مصاحبۀ امان معاشر با محترم  دوکتور عزیز فاریابی به ارتباط انتقال جنگ از جنوب و شرق به شمال افغانستان

دوکتور عزیز فاریابی شخصیت گرامی در ایالت بریتش کلمبیا کانادا زندگی دارد. وی در محافلیکه از طرف سازمانهای مختلف اجتماعی  بر گزار میشوند ،شرکت می ورزد و به نمایندگی از ترکتباران بریتش کلمبیا به زبان اوزبیکی و فارسی سخن می راند و سخنانش به دلها چنگ می زند.

داکتر عزیز یکی از شاعران نکته سنج  معاصر کشور است که به زبان اوزبیکی و فارسی شعر میسراید و اشعارش در لابلای موسیقی نوازندگان با نام و با احساس میهن محترمان: خیرمحمد چاووش ، مسعود امی ، وحید امید ، فردین عسکری ، داوود چاووش انعکاس یافته است.

 فاریابی به مردم عشق می ورزد و وطنپرست پر شور است.  

از سالیان دراز جنگ لعنتی از کشور ما قربانی می گیرد.غرب جنوب و جنوب شرق وطن را فرا گرفته است و اکنون دامن خویش را به شمالشرق و شمال غرب کشور گسترده است .مکاتب ، ادارات و موسسات عمومی و دولتی را به اتش می کشند و به خاک یکسان می سازند، به چور و چپاول دست می زنند و به ناموس  و شرافت انسانها متجاوز میشوند و حادثه دلخراش ولایت کندوز ،غور و زابل الگوی همه ی رنجها و مصیبتهای است که این دستهای غارتگر به مردم ما تحمیل می کنند و اوازه ی ان جهان را فرا گرفته است.

علل و انگیزه ی جنگهای شمال را می خواهیم بدانیم و پای صحبت دکتور صاحب عزیز فاریابی می نیشنیم و پرسشهایی را مطرح می نماییم..

سوال:محترم داکترعزیز فاریابی !  میشود از گروه ترورستی  طالب یک تعریف جامع بدهید؟

جواب: دوست عزیز و گرامی جناب امان  معاشر؛شما  از جمله ژورنالیست های آزاد با  پشتکار، پیگیر ، پویا ، کوشا ویک انسان با اخلاق ، باحوصله  و ابرو مند می باشید و  در رسانه ها مطالب وزین و روشن شما را مطالعه می نمایم و میدانم که طرف دلچسپی همگان قرار دارد که نتنها برای من سود مند است و هر نکته ی ان انسان را به هدف رهنمون میشود

در جواب سوال شما: طالبها  به چندین دسته تقسیم شده فعالیت خودرا به پیش میبرند  : طالبان افغانستانی ، طالبان پاکستانی(آی-اس-آی) ، طالبان خارجی (عربی ، غربی ، چیچینی آسیای میانه ی وغیره ...)، طالبان مافیایی(تجاران هیرون وتریاک)،طالبان نیکتایی دار (داخل نظام ویا دولت وحدت ملی)،طالبان فریبخورده ،طالبان پاک(فقط بخاطر الله ج طالب"قران خوان" هستند و به هیچ چیز مداخله و فعالیت عملی ندارند )، طالبان آزُرده خاطر (ازاربابان و تيکه داران قومی و دولتی ناراض شده باطالبها پیوسته اند )،طالبان بی بضاعت( بخاطرامرار حیات خانواده شان در صف طالبها قراردارندوغیره .

عمل طالبان: کشتار مردم، وحشتگر، شرر پیشه ،  ضد  ترقی و پیشرفت مدرنیزم، ، اعدام صحرایی ، سربریدن مردم مظلوم، سنگسار کردن، سوختاندن  جای ها عام المنفعه (مکاتب ، مدارس ، دوایر دولتی ، پل و پلچکهاوغیره )تیزاب پاشی بروی دختران معصوم و بیگناه، مینگذاریهای کنار جاده ها و هزاران جنایت دیگر که ضرورت به تعریف ندارد  (ایته آله میز بو)  عبارت از یک حزب  ویا گروهی تروریستی بوده واست.

