رهایی جرگه ای طالبان خوناشام افشای جنایت تاریخی را کامل کرد!

سلیمان کبیر نوری

رهایی جرگه ای طالبان خوناشام افشای جنایت تاریخی را کامل کرد!

آقای ستانکزی، مامور تدویر لویه جرگه فرمایشی، دلایل تدویر لویه جرگه را چنین اعلام داشت:

 گروهی که روی آزادی‌اش در لویه‌جرگه بحث خواهد شد از چهار دسته تشکیل یافته است:

۱- تروریستان حرفه‌ای که موجب قتل‌های جمعی شده اند.

۲-آدم‌کشانی که سبب قتل‌های فرعی شده اند.

3- گروهی که به قاچاق مواد مخدر محکوم به حبس طولانی هستند.

۴- گروهی که به فساد های کلان آغشته هستند. چون رییس‌جمهور صلاحیت قانونی رهایی آن‌ها را ندارد، لویه‌جرگه دایر می‌کنیم.1

درین جا می خوانید:

- پیش درامد

- ترجمه ی اظهارات آقایستانکزی(محمد معصوم استانکزی به عنوان رئیس کمیسیون برگزاری لویه جرگه تعیین شده است) و سایر هموندان موصوف در میدیای مزدور داخلی و برونمرزی که گویا خود یکی از مرموزترین و مقتدرترین عاملان دستگاه اطلاعات خارجی پس از هجوم نیرو های خارجی بر افغانستان شمرده میشوند.

- نظر سنجی تازه ی انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان نشان میدهد که نود درصد مردم افغانستان مخالف طالبان اند.

- تناقض و خبط سیاسی در سیاست دیپت ستیت(رهبری کانون توطیه های جهانی) و مدیران کنونی سیاست خارجی ایالات متحده ی امریکا که ورشکست به نظر میرسد.

-  جنرال فرانک مک کنزی، فرمانده فرماندهی مرکزی ایالات متحده در گفت‌وگو با کمیته خدمات مسلح مجلس نمایندگان امریکا گفت: ارتش این کشور طبق توافق‌نامه تلاش می‌کند تا تعداد سربازان امریکایی را کاهش دهد، اما او تأکید کرده که هیچ اطمینانی به تمایل طالبان برای ادامه روند صلح با دولت تحت حمایت ایالات متحده در کابل ندارد.2

- حضور افسران " آی ایس آی " در وزارت امور خارجه افغانستان در روز های اول حاکمیت طالبان در سال 1996.

حضور طالبان درحاکمیت به معنای حضور آی ایس آی در تمامی موسسات دولتی، نهاد ها و ساختار های نظامی- سیاسی، اقتصادی اجتماعی است.( چشمدید های نگارنده، با تسخیر کابل به وسیله ی طالبان در 1996و حضور افسران " آی ایس آی" در وزارت امور خارجه ی افغانستان).3

- پیش درآمد:

رهایی جنایت کاران و تروریست های سازمانیافته، یک بحث جنایی- حقوقی است، نه سیاسی.

مراکز این تروریست ها، حامیان مالی و حامیان سیاسی آنها (الیگارشی اقتصادی با مزدوری کشور های غربی، ناتو و سازمان ملل، و از جانب دگر کشور های منطقه روسیه، ایران طالب خود را دارند.) مشخص و آشکار است. کرنیل امام و جنرال حمید گل (رییس استخبارت پاکستان) پیوسته رهبری جلسات این شبکه را در کویته ی پاکستان به پیش میبردند. این که جناب حامد کرزی طالبان را پیوسته و به کرات، برادر میخواند، هردو مولد و منحصر به سازمان استحباراتی اردوی پاکستان اند. ستیو کیول نویسنده شهیر کتاب «جنگ اشباح» کرزی و فامیل ایشان را به روشنی معرفی نموده است که چسان در خدمت آی ایس آی بوده اند.

- ترجمه ی اظهارات آقای ستانکزی و سایر هموندان موصوف در میدیای مزدور داخلی و برونمرزی که خود یکی از مرموزترین و مقتدرترین عاملین دستگاه اطلاعات خارجی پس از هجوم نیرو های خارجی بر افغانستان شمرده میشوند.

