دربزرگداشت از پنجمين سالروز جاودانه شدن دکتر اناهيتا راتبزاد

      خوانندگان گرامی؛ رفقا و دوستان عزيز!

        در یادبود از پنجمین سالروز درگذشت انقلابی پرشور و رزمنده دلیر راه رهایی زحمتکشان افغانستان، رفیق دکتر اناهیتا راتبزاد، لازم دیده شد تا این نوشته برای بار دوم به صفحه " سایت سپیده دم " گذاشته شود:

پيام کميته فعالين حزب دموکراتيک خلق افغانستان

بمناسبت درگذشت رفيق دکتر اناهيتا راتب زاد

مورخ : 2014 ـ 9 ـ 14

      رفقاء و دوستان گران ارج !

      ما امروز، در اين جا به مقصد وداع با  رفيق گرانمايه خويش دکتر اناهيتا راتب زاد، سابق عضو دفتر سياسی کميته مرکزی حزب دموکراتيک خلق افغانستان، رهبر و بنياد گذار سازمان دموکراتيک زنان افغانستان و يکی از پيشتازان جنبش انقلابی مردم افغانستان، که از اثر بيماری تنفسی، در ديارغربت به تاريخ 7 سپتمبر2014، در بيمارستان به ابديت پيوست ؛ گرد هم آمده ايم تا عميق ترين مراتب احترام و سپاس بی پايان خود را به پيشگاه اين شخصيت سياسی و اجتماعی والا مقام و اين مبارز نستوه سرزمين تاريخی مان ادا نماييم و سر تعظيم فرود آوريم.

      رفيق عزيز مان دکتر راتب زاد، فرزند زنده نام احمد راتب که خود از فعالان جنبش مشروطيت دوم و شخصيت سرشناس سياسی و مبارز پرشور راه آزادی و دموکراسی در افغانستان بود؛ از عنفوان جوانی در سنگر دفاع از آزادی و برابری، سعادت و بهروزی مردم افغانستان، بويژه زنان ستمديده ی ميهن، همچنان آبادی و شگوفايی وطن عزيزما قرار گرفت و تا دم مرگ در سن 83 سالگی، لحظه ی هم امر مبارزه ی سياسی سازمان يافته و منسجم را بمنظور گشودن راز گره های کوری که سد بزرگی در برابر روند تکاملی در تاريخ کشور و بهبود شرايط زندگی توده های مردم شمرده می شوند، به فراموشی نسپرد و در پيکار انقلابی جهت درهم شکستن بنياد و شيرازه ی پنج ستم استخوان سوز و زندگی برانداز (طبقاتی، ملی، مذهبی، جنسيتی، امپرياليستی) تا واپسين رمق حيات فرو گذاشت نکرد و يک وجب هم به عقب برنگشت.

      رفيق گرامی مان دکتر راتب زاد، از زمره ی آن پيش کسوتان وقافله سالاران جنبش انقلابی ونهضت عدالتخواهی، آزادی طلبی و ترقی پسندی کشور بود،که به قول اکادميسين دستگير پنجشيری، درست 55 سال قبل ( 1338) در شرايطی که استبداد خشن سلطنتی در کشور حاکم بود و ارتجاع سياه قرون وسطايی با سر دادن نعره های تکبير و دادن فتواهای تکفير سر می بريد؛ نيمی از پيکر جامعه ی استبداد کوفته ی ما در چهار ديوار خانه زندانی بودند؛ با نگارش مقاله ی آگاهی دهنده و بيداری بخش در روزنامه انيس؛ صدای آزادی و برابری حقوق زنان را با مردان بلند نمود و بخاطر رسيدن به اين آرمان سترگش کارهای سازنده را در جهت بيداری و تشکل زنان آزاديخواه افغانستان آغاز نمود.