بر اساس اسناد كه وجود دارد، ايالات متحده براي اولين بار در جريان جنگ شوروي در افغانستان و بين سال هاي 1979 الي 1989 بطور پنهاني با "اسامه بن لادن" و القاعده براي جنگ در برابر شوروي، همكاري كرده است. پس از حمله آمريكا به افغانستان در نوامبر سال 2001 نيز صدها جنگجوي طالبان و القاعده با استفاده از هواپيماهاي باري پاكستان از كشور ما گريختند كه قطعاً اين امر نيز بدون رضايت و تاييد آمريكا كه كنترل منطقه را در اختيار داشتند، امكان پذير نبوده است.

پیش از این گفته میشد که منبع مالی طالبان، از کشت و فروش عایدات مواد مخدراست. اما همیشه این سوال مطرح بود که این همه تسلیحات نظامی از کجا به دست طالبان میرسد؟

دبیر پارلمانی وزارت دفاع کانادا، به خبرنگاران گفته است: محتویات دست کم ده کانتینر، از محموله های متعلق به پایگاه نظامی کانادا در افغانستان، هنگام انتقال به سرقت رفته و سارقان، آنها را با سنگ و ماسه پر کرده بودند.

( تؤپه تؤغری)  یک حزب و یا گروه ترریستی است.

سوال:دوکتور صاحب:منابع تعلیم،تربیت،تجهیز و مالی شانرا روشن کنید؟

سوال: بهترین تاریخ آن است که نویسنده تاریخ در تصمیم گیری آن ها سهیم  معنوی وفزیکی داشته باشد. بقول از اعتراف بینظیر بوتو و رئیس شاهزاده فیصل رئیس سابق استخابارات سعودی، گروه طالب به همکاری پاکستان ، امریکا، بریتانیا و عربستان سعودی ایجاد وبه فعالیتهای خود آغاز نموده اند وبدون تردید از بخش سخنان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا در یکی ازجلسات کنگره در اینترنت پخش شد که در آن به صراحت به نقش آمریکا در ایجاد سازمان تروریستی القاعده و طالبان اعتراف شده است.میتوانیم  نقل کنیم .خانم هیلاری گفته است:

کسانی را که امروز با آنها در افغانستان و پاکستان می جنگیم 20 سال پیش خودمان به وجود آوردیم. زیرا در جنگ علیه شوروی سابق از آنها استفاده می کردیم. وی افزاید، ما القاعده را به وجود آوردیم. زیرا نمی خواستیم شوروی سابق بر آسیای مرکزی چیره شود و ریگن رئیس.

هرچند بسیاری از این تجهیزات از پول سعودی با وساطت پاکستان برای طالبان خریداری می شود، اما آمریکاییها نیز کانتینرهای مملو از سلاح خود را بدون محافظ انتقال می دهند، تا در دسترس مخالفان قرار گیرد تا مجری اهداف پشت پرده واشنگتن باشند.

به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان افغان پیپر باراک اوباما، مبلغ 100 میلیون دالر برای افتتاح دفتر طالبان در دوحه قطر، اختصاص داد. این سوال بیش از پیش مطرح شد که منابع مالی طالبان از کجا تامین می شود؟

در اینکه کمک مالی آمریکا به دفتر طالبان در دوحه را برنامه‌ای از پیش تعیین شده می باشد و واشنگتن از اتخاذ این تصمیم، تحقق اهداف دیگری را پیگیری می‌کند، هیچ شکی نیست. زیرا بنا بر شواهد مختلف واشنگتن در عربستان و پاکستان گروه طالبان

دپارتمان دفاع ملی نیز تأیید کرد: بسیاری از امکانات و لوازم نظامی کانادایی که از طریق کشتی از افغانستان به این کشور حمل شده، ناپدید شده اند.