طی شش ماه حاکمیت رییس جمهور غنی 45 هزار از نیروهای قوای مسلح افغانستان به وسیله طالبان نابود شده است. تا چندی پیش، این کمیت به بیشتر از هفتاد هزار سرباز رسید.

آیا مرگ هفتاد هزار سرباز یک امر معمولی هست؟

فراموش هیچکس نمی شود که حمله تانکر مملو از بمب در مرکز شهر کابل در 31 می سال 2017 تمام شهر را تکان داد و حداقل (۱۵۰) نفر را شهید و (۴۰۰) نفر دیگر را زخمی ساخت. طالبان اعلامیه دادند که این حمله کار گروه طالبان نیست.

اما گروهٔ طالبان اکنون در لیست خود اسم سازمان دهندگان آن حمله ددمنشانه غلام مصطفی، جاوید و انجنیر شریف را آورده‌اند که باید از زندان افغانستان رها شوند.

این سه نفر از طراحان حمله در پاکستان آموزش دیده بودند و تانکر را از میدان وردک به کابل انتقال داده بودند.

اگر آن حمله کار طالبان نبود اکنون چرا طالبان خواستار آزادی طراحان این حمله هستند؟

اگر حمله کار داعش بود طالبان چرا خواستار رهایی داعشیان هستند؟

پس ادعای ما برحق است که طالب یعنی داعش، حقانی، القاعده، جیش محمد... رهایی قاتلان این حملات جنایت است.4

پیش از حاکمیت اشرف غنی یعنی سال 2014، بیش از صد هزار تن از اتباع افغانستان کشته شده اند. این در حالیست که فقط 75000 تن از نیرو های مسلح و هزاران غیر نظامی  توسط طالبان طی دوران حاکمیت اشرف غنی به قتل رسیده اند.5

تروریستان قتل های زنجیره ای، عاملین بم گذاری ها، قاچاقبران مافیایی مواد مخدر شامل این چهارصد زندانی میباشند. اکنون آقای معصوم ستانکزی مامور شده است که به یاری اشرف غنی( که حامیان بیخبر از خبرش او را حامی جمهوریت، دموکراسی، حقوق زن میخواندند، تسلیم طالبان در راس پاکستان شد)، کرزی پدر معنوی طالبان تروریست، دکتر عبدالله عبدالله نوکر نامدار شبکه های استخبارات خارجی، استاد سیاف ( که در هر شرایط و رژیمی  بمثابه یک شیخ الحدیث معظم و نیرنگباز راوی اهداف حاکمیت و حامیان خارجی آن میشود) و سایر شرکای جنایات، این جانیان را آزاد سازند. این ها و همدستان شان به تاجداران جنایات تاریخی قرن بیست شهره میشوند و نامهای شان در صفحات سیاه تاریخ جنایات خونبار کشور حک میشود.

از ۴۰۰ زندانی طالبان ۱۵۶ تن در کتگوری «اعدام» از سوی حکومت دسته‌بندی شده‌اند.پس طی چندین سال چرا تا کنون حکم ایشان عملی نشده است؟ جناب متفکر دوم به حکم باداران این جانیان خون آشام را درآغوش نگهداشته بود.6

 

این در حالیست که گروه طالبان با برگزاری لویه جرگه برای مشورت در مورد آزادی ۴۰۰ زندانی این گروه از سوی دولت افغانستان مخالفت کرده و آن را "غیرقانونی" نیز خوانده است.7

اینکه منظور طالبان نوکر خون آشام پاکستان و عرب ها و امپریالیست ها کدام «قانون» است؛ همان ضرب المثل را به یاد می آورد که کوزه بگیر و حوض پر کن!

تدویر لویه جرگه ها در تمامی ادوار تاریخی و حاکمیت های عدیده، هدفی بوده است برای تعمیل برنامه های خودی ارباب قدرت و فریب اذهان عامه.