      وی اندکی بعد با توسعه ی ديد سياسی خويش پا را فراترگذاشت و بخاطر ورق زدن صفحه ی نوينی در تاريخ کشور، درسال 1343 خورشيدی با ساير مبارزين آزاديخواه و تحول طلب يک جا شده نقش شايسته اش را در امر تأسيس ح. د. خ. ا، ايفاء نمود و بدين ترتيب سرنوشت خويش را تا پايان زندگی با اين حزب گره محکم زد.

      رفيق راتب زاد در پرتو آموزشهای سياسی و اجتماعی وطن پرستانه و مردم دوستانه جهت تشکل زنان و دختران دلير ميهن؛ بيداری واشراک فعال آنان در حيات سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی در جامعه؛ همين گونه بمنظور رهايی آنان از انقياد ستم جنسيتی ودفاع قاطع و پيگير از حقوق حقه ی نيمی از پيکر جامعه ی مان؛ در سال 1344 خورشيدی، سازمان دموکراتيک زنان افغانستان را با حمايت و پشتيبانی ح. د. خ. ا تأسيس نمود و آن را داهيانه رهبری کرد.

      همزمان با پايه گذاری سازمان دموکراتيک زنان افغانستان و با درک نياز زمان، در پروسه ی مبارزات انتخاباتی دوره ی دوازدهم شورای ملی اشتراک ورزيد و بحيث يکی از کانديدان ح. د. خ. ا در ناحيه ی سوم و چهارم شهر کابل، وارد کارزار مبارزه ی انتخاباتی شد و با کسب  پيروزی چشمگير، بحيث وکيل و نماينده ی مردم  به شورا راه يافت و سپس با صدای رسا فرياد حق طلبی و عدالتخواهی زحمتکشان و محروم ترين اقشار اجتماعی جامعه را به گوش مردم افغانستان و جهانيان رسانيد و از اين طريق در سنگر دفاع از حقوق حقه ی آنان قرار گرفت.

      رفيق دکتر راتب زاد آن قامت افراشته ـ استوار و شکست ناپذيرميدان مبارزه ی سياسی و اجتماعی ضد ارتجاع و استبداد و امپرياليسم بوده، که 48 سال قبل از امروز درجبهه ی نبرد حق بر باطل، بخاطر دفاع از حق مردم فقير  و ستمکش افغانستان، با بلند کردن صدای اعتراض عليه ظلم، استبداد، بی عدالتی، خودکامگی حکام محلی و ارتجاع سلطنتی؛ در مجلس نمايندگان مورد هجوم وحشيانه ی نمايندگان نيروهای ارتجاعی وعمال مدافع منافع  سلطنت قرار گرفت و بشدت مجروح گرديد؛ وليک از راهی که برای دستيابی به سعادت و رهايی مظلومان جامعه انتخاب نموده بود يک خطوه هم عقب نشينی نکرد و برگشت به سازش و تسليم را نپذيرفت. از اين رو در بين مردم  در جامعه، بويژه در نزد زنان و دختران ميهن به سمبول مقاومت و حق طلبی و مدافع راستين تهيدستان افغانستان شهرت يافت.

      رفيق راتب زاد از شمار آن شخصيتهای فرهيخته و فروزنده درتاريخ  معاصر کشور مابوده است که 48 سال قبل از امروز، برای نخستين بار درتاريخ افغانستان، تجليل از روز هشتم مارچ را، بعنوان روزرهايی زنان از ستم مرد سالاری و تأمين حقوق کامل آنان در همه عرصه های سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی با مردان، سازماندهی نمود و مراسم آن را با اشتراک ساير زنان پيشتاز برگزار کرد و در بزرگ داشت از اين روز ، کبوتری را به نشانه ی آزادی زن به سوی آسمان به هوا رها کرد  و  پروازداد و با آواز رسا گفت:

      زنان رنجديده و دربند کشيده ی افغانستان!

      شما هم مثل همين کبوتر پرواز نماييد و خود را از پنجه های خونين مردان زن ستيز و نظام فرسوده و استعداد کشُ، آزاد سازيد!

