توریالی خاوری

نیم نگاهی به دروغ ها و جعلیات جنرال عتيق الله امرخیل

در بازارمکارهٔ رسانه ای امروز افغانستان، چه تحلیلگرانی نیست که مثل سمارق زهردار از زمین

سیاه سرکشیده و با مسموم ساختن بیخبران ونسل جوان آخرین ماموریت شیطانی شانرا انجام می‌دهند!

یکی ازین لافوک های لجن پرداز وبیسواد هرکارهٔ سیاسی ونظامی جنرال عتیق الله امرخیل است!

این جنرال بلند پرواز به گفته خودش در تمامی محافل بلند سیاسی، دیپلماتیک ونظامی افغانستان گویا حضور داشته وگویا به حیث شاهد عینی یک عالم لاطایلات را مثل مرشدش سلیمان لایق که درین اواخر جادویش درهم شکست، قطار می‌کند تا باشد تاریخ حقیقی را دگرگونه جلوه دهد!

او به گفته خودش قوماندان هوای عهد داکتر نجیب بود وچه تناقضاتی نیست که در مصاحبه اخیر ویدیویی او وجود ندارد!

این جنرال مکاره ادعا میکند که:"چشمدید خود را میگویم که برای آخرین بار که بینن سیوان به کابل آمد به داکتر نجیب اطمینان داد که حکومت موقت متشکل از تکنو کراتها، مجاهدین وحزب دموکراتیک خلق افغانستان آماده است ویک پیاله آب هم شورنمی خورد.برای انقال این حکومت، طیاره هم آماده شده بود."

آری!

این یک کشف نو است که توسط جنرال امرخیل صورت گرفته است. تا کنون تمامی سیاست مداران بزرگ وتحلیلگران افغانستان به این عقیده است که هیچگونه توافقی در مورد این حکومت صورت نگرفته بود و هیچ تکنوکراتی به پاکستان نیامده بود. به ویژه حضور "ح. د. خ. ا. "درین توافق به صورت قطع پذیرفته نشده بود واین داکتر نجیب بود که بخاطر نجات جان خود دست به تبانی زد وبنابر وعده های بی پایه بینن سیوان به تاریخ ۱۸ مارچ ۱۹۹۲ مطابق ۲۹ حوت ۱۳۷۱از مقام اش در همین جلسهٔ که امر خیل حضور داشت استعفا داد.

این جنرال تا حال که مغز سرش یخ زده است از استعفای داکتر نجیب خبر ندارد.

استعفای داکتر نجیب وقتی صورت گرفت که نجیب از حمایت شوروی محروم شده بود و به خاطرگزینش مشی گرباچف این نماینده سیا در حزب وسیاست مصالحه ضد ملی وبازیهای قدرت در درون حزب، حمایت پرچمی ها وخلقی ها را بکلی از دست داده بود وامیدی برای بقایش موجود نبود.

امرخیل از داکتر نجیب ازجریان صحبت اش با افسران قوای مسلح نقل قول نموده می‌گوید:

"مه همه چیز را آماده ساختیم، شما مشکل ندارید، گفت به اصطلاح هوابازان مه همه چیز را آماده ساختیم تا طیاره آهسته در خط رنوی بنشیند، اگر خدا ناخواسته طیاره به پوز خورد، هیچ کسی زنده

نمی ماند."

بسیار خوب!

از قرار گفته داکتر نجیب معلوم است که خود نجیب هم به پیروزی پلان بینن سیوان معتقد نبود. او خطر را پیش‌بینی کرده بود واین خطر جز تدارک کودتا از طرف حزب اسلامی وداکتر نجیب که بعداً پس از فرار ناکام نجیب اتفاق افتید چیزی دیگری نبود. بنا بر اعتراف حکمتیار، داکتر نجیب با طرح آمدن ظاهر خان مخالفت کرد وطرح حکومت ایتلافی با حزب اسلامی و واگذاری ده وزارت خانه کلیدی را به آن حزب نمود و همه تدابیر را بعد از فرار اش آماده ساخت!

جنرال امر خیل در جای دیگری ادعا میکند که میان جمعیت وبرخی رهبران ح د خ ا ارتباط بوجود آمد ودر روزی که همان هیئت [حکومت موقت]به کابل می آمد کودتا شد!

