سازمان جاسوسی آمریکا(CIA)پلان امروز را سال ها قبل طرح کرده بود
سازمان جاسوسی آمریکا(CIA)پلان امروز را سال ها قبل طرح کرده بود
(ازاين که مطالب مهم است، در دو بخش تقدیم میشود)
نوشتهی محمدعثمان نجیب
دوستان عزیز!
میدانم که صاحبان احساسات و عواطف کاذب، نشر چنین نبشته را به قول خود شان مصلحت نمیدانند و توجیهاتی بر سبیل خواست خود میکنند.
درست در همین شب روزهای سال پار بود که (CIA) چرندی را درمورد تضعیف زبان فارسی دری نشر کرد. آن گاه همه اصحابِ خِرَد و رسانه های مسئول و مردم شریف ما به آن عملکرد شیطنت بار "سیا" معترض شدند. دلیل پخش چنان اکاذیب از سوی آمریکا و سازمان جاسوسی آن، استقرارحالت موجود بود، که حالا میبینیم یک بخش عظیمی از جغرافیای پارسی زبانان زیر چکمه ستوران قبایل خیبر پشتنونخواه و آن سوی مرز دیورند؛ آنهم به کمک آمریکا و انگلیس، اشغال و لگد مال است.
اين يورش مليشای پاکستان، بمثابۀ پيشمرگ های تطبيق برنامه ی مشترک امريکا ـ عربستان سعودی و پاکستان (شرکت يونيکال و دلتا)بايست راه دستيابی سه کشور را به آسيای مرکزی از راههای شرق و غرب افغانستان باز کنند؛ نه تنها تاجيک تباران شمال شرق، بلکه ترکتباران و هزاره ها حتا گروه های کوچک هموطنان پشتون ما که در شمال به هر عنوانی اسکان داده شده بودند را نیز مورد آماج قتل و غارت گرفته اند. غنی و کرزی و حمدالله و عبدالله و اتمر و جمهوری سه نفره ی فضلی، فکر میکنند که این کار به نفع شان است واز آن نه تنها ادای خدمت در بدل مزد به امريکا و پاکستان و سعودی ها می نمايند؛ بلکه بهره برداری تباری به منظور دوام قدرت میکنند.
اما آنها تاريخ کشور خود را مطالعه نکرده وکور خوانده و نمی دانند، که شمال گورستان هر متجاوز خواهد بود. شاید این پیشروی های کوتاه مدت دماغ شان را گَنده کرده باشد؛ ولی به زودی لاش های گندیدهی مزدوران امريکايی و پاکستانی، مانند دهه ی نود، را لاشخوران و کرگسان خواهند خورد.
من این موضوع را به خاطری بازرسانی کردم تا در قضاوت های مان دقیق و سیاسی و خردورز باشیم.
پس از یادداشت عمدی "سیا" (CIA) اندرباب زبان فارسی، مواردی را به خاطر آوردم که اندی قبل با یک سخن از استاد گرامی ناشناس غوغای رسانه یی پیدا کرد و تا سرحد تهدید، ایشان را به نوعی عقب نشینی واداشت. حالا نمی دانم که این موج چرا هر از گاهی از یک آدرسی به اصطلاح طرف ما قلاچ می شود و غوغا بر پا می دارد؟
بی گمان که "سیا"(CIA) گپی در پس پرده ی این نابخردانه سزایی دارد. و گر نه "سیا" را چی کار به امور فرهنگی و زبانی شهروندان افغانستان؟ آن هم در یک چنین شکسته بالی که وطن ما پشت سر می گذارد.
نبشته گونه یی را که در ایراد به روش برخورد برخی ها پیرامون زبان، پیشا گفتار "سیا" داشتم، خدمت شما فرستادم.
اگر موافقید با همین یادداشت من یک جا به بازتاب آن بپردازید. خود تان بهتر می دانید.
در هر حال نگارنده را منت می گذارید.
پیرامون فریاد های دل سوزان پته خزانه!
هرگاه يک لحظه یی فرضی قبول کنیم که همین پته خزانه وجود داشته باشد. آیا کسانی که به عنوان مدافعان آن، این همه فحش و ناسزا را به یک انسان جدا از ملاحظات سیاسی و زبانی می فرستند، الگوی اخلاق شان همین پته خزانه است؟
مدافع، بايست با کرکتر و استدلال بود. نه مظهر بدنام یک روش خلاف عرف و اخلاق.
در عالم منطق، و دانش ادبيات و در آثار پژوهشی، نقد ادبی در کنار تاريخ ادبيات و فنون ادبی، جايگاه ويژه دارد، که نقاد بوسيلۀ همين نقد، ارزشمندی يک اثرعلمی ـ تاريخی وهنری را ارزيابی و تشخيص می نمايد؛ يعنی سره را از نا سره جدا می سازد وآن اثر را با نقد خويش به دادگاه جامعه می سپارد.