شعار های جمهوریت و دموکراسی و حاکمیت قانون و تلفیق آن با قانون قرون وسطایی یا لویه جرگه بیسواد های قلدر و زورگو و ظالم و عصیانگر با یک مشت اجیر و بیخبر از توطیه و فاجعه.

چه کسی؟ کدام کشوری و کدام نهاد معتبر بین المللی  تضمین میکند که این تروریست ها دوباره به وظایف محوله ی دایمی ایشان، یعنی اعمال تروریستی نمی‌پردازند و با رهایی آنان صلح تامین میشود؟ این ضمانت را هیچ کشور و هیچ نهادی نمیتواند به عهده گیرد. پس رهایی جانیان تروریست خطرناک، جزیی از تعهدات فی مابین خلیلزاد؛ طالبان و پاکستان است و بس. یعنی به حکم و امر گردانندگان اصلی تاراجگران تبهکار در راس همان حاکمیت سایه جهانی است.

حضوردیپلومات های امریکایی و غربی در نشست لویه جرگهحمایت بی‌دریغ و آشکار دیپلوماسی غرباز نقض دموکراسی قرن بیست و یک؛ وحمایت عام و تام از قانونیت قرون وسطاییرا عملن به نمایش می‌گذارد. اما درینجا، حمایت ویژه از تروریزم طالبانی شمرده میشود.

آیا میدانید؟ چرا تمامی ی سازمان ها و کلیه نهاد های دفاع از حقوق بشر در جهان با رهایی جنایتکاران خطرناک بیشرما نه مهرسکوت بر لبان زده اند؟ برای اینکه این همه شبکه های تروریستی از یک منبع آب میخورند و اجیر اند.

رهایی پنج‌هزار جنایتکار وحشی و آدم‌کش از لحاظ حقوقی، نه از صلاحیت آمریکا است، نه از صلاحیت حکومت دست‌نشانده اش در کابل. آخر بشریت کنونی قانون دارد و اعلامیه جهانی حقوق بشر. مگر کشته شده گان به دست طالبان و سلب همه چیز شده گان از سوی آنها؛ بشر نبودند و «حقوق بشر» نداشتند؟؟؟

فقط فامیل ها و بستگان این ده ها هزار قربانی می‌توانستند و می توانند در مورد سرنوشتنه تنها چهار صد تن از تروریستان، بلکه در مورد  بیشتر از چهارونیم  هزارشان که توسط غنی و خلیلزاد و دو سه رسوای دیگر آزاد شده دوباره به جبهات گرم بر ضد مردم کشور برگشته اند؛ تصمیم بگیرند. نه جرگه ی فرمایشی غنی ـ خلیلزاد و حامیان اصلی تروریزم بین المللی.

آمریکا با چنین رویکرد ها به وضاحت نشان  داده است که حضور نظامی آن جز اشغال افغانستان و خیانت به مردم آن کشور نمی‌تواند چیز دیگری تعبیر  شود.

- نظر سنجی انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان نشان میدهد که نود درصد مردم افغانستان مخالف طالبان اند.

نظرسنجی تازه ی انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان حمایت از طالبان را بسیار محدود نشان می‌دهد و همین حمایت محدود نیز از لحاظ جغرافیایی در جنوب و شرق افغانستان، از لحاظ قومی در بین پشتون‌ها و از لحاظ تحصیلات در بین کسانی که تعلیمات دینی داشته‌اند، بیشتر بوده است.به اساس این گزارش ۶ درصد پشتون‌ها، ۱۵ درصد تاجیک‌ها، ۱۶ درصد ازبک‌ها و ۲۷ درصد هزاره‌ها این گروه را "تروریست" می‌خوانند.یعنی این که شصت و چهار درصد طالبان را کاملن به نام تروریست میشناسند.8

- بر اساس این گزارش، جنرال فرانک مک کنزی، فرمانده فرماندهی مرکزی ایالات متحده در گفت‌وگو با کمیته خدمات مسلح مجلس نمایندگان امریکا گفت: ارتش این کشور طبق توافق‌نامه تلاش می‌کند تا تعداد سربازان امریکایی را کاهش دهد، اما او تأکید کرده که هیچ اطمینانی به تمایل طالبان برای ادامه روند صلح با دولت تحت حمایت ایالات متحده در کابل ندارد.9