قبل از کانادایی ها، آمریکاییها و انگلیسی ها نیز مدعی چنین سرقتهایی شده اند، اما شواهد نشان می دهد که این تسلیحات نظامی با برنامه ای کاملاً سری در اختیار طالبان قرار می گیرد و تنها زمانی این موضوع مطرح می گردد، که پای رسانه ها به جریان باز میشود.

اکثر سلاح هایی که در اختیار طالبان قرار دارد، ساخت کشور بریتانیا و آمریکاست. حال اینکه این همه بازی سیاسی آمریکا، برای مشروعیت بخشیدن به طالبان و پیوند دادن آنها به دولت افغانستان برای چیست؟ مساله ای است که مطمئناً گذر زمان نشان دهنده حس استعمارگرانه کاخ سفید خواهد بود.

سوال:دوکتور صاحب فاریابی ، چه انگیزه است که جنگ از جنوب غرب وجنوب شرق کشور، به شمال و شمالشرق کشانده شد؟

جواب: حرف های زیر پرده بیرون برآمد. آمریکایی ها، انگلیسی ها و پاکستانی ها تصمیم گرفته اند شمال افغانستان را ناامن  و بیرق های سفید را به سیاه تبدیل و جنگ را شدت بخشند؛ سرها را ببرند و کارهایی که هم اکنون جنگجویان می کنند ادامه دهند....

گرچه شمال افغانستان که از لحاظ پذیرش و نفوذ تندروان و تروریستان طالب، القاعده و سایر گروه های کوچک افراط گر در آسیای میانه، به دلایل بافت ها و ساختاری های قبیله وی و زبانی چندان توسعه  و توانایی مناسبی ندارد و هزینه جنگ را بر مخالفین چند برابر بالا برده است .دراین وقت حساس  انتقال جنگ در شمال کشوریکی اهداف  استراتیژی غرب وامریکا در منطقه بوده که غرب به رهبری امریکا میخواهد به هر قیمتی در این زمان ، از بحران منطقه ای دست شان رابه آسیای میانه برسانند. روس ها را در مرز های آسیای میانه مصروف بسازند.غرب در منطقه به یک دهلیز وسیع جنگ نیاز داشت که به باور من در شمال کشور میخواهند یکی از ولایات را بدست گرفته از نگاه سوق الجیشی و ترکیب اقوام استفاده نموده بطرف تاجکستان و اؤزبیکستان و تورکمنستان  نزدیک شوند . بنابراین من باور دارم که بلای جنگ آهسته آهسته دامن آسیای میانه را هم میگیرد.

همچنان  دولت مرکزی به دلیل عدم تجهیز و هم آهنگی میان قوای مسلح کشور، عدم همکاری با نیروهای مردمی در برابر تروریستان و مخالفت با قومندان در میدان جنگ به تعبیر نسل کشی؛ نشان داد که در انتقال جنگ از جنوب به شمال نقش داشته است.

سوال: جناب فاریابی! پاکستان، کشورهای عربی و غرب دراین جنگها چه نقش را بازی می گنند ودراین جنگ چه مقاصد را در نظر دارند و دنبال می کنند؟

جواب : این راهم معاشرجان خوب میدانید و آگاهی کامل دارید که ، از بدو تاسیس پاکستان، رابطه افغانستان  و پاکستان هیچ وقت رابطه ای سالم نبوده است. از شروع تشکیل دولت پاکستان، افغانستان همواره  یکی از دولت هایی بوده است که موجودیت آن را به رسمیت نشناخته و با تحقیر نسبت به آن رفتار می کرده است. مشکل مرزی  استعماری، مشکل دیگریست که همواره راه دوستی افغانستان را  بسته است. در حکومت سردار داوود خان، حتی کار به حمله به پاکستان نیزکشید. روابط‌ افغانستان‌ و پاكستان‌ با سوء تفاهم‌ وخصومت‌ ها شروع‌ شد و حتى‌ اين‌ تضاد درصحنه‌ سياست‌ بين‌المللى‌ نيز راه يافت‌ كه‌ نمونۀ‌ آن ‌مخالفت‌ افغانستان‌ با پيوستن‌ پاكستان‌ به‌ مجمع‌ عمومى‌ سازمان‌ ملل‌ متحد‌ بود.

