ازکنفرانس بين المللی درلندن تا گرد همايی بين المللی درکابل

 

غفار عريف 

ازکنفرانس بين المللی درلندن تا گرد همايی

بين المللی درکابل

      

        مدتی است که صحبتهای گرم و داغ، روی کنفرانس بين المللی افغانستان که بتاريخ 2010/ 7 / 20 به اشتراک (70) نماينده ازکشورها ( وزرای خارجه ) و سازمانهای جهانی و منطقوی، درشهرکابل، قلب پرتپش افغانستان جنگ زده، درعين حال محتاج، دست نگر و وابسته به کمک های با قيد و شرط بيگانگان حريص و منفعت طلب، تدويريافت، جريان دارد.

      آگاهان و نظريه پردازان سياسی، صاحب نظران و پژوهشگران عرصه های اقتصاد و سياست، تحليلگران مسائل اجتماعی، نخبگان امور نظامی و استراتژيک... آراء، افکار، عقايد و نظريات خويش را پيرامون کيف و کان اين نشست؛ دررسانه های جمعی داخلی و برون مرزی ويا با اشتراک دربحث های تيوريک و سياسی، درمصاحبه های اختصاصی، درگفت و شنود های سياسی دو جانبه و چندين جانبه... ابراز ميدارند.

     (( تذکار: شايد انتشار به تعداد بيش از (90000) قطعه سند محرم از آرشيف وزارت دفاع امريکا ( پنتاگون) دربارۀ چند و چون تداوم و تشديد جنگ با دهشت افگنان در افغانستان (طی سال های 2004 الی 2009)، درسايت انترنتی (wikileaks.org)  بتاريخ 2010/ 7 / 26  و دستيابی روزنامۀ نيوياک تايمز – روزنامۀ گاردين و مجلۀ اشپيگل آلمان به اين اسناد که محتوای آن ازروی اعمال جنايتکارانۀ تفنگداران امريکايی و متحدين آنان درافغانستان؛ مداخلات بيشرمانه، سيستماتيک و سازمان يافتۀ زمامداران ملکی و نظامی پاکستان درامورداخلی افغانستان، بشمول پشتيبانی و حمايت از آدمکشان و هراس افگنان طالب- گروه حقانی ؛ آموزش، پرورش و تجهيز نظامی آنان ؛ فعال نگهداشتن مراکز آموزشی و تمرين های نظامی اين  عجيبه های شيطانی قرن توسط آی. اس. آی درقلمرو آن کشور؛ دادن پناهگاههای امن به اين دهشت افگنان متجاوز و جنايتکاران جنگی در مناطق هم سرحد با افغانستان؛ نيات شوم و هدفهای غرض آلود آخوندهای مزدور و بی عاطفه حکومت ولايت فقيه ايران درقبال افغانستان؛ همچنين کمک های سخاوتمندانه اين مستبدين جامه سپيد سياه دل به حزب اسلامی گلبدين حکمتيار خون آشام و قاتل هزارها شهروند افغانستان... پرده برميدارد؛ موضوع های  بحث شده درنشست بين المللی کابل را تا حدودی به حاشيه براند؛ وليک بايد گفت که بدون ترديد، قضايای مربوط به افغانستان را پس ازسقوط رژيم سياه و قرون وسطايی طالبان، تنها ميتوان به استناد طرح ها و فيصله های اتخاذ شده درکنفرانس های بين المللی لندن و کابل، کارشناسانه، مسلکی و بطور دقيق سبک و سنگين کرد.))

    درکنفرانس بين المللی لندن، هفتاد کشور وسازمان اشتراک کننده ( پس از ارزيابی به ظاهر نقادانه عملکرد های قوای " آيساف" و واحد های ويژۀ عمليات سريع نظاميان امريکايی) ، پيرامون وارد آوردن تغيير دراستراتژی جنگ در افغانستان؛ افزايش درتعداد نيروهای نظامی قوای اشغالگر؛ اعزام بيشتر امدادگران ملکی به افغانستان، تصميم گرفتند و فيصله صادرنمودند.

      تسريع پروسۀ تربيه و آموزش مسلکی نيروهای ارتش و پوليس افغانستان به مقصد رونماشدن يک چرخش قاطع و يک تغيير بنيادی درروند مبارزه برضد شورشيان مسلح تا سال ( 2011 ) ، نيز جزء فيصله ها ی ذکرشده بود.

