محمدالله وطندوست

داستان وزیر مالیه و وکلا

          زمانی آمری داشتم که سرش طاس بود و بی مو و ماموری در دفتر ما کار می کرد که قسمت پیشانی اش مو نداشت؛ اما دیگر قسمت های سرش با موی کافی پوشیده بود. آمر ما هر زمانیکه با این مامور مواجه می شد او را کل خطاب می کرد، حاضرین با خنده و مامور با زهر خند این خطاب را پاسخ می گفت. تقریبا هرروز این حرف تکرار می شد و همه کارمندان دفتر به شنیدن این کلمه عادت کرده بودند.

           بعد از مدتی در یک دعوت غیر رسمی یکی از مامورین جرأت کرد از آمر بپرسد که چرا با وجودیکه خودش بکلی مو در سر ندارد، ماموری را که فقط موی پیشانی اش ریخته است کل خطاب می کند؟  آمر ابتدا اعتنایی به سوال نکرد و کوشش کرد بحث را به دیگر طرف بکشاند. از آنجائیکه این موضوع ذهن همه کامندان اداره را بخود مشغول کرده بود، یکی دو نفر دیگر نیز سوال را تکرار کردند. بالاخره آمر ما با همان لهجه آمریت فرمودند که اگر من او را کل خطاب نکنم و مورد تمسخر قرار ندهم حتما شما مرا کل خطاب می کنید و اگر ظاهراً به من چیزی نگویید در غیاب مرا آمر کل می گویید. با این توضیح در یافتیم که آمر ما با خطاب مامور در حقیقت عیب خود را مخفی می کرد و دیگران را نمی گذاشت تا عیب وی را متوجه شوند. 

          جناب وزیر مالیه ما هم با اتهام به چند چهرۀ پارلمان خواست عیب خود را مخفی دارد تا فسادیکه در وزارت مالیه حاکم است و اختلاس هايیکه بخود جناب وزیر مالیه نسبت داده می شود مورد توجه قرار نگیرد.

          در حالیکه چند ماه قبل در یکی از سایت های اینترنتی در مورد عایدات جناب وزیر مالیه و انتقال پول به حساب شان در بانک های خارج و خرید منازل در کانادا و آمریکا مطالبی نشر گردیده بود. طبعا چنین افشاگری ها بدون اتکاء به مقامات همپایه وزیر ممکن و میسر نیست؛ لذا گمان برده می شود که عده ای از وکلاء در افشای فساد مالی در وزارت مالیه وافشای سوء استفاده شخص وزیر دست داشته اند و جناب وزیر دراین چند ماه در صدد انتقام گیری بودند و سرانجام با افشای سوء استفاده چند تن از وکلاء، این فیر به هدف اصابت کرد و جناب وزیر قهرمان معرکه گردید. در حالیکه آگاهان متعقد اند که سراپای دستگاه اداری را فساد گسترده فراگرفته از ارگ ریاست جمهوری تا خُرد ترین واحد اداری رشوت، اختلاس، سوه استفاده بیداد می کند و فقر کشندۀ مردم نتیجۀ این فساد گسترده است.بناءً  نه تنها وزرای مالیه، معادن و صنایع و تجارت به سوء استفاده متهم وسهیم اند؛ بلکه وزارت های دیگر نیز بشکلی از اشکال در این ورطه غرق اند.

           تشخیص پیمانه ی این فساد از ارگانی تا ارگان دیگر و اینکه مسئولین چگونه وبکدام پیمانه سوء استفاده نموده اند، مربوط ارگان های عدلی و قضایی کشور است، که متأسفانه این ارگانها خود نمک گندیده را مانند، که به هیچ صورت از گندیده گی جلوگیری کرده نمی توانند.

          دفاع وکلاء در برابر افشا گری جناب وزیر مالیه نیز جالب و آموزنده بود. همه تلاش داشتند تا به نحوی بی گناهی خود را ثابت و فساد وزیر مالیه را افشاء نمایند. در این میان دفاع جناب ظاهر قدیر نمایندۀ مردم جلال آباد خیلی جالب و توجه بر انگیز بود.

         ایشان فرمودند که بهیچ صورت به قاچاق آرد و گندم و مواد غذایی دیگر نپرداخته اند؛ بلکه دارایی شخصی شان به دو صد و شصت ملیون دالر بالغ می گردد و صد ها عراده موتر شان در تجارت مواد غذایی بین کابل و پاکستان مصروف است و ماهانه در حدود پنجاه هزار دالر و یا بیشتر از آن مصرف دارند. باید به چنین جرأت آفرین گفت و تحسین نمود که چگونه اتهام قاچاق مواد غذایی را از خود رفع و دفع نمود و دارایی خود را به رخ ملت مظلوم و فقیر افغانستان کشید. 

          در پارلمان که مظهر عدالت و قانون پنداشته می شود کسی از جناب ایشان نپرسید که این ۲۶۰ ملیون دالر دارایی از آسمان بر سر شما جناب وکیل بارید و یا در مزارع برنج جلال آباد از زمین رویید؟ زیرا شما و پدر مرحوم شما بنام جهاد مقدس عمری را مصروف جنگ و نابودی کشور بودید و امکان پرداختن به تجارت که چنین سرمایه یی را نصیب شما نماید میسر نبود. پس این دالر ها چگونه بدست شما قرار گرفته است؟ نشود که دالر های سازمان سیاه باری راه را اشتباه نموده بجای ارگ ریاست جمهوری به آدرس شما رسیده باشد؟!

           شما وکیل ملت و نماینده هزاران هموطن فقیر و مظلوم ننگرهار چطور ماهانه پنجاه هزار دالر مصرف شخصی می نمائید؟ در حالیکه موکلین شما به نان شب خود محتاج اند و هزاران طفل و جوان خانواده های شهداء و معلولین جنگ، در شهر جلال آباد از فقر، بیکاری و احتیاج می نالند اما گوش شما نمی شنود. چگونه شما دارایی خود را به رخ آنان می کشید و با تفاخر در خانه ملت می گویید که ۲۶۰ ملیون دالر دارایی نقد شما است؟!

           اگر به قضاوت تاریخ باور دارید، یقین داشته باشید که از این دارایی که به قیمت خون بهترین جوانان کشور نصیب شما گردیده است، فردا جواب گو خواهید بود و مردم مظلوم افغانستان مخصوصا شهریان جلال آباد فردا با لعن و نفرین از شما و دارایی های شما یاد خواهند نمود.