چی گونه شد برخی ها کسی را که دیروز با افتخار استاد و صاحب صلاحیت می خواندند با ارایه ی یک نظر خلاف میل شان، حتا فراموش می کنند که در مقام انسانیت قرار دارند به لهو و لعب پردازی، اخلاق پنهان پته خزانه را آشکار می سازند؟
ارباب علم و مطالعه می دانند که تاریخ و تاریخ نگاری چیگونه است و یا هم آفرینش یک اثر هنری و ادبی یا سیاسی و تاریخی کدام مراحلی را می نوردد؟ تا مقبول خاطر قرار میگیرد. حالا از همین دوستانی که برآشفته اند، پرسشی دارم که پته خزانه از نظر تاریخی چی نوع کتاب است و از منظر سیاسی در کجای سیاست قرار دارد و اگر پرداخت حماسی است به کدام ضابطه ی اصلی حماسی قرار دارد؟ یعنی حماسی تاریخی و حقیقی است یا حماسی تخیلی قهرمان ساز افسانه يی و شاید هم یادداشت های دل خواه یک نگارنده ی گم نامی بوده که کسی آن را به هر عنوانی به دست آورده، مورد بررسی قرار داده و اعطایش را به لقایش بخشیده تا نامی برای خود کسب کند و انبازی از تیره نگری ها را به برخی سیاه اندیشان بی مطالعه و نا آگاهی میراث بگذارد.
جای گاه و مقام عالی استاد اندیشه و سخن مرحوم عبدالحی حبیبی را افرادی مثل چند تایی که جز زبان فحش چیزی در بساط ندارند نمی دانند. ایشان چیزی اندر باب پته خزانه نوشتند، برداشت خودشان بود و شاید هم برخی عواطف و احساسات شخصی شان نیز در آن نظریه پردازی جا افتاده باشد.
حالا در شمار بی شمار منتقدان این کتاب گونه، کسی که دکترای زبان پشتو دارد پژوهش کرده و نظریه پرداخته اند، آیا کدام منطق منفی و اهانت بار از ایشان دیده اید راجع به پته خزانه؟ و گرنه، چرا با بصیرت و عقلانیت؛ با پوینده گی جدید در مورد پته خزانه و با استدلال های استوار به مناظره و جواب علمی استاد ناشناس نمی روید؟ ( من شخصن از لحاظ سیاسی مخالف برخی موضع گیری های شان هستم که حتا گلایه های زیادی دوستانی هم چو من از ایشان داریم، اما این نکته سبب نمی شود که خدای نخواسته از حرمت و شخصیت معنوی و فرهنگی ایشان بکاهیم و خوبی های شان را درنظر نگرفته، روش کین توزانه را درپيش گيريم.)
اصل مهمی که چند تا به اصطلاح دوستان احساساتی پته خزانه در دفاع آن پیشه کرده اند، قرار دادن فرهنگ زبان عزیز پشتو زیر چتر یک کتاب است؟ نه شود که تمام هست و نیست و تاریخ به قول خودشان عریض و طویل پشتو را فقط به یک چند ورق کتابی که هزار و یک سوال در مورد آن وجود دارد خلاصه کنید.
اگر واقعاً می خواهيد به زبان پشتو خدمتی انجام دهيد؛ بايست جوانب دیگر غنای فرهنگی زبان شیرین پشتو را بشگافید و به خورد خواننده و شنونده و بیننده بدهید. کلی گویی و ایرادات خلاف عرف و اخلاق اجتماعی و انسانی و اسلامی، نشانه های از کم رسی عقلی و غلبه ی احساسات بر عقل است که زوال مان می کند.
مثلن بهتر است حالا همین نوشته ی بی مزه ی مرا به زیور نقد تان بیارایید و منابع علمی ثبوت پته خزانه و همچنان منابع علمی و تاریخی دیگر مرتبط را به رخ من بکشید تا این زبان کشور را هم در پهلوی زبان مادری خود بیشتر و بیشتر بدانم.
