گذرگاه خطرناک تاریخ قسمت سی و یکم
سیدداوود مصباح
2022/8/4
گذرگاه خطرناک تاریخ
قسمت سی و یکم
به گفته احسان طبری: انسان می خواست سیر وشاد وسالم و دیرزی و همه دان وهمه توان باشد...» چرا نتوانیست چنین زیست نمایند؟ این سوال اساسی است که طی قرون فلاسفه واندیشمندان روی ان تمرکز کردند و راه های مختلفی را ارائه دادند. اما، درکوره راه های پرخم وپیچ زندگی اکثریت جوامع سنگ بنای را که به تقلب گذاشته شده بود، از مسیر خود بردارند. به مرورزمان هرقدرتاریخ به جلو می آمد، بر موانع و مشکلات افزوده می شد.
سرانجام در نیمه های قرن هجده کارل مارکس و فرید ریش انگلس رمزو راز این موانع سعادت بشریت را روشن ساختند ووالادیمیر ایلیچ لنین اولین تجربه راه رهایی بشریت را آزمود.لکن، درجوامع صنعتی شده ای غرب وجوامع سنتی عقب افتیده مشرق زمین، برطبل نظام تقلب و استثماری و ستم عظیم طبقاتی کوبیده می شد.
زمانی که لنین در تدارک انقلاب اکتوبر بود، سرمایه داری در غرب برای تصرف نفت و تسلط بر میدانهای نفتی با شدت با همدیگردررقابت و پیشی گرفتن از همدیگر برای غارت این منابع عظیم که بطورعمده در خاورمیانه قرار داشت، مشغول بودند.
نفت یا طلای سیاه:
پیدایش و شناخت این ماده:
سومری ها، آشوری ها وبابلی ها این ماده روغنی را که در روی زمین ترشح می کرد، می شناخته و در میان رودان (عراق امروزی) پیدا می شد ومردم از آن برای چراغ استفاده می کردند.
مغ ها در کوه های آریانا وایران ازسنگ های روغنی بحیث چراغ استفاده می نمودند که در وینداد و اویسا تذکر رفته است.
زکریای رازی نفت سفید را ازاین ماده سیاه غلیظ استخراج می کرد.
درجزیره کوچکی درشمال امریکای لاتین در دریای کارایپ کشور کوچکی بنام TRINIDAD و توباگو دریاچه ای وجود دارد از قیر مذاب که ذخایر آن به ده میلیون تن برآورد شده است.
اولین چاه نفت:
ـ اولین میدان نفتی دنیا در باکو درقرن نهم ساخته شد که مارکوپولودرسال1273م آنجا سفر کرده،
می گوید محصولات آن با صد ها کشتی حمل می شد ./ 1
«اولین چاه نفت جهان در 1593م، در بالا خانه باکو، بطور دستی به عمق 35 متر حفر شده و این در دوران صفویه است که باکو جزء قلم رو ایران (پریشیا) بوده است.» 2
بعد اولین چاه نفت اکتشافی در سال 1745م در فرانسه و اولین چاه استخراج نفت توسط کلنل دریک، در سال 1859م در پنسیلونیا حفاری شد. مردم به دریک حکم دیوانگی میداد، لکن او به کارخود ادامه داد. در این زمان روسیه برای سوخت کشتی های خود در دریای سیاه ازمازوت استفاده می کردند.
«آدمیرال فیشر» افسردریایی انگلیس در سخنرانی عمومی خود در 1882 تاکید می ورزید که انگلیس برای سوخت کشتی ها بجای ذغال ازنفت استفاده کند و این را مثال آورد که روسیه در 1870 برای سوخت کشتی هایش ازنفت سنگین که آن را روس ها «مازوت» می گویند استفاده می کنند.
در 1870 خانواده « راکفلر» شرکت نفت استاندارد را تأسیس کرد صرف به منظور استفاده به چراغ های نفت سوز و بعضی معالجات. خانواده راکفلرورزیده ترین دانشمندان و شیمی دان ها را برای انکشاف کمپانی و تحقیقات علمی استخدام کرد و بکارادامه داد.
