بحش دوم سال ۲۰۱۴، انتخابات و پیمان استراتژیک نظامی
محمدالله وطندوست
سال ۲۰۱۴، انتخابات و پیمان استراتژیک نظامی
بحش دوم
در مورد انتخابات ریاست جمهوری افغانستان که ماشالله بیست و شش و یا بیست و هفت کاندید ( کمیسیون انتخابات اعلام
!داشت که عدد بیست و هفت درست نیست بعد از بررسی معلوم شده که بیست و شش نفر کاندید مقام ریاست جمهوری اند؟
وارد کارزار رقابت شده اند. باید متذکر شد که این کاندیدان عمدتا متشکل از جهادیان، تکنوکرات ها ،روشنفکران غرب زده، سرمایه داران تازه به دوران رسیده، بزرگان و متنذین قومی و استثنا یکی دو چهره روشنفکر خوش نام اند. ترکیب کاندیدان و معاونین شان اکثرا نه بر اساس درک و نظر مشترک در مورد کشور و آینده آن بلکه بر اساس روابط شخصی و منافع مشترک گروپی و شخصی بنا یافته و اکثرا شکننده است. اصولا سیاست بازان کشور ما هیچگاهی نتوانسته اند ثابت کنند که آنان به عهد و قول خود وفا دارند و اتحاد های ایجاد شده را حتی در مرحله نهایت کوتاه حفظ می نمایند. جبهات به اصطلاح ملی ایجاد شده در دوره گذشته ریاست جمهوری و در دوره فعلی انتخابات قبل از نسج یابی از هم متلاشی شدند و چهره های تشکیل دهنده این جبهات علیه یکدیگر قرار گرفتند. گروپ ها ویا اتحاد های انتخاباتی نیز قبل از توافق به کاندید مشخص با معرفی کاندید های مختلف از هم متلاشی شده اند.
این وضع اسفبار از کجا ناشی می شود؟
به نظر می آید که عدم صداقت سیاست بازان (نه سیاست مداران) در برابر همدیگر، تمرکز بر منافع شخصی و گروپی که با تبلیغات منافع قومی همراه است، عدم موجودیت پلان و پرگرام کار در مورد آینده، عدم توجه به منافع مردم، عدم روشن بینی و بصیرت سیاسی، آلودگی با فساد، انقیاد از دستور بیگانگان و وابستگی به کشور های بیگانه عواملی اند که اتحاد ها را شکنند و تعهد ها را بی اعتبار می سازد.
مسله قومیت نیز یکی از مسایلی است که منحیث قطعه بازی در میدان سیاست افغانستان انداخته شده و هرکس مطابق نیاز و توان خود از آن استفاده می کند ورنه کیست که نداند جریان های فعلی که ادعای دفاع و وکالت اقوام افغانستان را بدوش می کشند زیاد ترین ضربه را به قوم مورد نظر خود وارد می نمایند و رقبای موجود و احتمالی خود را بی رحمانه از میدان سیاست بیرون می کنند.
جهاد نیز متاسفانه به چنین سرنوشتی دچار شده است. چند چهره مشخص بنام تیکه داران جهاد و دین در صحنه سیاسی افغانستان از سالیان متمادی خود را تحمیل نموده هرگونه جنایتی را بنام جهاد و دین مرتکب می شوند. اگر از اعمال ننگین و فاجعه بار این چهره ها در زمان حاکمیت جهاد در دهه نود بگذریم، در ده سال حاکمیت به اصطلاح دموکراسی وارداتی نیز این چهره ها صدر نشین حاکمیت تشریف داشتند و بر اشغال وطن توسط چهل و شش کشور جهان مهر تایید گذاشتند. این جنابان در حالیکه بر ضد شوروی که بنابه خواست حاکمیت قانونی افغانستان به کشور آمده بود گویا جهاد می کردند و به زعم خود شان باعث نابودی کمونسیم شده اند,اما ده سال قبل تجاوز چهل و شش کشور غربی را پذیرا شدند و فتوا صادر کردند که این اشغال از ان اشغال فرق دارد و این کفاراز آن کفار جدا اند. چون اینجا به جای یک کشور چهل و چند کشور یورش آورده آنهم نه بنابر اراده کدام مرجع افغانی بلکه به دستور امریکا این سر دمدار جهانی صورت گرفته است، می توان مورد تایید قرار داد. الحق که از برکت این حاکمیت مافیایی هر کدام این رهبران جهادی به ثروت های افسانوی دست یافته اند و در خوان سیاست افغانستان صدر نشین شده اند ورنه مردم افغانستان اگر حاکمیت خود را بنابه اراده آزاد خود ایجاد می کردند جای این جنابان با آن همه فجایع غیر انسانی بر بالای دار می بود و جایگاه همیشگی شان نیز قعر جهنم. از حلقه دار فعلا گریخته اند اما از قعر جهنم فکر نمی کنم راه نجاتی بیابند؟!
خلاصه در میدان کارزار انتخابات مسله قومیت و مذهب همچون دو دوره گذشته باز هم نقش خود را بازی خواهند کرد و دلالان این دو عرصه نیز به نتایج مطلوب و دلخواه خواهند رسید.