     جوهر اصلی اين تصاميم را اين هدف ها تشکيل ميداد که موازی به تحقق اين فيصله ها، درسياست ممالکی که درافغانستان نيرو دارند و مصروف فعاليتهای جنگی هستند، يک تغيير و چرخش بوجود آيد و قوتهای دفاعی افغانستان توانايی آن را پيداکنند تا گروههای شورشی مسلح را به ابتکار و امکانات دست داشته خويش درميدانهای نبرد مغلوب سازند و ازصحنۀ جنگ به بيرون رانند.

      درنشست لندن برسراين مسأله توافق حاصل شد که بايست تا سال 2014 قوای دفاعی دولت افغانستان وظيفۀ تأمين ثبات و امنيت را درکشور، مستقلانه بدوش گيرد و يک زندگی با آرامش و با امن را برای شهروندان فراهم گرداند.

     شرکت کنندگان اين نشست، ديدگاه خود را روی يک نکتۀ ديگرنيز تمرکزدادند: بايد تلاش گردد تا دررده های دشمن شگاف ايجاد شود و اسلامگرايان معتدل(!) دريک پروسۀ مصالحه و آشتی سياسی اشتراک ورزند. درراه عملی ساختن اين تفکر، ازسوی دول غربی به رئيس جمهورنام نهاد افغانستان ، چراغ سبز روشن گرديد و اين صلاحيت داده شد که تا در آينده به طالبان نه تنها پول بپردازد؛ بلکه موضوع کاريابی و مصروفيتهای شغلی و عفو نمودن آنان از تعقيب قضايی، محاکمه و مجازات، نيزدردستورروزباشد؛ درصورتی که ايشان از برخورد های مسلحانه دست بکشند و ارتباط ايديولوژيک ( مفکوروی) خويش را با القاعده قطع نمايند.

      اشتراکنندگان گردهمآيی لندن، وعده سپردند که درفوند مالی برنامۀ آشتی با طالبان، مبلغ (140) مليون دالرکمک ميدارند. شرط تاديۀ اين پول و ريختن آن به صندوق امداد، اين مطلب گذاشته شده بود که دولتمردان کنونی درافغانستان مجبور اند تا با انرژی و قوت بيشتر و با ارادۀ استوار و عزم متين درراه اعمار ... اقتصادی جامعه، توأم با تشديد مبارزۀ همه جانبه عليه فساد گستردۀ مالی و اداری دردستگاه حکومت، صادقانه و پيگيرتلاش ورزند.

        ازديد سياستمداران غربی، کنفرانس بين المللی لندن، صفحۀ جديدی را در وضعيت فعلی درافغانستان گشود و تغييرات بنيادی را بدنبال خواهد آورد. زيرا به اعتقاد آنان باقی ماندن درافغانستان نميتواند يک جريان دوامدار و يک موضوع ابدی باشد.

     درنشست لندن صحبت ازآن رفت که مسؤوليتهای امنيتی به تدريج ازسوی نيرو های نظامی بين المللی به قوتهای دفاعی امنيتی افغانستان تسليم داده شود. به قول  Gordon Brown صدراعظم اسبق انگلستان، با تطبيق  اين پلان ، بسياربه  سرعت موفقيت بدست می آيد....

      شايان ذکراست که درآستانۀ تدوير و ختم کنفرانس بين المللی لندن، سازمانهای جهانی مدافع صلح و حقوق بشر، تغيير استراتژی جهان غرب را درقبال افغانستان، فريب اذهان عامه دانسته و ازآن شديداً انتقاد کردند. نهاد های بين المللی طرفدار آزادی و دموکراسی ، افزايش درتعداد نظاميان دول غربی را درافغانستان به معنی کشتاربيشترافراد بی گناه ملکی؛ گسترش يافتن اعمال دهشت افگنانه و وسعت دادن به نايرۀ جنگ برضد شورشيان مسلح مطابق نسخۀ امريکايی ها؛ بالارفتن ميزان تلفات درصفوف عساکرقوای خارجی درافغانستان، وانمود ساختند.

    منطق هرانسان واقعبين حکم ميکند: کسيکه خواهان مذاکره به منظوربرقراری صلح و آشتی باشد وهدف قطع آتش جنگ و توقف روند خونريزی و پايان بخشيدن به فاجعه، ويرانی و بربادی مملکت را درپی گيرد؛ هرگز فکراعزام قوای نظامی بيشتر را درسرنمی پروراند. زيرا وسايل مالی و پول های کلانی که درراه جنگ، تجهيز و آرايش قوای نظامی به مصرف ميرسد، چندين مراتب نسبت به وجوه و منابع مالی که بخاطر بازسازی اختصاص می يابند، عدد بالا را تشکيل ميدهد....