در1885، یک مهندس المانی بنام « گاتلیب دایملر » اولین موتوردیزلی برای وسایل نقلیه جاده ای ساخت که عملاً کارمی کرد وبعد یک موتور دیزلی به یک کشتی جنگی ساخته و نصب شد که کارش عالی بود. «فیشر» آن را با کشتی های ذغال سنگ سوزچنین مقایسه کرد:
« کشتی نفت سوزهیچ دود قابل رویتی در دنباله اش ایجاد نمی کرد، درحالی که دود متصاعد شده از کشتی سوخت ذغالی ازده کیلومتر قابل دیدن بود و همچنان 4 تا 5 ساعت طول می کشد تا یک کشتی با سوخت ذغال به حد اکثر قدرت برسد. همین زمان برای موتور با سوخت نفت فقط 30 دقیقه به حد قدرت برسد...»3
سرانجام تا سال 1905 خدمات سری انگلیس راز اهمیت راهبردی سوخت جدید را تشخیص دادند.
اما، مشکل انگلیس این بود که هیچ منبع نفتی ای در سرزمین اصلی خود نداشت و این منابع درخاور میانه قرار داشت که ایجاب راه کار جدید استعماری را می نمود.
دولت انگلیس «فیشر» را بحیث لرد اول دریایی انگلیس ارتقاء داد، تا منابع و دست یابی به نفت را بررسی و پشنهاد بدهد.
قبل از این که به این بحث ادامه داده شود باید بدانیم که دولت انگلیس یعنی چه ؟ یعنی ماهیت وهویت آن روشن شود!
دولت انگلیس، از لرد ها، تاجران، سرمایه داران وصاحبان صنایع وتحصیل یافتگان دانشگاهی وابسته به قشر ممتاز و اشرافی خانواده های لردها تشکیل یافته بود؛ مثل سایر دولت های اروپایی و امریکا.
در امریکا همان مؤسسین حکومت ایالات متحده از جرج واشنگتن تا مجمع قانون گذاری، همه سرمایه داران وهریک بیش از صد برده داشتند.
55 تن بنیان گذاران امریکا،علاوه برجان لاک سه تن نگارندگان قانون اساسی امریکا«جیمس مدیسون» ،«الکزاندرهمیلتون» و«جان جی» است.
جیمزمدیسون که به اصطلاح قانون گذار است در یکی از نامه هایش به جان جی چنین می نویسد:
« نخستین هدف دولت محافظت از تمایز میان استعداد انسان هاست که حق مالکیت ازآن سر چشمه می گیرد؛ بعصی ها ثروتمند اند؛ چون استعداد شان از دیگران بالاتر است» 4
به این ترتیب جورج واشنگتن اولین رئیس جمهورامریکا یکی از بزرگترین ثروتمندان امریکا بود که تنها 260 برده داشت. درانگلستان و اسکاتلند و ایرلند خانواده «جیمزچارلز استوارت 1566- 1625» ازثروتمندان و برده داران بزرگ این جزیره بودند و هستند. این خاندان با سایر لرد ها و سرمایه داران صاحبان سرزمین این جزیره بودند و هستند.
« دکتور ویلیام اف انگدال » نویسنده کتاب « صدسال جنگ» زیرعنوان « امپریالیسم غیر رسمی » بریتانیا، چنین می نویسد:
« تجارت ازادمطلق» این نوع دست کاری ها در تجارت آزاد جوهر راهبرد اقتصادی بریتانیا در150 سال گذشته بوده است. تااواخرقرن 19 مذاکرات فشرده ای درحاکمیت انگلیس درمورد چگونگی حفظ امپراتوری جهانیش در گرفت. درمیان شعارهای درباره عصر جدید «ضدامپریالیسم »که در ربع آخر قرن 19 آغاز شد، بریتانیا به شکل پیچیده تر و بسیار مؤثرتر برحفظ نقش غالب خودبرجهان دست یازید که بنام « امپراتوری غیر رسمی» معروف گردید ...» 5
منظور از« امپراتوری غیر رسمی» سرمایه داران بریتانیا برای ادامه بی درد سر تجارت آزاد و باز داشتن دولت در امور صنعت و تجارت و بانگ داری برگزیده ترین استادان دانشگاهی و دانشمندان را برگزیدند و یک کانونی ایجاد نمودند تا اتاق فکری سرمایه داران و کمپانی ها رامدیریت و کارشناسی نمایند و این علاوه بر کمیته سه صد بود که دکترکلمن آن را درکتاب خود توضح داده است.
این گروه نخبه که از 1890درمرکزسری اتاق فکری سرمایه داران فعالیت می کردند در1910 بنام
«میزگرد» نیمه علنی شد که طرح های مشخصی بر دولت انگلیس برای سلط بر جهان ارئه می کردند.
