پیرامون مذاکرات در کابل و گامهای ممکن بعدی ما در راستای افغانستان
مربوط بند 117 پروتوکول شماره 164
اشد محرم
پروندهء ویژه
ک. م. ح. ک. ا. ش.
پیرامون مذاکرات در کابل و گامهای ممکن بعدی ما
در راستای افغانستان
مطابق با سپارش 6 اگست 1989 ما با سفر کاری به افغانستان رفتیم که در آنجا با رئیس جمهور نجیب الله، رئیس شورای وزیران س. ع. کشتنمد، وزیر امور خارجه ع. وکیل، وزیر دفاع ش. تنی، وزیر امنیت دولتی غ. ف. یعقوبی و وزیر امور داخله م. ا. وطنجار ملاقات کردیم. مذاکرات با رفیق نجیب الله خیلی مبسوط بوده و عملاً در تمام روز با وقفه هایی چند ادامه داشت.
1. ما در مذاکرات اصولاً با اتکأ به اطلاعات کافی پیرامون اوضاع افغانستان در جریان تقریباً شش ماه پس از خروج قطعات شوروی، خواستیم در گام نخست در مذاکرات شخصی با رهبری افغانستان حالت {مزاجی م.} آنان را درک نموده و ارزیابی دست یکم را از وضعیت کنونی کشور و دورنمای آن در آینده بدست آوریم. برداشت عام ما چنین است که، در شش ماه گذشته در رفتار و کردار دوستان افغانی ما چیزهای نو زیادی بمیان آمده است. بدون شک، آنها هنوز هم مانند گذشته به کمک بزرگ ما بویژه پشتیبانی مادی ما که بدون آن دفاع (مستقلانه) در این مدتِ دراز ناممکن بود، ضرورت دارند. همزمان رشد استقلال عمل و حس اطمینان در خود، توانایی ارزیابی درست از اوضاع یعنی هرآنچه را که تا کنون در زمان حضور نظامی ما در افغانستان نداشتند، در وجود شان پیدا کرده اند.
البته پروسه جاری به سادگی انکشاف نمییابد؛ لازم است دشواریهای معینی که با عدم تجربهء کافی و عادتِ به گرفتنِ نسخه های آماده از مشاوران ما در زمان دراز مربوط اند، زدوده شوند. مگر مدت فوق العاده بحرانی در این رابطهء زمانی که گذار از یکی به دیگری بوقوع میپیوست، سپری شده و اکنون دوستان افغانی بمثابه کسانی که خود پاسخگوی اوضاع اند، عمل مینمایند.
2. مجموعه اطلاعات دستداشتهء ما و منجمله نظر و ارزیابی رهبری افغانستان تأیید میدارند که این فاکتور ها به نفع رژیم میباشد. در جریان حضور نیروهای شوروی در افغانستان این عوامل به نحوی در درجهء دوم قرار داشتند. از جمله مهترین آنها ارتقای رشد حس میهنپرستی و خودشناسی ملی افغانها ست که با لبهء تیز آن هرچه بیشتر علیه مداخلات پاکستان، ایالات متحده و عربستان سعودی در امور درونی افغانستان قرار میگیرد. در گذشته این احساسات تا حدی توسط مشاوران شوروی و با تبلیغات دشمنان ما که آنرا سمتی دیگر میدادند، سرکوب میگردید. برعلاوه ارتقای حس مسئولیتِ حکومت در برابر اوضاع در بعضی مواردِ مشخص بالآخره به اخذ تصامیم مستقلانه منجمله در
2578
موارد کلیدی میانجامد. ح.د.خ.ا. در وجودش توانایی آن را پیدا کرده تا "مخالفتهای شاخه یی" را در مقامهای بالایی عقب زده و کار را تحت رهبری رفیق نجیب الله پیش ببرد. در نتیجه با وجود اینکه قطعات نظامی افغانی مشکلات جدی در اکمال صفوف خویش داشته و از فرار سپاهیان رنج میبرند، حکومت جمهوری در ماهیت امر نه تنها از مواضعش عقب ننشسته بلکه در مواردی آنها را مستحکمتر نیز نموده است.