      ما باشما هستيم و از جمع شما می باشيم! ما بايد اين زنجيرهای اسارت و بردگی را از دستها و پاهای زنان ميهن مان، باز و بدور افگنيم و خود را از درون قفس استبداد دست و پاگير نظام فئودالی و سنت های استعدادکُش قبيله سالاری آزاد سازيم!

      رفيق دکتر راتب زاد از شمار آن حلقه ای از رهبران خردمند، پرشور، استوار، شجاع، متين و تزلزل ناپذير ح. د. خ. ا بود، که 36 سال قبل از امروز (سال1357خورشيدی) چند ماهی پس از پيروزی قيام نظامی هفتم ثور، با برهم زدن شيرازه ی زندگی سياسی و حزبی مان از سوی تفوق طلبان و ماجراجويان افراطی؛ راه اصوليت انقلابی را انتخاب کرد و با ساير فرزندان اصيل و صديق حزب، درکنار زنده ياد ببرک کارمل رهبر پيشين ح. د. خ. ا قرار گرفت وبا شجاعت در برابر انحرافات مرگ آفرين و زورگويی های مستبدانه  وانديشه های ماجرا جويانه، ايستادگی کرد؛ علی رغم اين که از کشور تبعيد و هزاران دشنام نثارش گرديد؛ وليک هرگز ذلت تسليم  پذيری را در خود راه نداد.

      رفقاء و دوستان عزيز!

      ما امروز، در اين جا بخاطری گردهم آمده ايم تا مراتب تسليت، همدردی وغم شريکی خويش را بمناسبت جاودانه شدن اين شخصيت انقلابی ومبارز نستوه و اين سمبول آزادی خواهی و آزاد منشی و حق طلبی، به پيشگاه همه هم سنگران و تمامی اعضای خانواده ی بزرگ حزب محبوب مان، ح. د. خ. ا و ساير نيروهای ترقيخواه و ميهن پرست کشور ابراز  داريم که 28 سال قبل از امروز، وی بار دگر از آن آزمون بزرگ زمان موفق بدر آمد که تاريخ در برابر حزب مان قرار داد و در فراز و فرود  مبارزه سياسی ، زندگی آن را به چالش کشيد. اين بار و در اين رزمگاه نيز رفيق راتبزاد، درد تازيانه ی توهين و تحقير را تحمل کرد؛ وليک قامت استوارش زير بار اخراج از مقام های رهبری حزبی، سبکدوشی از رهبری سازمان دموکراتيک زنان افغانستان، برکناری از رهبری سازمان صلح و دوستی و همبستگی و حتا اخراج از عضويت حزب و تحت نظارت قرار گرفتن درمنزل، خم نشد و هرگز و هيچ گاهی دربرابر خط انحرافی زندگی برانداز ی که دامنگير حزب مان شد، سر تسليم و تعظيم فرود نياورد.

      سرانجام، ما امروز در سوگ و ماتم رفيق راتب زاد گران ارج مان اشک می ريزيم؛ رفيقی که در طول زندگی پربار سياسی و اجتماعی خويش، هيچ گاهی با ارتجاع نساخت؛ با استعمارنوين و امپرياليسم جهانخوار سر سازش و مسامحه را درپيش نگرفت؛ هرگز فريفته ی شعار های کاذب "گلوباليسم" ، " دهکده ی جهانی" و " اقتصاد بازار آزاد " نشد و طرح خيال پردازانه ی آشتی با " برادران آزرده خاطر " را پيشه نکرد و تا واپسين نفس هايش چون دژ استوار در سنگر دفاع از آرمانهای والا و انسانی حزبش، در پيشاپيش سنگرداران فعالين ح.د.خ.ا قرار گرفت ويک وجب هم بجانب راست ويا چپ افراطی عقبگرد را نپذيرفت.