به این صورت زمانی که از واژه دولت انگلیس نام برده می شود به هیچ صورت معنی مردم انگلیس را ندارد. مردم انگلیس مانند سایر مردمان امریکا و اروپا گروگان یک اقلیت مفتخوارواستثمارگر وزورگوو بیرحم بنام دولت مداران بودند و هستند.
این ثروتمندان و برده داران اولیه غرب، اکنون به سرمایه داران بزرگ و صاحبان کمپانی های عظیم پول ساز با تشکیلات مختلف امنیتی و غارتگری و استعمار نوین ( نظم نوین جهانی (!) ) تبدیل گردیده ، مانند غول های افسانوی برای غارت و تسلط کامل بر جهان از انواع ترفند های نظامی، بیولوژیکی
(ویروس سازی) ، هوش مصنوعی، اقتصادی و سیاسی استفاده می نمایند.
حال دیده می شود که حتی وزیر دفاع امریکا ( لوید آستین ) بدون هیج شرم و حیا حقوق بگیریک کمپانی اسلحه سازی امریکاست و پسررئیس جمهور (بایدن) ماهانه پنجاه هزاردالرحقوق از بابت مدریت دوصد لابراتوار شیمیایی در اکراین دریافت می داشت واین یک نمونه کوچک از بزرگترین کشورجهان است که خود را حامی دموکراسی جهان نام نهاد می کند . این رسواترین ترفند های امپریالیسم جهان ماست.
طلا سیاه و زرد:
تا سال 1870م انگلیس (سرمایه داران) دردریاها مسلط بودند و بی رقیب به هرسوی جهان می راندند و غارت می کردند. دولت سرمایه داری المان متوجه شد که به علت کمبود فنی و پرسونل فنی نتوانستند در دریاها و خط اهن دست آوردهای برتر نسبت به انگلیس داشته باشند. لذا ، در 1871 المان دانشگاه پلتخنیک«تکنیشه هوشلن» و دیگرآموزشگاه های فنی را تأسیس کردند.
در1885 «گادلیب دایملر» اولین موتور بنزینی برای وسایل جاده ای ساخت. المان با تأسیس مراکز آموزشی فنی به هزاران کدرفنی دست یافت وبعد ازاین اقتصاد و فن آوری های المان با سرعت از انگلیس پیشی گرفت. المان با تعامل با دگر کشورهای جهان خلاف سیاست استعماری انگلیس روابط تجاری و اقتصادی دوجانبه بر قرار نمودند. انگلیس تا این زمان ترکیه را بدون دست یابی این کشور به صنعت و فن بحیث منطقه حایل نگاه داشته بود، المان با ترکیه روابط اقتصادی برقرار نمود وبسیاری از شهر های ترکیه را به انقره با احداث خط آهن وصل نمود و به ترکیه پشنهاد خط آهن برلین و بغداد را داد.المان به ایران هم برنامه های توسعه اقتصادی وجاده ای را ارائه کرد.
تفاوت احداث خط آهن المان با انگلیس دراین بود که انگلیس در هند ودیگر مستعمرات صرف خط آهن را از مناطق محصولات و منابع تا بندر می ساختند و نه به منظور توسعه. اما، المان به منظور توسعه و روابط اقتصادی غیر استعماری راه و جاده و خط اهن احداث می کردند.
به این منظورسفر«ویلهلم دوم» قیصر المان به قسطنطنیه بود و در این دیدار موافقت نامه دوم پروژه خط آهن برلین وبغداد در 1899 به امضا رسید. این برنامه ها انگلیس را که در این لحظه به بحران اقتصادی مواجه شده بود ، سراسیمه ساخت.
« این دقیقاً همان نکته انگلیسی ها بود « ارجی ای لافان » که آن زمان مشاور برجسته نظامی انگلیسی وبه ارتش صربی وصل بود، هشدار داد که « اگرخط برلین وبغدادبه وقوع بپیوندد بخش بزرگی از سرزمین های مولد انواع ثروت های اقتصادی که حملات دریایی به آن ها ممکن نیست تحت حاکمیت المان درمی آید.»6
زمانی که تاریخ استعمار را ورق بزنیم، بسیار روشن می بینیم که طور علنی با بی شرمانه ترین روش وسلطه و غارت گری از منابع و امکانات کشورهای آسیایی و افریقایی استفاده می کردند و این کشورها را بین شان تقسیم نمودند. در ایجاست که آن گفته صدق می کند که (تنها ظالم و استثمارگرمقصرنیست بلکه مظلوم و استثمار شونده هم مقصر است)، که خود و سرزمین شان را مانند یک طعمه به اختیار گرگ های وحشی قرارمی دهند.