در پهلوی استحکام قطعات گارد و غیره واحدهای نظامی یکی از فاکتور های اصلی استفادهء منظم از کامپلکس راکتهای ار-17- ای و "اوراگان"، بمباردمانهای گستردهء هوایی است که فقط ببرکت گسیل وسیع راکتها، بم و غیره سلاحها به افغانستان از طریق "پل هوایی" به کابل که باعث ارتقای توانمندی آن شده، میباشد.
در عرصهء اقتصادی رهبری افغانستان توانسته به کمک ما معضلات حیاتی کابل و نواحی نزدیک به آن را حل نموده، از محاصرهء پایتخت توسط دسته های اپوزیسیون جلوگیری نماید، مگر این خطر بکلی از میان نرفته است.
3. فشار بالای ضعفهای درونی رژیم و امکان پیروزی نظامی که اپوزیسیون و حلقات معین پاکستان، ایالات متحده و یکعده کشورهای دیگر رویش حساب میکردند، نتیجه نداده؛ بعبارهء دیگر از اوضاع کنونی چنین بر میآید. نیروهای دولتی تلاش مینمایند جلو پیشروی دشمن را گرفته، در جهات اساسی پیروزی داشته، مدافعهء مستحکم را سازماندهی کرده و کار عادی شاهراههای حیاتی چون کابل- حیرتان، کابل- جلال آباد، تورغندی- هرات- لشکرگاه، مزارشریف- میمنه را ممکن سازند. حوادث حومهء جلال آباد نشان داددند که دوستان افغانی ما نه تنها میتوانند از خود دفاع کنند بلکه توانایی اجرای یکسلسله عملیات تهاجمی را نیز دارند. از سوی دیگر، هویدا گردیده که در امر توانایی جنگی اپوزیسون همانند خودشان در پاکستان و غرب طور ساخته گی گزافه گویی شده است. مخالفتهای جدی میان اپوزیسیون تشدید یافته و ازهم پاشیدگی میان آنها پس از خروج قطعات شوروی حاد گردیده است. بصورت عموم فشار نظامی توسط جناح افراطی "آشتی ناپذیر" اپوزسیون افغانی که از حمایت نظامی و مشورتی ایالات متحده، پاکستان، عربستان سعودی وهمچنان دسته های مزدور کشورهای عربی برخوردار است، پیش برده میشود. فعالیت جنگی این جناح عمدتاً در نواحی مرزی افغانستان- پاکستان پیش برده میشود. دسته های شورشی دیگر که بر ¾ حصهء خاک افغانستان فعالیت دارند، تا کنون حالت انتظار را پیشه کرده اند.
4. در اوضاع کنونی اهمیت توافقات ژنیو که نقش مهمی داشته و خواهد داشت و راه بیرون آمدن قطعات شوروی را باز کردند، تأیید میشود. در بارهء "فرار" ارتش شوروی کسی چیزی نمیگوید. ببرکت ژنیو و اقدامات بعدی سیاسی- خارجی حکومت افغانستان که با تأیید ما صورت گرفتند، ایالات متحده و پاکستان در انظار جامعهء جهانی در موضع منفی قرار گرفته اند، چون مسئولیت ادامهء جنگ بعهدهء آنان است. بویژه این امر در جریان اجلاس شورای امنیت ملل متحد در مورد افغانستان در اپریل 1989 هویدا شد. اعتبار (اتوریته) بین المللی ج.ا. واضحاً ارتقا کرده که این امر بنوبهء خود از شناخت گستردهء باصطلاح "حکومت انتقالی" توسط کشورهای دیگر جلوگیری کرد.
فاکتور مهم موضع ویژهء ایران است که در این پسانها موقف سازنده تری را نسبت به مسائل افغانستان اتخاذ نموده است. این امر تا حد زیادی نتیجهء انکشاف روابط شوروی- ایران است. چنانچه از نتایج مذاکرات م. س. گرباچوف و ع. ا. هاشمی رفسنجانی در مسکو و مذاکرات پسین در تهران بر میآید که ایرانیها به اندیشهء سهم دادن رژیم جمهوری کنونی {افغانستان، م.} در حل مسئلهء افغانستان نزدیک میشوند.
