مقدم بر بشر بودن نیست؛ یعنی اینکه برای مسلمان بودن و هندو بودن و بودایی بودن و مسیحی بودن و یهودی بودن... پیشتر از همه باید بشر بود؛ خر و گاو و سگ و خوک ... که نمیتوانند مسلمان و هندو و مسیحی و یهودی ... باشند!؟
بالنتیجه ما ناگزیریم پیش از اینکه دعوی مسلمان بودن کنیم؛ باید بر خویش – برشخص شخیص و نفس نفیس خود- روشن داریم که آیا به شرط ماقبل و متقدم (یعنی بشر بودن) مشروط استیم یا خیر؟
قرن ها پیش ؛ ابوالمعانی بیدل گفته بود:
گاو و خر از آگهی؛ انسان نخواهد گشت؛ لیک آدمی گر اندکی غفلت کند ؛ خر میشود!
در گذشته ها که روابط و مناسبات و مجادلات بشری اینهمه بغرنج و دامنه دار و سر سام آور نشده بود و علاوتاً اینهمه رسانه های شیاد و اجنتوری شیطان و مغرض و مفتن وجود نداشت؛ آگاهی مورد نظر بیدل؛ هم زیاد دامنه دار نمیتوانست باشد ولی امروز ضریب ضرورت هر فرد ما به آگاهی؛ هزاران برابر افزایش یافته است.
افغانها بخصوص پس از این بدون آگاهی ژرف ملی و منطقوی و جهانی، روز بهی نخواهند دید چرا که این سرزمین در معرض آز ها و مطامع بیحد و حصر همسایه گان و قدرت ها و ابر قدرت ها قرار دارد و این حالت طی عمر ده ها نسل دیگر هم تداوم خواهد داشت.
30 – 40 سال خونین و فلاکتبارو ننگین گذشته ما اگر هیچ درس دیگر نداشته باشد؛ این درس بسیار بزرگ را دارد ولی به نظر میرسد که ما چندان شعور دریافت این حقیقت آفتابی را نداریم .
اینهم مبرهن است که کشورها و قدرت های آزمند و دیوانهء نفت و انرژی و هژمونی طلبی در منطقهء ما؛ آشکارا و غریزی با اعتلای آگاهی های ملی در ما؛ خصومت میورزند و منجمله با معتاد سازی جوانان مان با مواد و معانی ی مخدر، بی اعتناسازی آنها در قبال جهانشناسی و اندیشه ها و تاریخ ملی و سایر تدابیرشیطانی؛ نیرو های بالنده ما را فلج و فرسوده میکنند.
شاید بلاهت پاکستانی در وجود پروژهء طالبان؛ عام فهم ترین درس و تجربه را به ما ارزانی کرد؛ همانان که با اعدام تلویزیون ها، تخریب سینما ها، تعطیل متناوب بازار ها، بستن و آتش زدن مکاتب و آموزشگاه ها، سوختاندن کتاب ها و اوراق و صحف ارزشمند ملی و نابود کردن موزیم های طبیعی و تاریخی....؛ به انهدام هرچه آگهی بخش و دانش بخش بود، پرداختند و راه ها و وسایل خوانش و اطلاع یابی و آگاهی را ظاهراً در پردهء تعصب دینی؛ نابود کردند.
درین میان ستیز با تعلیم و تربیهء دختران که مادران نسل های آینده اند؛ معنا و هدفمندی خاص دارد و با اصرار و لجاج بیحد نه تنها از طریق پاکستان و مزدورانش بلکه از طریق تمامی طاغوتیان عربی و غیر عربی به چیزی مانند یک فریضهء دینی و اصل اسلام! تبدیل گردانیده شده است.
هدف کلان عقبی کاملاً روشن است:
مادران دربند و اسیر و نا آگاه و بیخبر از دنیا و جریانات آن؛ نمیتوانند اولاد روشن و منور و حتی سلیم العقل تربیت کنند. و تا که چنین است؛ طبعاً سراپای جامعهء افغانی از بشر معاصر آگاه و بیدار بودن به دور و معذور میباشد و این کمال آرمان پاکستان و شیاطین دیگر شامل در«بازی شیطانی» جاری در بلاد اسلامی است.