حکومت استعماری انگلیس که تا قبل ازظهور المان بحیث یک قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی ابر قدرت جهان بود، با ظهورالمان مدرن وبشدت صنعتی وبا تسلط بردریا وخشکه، حکومت انگلیس این جناورخونخوار به شدت عصبانی و دست پاچه شد.
زمانی که استعمار و امپریالیسم به آخرین لحظه بحران می رسد برای عبوراز آن به هرعمل ضد انسانی که راه نجاتی برایش باشد دست می زند. درچنین موارد یکی از گزینه ها جنگ و جنایت است.
چالش های بزرگ فرا راه استعمار انگلیس:
*ـ اولین وا ساسی ترین چالش، جنبش عظیم کارگری و کمونیستی دراروپا ومنجمله در انگلستان بود. به ویژه که کنگره چهارم انترناسیونال در لندن 26-31 جولای 1896 دایر گردید؛ گرچه ستون پنجم دولت انگلیس دربخش های مختلف جنبش های کارگری و سندیکاها، نفوذ کرده بود؛ با آنهم جنبش چپ هنوزچالش برانگیز برای مراکز قدرت به حساب می آمد.
* ـ قدرت گیری المان بحیث یک قدرت صنعتی، اقتصادی وتسلط بر دریا و خشکه و ایجاد مناسبات اقتصادی با ترکیه وبرنامه خط برلین و بغداد، تا 1896، یک خط آهن جدد بازشد که می توانست از برلین تا قونیه در بلندی های اناتولی درنواحی عقب مانده اقتصادی درون ترکیه برود.
المان دراوایل دهه 1890، تصمیم گرفته بود، یک پیمان اقتصادی قوی با ترکیه امضا و برای صدور کالاهای صنعتی المان راهی به بازارجدید عظیم شرق باز کند.موافقت نامه دوم نتیجه ای از دیدارقیصر آلمان ویلهلم دوم از قسطنطبیه بود.
روابط آلمان و ترکیه در آن ده سال اخیردارای اهمیت بالای شده بود. داخل شدن یک رقیب نیرومند صنعتی در حیات خلوت انگلیس در ترکیه، برای بریتانیا درد ناک وغیر قابل تحمل بود. برتری تجارت وحمل کالا ومحصولات المان تا 1901، 900هزارتن کالابرروی 52هزار کشتی مختلف با پرچم آلمان بندرهای آن را ترک کردند وتا 1909 این ارقام به 65هزارکشتی و13 میلیون تن کالا رسید. حمل کالا ازطریق خط آهن مزید برحمل دریایی بود، که این برتری بریتانیا را عصبانی می کرد.
* ـ بحران اقتصادی؛ سرمایه داران و بانگ ها بعد ازتصویب رساندن« تجارت کاملاً آزاد» در پارلمان بریتانیا و تصویب لغوقوانین ذرت (حمایت از زارعین) با بیکار شدن میلیون ها زارع ایرلندی که گدام غله بریتانیا بود، فقر و گرسنگی وسرازیر شدن زارعین به شهر و ایجاد زاغه نشینی در حاشیه شهر لندن، با سرعت به بحران انجامید.
این وضع در حالی رخ داد که آلمان با سرعت به پیش می تاخت. لکن، تحت استیلای تجارت آزاد، بانک های تجاری انگلیس منافع سرشاری درتجارت تریاک درمثلث هند ـ ترکیه وچین بدست آوردند. اما، به اصطلاح دولت انگلیس هیچ دست آوردی جز مورد تنفر قرارگرفتن توده های فقیرو گرسنه و طبقه کارگر چیزی عایدش نشد که هیچ ، مجبور به وام گرفتن از طریق دلالی بانک مورگان از بانک مرکزی امریکا شد.
* ـ دراواخرقرن 19 بین نخبگان «میزگرد» و سران دولت ونمایندگان بانک های لندن سرموضوع حفظ قدرت جهانی واستعماری مباحثات بسیار ژرف ومافوق سری درگرفت ودرنتیجه راه نظامی وجنگ مورد تایید قرار گرفت که بر اساس آن به بخش نظامی دستور آمادگی جنگ با آلمان داده شد.
تا اینجا بخش های ملموس راه کاربرتری جویانه وحفظ سلطه استعماری بریتانیا اشاراتی شد که تا حدودی نیمه سری و در بخش های علنی بود.