5. همزمان باید خاطرنشان گردد که مواضع حکومت افغانستان هنوز محکم نبوده و چند ماه آینده از اهمیت جدی برخوردار اند. دوستان افغانی باید انبوه چالشهای مادی، سیاسی و نظامی را حل کنند. اپوزیسیون با وجود تعقل نسبی که پس از شکستهای نظامی بر ای شکست رژیم عایدش شده، هنوز از خواستش مبنی بر تسخیر بزورِ حکومت و سقوط حکومت و رئیس جمهور افغانستان دست برنداشته. هویدا ست که رهبران آنها و حامیان امریکایی، پاکستانی و
سعودی شان با دقت دلیل شکست برنامه های مبنی بر تسخیر کابل را بررسی خواهند کرد تا راههای جدیدی را برای افزایش فشار نظامی جستجو نمایند. چنانچه اطلاعاتی مبنی بر تمرکز دسته های اپوزیسیون بر راههای دور و نزدیک مشرف به کابل میرسند. تسلیمدهی سلاحهای پیشرفته تر امریکایی به "اتحاد هفتگانه" آغاز شده و مداخلهء فعال سیاسی و نظامی پاکستانیها در جنگ جاری افغانستان ادامه دارد.
در عرصهء دیپلماتیک و تبلیغاتی میکوشند، ما را معتقد سازند، از کمک به رئیس جمهور نجیب الله خودداری نموده، او را از عرصهء سیاسی دور ساخته و بخاطر ایجاد حکومت با پایه های وسیع با شرکت "مسلمانان از کابل" همکاری نماییم.
6. در چنین شرایطی مهم است که حکومت افغانستان به امر دسترسی به حل سیاسی معضلهء افغانستان ادامه داده و هرچه بیشتر ابتکاراتی را برای قطع آتش جنگ و دیلوگ میان افغانی طرح مینماید. مگر تا کنون این پیشنهادات تقریباً "بلادرنگ" از سوی اپوزیسیون رد میشوند. ولی نشانه هایی وجود دارند دال بر اینکه در صورت پایایی مستحکم حکومت در کابل در برابر فشارهای اپوزیسیون و با ادامهء آهنگ تهاجمی اقداماتِ سیاسی کنونی، مناسبات اپوزیسیون تدریجاً دگرگون خواهد شد. اطمینان پیشین در پیروزی نظامی جناح متقابل دیگر وجود ندارد. بقول رسانه های غربی در میان بعضی حلقات امریکایی و پاکستانی ارزیابیهای معقولتری بمیان آمده اند. البته برای ارتقای این نوع احساسات به مشی مستحکم که به اندیشهء معقول بدل شوند و اینکه دیالوگها نه از موضع زور بلکه از موقف آشتی مدبرانه صورت گیرد، زمان لازم است.
7. اصولاً اوضاع در افغانستان میتوانند، در چند راستای عمده انکشاف یابند:
- رژیم موجود حاکم در افغانستان بکمک ما در آینده در رأس قدرت باقیمانده و حتی ممکن است که مواضعش را استحکام ببخشد. در اینصورت امکان تغییر آن به ساختار ائتلافی با پایه های وسیع بمیان میآید که در آن ح.د.خ.ا. بمثابهء یکی از نیروهای عمده که توانایی تعیین سیاست داخلی و خارجی را خواهد داشت باقی میماند.
- اگر دوستان افغانی ما بنحوی نتوانند استحکام یابند، در آنصورت یکی از واریانتهای بیشتر ممکن- بقدرت رسیدن بنیادگراهای اسلامی است که در عین حال امکان "گزینه های فرعی" بمیان خواهد، آمد بویژه اگر عامل مخالفتهای موجود میان خود بنیادگراها مد نظر گرفته شود. شاید لحظهء فوق العاده بغرنج پیش آید: اگر امور چنین انکشاف یابند، با احتمال زیاد در مرحلهء معینی منافع ایران که اکنون تاحدی کنار کشیده شده اند، با منافع پاکستان مطابقت کنند. البته فاکتورهایی اند که در راستای دیگر عمل خواهند کرد- که همانا هراس حلقات معینی در ایالات متحده از پیدایش دولت نو بنیاد گرا در منطقه و موقف ب. بهوتو که هوادار بنیادگرا ها نیست، میباشد.