      واما درگردهمايی بين المللی کابل چه ابتکارتازه ای، چه نوآوری بی نظيری وجود داشت و چه گُل بابونه ای به آب داده شد که در سفرۀ رنگين کنفرانس بين المللی لندن به نظر نمی رسيد؟

       ازروی سند نهايی اين نشست که دررسانه های جمعی دنيای غرب ( نگارنده ازمنابع آلمانی فيض برده است) به نشررسيده است، به خوبی قابل دريافت ميباشد که  در کنفرانس کابل، درمجلس پرهزينه، پرزرق و برق، دارای تشريفات و پذيرايی شاهانه، با رؤياهای مجذوب کننده و نمايشهای تصنعی دولت بازی، کش و فش تدابير شديد امنيتی و گشت و گذار سپاه و لشکر و احضارات شماره يک نظامی؛ بجز چند مورد فرعی که درزير بالای آنها بحث صورت می گيرد، کدام چيز ديگری به تصويب نرسيده که تصاميم و فيصله های اتخاذ شده درکنفرانس بين المللی لندن را تکميل نمايد:

  - درنشست کابل، دول غربی امدادگر (وام دهنده) به اين پيشنهاد دولت افغانستان مهرتاييد زدند که پس از اين ، ازسرجمع پول های بی تول و ترازو که سيل آسا و به گونۀ بی حساب به افغانستان سرازيرميشود وکيسه های فراخ دزدان و چپاولگران داخلی و خارجی را پُر ميسازد؛ به اندازۀ ( 50) فيصد آن ( درگذشته 20 فيصد بود) شامل بودجۀ دولت افغانستان گردد و ازاين طريق به مصرف برسد؛

   - تاييد کنندگان شرط گذاشتند که بايد درسکتورمالی دولت اصلاحات بوجود آيد و با فساد مالی و اداری فراگير دردستگاه حکومت ( درمرکز و محلات) مبارزۀ مؤثر صورت گيرد؛

   - در رابطه به حذف نام شماری ازسرکردگان و فرماندهان رژيم سياه طالبان ازليست سياه شورای امنيت ملل متحد که ازسوی دولت افغانستان درديدارلندن پيشنهاد شده بود و در شورای مشورتی صلح درکابل برآن تاکيد پيهم صورت گرفت، فيصله شد که اين مسأله دريک روند شفاف و در همکاری و درمطابقت ديدگاههای شورای امنيت، حکومت افغانستان و جامعۀ جهانی، جامۀ عمل بپوشد؛

   - درمورد خارج کردن شماری ازجنگجويان طالب ازصحنۀ درگيری های نظامی و از صفوف بنيادگرايان شورشی، بادرپيشگيری اقدامات سودمند تشويق گرانه و انجام کارهای مؤثرسياسی که منجر به پيوستن آنان به پروسۀ صلح و برگشت شان به زندگی عادی گردد، بالای طرح دولت افغانستان، اين گونه تصميم اتخاذ گرديد:

    درپنج سال آينده حکومت افغانستان پلان خارج سازی به تعداد ( 36000) طالب شورشی را ازصف جنگجويان تحقق بخشد و آنان را به زندگی عادی برگرداند. هزينۀ اين برنامه بالغ به (773) مليون دالر (درکنفرانس لندن مبلغ 140 مليون دالر درفوند مالی پروگرام آشتی با طالبان، تعهد شده بود) درنظرگرفته شده که ازطرف دول غربی پرداخته ميشود.

*               *            *

    پيش ازهرچيزديگربايد دانست که سياست کردن و دست زدن به کارهای سياسی، ضرورت به فراگيری قوانين، اصول، قواعد و آگاهی ازمؤلفه های تاريخ و ساختار های پيچ درپيچ علم سياست دارد؛ کسيکه هوای دولتمداری و سياستمدار شدن را درسر می پروراند، بايست دروجود او قريحه و دانش لازم سياسی موجود باشد. زيرا سياست، حقوق و اقتصاد در يک پيوند ناگسستنی با هم گره ميخورند؛ تا آن جايی که حقوق و سياست درخدمت ا قتصاد قرار ميگيرند و نقش بزرگی را درتکامل نظام اقتصادی يک جامعه ايفاء ميکنند.