زبیگنیف برژینسکی سیاست‌ گذار لهستانی آمریکایی و مشاور امنیت ملی در دولت جیمی کارتر بود. برژینسکی از حامیان مسلح کردن شبه نظامیان مجاهدین علیه دولت حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود و توانست کارتر را متقاعد کند که این اقدام موجب می‌شود تا «ارتش شوروی برای مداخله در افغانستان» تحریک شود. پس از مسلح کردن این گروه و خروج نهایی نیروهای شوروی از افعانستان بسیاری معتقد هستند که همین افراد با همین سلاح‌ها گروه تروریستی طالبان را تشکیل دادند. برژینسکی پیوسته در نبشتار خویش تاکید می کرد که ما باید، برای تعمیل اهداف خویش به ذهنیت عامه احترام بگذاریم. اما امروز در کشور مان یککودک هم میداند که طالب تروریست است و مربوط کشور های خارجی.10 نود در صد از مردم افغانستان مخالف طالبان اند. پس این پروژه ی انگلیسی در کشور مان ناکام خواهد شد.

این برنامه ی صلح نیست، بل برنامه اسارت و بردگی، تاراج هست و بود مردم مان است.  

باید همه بر ضد این همه پروژه های اجانب( نیوکلونیالیزم) برای نجات میهن بسیج و متحد شویم. از تخاریان با درک و احساس بلند و شجاع خود بیاموزیم.که با تجاوز جنسی به دو دختر خوردسال ده ها هزار به شهر ریختند و کوهپایه های پامیر را با همان عظمت ش به لرزه درآوردند. با اتحاد همدلی، همه یک شویم. درفش اسارت سیاه و سپید( طالبان و القاعده)  را درهم شکسته، درفش عدالت اجتماعی و آزادی را فراز نماییم. سیاست و دیپلوماسی حکم میکند که، مخالفین سیاست غرب در منطقه، برای مبارزه با  تروریزم طالبانی که پروژه انگریزی و غربی است، بی تفاوت نباشند. و برای ریشه کن ساختن تسلط امپیریالیزم خوناشام، که خوناشامی خود را در بستر حوادث طی بیست سال اخیر به روشنی، به نمایش گذاشت؛ درین راستا جانبازان و رزمندگان راه عدالت، آزادی و نجات را در میهن مایاری و کمک نمایند. پیروزی ازآن مردم کشور مان است. مردم مان با عزم راستین و استوار در برابر تسلط نیوکلونیالزیزم جهانی پیروز میشوند. چونانیکه در سال 1919 استعمار جهانی و با عظمت انگریز را شکست داد. این تجربه ی تاریخ یکبار دگر تکرار میشود.

حضور افسران " آی ایس آی " در وزارت امور خارجه افغانستان در روز های اول حاکمیت طالبان

 

این هم بریده ای از یک بخش نبشتار من، در مورد حضور افسران  سازمان جهنمی استخبارات نظامی پاکستان در وزارت امور خارجه کشور مان، که سالیان پیش در رسانه های برونمرزی به دست نشر سپرده بودم. برای بیداری و هوشیاری هرچه بیشتر هموطنان، آن را درینجا خدمت عزیزان پیشکش می نمایم.11

با ورود طالبان به وزارت امور  خارجه افغانستان در سال 1996؛ اعضای سازمان آی ایس آی نیز در وزارت خارجه حضور یافتند

تابستان سال 1994میلادی  بود، جنگ ها با راکت پرانی ها و بمباردمان ها در داخل شهر کابل ادامه داشت.