یقینا با نزدیک شدن روزهای انتخابات تعداد کاندیدان تقلیل می یابد و امتیاز گیری ها و امتیاز دهی ها میان کاندیدان عملی خواهد شد و بلاخره از دو سه کاندید مطرح کاندید مورد نظر امریکا سر برون خواهد کرد.
زیرا گفته اند آهنگ به اراده کسی نواخته می شود که فرمایش داده است. چون انتخابات و فرمایش انتخابات ریاست جمهوری از جانب سرمدران امریکایی فرمایش داده شده بنابه تصمیم آنان نیز به نتیجه خواهد رسید.
لهذا انتظار معجزه از صندوق های انتخاباتی بیهوده است. مردم ما فقط می توانند در میان بدتر و بد به انتخاب بد تن دهند و به امید آینده های درخشان و نهادینه شدن پروسه انتخابات به پای صندوق های رای حاضر شوند و رای خود را اگر ممکن باشد بدون وابستگی به اشخاص و افراد به اراده آزاد خود به صندوق مورد نظر بریزند.
لازم است از غیابت نیروهای ملی، مترقی و دموکرات در عرصه انتخابات نیز تذکری بعمل آید.
در انتخابات گذشته چندین چهره از میان نیروهای ملی، مترقی و دموکرات بصورت جداگانه و بدون ارتباط باهم و در رقابت با هم در کارزار انتخاباتی وارد شده بودند که متاسفانه هیچ کدام رای قبل ملاحظه مردم را نتوانستند بدست آورند. اینکه این چهره ها رای قابل توجه را نتوانستند بدست آورند از یک طرف تسلط کاندیدان غیر دموکراتیک و تسلط زوروزر در انتخابات مطرح بود و از جانبی پراگندگی این نیرو ها و حتی جانب داری بخشی از این نیرو ها از نیروهای واپس گرا باعث تضعیف این چهره ها گردیده بود.
اما در انتخابات موجود، نیرو های ملی، مترقی و دموکرات بجای خالی گذاشتن صحنه به واپسگرایان می توانستند تحت شعارهای معین وپلت فرم معین انتخاباتی با پیش کشیدن چهره یی مورد قبول این نیرو ها وارد کارزار انتخاباتی می گردیدند و از نظر تبلیغاتی حداقل با افشای چهره های ارتجاعی و ضد مردمی در بیداری اذهان مردم نقش خود را ایفا می کردند و در توسعه و نهادیه شدن پروسه انتخابات که از اجزای تفکیک نا پذیر دموکراسی است رسالت خود را انجام می دادند. متاسفانه بنابر پراکندگی ها، خودخواهی ها، شخصیت طلبی ها، فقدان بصیرت سیاسی و عدم مسولیت پذیری در برابر مردم و تاریخ در چنین مقطع زمانی که همه ذهن، عقل، توجه و شعور جامعه به انتخابات و پیمان استراتژیک نظامی و خروج نیرو های ناتو از کشور کشانیده می شود، نیرو های ملی، دموکرات و مترقی خاموش اند. گویا این حوادث وجریان ها به آنان هیچگونه ارتباطی ندارد. آنان در فردای درخشان کشور که گویا خود بخود مساعد می گردد حاضر صحنه خواهند شد و نقش خود را ایفا خواهند کرد. غافل از اینکه فردا ادامه امروز است و بی توجهی امروز و عدم ایفای رسالت تاریخی، فردا شرمساری جبران ناپذیری را در قبال خواهد داشت. اگر حرفی در مورد جوانان به ارتباط مسایل ذکر شده گفته نشود فکر می کنم واقعیت جامعه در نظر گرفته نمی شود.