در باره علل پنهان جنگ اول اروپایی یک کتاب به زبان فارسی ترجمه ودر ایران منتشر گردیده بنام
«تاریخ مخفی، علل پنهان جنگ جهانی اول به قلم «جری دوکرتی وجیم مک گرگور» در 801صفحه 27 فصل. در پشت جلد کتاب چنین نوشته شده:
«بریتانیا مسئول آغاز جنگ بود نه آلمان. این حقیقت، چنانچه پس از سال 1918آشکارمی شد، برای دم و دستگاه امپراتوری بریتانیا تبعات تاريخ ساز درپی می داشت. مردان بی شرافت در بریتانیا رگ وریشه داشتند، در طلب جنگی بودند که آلمان را خرُد کنند وبرای دست یابی به این هدف حوادث لازم را ازپی هم قطارکردند.
عموماً سال 1914 را نقطه آغازفاجعه ای می شمارند که درپی آمد؛ اما درواقع تصمیمات کلیدی منجربه جنگ سالها قبل اتخاذ شده بود...»7
درمتن کتاب آمده:« جنگ جهانی اول حد اقل ده سال قبل از وقوع آن توسط محافل سرمایه داری بریتانیا گرفته شده بود. لرد ها، سیاست مداران ارشد وخانواده سلطنتی بریتانیا طی قرن نوزدهم بطور فزاینده به کارتل بانکی روتشیلد وشرکا وابسته ونزدیک شدند. دردهه1890درمحافل اشراف وبانک داران بریتانیا یک سازمان سری که بعد ها«میزگرد» نام گرفت، فعال شد وایده ئولوژی برتری نژادی انگلوساکسونها وتوسعه طلبی جهانی را سرلوحه کار خود قرارداد.
در فاصله جنگ دوم بوئروجنگ جهانی اول بریتانیا به انزوای شکوهمندش پایان داد وبسوی جاپان، فرانسه و روسیه دست دوستی دراز کرد، موافقت نامه سری بنام « موافقت نامه قلبی» بریتانیا و فرانسه ( 1904) ازچشم مردم وپارلمان پنهان شد و ارتش بریتانیا از سال 1906مخفیانه در تدارک طرح های نظامی مشترک با فرانسه و بلژیک برای مقابله با آلمان در اروپای مرکزی بودند...» 8
نکاتی ریزودرشتی که در این بخش آورده شد به این دلیل بود که برای نسل جوان جهان و بشریت مترقی مدلل شود که سرمایه داری برای استمرار حیات شوم و ضد بشری شان ازهیچ گونه ترفندی و لو جون تلف شدن 17 میلیون کشته در جنگ اول و 50 میلیون در جنگ دوم، دریغ نمی ورزند.
این دولت های نام نهاد کشورهای سرمایه داری درغرب و حکومت های واپس گرای متحجر قرون وسطایی در خاور میانه به شواهد تاریخ واقعی دارودسته ستمگران، دسیسه سازان و شغالان سرمایه و ثروت اندوزی اند، نه نماینده مردم.
این حکومت ها افزار سرکوب توده ها و 99درصدی های جوامع تحت تسلط شان را در اختیار دارند وهرحرکت مطالباتی مردمی را با بی رحمی و خصمانه سرکوب می نمایند.
حکومت های سرمایه داری همان ترفند های گذشته را به اشکال نوین برای سلط برجهان بشری به کار می برند.
ادامه دارد
منابع :
1 - مارکوپولو ، توصیف ارمنای بزرگ ، فصل سوم ، ص 46 .
2 - ژاک رائن (1352) استفاده از نفت ومشتقات آن در باستان، برگردان به فارسی: مسعود رجب نیا.
3- دکتر ویلیام اف انگدال ، صد سال جنگ – سیاست های نفتی انگلیس – امریکا ونظم نوین جهانی ، برگردان به فارسی : ابراهیم شایان ، نشررود، 1397خ، ص39 .
4 - دکتور مرتضی محیط ، نظری بر تئوری پردازان بنیان گذاران امریکا، درتلویزیون پیام افغان،11 سپتامبر 2021 .
5 - ویلیام اف انگدال ، صدسال جنگ ، ص24.
6 – همان ، ص44.
7 - جری دوکرتی و جیم مک گر گور ، تاریخ مخفی ؛ علل پنهان جنگ جهانی اول ، برگردان به فارسی : مصطفی آقایی ، انتشارات ، دهکده هوسم ، در 801ص و27فصل ، ایران ، 1400خ .
8 - جری و جیم ، ف اول ، ص 48.