شهروندان دردمند و ماتمدار شهر کابل،بعد از سال 1992، با مشاهده ی ترور ها، انفجارها، کشتار بیش از شصت هزار مردم بیگناه کابل، حالت روانی ای که داشتند؛ دیگربا این شرایط عادت کرده بودند. اکثریت مردم خاموش بودند.زیرا چیزی از دست شان بر نمی آمد. همه از جنگ خسته، درمانده و کاملأ بیچاره شده بودند. در آن روز ها خبر سقوط سپین بولدک بوسیله ی گروپ مجهول الهویه بنام"تحریک طالبان"از رسانه ها پخش گردید.بعد ازمدتی ولایت قندهار نیز بدون درگیری به دست طالبان افتید. گفته میشد که مسوول زون قندهار این ولایت را به سازمان جهنمی " آی اس آی " فروخته  وخود به امریکا رفته است.بعد از سقوط ولایت هرات که شنیده میشد سقوط همه ولایات با معاملات و ساخت و بافت ها و پرداخت پول به قوماندانان محلی از جانب استخبارات پاکستان - سعودی صورت میپذیرد، جزوتام های نیرو های امنیتی نیز یکی پی دیگری بدون مقاومتی به گروهک های ناشناخته وارد شده از پاکستان بنام "تحریک طالبان" تسلیم میشدند. رادیو های غربی و به ویژه رادیوی بی بی سی گویا بصورت قطب نما طالبان را در هر موقعیتی که داشتند،به پیشروی سوق میداد و از جانب دیگر، مثل امروز از طالبان یک قدرت هیولایی با عظمت و شکست ناپذیر در بین عامه مردم ساخته بود.فقط پس ازگذشت هر روزی،به نظر می رسید که استخبارات پاکستان،سعودی وسایر حامیان شان با کار دربین مسوولین ولایات و پرداخت رشوه های کلان،باعث میشدندتا ولایات بدست طالبان می افتید.ولایات جنوب و جنوب غرب به سرعت یکی پی دیگری بدون هیچگونه مقاومتی سقوط کردند.رادیو ها ورسانه ها،با غریو وشور و شوق وصف نا پذیر،طالبان را در پیشروی هل داده، برنامه های فارسی و پشتو متعارف  برای افغانستان را بصورت فوق العاده صرفا برای  تبلیغ برای به قدرت رسانیدن ایشان اختصاص داده بودند.

زمان به کندی و توام با رعب و وحشت میگذشت وغول تحجر و تعصب سیاه قرون وسطایی

(تحریک طالبان) نیز آرام نمی ایستاد.آنها با اطمینان و جسورانه بطرف دروازه های کابل در حرکت بودند.

" تحریک طلبه های اسلام"! همه امکانات پولی، لوژیستیکی، تجهیزات نظامی، با کادر های مسلکی نظامی مانند تانکیست، توپچی، استحکامچی، پیلوت... وغیره را به کمک وسازماندهی استخبارات پاکستان در اختیار داشتند.(درجریان جنگها، پاکستان علاوه بر آنکه کمیتی از افسران فراری اردوی افغانستان را قبلا به خدمت خود گماشته بود،تشدید جنگهای تنظیمی ده ها هزار شهروند کابل را مجبور به ترک وطن نموده بود که اکثریت به پاکستان فرار میکردند. طوریکه گفته میشد استخبارات پاکستان با استخدام افسران تازه وارد فراری از جنگ و دهشتتنظیمی به همکاریشخصیت افغانی ای بنام جنرال  شهنواز تنی که مقر آن در شهر راولپندی" نزدیکی اسلام آباد" بود، درین امر برنامه های ویژه ای داشت و با جذب و پرداخت اجرتماهوار دوصد دالر امریکایی به این گرسنگان و محتاجان، ایشان را به خطوط مقدم جبهات با تانکها و سایر سلاح هاسوق میدادند). اکثر شهروندان کابل در ابهام بسر میبردند. تبلیغ میشد که ظاهر شاه می آید و مملکت آرام میشود.

طالبان از جنوب شهر کابل( پیش ازآن سنگر گاه دایمی حزب اسلامی به رهبری حکمتیار)، به کمک آی اس آی،  با قساوت وبی رحمی تمام، کابل را راکت باران کرده، و از جانب دیگر نیرو های دولتی برهان الدین ربانی با بمباردمانها،  پرتاب راکت ها، تانکها و سایر سلاح های ثقیل مانع ورود  طالبان در کابل می شدند. در این جنگ خانمان سوز روزانه جان صد ها تن از مردم بیگناه را میگرفتند. به قول سازمان جهانی یونسکو شهر کابل نخستین شهر جهان است که طی نبرد های خونین داخلی بیش از ۹۵ درصد ویران شد.