      رفيق راتب زاد گران ارج، اين عقايد فنا ناپذير و موضعگيری اصولی خود را درصحبت های تاريخی خويش، درمحفلی که بتاريخ 15 دسمبر 2011 ميلادی، بمناست هشتاد مين سالروز تولدی اش با اشتراک هيأت رهبری کميته فعالين ح. د. خ. ا در منزلش تدوير يافته بود، ابراز فرمودند و سپس مجموعه ی اين نظريات و انديشه های پربارش را، توأم با کار و فعاليتهای ماندگار سياسی و اجتماعی ايشان در مصاحبه تاريخی ای که با رفيق غفارعريف، عضو هيأت رهبری کميته فعالين ح. د. خ. ا داشتند، ابراز نمودند.

      رفيق راتب زاد بزرگوار درپايان اين مصاحبه بعنوان خطاب و پيام به همه اعضای معتقد به آرمانهای ح. د. خ. ا چنين گفتند:

      «طرح جديد " برنامه ی عمل" و " اساسنامه ی حزب" که کميتۀ فعالين ح. د. خ. ا، آنها را تنظيم و در سايت " سپيده دم" به نشر رسانيده است؛ از نظر شکل و محتوی، بر محورانديشه های پرجاذبۀ پيشرو عصر تدوين گرديده و از منافع زحمتکشان ميهن مان و جهان دفاع می نمايد، بدون شک درميان کليه نيروهای ملی ـ دموکراتيک ، ترقيخواه و وطنپرست قابليت پذيرش را دارد، ابتکاری است عظيم، که من پشتيبانی خويش را از هر دوسند ذکرشده، اعلام می دارم.

      حال وقت آن است تا رفقای عزيزی که به تأمين صلح و ثبات، دموکراسی و عدالت اجتماعی، سعادت مردم و فراهم آوری آزادی های سياسی و اجتماعی برای جامعۀ افغانستان ، می انديشند؛

      به اصول مبارزۀ قانونمند سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی، بخاطر ايجاد تغييرات بنيادی درهمه عرصه های زندگی جامعۀ مان، وفادار اند؛

      به ارزشهای والای انديشه، بينش و خرد سياسی برمبنای دانش جامعه شناسی علمی، باورمند هستند؛

      به ح. د. خ. ا و آغاز فعاليت نوين آن مطابق به تحليل جامع از اوضاع و شرايط امروز و فردای کشور معتقد می باشند؛

      از پراگندگی های سياسی و بی سرنوشتی نهضت چپ دموکراتيک، رنج می برند؛

      بخاطر نجات مردم دربند کشيدۀ افغانستان ازبحران موجود سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی که به اصطلاح مردم ما " کارد به استخوان رسيده است"، احساس مسؤوليت می نمايند ؛

      از استقلال ملی، تماميت ارضی و تأمين وحدت ميان توده های مردم و جلوگيری از فروپاشی بيشتر جامعه و سرانجام از همه ارزشهای ملی، فرهنگی، ادبی و تاريخی ميهن دفاع می کنند... بنابرحکم زمان و ضرورت انجام رسالت بزرگ تاريخی، با کميتۀ فعالين ح. د.خ. ا اعلام همبسگی کنند و با مساعی و تلاش مشترک هدف های برگزيده شده را درعمل تحقق بخشند و آرمانهای بزرگ مندرج در طرح " برنامۀ عمل حزب " مان (ح. د. خ. ا) را به حقيقت تبديل بدارند. زيرا وحدت و همبستگی تمام اعضای با اعتقاد حزب که از کفايت و درايت لازم سياسی برخوردار هستند، امر ضروری پنداشته می شود.»

      بنابران، با از دست دادن يک چنين آموزگار نستوه و فرهيخته که در لحظه ی حاضر ما را يارای آن نيست تا  از ريختن اشک های خويش جلوگيری نماييم؛ ولی نه تنها می توانيم راه رفيق راتب زاد را که درست همان راه انتخابی و سنجيده شده ی علمی و اصولی رهبر جاودان شده ی مان زنده ياد ببرک کارمل عزيز است، تا آخرين نفس های زندگی دنبال بداريم ؛ بلکه درونمايه ی آن را به نسل جوان کنونی انتقال و به نسل های آينده به ميراث بگذاريم و تعهد مان را اين گونه تجديد نماييم:

      رفيق راتب زاد بزرگوار، شاد باش و آرام بخواب!