- اصولاً نمیشود امکان آنرا که در صحنه گروه باصطلاح "میانه رو" در رأس شاه پیشین ظاهر شاه عرض اندام کند، در نظر نگرفت. مگر این گزینه امروز بسیار نا ممکن بنظر میآید چون با درنظر داشت تناسب کنونی نیروهای اپوزیسیون و نا پیگیری ظاهر شاه که به نسبت کبر سن هرچه بیشتر سست عنصرشده و با موقف کنونی خویش که با کمک و هزینهء سعودی در روم زندگی میکند، ریسک کند.
به اینترتیب در صورت ناکامی دوستان افغانی امکان بیشتر بقدرت رسیدن بنیادگراهای اسلامی وجود دارد.
8. چرخش اینچنین حوادث با همه عواقب آن، که برای دوستان افغانی ما و موقف ما در افغانستان ببار خواهد آورده و طور منفی به اوضاع آسیای میانهء شوروی که هم اکنون جریانهای بنیادگرای اسلامی قوت مییابند، تأثیر خواهد نمود. استخبارات پاکستانی بکمک گروهکهای اپوزیسیون افغانی تلاش مینماید، پروپاگند ضد شوروی اسلامی را در خاک اتحادشوروی براه اندازد. چنانچه حتی اندیشهء بازسازی دولت اسلامی با پایتخت بخارا پیش کشیده میشود. امکان خرابی اوضاع بخاطر آن وجود دارد، که ایران بهر حال در آیندهء نزدیک بمثابهء دولت اسلامی بنیادگرا باقی خواهد ماند. تفکرات بنیادگرایانه در پاکستان نیز خیلی قوی اند و نیرومندی نسبی آن در ترکیه نیز وجود دارد.
در گفتگوهایی که ما در تاشکند در راه کابل و دوباره با رفیق کریموف اس. آ. و دیگر رهبران ازبکستان داشتیم، آنها نگرانی مستقیم شان را از پیروزی بنیادگراهای اسلامی در افغانستان که به اوضاع ازبکستان وغیره جمهوریهای آسیای میانه تأثیر خواهند کرد، بیان نمودند. آنها گفتند که عناصر بنیادگرا در ازبکستان با دقت ناظر اوضاع این کشور همسایه اند. بگفتهء رفقای ازبک از تغییر اینچنین اوضاع در افغانستان باید جلوگیری شود.
9. یک چالش جدی دیگر نیز وجود دارد که ظاهراً در صورت پیروزی بنیادگراها بمیان خواهد آمد. با بقدرت رسیدن شان آنها دست به ادعاهایی پیرامون "وحشیگریهای" ما در سطح دولتی خواهند زد. اولین نشانه هایی از ایننوع در ناحیهء گردیز جایی که اپوزیسیون بقایای تقریباً 400 جسد را یافته که در زمان امین کشته شده اند و میخواهند مسئولیت آنرا بگردن شورویها بیاندازند، بروز میکنند.
10. با درنظر داشت همهء عواملِ درازمدت نتیجه گیریِ ما پیرامون اوضاع افغانستان ظاهراً چنین میتواند باشد: به نفع دولت ما خواهد بود اگر ما به حفظ رژیم کنونی بهر نوعی حتی بشکل گذرای آن بکوشیم. مگر دستیابی به این کار آسان نخواهد بود. تلاشهای خیلی جدی نه تنها از خود افغانها بلکه از سوی ما نیز لازمی ست. مگر همین اکنون میتوان گفت که چنین امری ممکن است. مشی پویایی شدن رژیم کنونی پشتیبانی بعدی گسترده و همه جانبهء رژیم منجمله کمک مادی را لازم دارند. درعین حال بدون تردید باید در نظر داشت که کمک ما، که زمینهء پایداری رژیم را مهیا ساخته، در عین حال چانس رژیم را به پیروزی پایین آورده و همزمان امکانات دستیابی به حل سیاسی را ممکن میسازد. چونکه جنگ دوامدار در افغانستان پاسخگوی منافع ما نیست.