اگر کسی در زبان فارسی مثنوی معنوی مولانای بلخ را انکار کند، من می گویم: شاهنامه ی فردوسی را چی می گویی آیا آنهم تاریخ زبان فارسی نیست، که درس وطن پرستی را اينگونه بيان داشته است:
چو کشور نباشد، تن من مباد ــ بدين بوم وبر زنده يک تن مباد
ز بهر بر و بوم، فرزند خويش ــ زن و کودک خود و پيوند خويش
همه سر به سر تن به کشتن دهم ــ از آن به، که کشور به دشمن دهم
اگر آن را هم انکار کند می گویم، اسمی از خواجه عبدالله انصار (رح) را شنیده یی،که فرموده است:
در راه خدا، دو کعبه آمد حاصل ــ يک کعبۀ صورت و يکی کعبۀ دل
تا بتوانی زيارت دل ها کن ــ کافزون زهزار کعبه باشد يک دل
همین گونه کليات ديوان مولانا عبدالقادر بيدل، حکیم ناصر خسرو بلخی، رابعه ی بلخی، یا استاد بزرگ نوراالدین عبدالرحمان جامی؛همچنان می گویم تاج التواریخ عبدالرحمان خان را بخوانکه جنایات خود را چی گونه به زبان فصیح فارسی بیان کرده است.
آيا استاد رهنورد زریاب را می شناسی و کتاب هایش را خوانده یی اگر او را نه شناخت می گویم نامی از واصف باختری، مرحوم دکتر اکرم عثمان، کاتب هزاره؛ گر تاریخ زبان فارسی را ندانست می گویم نبشته ها و آثار گران ارج استاد عبداالحی حبیبی را که به فارسی و فارسی شناسی زیبا و اراسته نگاشته اند خوانده یی... که تعداد اين شاعران و نويسندگان ادب زبان پارسی بی شمار اند، تا قناعت جانب مقابل را حاصل و خودم را آن گونه که بایسته است، از تبار شرین سخن های زبان خود که فحش و ناسزا در آن جای ندارد و اخلاق مناعت انسانی و شکسته گی حضور و صلابت باوقار بحث کردن ها قاصدان سفید پوش آن اند، معرفی کنم.
سودمند می دانم تا صحبت امروز را با اين سرودۀ پرمغز مولانای بلخ پايان بخشم:
ما نه زان محتشمانيم، که ساغر گيرند ــ ونه زآن مفلسکان، که بز لاغر گيرند
ما از آن سوختگانيم، که از لذت سوز ـ آب حيوان بهلند و پی آذر گيرند
چو مه از روزن هر خانه، که اندر تابيم ــ از ضياء شب صفتان جمله ره در گيرند
نااميدان، که فلک ساغرايشان بشکست ــ چو ببينند رخ ما طرب از سر گيرند
هرکه او گرم شد اين جا نشود غرۀ کس ــ اگرش سرد مزاجان همه در زر گيرند
به يکی دست می خالص ايمان نوشند ــ به يکی دست دگر، پرچم کافر گيرند
آب ماييم به هر جا، که بگردد چرخی ــ عود ماييم به سور، که مجمر گيرند
تو دو رأی و دو دلی و دل صاف آنها راست ــ که دل خود بهلند و دل دلبر گيرند
خمُش ای عقل عطارد، که دراين مجلس عشق
حلقۀ زهره بيانت، همه تسخر گيرند
ادامه دارد
تازه ترین مقالات محمد عثمان نجیب
مقالات مرتبط
از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه
تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه
افغانستان را خطر جدی سقوط در پرتگاه نیستی تهدید می کند! یک بازی خطرناک دیگر در راه است، که باید با ه... ادامه
طوری که خوانندگان گرامی و هم ميهنان عزيز آگاهی دارند؛ عمران خان نخست وزير پيشين پاکستان، ادامه
گروه بین الملل: سال گذشته پاکستان به لبه پرتگاه کشانده شد. مجموعهای از بلایا از جمله سیلهای فاجعه... ادامه
طبق گزارش رسانه ها روز دوشنبه هفته گذشته یک هيأت علمای دینی پاکستان به رهبری مفتی تقی عثمانی به کابل... ادامه
پاكستان ازبنيادش كشوري است سرگردان وپيوسته درحال استحاله وستيزه جوئي. خلقت اين كشور كه درآن استعمارن... ادامه
پس از آن که امريکايی ها با امضای توافق نامه ی قطر با طالبان بوسيله زلمی خليلزاد برنامه ی کشيدن سرباز... ادامه
آيا وقعاً طالبان افغانهای با غيرت اند؟ غرور افغانی شان همانا قتل دکتر نجيب الله ولینعمتِ شما آقای... ادامه
پاکستان با توجه به هزینه های بزرگ مالی در پروژه های تروریستی،هزینه سرشار نظامی،اوج فساد در ارکان بلن... ادامه
جبهه یا اتحاد چپ مترقی ومارکسیستی یک ضرورت است یا یک آرزو، هوس یا دیکوریشن بورژوازی؟ اکنون بشریت وار... ادامه
هم ميهنان عزيز، خوانندگان گران ارج! محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، وزیر خارجه قطر، درحاشیه نشست سالانه م... ادامه