بلی!

نخست ارتباط میان برخی رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان وجمعیت یک توهم است. دوم همه میدانند که همان طیاره اخیر که در کابل نشست کرد طیاره ملل متحد بود که بینن سیوان را بخاطر فرار نجیب به کابل آورده بود؛ اما هرگز از همان هیئت خیالی جنرال امرخیل خبری نبود. پس از فرار ناکام داکتر نجیب، مطابق پلان قبلی نجیب، کودتا توسط هواداران داکتر نجیب به شرکت جنرال رفیع معاون داکتر نجیب، وطنجار وزیر دفاع، پکتین وزیر داخله، جنرال اثک، جبار قهرمان ...صورت گرفت ،شهر کابل توسط این ها تصرف شد وبلاخره این کودتا توسط نیروهای جنرال دوستم، شورای نظار، حزب وحدت وبرخی افسران ح د خ ا شکست خورد و همه پلان ها برهم خورد.ملیشه های حزب اسلامی در جریان فرار داکتر نجیب،در تمامی حوزه های پلیس کابل وقطعات نظامی تحت رهبری فرماندهان خلقی ها جابجا شده بودند وبرنامه کودتا را درست پس از فرار داکتر نجیب براه انداختند!

جنرال امر خیل از جور آمد روس وامریکا برای سقوط کابل سخن میگوید اما از داکتر نجیب که توسط روس علیه ببرک کارمل کودتا کرد وبا نماینده امریکا یعنی بینن سیوان برای سقوط رژیم تبانی کرد، سخن نمی گوید!

جنرال امرخیل سقوط رژیم داکتر نجیب را مربوط به کودتای خیالی میپندارد.او هرگاه کتاب فلیپ کاروین بنام ««سرنوشت غم انگیز در افغانستان» را مطالعه میکرد و میخواند که داکتر نجیب ، شب فرار با جوش می خندید، هرگز این اتهام واهی را عنوان نمی کرد!

جنرال امر خیل هرگاه کتاب سید ادریس فرمانده حزب اسلامی " عبور از آتش" را که شاهد عینی کودتای نجیب-گلبدین بود، مطالعه میکرد واز نصب مخابره حزب اسلامی در دفتر پکتین وزیر وقت داخله خبر می شد، شاید این شرمندگی تاریخی را با برپایی دروغ های شاخدارش قبول نمی کرد.

جنرال امر خیل با ابتلا به مرض فراموش کاری والزایمر باز هم صفحه تاریخ را سیاه ساخته ادعا میکند که دولت سقوط نکرد، شورای نظامی تحت رهبری جنرال عظیمی وجود داشت، نه تک شد ونه پک، حکومت مجاهدین در راولپندی جور شد وبعد از آن جنگ ها میان مجاهدین شروع شد!

بازهم این جنرال از تهاجم حزب اسلامی حکمتیار،از تسخیر شهر کابل و همه مراکز استراتیژیک شهر که توسط حزب اسلامی و هواداران نجیب صورت گرفت انکار نموده اظهار میدارد که شورای نظامی خیالی تحت رهبری جنرال عظیمی وجود داشت!

این جنرال از اقدام نجیب برای سبکدوشی معاونان رییس جمهور وایجاد خلای عمدی قدرت توسط نجیب هرگز شهامت وصداقت سخن گفتن را برای خود اجازه نمی دهد!

جنرال امرخیل از نقش داکتر نجیب در پروسه قومی سازی شمال افغانستان انکار نموده ونقش جمعه اثک را در خیزش شمال مکتوم گذاشته و نمی گوید که داکتر نجیب تمامی راه های صلح و گفتکو در ارتباط به نزاع شمال را بسته کرد ونزاع خموشیده را با اعزام مجدد تیم جنرال اثک ورسول بی‌خدا توسط منوکی منگل، در مزار دوباره نفت پاشی کرد وجنرال مومن را به مرکز فراخواند. او بطور متناقض همه گناه ها را بدوش مرحوم جنرال عظیمی در رابطه به طغیان شمال محول می سازد .

او در جای ادعا میکند که وقتیکه من برای جنرال عظیمی طیاره روان کردم واو از جوزجان به مزار آمد،گریه میکرد که گویا جنرال دوستم وطن را فروخت واو یاد میکند که جنرال عظیمی به خاطر این عمل جنرال دوستم در بیروی سیاسی نیز گریه کرده بود!