11. موجودیت سیستم راکتهای گوناگون، نیروی هوایی و توپخانهء ضربتی نزد رهبری افغانستان آنان را قادر میسازد تا در برابر تلاشهای مبنی بر تسخیرِ بزورِ کابل و شهرهای کلیدی دیگر بموقع و مؤثر عمل نماید. نیروهای زمینی را در این شرایط میتوان برای نگهداری پایدار مواضع بدست آمده و پیشبرد عملیات فعال جنگی تقویت نمود.
همکاری مشخص ما باید در راستای کسب توانمندی حربی واحدهای ممتاز و مدرن قوای مسلح ج.ا. چون قطعات راکتی و هوایی باشد. باید نیروی راکتی را همچون مشت نیرومند در خود کابل با افزودن راکتهای های ارِ-17 ای، "اوراگان"و راکتهای دور برد تا 70 کیلومتر ایجاد کرد. همزمان لازم است تا نیروی هوایی جمهوری با گسیل بیشتر طیاره و هلی کوپتر برعلاوه آنچه که قبلاً فیصله شده، تقویت شود. همچنان باید به آموزش انواع نوین تخنیک به عمله هواپیماهای قوای هوایی افغانستان آغاز نمود. باید با ختم آموزش آنان و با ایجاد شرایط برای جابجایی این تخنیک به تحویلدهی آن به جمهوری افغانستان آغاز کرد. وظیفهء فوق العاده مهم گسیل مهمات هوایی و توپخانه، وسایل لازمی کشف و موترهای باربری بزرگ میباشد.
بعضی از درخواستهای مربوط به تحویلدهی وسایل حربی را رفیق نجیب الله بتاریخ 6 اگست 1989 به رهبری اتحادشوروی پیشکش نموده (پیوست است).
12. همچنان به رفقای افغانی با خوراک و بویژه گندم جهت رفع مایحتاج قوای مسلح و اهالی کابل کمک شود. در عین حال از آنجایی که ذخیرهء گندم در حیرتان ته کشیده است، طور عاجل 15 هزار تن از حساب کمکهای ما به افغانستان گسیل شود. مهمتریل کانال باید روابط مستقیم جمهوریها، ولایات و شهرهای شوروی با افغانستان شود. شرایط برای احیأ فعالیت یکعده مؤسسات با ارزش همکاری اقتصادی در نواحی شمالی ج. ا. ایجاد میشود.
13. ضرور است مشی مبنی بر ایجاد حکومت توانمند ائتلافی در افغانستان با پایه های هرچه گسترده را ادامه داده و در اخذ تصامیم مناسب برای تأمین همکاری همهء نیروهای ملی- میهنپرست، مترقی و دموکراتیک با ح.د.خ.ا. تلاش کرد. در عمل ظاهراً باید از این موضع عمل شود که صرف نظر از مخالفت شدید ایالات متحده، پاکستان و حلقات "آشتی ناپذیر" در میان پشاوریها، در حال کنونی ایجاد ائتلافهای منطقوی در محلات با اشکال نیمه خودمختار و نیمه مستقل که پسانتر به سیستم مناسبات متعهد با مرکز (حکومت نجیب الله در کابل) ارتقأ یابد، (طوریکه اکنون با گروههای اسلامی و هزارهها در مناطق مرکزی کشور بمشاهده میرسد و با حکومت کابل تنظیم میگردد و یاروابطی که با "رهبر پنجشیر احمد شاه مسعود" وجود دارد)، از اهمیت جدی برخوردار اند.