ضرب المثل دانشمندانهء معروف است که «پدر خطا باش ولی مادر خطا نه!»؛ صرف نظر از اینکه عده ای لومپن و شارلتان؛ از این مثل معانی دیگر میگیرند و میتراشند؛ مگر به صراحت باید عرض کنم که زن ستیزی در پردهء هر بهانه و تعبیر و تلبیس که هست با خصومت علیه تعلیم و تربیت و رشد و تکامل شخصیت زن و دختر افغان ؛ هدفی جز «مادرخطا» بارآوردن نسل های آیندهء ما را ندارد!
درخشانترین اثباتیهء علوم پایه ای معاصر این است که خطای تعلیمی و تربیتی کودک در سالیان نخست (0 تا 6 ساله گی) که اساساً به مادر منوط میباشد؛ قریب مانند یک امرمطلق جبران ناپذیر است. بنده بختیارم که این معنای حیاتی و مماتی را طی کتاب «گوهر اصیل آدمی» به طور مصور و مجسم به خدمت هموطنان خود و جوامع مماثل مان قرار داده ام.
درس بزرگتر :
تا زمانی که مؤلفه های ایمانی و سایر پدیده های فرهنگی؛ غافلانه و در کودکی و ناتوانی و بی اختیاری بر آدمی بار میشود و در این راستا تقریباً هیچ امکان مطالعه و تحلیل و حلاجی و مقایسه و اختیار و انتخاب وجود ندارد؛ منجمله مؤلفه ها و سمبول های ایمانی؛ ممکن نیست صدفیصد همان چیز هایی باشد که در متون تاریخی و روایات خواص و نخبه گان وجود دارد.
از جمله میلیونها مسلمان عوام در افغانستان و سایر کشور های اسلامی نه سواد خوانش قرآن و کتب مذهبی و تاریخی – دینی خود را دارند و نه از پیامبر و سایر پیشوایان خویش؛ شناخت دقیق حسب منابع یاد شده را حایزمیباشند.
مقالات مرتبط
مارگارت کیمبرلی مینویسد، تلاش برای ترور رئیسجمهور سابق آمریکا در مقایسه با رفتارهایی که واشنگتن در... ادامه
سیاستمدار ناشناخته و جوان، بر اساس استانداردهای کنونی حکومت سالخوردگان، سیاستمدار آمریکایی جی دی ونس... ادامه
از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه
شکست در سیاست خارجی: ایالات متحده در حال کار بر روی یک طرح تسلیم است. ادامه
هنری کیسینجر سیاستمدار، نظریه پرداز مشهور سیاست خارجی آمریکایی، وزیر امور خارجه پیشین این کشور و مش... ادامه
شاید انتخابات ریاست جمهوری آینده در امریکا تبدیل به زلزله ای شود که هنوز نمی توان قدرت تخریب و "ریشت... ادامه
شبکه تلویزیونی اسپانیاییزبان تلهسور در گزارشی آورده است: یک خاورمیانه درگیر آتش جنگ، برای آمریکا... ادامه
هرگاه به ارزیابی تاريخ کشور ایالات متحدهٔ امريكا بپردازیم، درمی یابیم که این کشور بيش از هرکشور دیگر... ادامه
یازدهم سپتامبر ۲۰۲۱ روزی که بطرز معما برانگیز ایالات متحده آمریکا،اماج حملات تروریستی قرارگرفت و باز... ادامه
باید قاطعانه در برابر شکار جادوگران نژادپرستانه و ضد کمونیستی مقاومت کنیم و به ایجاد یک جنبش صلح بین... ادامه
در قرن بیست و یکم و در عصر مدرنیسم و اوج سرمایه داری، هیچ دولت در جهان میثاقها و قوانین جهانشمول ب... ادامه
بیست سال حضور امریکا در افغانستان، تحت نظریه ژئوپولیتیکی نظم نوین جهانی، افغانستان را به کانون داغ س... ادامه