باید متذکر شد که افغانستان یکی از کشور هایست که بیشترین نفوس آنرا جوانان تشکیل می دهد. لهذا سرنوشت هرگونه انتخابات و هرگونه تصمیم گیری در سطح ملی به جوانان مربوط می شود. امروزاگردر موسئات فرهنگی، تعلیمی و تحصیلی, اداری، مزرعه، کار خانه و بازار نظر اندازی شود در همه جا حضور جوانان پر رنگ است. بدون موجودیت جوانان حتی تصور حرکت چرخ اجتماع میسر نیست. آیا این جوانان بتناسب شعاع وجودی و نقش شان در اقتصاد و فرهنگ از جایگاه لازم در جامعه برخوردار هستند؟ آیا جامعه در قبال این همه مفدیت و کار آیی جوانان در رفاه و بهبود وضع آنان توجه لازم مبذول می دارد؟ آیا این جوانان در عرصه سیاسی نیز فعال اند؟
متاسفانه به تناسب شعاع وجودی شان در سیاست نقش شان خیلی ضعیف است. در شورا به استثنای عده محدودی از جوانان اعم از مردان و زنان عمدتا چهره های جهادی_ مذهبی تسلط دارند وسنای کشور عام و تام در انحصار بزرگان قومی و مذهبی قرار دارد. در میان چهره های کاندید ریاست جمهوری به استثنای داود سلطان زوی و تیم وی و یکی دو کاندید دیگر غالبا چهره های میانه سال و سالمند با افکار نه چندان دموکراتیک غالب اند. طبعیست که در صورت موفقیت چهره های یاد شده در ریاست جمهوری، جوانان باز هم در سیاست کشور نمی توانند نقش شایسته خود را ایفا نمایند. در حالیکه جوانان از امکانات بالقوه فراوان برای تعین نتایج انتخابات برخوردار اند. تغیراتیکه در کشور های عربی در سال های اخیر رخداد صرف نظر از نتایج آن عمدتا به ابتکار جوانان صورت گرفت. جوانان همانطوریکه در سراسر جهان با استفاده از تکنالوژی امروزمخابراتی در تشکل و برپایی نهضت ها نقش ایفا کرده می توانند ، در افغانستان نیز می توانند بزرگترین تغیرات را وارد نمایند. فکر کنید اگر کارمندان جوان همه موسسات نشراتی کشور با شعار معین انتخاباتی در کارزار انتخابات سهم بگیرند و وسایل نشراتی خود را به نفع کاندید مورد اعتماد جوانان بسیج نمایند به چه نتایج بزرگی منجر می گردد و یا جوانان شهر ها و به اصطلاح بازاریان یکروز بازار را به نفع کاندید معینی تعطیل نمایند و همه یکجا از یک کاندید پشتیبانی نمایند چه کار بزرگی را می توانند انجام دهند. یا جوانان روشنفکر اعم از محصلان ، موسسات تحصیلی و تعلیمی، کارمندان عرصه روشنفکری، معلمان و استادان، مامورین جوان دولتی همگام با هم در پشتبانی کاندیدی اقدام نمایند می توانند نتایج انتخابات را و رای پیش بینی سیاستبازان رقم زنند و به نتایج غیر قابل پیش بینین برسانند. به جوانان عزیز مشوره داده می شود که با استفاده از تجارب کار و فعالیت جوانان دهه دموکراسی ظاهر شاهی از حربه قانونی اعتصاب، مظاهره، تشکل و اتحاد ها بهره جویند و نقش تاریخی خود را به شایستگی ایفا نمایند.
علی الرغم فضای تیره و تار کنونی، با وجود تسلط حاکمیت مافیایی، فساد و دفاع سرمایه جهانی ازین حاکمیت, آینده از جوانان است و سازنده واقعی وطن نسل جوان است و بس.
بگذار نیروهای واپس گرا، ارتجاعی، معامله گر و وابسته به اجانب به نیروی جوانان کم بها دهند و نیروی آنان را جدی نگیرند اما تاریخ ثابت خواهد کرد که این همه نابکاری ها و این همه فساد و تباهی بدست جوانان رشید کشور نابود خواهد شد و به همت جوانان وطن فردای درخشان نصیب مردم ستمدیده ما خواهد شد. به امید چنین فردا باید امروز گام گذاشت و رسالت خود را ایفا باید کرد.
مقالات مرتبط
زمانی یک حکومت قانون مدار گفته می شود که دستگاه حقوقی آن سلسله ی رده بندی ساختار های دولتی را در نظر... ادامه
پس ازکودتای نرم سیاسی زورگویانه بر ضد روند دموکراسی (برگزاری یک انتخابات سالم - آزاد- عادلانه)؛ اعلا... ادامه
تقلبات وتخطیهای گسترده درروند گزینش رئیس جمهوردرمیزان سال پارباعث شد تا این روند ملی ازمرزهای که قان... ادامه
تصور میرفت که پس از اشتراک تمامی نمایندگان سیاسی و نظامی امریکا و ناتو و اکثر ممالک غربی در مراسم تح... ادامه
در لمحه ایکه گفتند: مایک پامپیئو وزیر امور خارجه امریکا؛ به کابل آمده است؛ بیدرنگ به راوی ها گفتم: ت... ادامه
واکنش آمریکا به مراسم تحلیف دوگانه در افغانستان: دولت موازی را قـبول نداریم.... ادامه
به نظر می آید که این روز ها جناب زلمی خلیلزاد یک بار دیگر سرگرم سرهم کردن و چسپ و سریش دادن شکست و ر... ادامه
با در نظر داشت اطلاعات؛ قرینه ها و نوشتار های آگاهان سیسی و انتخاباتی که خود مرجح و مأخذ شمرده میشون... ادامه
ه نقشه افغانستان نگاه نمایید! امپر یالیسم، بتدریج فرایند تجزیه افغانستان را از طریق دست نشانده گان ن... ادامه
محترم انجنیر نظیب الله امانی؛این تلقی من در دو هفته قبل را که در مورد "انتخابات!!!» سرکاری و سفارتی... ادامه
انتخابات ریاست جمهوری که با اگر و مگر ها آغاز شده بود، در ششم میزان سال روان با رفتن نزدیک به دو می... ادامه
از چند ماه بدین طرف حلقات حاکم در کشور، سازمان های جهادی و و سایل اطلاعات جمعی در طبل صلح خواهی می... ادامه