14. در عرصهء دیپلماتیک در آینده نیز با ایران، پاکستان و همچنان ایالات متحده و عربستان سعودی باید کار در جهت قطع جنگ در افغانستان و دیالوگ میان افغانی پیش برده شود. با روابط دوجانبه با کشورهای گوناگون و در گردهمایی های بین المللی باید مسئلهء قطع تحویلدهی اسلحه که البته همزمان با اعلام آتش بس و کنترول شدید بین المللی همراه باشد، را پیشکش نمود.
برای تآثیرگذاری به سعودیها که نقش شان در امر کمک به اپوزیسیون افغان کم نمیشود، باید هم از تماسهای مستقیم از راه سفارت سعودی در واشنگتن و همچنان از طریق کشورهای عربی دیگر کار گرفت.
مهم است تا درآینده نیز مشی حل مسئلهء افغانستان از طریق سازمان ملل را ادامه داد. نباید در امر افشای تبلیغاتی تخلفات از توافقات ژنیو از سوی پاکستان کاهل شد. باید به کار هدفمند با ایران ادامه داد. در تبلیغات ما به شکل مناسب و منجمله از راه کانالهای مخفی ما باید پندارِ مبنی بر این را که مرکز حل مسئلهء افغانستان با گذشت زمان به تهران متمرکز میشود، برای جهتگیری سالمتر رهبری جدید ایران تبلیغ نماییم.
15. در رسانه های گروهی ما باید به جامعهء شوروی ارزش حفظ افغانستان در موقف دوستانه برای ما که مطابق منافع ملی ما ست و برعکسِ گذشته ما برای دستیابی و حفظ این منافع مهم در امور داخلی افغانستان مداخلهء مستقیم نه کرده بلکه شیوهء کمک مؤثر به دوستان ما در کشور همسایه، برای دفاع و تأمین ثباتِ رژیم دوستِ ما با نیروهای خود افغانها را پیشه کرده ایم، تفهیم گردد. باید توضیح داد که نیروهای ارتجاعی به خاک افغانستان برای پیشبرد اعمال خرابکارانه جهت بیثباتی اوضاع در مناطق مرزی اتحادشوروی ضرورت دارند.
ا. شواردنادزه و. کریوچکوف
11 اگست 1989
شماره 0703/ او. س.
16 نسخه
2578
مقالات مرتبط
همانطوری که کارل مارکس و فریدریش انگلس معادله قرن نوزدهم را تغیرداد ومعادله رهایی بشریت را از شر... ادامه
شوروی سرسختانه مبارزه کرد و بی امان جنگید، به الگویی برای تمام جهان تبدیل شد و فراموش نشدنی است. درب... ادامه
چرا اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید؟ چرا حزب کمونیست شوروی فرو پاشید؟ شی جین پینگ (رییس جمهور چین) به... ادامه
با توجه به تعدد رسانه های غربگرا و تولید محتوی از دریچه ماموریت قلم بدستان غرب زده، به منظور انحراف... ادامه
یکی از پیشنیازهای تشکیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، اتحاد دیپلماتیک جمهوریهای شوروی بود که ادامه
والنتین کاتاسانوف (Valentin Kasatonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مز پژوهشهای اقتصادی «شاراپ... ادامه
صنعتی کردن در اتحاد جماهیر شوروی از اواخر دهۀ ۱۹۲۰ شروع شد. اهداف صنعتیسازی غلبه بر عقب ماندگی شدید... ادامه
گنادی زیوگانوف، دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه، در باره مرگ میخائیل گورباچف، آخرین رهبر حزب... ادامه
(جاسوس سابق جمهوری دمکراتیک آلمان در ناتو: گورباچف"خیانت کرد و ما را به آلمان فروخت") ادامه
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ماه دسامبر سال ۱۹۹۱ یکی از مهمترین رویدادهای ژئوپولیتیک قرنی بود که دو... ادامه
بگزارش رسانههای جمعی، میخائیل گارباچوف آخرین رهبر حزب کمونیست اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در پی ب... ادامه
توضیح: همان طور که خوانندگان ملاحظه می کنند، این نوشته دنباله بحثی درست با همین عنوان است که در ۹ او... ادامه