  الغاى معاهده‌ ديوراند از سوى مجلس‌ شوراى‌ ملى‌ افغانستان‌در چهارم اسد 1328 و شورش‌ در ايالات‌ سرحد و بلوچستان‌ در مخالفت با‌ دولت‌ پاكستان‌ كه‌ پاكستانيها آن‌ را به‌ تحريك‌ افغانستان‌ مى‌دانستند، موجبات‌ تيرگى‌ هرچه‌ بيشتر روابط‌ افغانستان‌ و پاكستان‌ را فراهم‌ آورد. اسمش به یادم نیست روزنامه نگار معروف پاکستانی نوشته بود: در آغازدوره جهاد افغانستان بود که نوبت انتقام اگرنه، بازی به پاکستان رسيد و نظریه عمقا استراتژیک وارد سیاست های ارتش پاکستان شد. پاکستان درهراس سیاسی مدامش از هند، در تلاش شد تا در افغانستان حکومتی سرکار بیاید که دربازی های امنیتی از پاکستان حمایت کند.نقش سازمان استخبارات ارتش پاکستان(آی اس آی)، در سهمیه بندی کمک های غرب به احزاب مجاهدین، در راستای همین نگاه استراتژیک پاکستان تعریف شده بود.

درجنگ 14 ساله گروه های موسوم به جهادی علیه شوروی و دولت مورد حمایتش در کابل، حکومت های این کشور را ضعیف و ضعیفتر کرد؛ درحالیکه پاکستان بیش از هر زمان دیگری به غرب نزدیک شد و با کمک های نظامی و اقتصادی غرب، وضعیت اقتصادی و نظامی خود را بهبود بخشید و جایگاه خود رابه عنوان متحد کلیدی غرب و امریکا در منطقه، محکم و استوار کرد وبالاخره جنگ داخلی، افغانستان را بیشتراز پیش ضعیف و به همسایه هایش از جمله پاکستان وابسته تر کرد. امروزه افغانستان، در حالی ازجوانب مختلف به پاکستان وابسته است که تاریخ یک رابطه پر تشنج، همه بخش های زندگی در افغانستان را تحت تاثیر قرار داده است.

پاکستان (آی اس آی)دراین مرحله ی حساس ضرور دانست پل پای  شان را نیرینگهای مدامش با مانور های ساخته وبافته که عبارت از  بمبارد و متلاشی ساختن  مراکز بسیار مهم دروغین تروریستها  که در ساحات مختلف پاکستان و وزیر ستان صورت گرفت تمام منطقه که باطیاره های بی سر نیشین بمب افگنده شد جای ها ومکانهای دروغین و خیالی بود ، به این سبب صدها هزار نفر های ترورستان مسلح؛ گروهای تروریستی بسیار زیاد مثل القاعده، حرکت اسلامی اؤزبیکستان جنبش اسلامی ترکستان شرقی لشکر طیبه پا کستان گروه حقانی و گروه گل بهادر خان پاکستانی و همینطور عرب ها، چچنی ها و ده ها گروه تبهکار دیگر دروزیرستان شمالی مستقر بودند. در جنگ اردوی پاکستان در وزیرستان شمالی بخشهای زیادی چیزی در حدود 90 درصد گروهای تبهکار از وزیرستان شمالی کوچ کردند و بدون تردید همه شان وارد افغانستان شدند. داخل افغانستان بنام بیجا شده گان انتقال داده شدند. البته گفته شده در سال گذشته با شروع جنگ ارتش پا کستان در وزیرستان شمالی یک عده ازکادرهای القاعده را به یمن گریختاندند و در آن زمان گفته می شد که فرزندان جلال الدین نیز به یمن گریخته اند؛ ولی تعداد بسیار زیادی از تروریست ها ازدو محور شرق کشورمثل ولایت نورستان و ولایت های همجوار شرقی به طرف شمال شرق افغانستان و عمدتا ولایت بدخشان کوچ کردند و بخش های دیگری از کوچ تروریست ها از ولایت های جنوب مثل هلمند و نواحی همجوار آن انجام شده اند و این دسته در همان زمان در ولایت زابل، فراه، هرات، فاریاب، بادغیس وولایت فراه جابجاه شدند. در ولایت فاریاب در میان جنگل های بین فاریاب و اندخوی تعداد زیادی از تروریست ها در میان جنگل های منطقه پنهان شده اند. بدینوسیله  به جهانیان نشان دادند که پاکستان حمایه گر تروریستها نیست  خود افغانها لانه های تروریست و طالبان وغیره هستند و امتیاز  درنزد ممالک عام المنفع  داشته باشند .