      شما رسالت انسانی خويش را من حيث يک فرزند اصيل سرزمين مان، دربرابر وطن و مردم افغانستان و خلقهای منطقه و جهان انجام داده ايد و نسلی از ميهن دوستان و مبارزين آزاديخواه و تحول طلب را تربيت و به جامعه تقديم داشتيد!

      اطمينان می دهيم که ما راه مقدس و آرمانهای انسانی را که شما در کنار زنده ياد ببرک کارمل پرچمدار آن بوديد و مليونها انسان در سراسر جهان بخاطر تحقق آن پيکارمی نمايند وبهترين جوهر هستی، يعنی جان و زندگی خويش را در پای آن نثار آن می کنند؛ بی هراس تعقيب نموده و هرگز به فراموشی نمی سپاريم!

      ما به پيروی از عزم و رزم رفيق ببرک کارمل و شما رفيق بزرگوار، هيچ گاهی به فريب و نيرنگ های ارتجاع و امپرياليسم و شرکای آنها تسليم نخواهيم شد و هرگز مظاهر بروز انحراف به  چپ و راست را در زندگی حزبی و سياسی خود راه نخواهيم داد!

      رفقاء و دوستان عزيز !

      در فرجام، بخاطر پياده نمودن وصايای رهنمود دهنده ی ذکر شده ی زنده ياد رفيق دکتر راتب زاد و به ادامه ی فراخوان مورخ 2012 ـ 7 ـ 10 که هردو سند از دستور زمان ، حکم آمرانه ی تاريخ و شرايط جانکاه و رقتبار توده های مردم و حالت اسفبار ميهن مان منشاء گرفته اند؛ يک بار ديگر از تمام رفقا و دوستان و همه ا عضای خانواده ی بزرگ حزب مان، ح. د. خ. ا، با کمال احترام و فروتنی تقاضا بعمل می آيد، تا بمنظور ارائه پاسخ مناسب به نياز زمان، ضرورت زندگی و خواست برحق مردم تشنه به صلح و آرامش در کشور مان؛ گامهای درست، استوار و اصولی را درجهت تأمين وحدت، اتحاد، همدلی و هم فکری ميان همه نيروهای ترقيخواه، تحول طلب و عدالت پسند جامعه ی مان برداشت و در گام نخست کار مثمر و طرف قناعت برای همه رفقاء و اعضای خانواده ی بزرگ حزب مان و ساير دوستان و متحدين سياسی را بمنظور تدوين يک پلاتفرم مشترک، که در برگيرنده ی اهداف والا ، بزرگ و طرف قبول برای همگان و کليد حل مشکلات موجود جامعه ی خسته از جنگ و حالت کنونی باشد آغاز و سپس گامهای منسجم بعدی را در استقامت تشکيل جبهه ی متحد ملی و دموکراتيک برداشته، رسالتی را که تاريخ در برابر هريک از فرزندان ميهن و سپاهيان حزب مان قرارداده است، انجام و به ندای مادر وطن پاسخ مثبت داده شود.

      درپايان يک بار ديگر، به نمايندگی از کميته فعالين ح. د. خ. ا، درگذشت رفيق راتب زاد گرامی را برای همه رفقاء و دوستان و طرفداران و پاسداران راه آزادی، صلح، ترقی، دموکراسی، ّپيشرفت و عدالت اجتماعی؛ همچنان به اعضای خانواده و بازماندگان ايشان تسليت می گويم.

ياد رفيق راتب زاد گرامی، خاطراتش تابناک و راهش پر رهرو باد!

عبد الواحد فيضی

منشی کميته فعالين

ح. د. خ. ا