جنبش طالبان یا پروژه انگریزی! با داشته های مالی عربستان و قوت استخباراتی پاکستان در بین مردم  به سرباز گیری می پرداختند که از سطح سواد محروم  و از لحاظ اقتصادی بدبخت ترین مردمان جهان به شمار میرفتند و ترجیع می دادند تا اینکه خود و فامیلشان از گرسنه گی بمیرند، باید در صفوف طالبان بپیوندندوغربت و بیچارگی مردم برای طالبان بستر مساعد وموثری شد برای کارزار تحقق اهداف شبکه های جاسوسی منطقه وکشور های علاقمند به آن. همان طوریکه آی اس آی بعد ازسال 1992 توانست دربین ملیتهای افغانستان تحت نام

(پشتون ـ تاجک، ازبک و ترکمن، هزاره  و بلوچ، شیعه ، سنی و غیره) موفقانه تخم نفاق بپاشد و آنها را به انزوای همزیستی مسالمت آمیز بکشاند؛ با تسلط طالبان و ایجاد "امارت اسلامی"! برای سرکوب اقلیت ها دست بکار شد.

طالبان برای پیشروی از نسخه ها و نیرنگ های  تبلیغاتی استخباراتیسازمان جاسوسی پاکستان " آی اس آی " برای جلب و فریب اذهان عامه نیز استفاده میکردند که از آن تبلیغات چندی را بگونه ی مثال درینجا بر میشمارم:

ـ بی احترامی جنگ سالاران (ربانی، دوستم و مسعود) به مردم خود، پرنده های نجات!

(طالبان) را بوجود آورد.

- مجاهدین نتوانستند حکومت کنند، این طالبان اند که صلح و آرامش را در سراسر کشور به ارمغانخواهند آورد.

- طالبان بعد از تسلط کامل بر افغانستان، قدرت را به ظاهرشاه تسلیم میدهند.

- طالبان با نیروی خارق العاده ودور از تصور عمل میکنند. آنها قادر اند تا یک ولایت را در لحظه ی کوتاه، با یک گروپ  طلبه های سوار در چند موتر داتسون، تسخیر کنند. بسیاری از مولوی صاحبان تبلیغ میکردند که طلبه های کرام  فرشته های نجات اند.

- زمانیکه طالبان میجنگند، در زیر لباس شان لباس کوماندوی امریکایی دیده شده است.

و وسیعا تبلیغ میشد که:

- جنگجویان وطرفداران برهان الدین ربانی که در سنگرهای مستحکم جنوب کابل خواسته اند سرسختانه با طالبان بجنگند،در جریان جنگ، دستی به پشت سرشان تماس کرده، وقتی این جنگجویان به عقب نگاهمی نمودند، مشاهده کرده اند که مرد نورانی، با ریش سف

مقالات مرتبط

...

خدا که می دهد نمی پرسد بچه کیستی؟! "اما آی اس آی"و ده ها مماثل ... وسیله می شوند. ادامه

...

طوری که شما آگاهی کامل داريد؛ اشغالگران امريکايی پس از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم... ادامه

...

سه سال پوره، از حاکمیت گروه وحشت و دهشت تالبانی در کشور من و تو میگذرد. این سومین سالگرد سیاه و خشن... ادامه

...

لشکرکشی طالبان در برابر مردم و فراخوان قیام عمومی مردم افغانستان علیه آنان! از خیزش مردم بدخشان ده ر... ادامه

...

آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه

...

تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه

...

اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقه‌ا... ادامه

...

اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت می‌کند گزارش تکان دهنده‌ا... ادامه

...

این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی‌!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه

...

ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه

...

افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه

...

دو سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، زلمی خليلزاد سفير کبير(!) و نماینده پیشین ايالات متحده ی امری... ادامه