معاشر صاحب، برایم اجازه دهید من این بحث را با استفاده از پرسش شما بگونه مبسوط پاسخ دهم البته شما اجازه دارید هرمقدار لازم را برای جواب سوال تان برداشته میتوانید .در اینجا دو نوع جنگ هست، یکی تمدنی و دیگری توسعه طلبی سیاسی که البته صورت دوم هم بر می گردد به جنگ تمدنی.

 متفکر آمریکایی در مقاله اساسی خود همه جنگ ها را تمدنی تفسیر می کند. برای موفقیت در این نبرد ابتدا نفرت و تفرقه و خشونت بنام اسلام و آیین محمد (ص) باید به اوج خود برسد که رسیده است. وضعیت جهان اسلام وضعیت نکبت و فلاکت هست و این هدفمندانه وبرنامه ریزی شده است. طالب و داعش در افغانستان برای مقاصد دیگری ساخته شده است و روایت شان را باید در جدال شرق و غرب و متحدان اش دانست. در این فرض جنگ هرگز در هیچ جا و ازجمله در افغانستان خاموش شدنی نیست. در پشت آن قدرت های استخباراتی استاده است. طالب و داعش برای آنسوی در یا ساخته شده است.داعش و طالب در شمال با مجهز ترین سلاح ها می جنگند و این سلاح های مدرن چگونه و از کجا در اختیارشان گذاشته شده است. آنها پول زیادی دارند، به خصوص داعش از مردم عشر زکات نمی گیرد و به سربازان پول های زیادی می دهد. ...

سوال:خیزش های مردمی در برابر طالب ها چه گونه است ؟ و در برخی جا ها مردم با چوب و چماق با طالبان می جنگند و یا اماده ی جنگ اند.

جواب: افزایش نا آرامی و درگیری های مسلحانه در نقاط مخلتف افغانستان، برخی از مردم را وادار ساخته است تا بخاطر تأمین امنیت مناطق و ولایات شان، خود دست به کار شوند. خیزش های مردمی، نشان دهنده نفرت مردم از مخالفین است، اگر مردم در مقابل مخالفین اظهار نفرت می کنند، این کار هر شهروند افغانستان است، بناءً از این کار همه حمایت می کنند،.اگر خیزش های مردم مدیریت نشود قطعاً به نفع مردم افغانستان نیست، اما اگر تنظیم و ترتیب شود به طوریکه به حکومت و مردم افغانستان درد سر ساز نباشد، می تواند که در چنین یک شرایطی که افغانستان در آتش تفرقه داخلی و اختلافات سلیقه یی می سوزد، حکومت این کشور را کمک کند.مردم از ظلم و ستم خسته شده اند.