شاید هر شنونده عزیز به این یاوه سرایی پی برده باشد .او از یکسو جنرال عظیمی را در ارتباط باجنرال دوستم مسئول توطیه میداند واز سوی دیگر از مخالفت شدید جنرال عظیمی که در اشک اش ظاهر می‌گردد،بطور ناخود آگاه سخن می‌گوید!

او در جای دیگر با اتهام ناجوانمردانه ودروغین ادعا میکند که به تعداد بیست تن از افرادجمعیت از خانه ببرک کارمل در کابل حفاظت می‌کردند!

هرگاه این جنرال کوچکترین اخلاق وحیایی حزبی می‌داشت باید چنین اتهام بی پایه را به آدرس فقید ببرک کارمل رهبر پیشین خود بسته نمی کرد.همه خبر دارند که هیچگاه ببرک کارمل پهره دار نداشت وبه مجرد سقوط کابل او توسط هواپیمای مربوط به جنبش جنرال دوستم در حیرتان انتقال یافت!

درجای دیگری این جنرال هرکاره وتحلیلگر سیاهی ها وتباهی ها طمطراق نموده،خود مرده را درجمع قربانی حساب نموده و نسبت به خود کشی جنرال یعقوبی وجنرال باقی یاوه سرایی نموده وتلویحا یک عده را گویا در قتل این دونفرنیز متهم می سازد!

همه میدانند که جنرال یعقوبی وزیر امنیت وجنرال باقی بخاطرعهد شکنی وبیوفای داکتر نجیب که باید در سفر وجریان فرار باهم یکجا می‌بودند،پس از اطلاع فرار نجیب دست به خود کشی زدند،اما این جنرال امرخیل میخواهد به تنهایی آفتاب را پنهان نموده عده ای را به مرگ اینها متهم نماید.او ادعا میکند که قاتل را هم می شناسد،پس درین صورت چرا او را افشا نمی دارد؟

این جنرال هرگاه مقاله حسین فخری ثارنوال موظف پرونده خود کشی جنرال باقی ویعقوبی را مطالعه میکرد که با مدارک و شواهد روشن، خود کشی هردو را به اثبات رسانید،چنین ادعای بی سروپا را  نمی کرد!.

او در جای دیگر در مقایسه رهبران سده اخیر دلبستگی خود را به داکتر نجیب، احمد شاه درانی وامان الله خان نشان داده وداوود خان را بخاطر کودتایش علیه خانواده آل یحیی نمی پسندد.

اما او از کودتای که داکتر نجیب علیه رهبر واستادش ببرک کارمل انجام داد ،لاجرم نظم را پاشید،رژیم را سقوط داد وحزب را نابود کرد وفاجعه امروز را بنیاد گذاشت به سختی ودلدادگی حمایت می‌کند!

جنرال امر خیل در پایان لجن پراگنی اش،حس ششم اش فعال شده ودرک مینماید که مسئول همه ماجرا ها هیچکسی دیگری نی بلکه داکتر نجیب بود.او چنین می‌گوید:"پرسش ام از داکتر نجیب این بود که شما چرا استعفا میکنید؟چه مجبوریت است که استعفا میکنید؟؟اما در آخر نتیجه گیری نموده می‌گوید:...ولی داکتر نجیب اگر به پلان ملل متحد باور نمی کرد ممکن هیچ قدرتی نمی‌توانست قدرت را از او بگیرد"!

این جنرال لافوک که هرگز در جلسات مقامات بالایی حضور نمی داشت واین جنرال فتاح خان قوماندان عمومی هوای ومدافع هوایی بود که در جلسات سر قوماندانی اعلی شرکت میکرد؛ او با این بزرگنمایی کاذبانه پارچه های تمثیلی ساخته ومیخواهد به دروغ های شاخدارش با حضور در پهلوی داکتر نجیب ، ونمایش چهره آرایش یافته داکتر نجیب تاریخ را مسخ نماید!

اینست نمایش نامه یک جنرال بیسواد متقاعد ودرغگو وتحلیلگر رسوای افغانستان امروز!

افسوس وطن!

با حرمت

توریالی خاوری