دولت و حکومت  وحدت ملی  که وعده و قول قراری که در ایام انتخابات داده بود به وعده های شان بی وفایی و به قول های بد قولی کردند . مردم حالا خودشان به پا خاستند که با مخالفین و دشمنان وطن مقابله نمایند وبرای خودشان و برای فرزندان شان ومیهن شان امنیت بیآورند .از دولت مردان بی کفایت و مزدور چیزی ساخته نیست. اگر تاریخ را بنگریم درسابق هم قیام ها و خیزش های مردم علیه دولتهای گذشته هم بود. توده های زحمتکش و مردم هیچ زمانی تحمل ظلمِ ظالمین و ستم بیگانه گان را ندارند. فقط برای این خیزش ها رهبرِ مدبر و مردم دوست بکاراست و بس.

سوال: داکتر صاحب عزیز ! از چهل سال بدین سو شاهد ان هستيم که مجاهدین(اشرار) ، طالب و داعش ولایت فاریاب را هدف قرار میدهند علت چیست؟

جواب: فاریاب زمین نه چهل سال؛ بلکه از سال 1885 میلادی که بنام ایالت اؤزبیکیه تورکستان یاد میشد و ایالت اؤزبیکیه تورکستان را تا اواخر نیمه  اول قرن بیستم باخود داشت مورد هدف های شوم طالب و داعشیان آن زمان قرارگرفته بود. درفاریاب بیشتر از نود درصد نفوس اش اؤزبیکهاست و بعداً تورکمنها ، تاجیکها زندگی دارند. قبایل پشتون بیشتر از یکصد سال نمیشود که بخاطر سرحدات شمالی افغانستان با کشور همسایه شمالی ما اؤزبیکستان و تورکمنستان آورده شده، خط حایل بین قومهای تورکی دوطرف سرحد را مطابق پلانهای حاکم های ظالم افغانستان در طی یک قرن اخیر جابجا نموده اند.

 پشتونها را در سرزمین شمال و فاریاب بعد از سقوط امرای مستقل اؤزبیکها در می یابیم که پس از چندین جنگ خونین به تصرف عبدالرحمن مستبد درسال 1880 درآمده است؛ بارهبری نایب محمدعلم خان نایب الحکومه بلخ درسال1875 با نیروی بیش از ده هزار نفری خود فاریاب را محاصره نمود در مارچ 1876 بدست افغانها می افتد . درآن زمان حسین خان امیر ایالت اؤزبیکیه تورکستان بود، حسین خان با خوانواده اش بازداشت شده و تمام شهررا تاراج گردید و در این جنگ بیش از پانزده هزار مرد و زن  فاریاب را از دم تیغ می کشانند.فاریاب زمین یک منطقه ی سوق الجیشی و دروازه ی ورودی بحساب میرفته و میرود  اگر فاریاب سقوط کند تمام شمال تا بدخشان ازدست میرود .مثلا درسالهای دهه ی 90 شاهد آن هستیم یکبار معامله ی خاینانه ی ملک و باردیگر هم معامله ی مخفیانه قومندانان فروخته شده وبدون مقاومت با طالبان شمال کشور بدست شان شد.

               سوال:فاریابی صاحب! نقش استر جنرال عبدالرشید دوستم معاون نخست رئیس جمهور افغانستان را چه گونه می بینید؟

جواب : محترم معاشر اکه جان ! نقش جنرال دوستم  برازنده و ارزشمند برای روحیه بخشی نیروهای امنیتی و نیروهای مردمی است، به تمام نیروهای نظامی قوت بخشید و مورال نیروهای نظامی را بالا برد و همچنان معاون صاحب همکاری و حمایت مردم را هم جلب کرد و در ضمن مردم افغانستان از چنین تصمیم نیک وی  به گونه گسترده و وسیع حمایت کردند. دربین دولتمردان اولین مقام بلند پایه ی دولت بود که به رهبرطالبان اخطار داده و طالبان را دشمنان خلق و وطن نامیده وحمایه  مستقیم جنرالان و آی اس آی پاکستان از طالبان را به صدای بلند ازطریق رسانه ها بگوش جهانیان رساند.