      وحال بارعايت مطالب ياد شده، لازم است تا ديده شود که درافغانستان عزيز، پس از ساقط شدن بربريت طالبان چه اتفاقی رخ داد که امروز باگذشت قريب به (9) سال ازآن زمان، زمامداران داخلی و اشغالگران خارجی، با دست و پاچگی شوک آور، درپی رسيدن به مدينۀ فاضله برآمده اند و ميل دارند تابرخرابه های ميهن جنگ زدۀ مان و گورستانهای خونين فرزندان آن، بهشت اعلی روی زمين را اعمار نمايند و توده های مردم درحال انتظار را بادادن وعده های ميان تهی دستيابی به  خو شبختی، شادمان سازند؛ بدون اين که درکارزار سازماندهی احيای مجدد ساختار های اقتصادی ـ سياسی ـ اجتماعی و اداری درافغانستان ، صادقانه گام بگذارند.

       دراصل دراين برهه ای ازتاريخ افغانستان هيچ يک ازسُکانداران وطنی و مشوره دهندگان اجنبی بخوبی درک نکرده اند که پيشرفت جامعه پس از ختم يک مرحله ای ازجنگ، مستلزم عملی نمودن و تحقق بخشيدن کارهای زيربنايی و اقدام های جسورانه ميباشد؛ ندانسته بودند که اولويت ها کدام ها اند و چرا اجرای آنها دردستور روز قرارگيرد ؛ نفهميده بودند که چرا ازدرهم آميزی و قاطی سازی مسائل بی ارتباط به همدگر پرهيزکرد؟

   ای کاش که آنان بربنياد آموزه های علمی اقتصاد و سياست راه حرکت به جلو را برميگزيدند و اساسات حقوقی جامعه را بربنياد دانش جامعه شناسی علمی، با پويايی و نه بگونۀ هرج و مرج، پيريزی و پايه های آن را مستحکم ميساختند.

    بعد ازحوادث دهشت افگنی يازدهم سپتمبر(2001) (خوانندگان عزيز ميتوانند دربارۀ صحت و سقم اين رويداد، کتاب " دروغ بزرگ" را که سلسلۀ نشرآن بصورت پيهم درسايت " سپيده دم " ادامه دارد، مطالعه فرمايند) وپايان گرفتن فعاليتهای کشفی و استخباراتی پنهانی واحد های ويژۀ امريکا و انگلستان درداخل افغانستان؛ کليه تاسيسات و پايگاههای نظامی و مراکز آموزشی ( مخازن سلاحهای سبک و سنگين، ذخايرمواد سوخت وسايط جنگی و انتقالاتی و اموال لوژستيکی، گارنيزيونها، قول اردوها، قطعات و کندک های مستقل، ميدانهای هوايی نظامی، قرارگاههای سوق اداره ودفاترجلب و جذب...) يکجا با تجهيزات وتخنيک نظامی (تانک ها ، زرهپوش ها، وسايط موتوريزه، توپخانه ها، سيستم های مخابره، سيستم های رادار، سيستم های هاوان، سيستم های هوايی و مدافعۀ هوايی، تجهيزات و سلاحهای قابل انتقال مدافعۀ هوايی، تاسيسات تخنيکی انواع اسلحۀ راکتی، بم افگن ها، هليکوبترها، هواپيماهای ترانسپورتی نظامی...) مربوط به حکومت طالبان و سازمان تروريستی القاعده؛ با آغاز حملات نظامی ايالات متحدۀ امريکا تحت نام (Enduring Freedom – آزادی پایدار )

، ازطريق هوا زيرضربه های مرگبار   ماشين  جنگی (هواپيماهای 16 ـ اف، 15 ـ اف، 14 ـ اف، 18 ـ إل/  اف ؛ بم افگن های 52 ـ بی، 1 ـ بی، 2 ـ بی، بی ـ آی ـ بی ؛ راکت های توماهاک و موشک های هدايت شونده، بم های خوشه يی و بم های تخريب کنندۀ ساختمانها و تاسيسات  محافظوی زيرزمينی...) امريکا قرارگرفتند.

    درطی مدت بيش ازدوماه امريکايی ها به کمک انگليسها، اضافه تر از (2000) حملۀ هوايی و راکتی را (شماری ازاين راکتها به منازل مردم بی گناه و غيرنظامی اصابت نموده تعداد زيادی ازشهروندان، بشمول زنان وکودکان را به شهادت رسانيد ) انجام دادند. آسمان پايتخت وشهرهای بزرگ افغانستان پرازدود باروت بود.

     ستون های تيرۀ دود و خطوط غليظ گاز و بخار بم افگن ها ، فضای شهرهای مملکت را زهرآلود ساخته بود و صدای مهيب و وحشتناک انفجارات تمام جاها را می لرزاند وخواب مردم را ربوده بود.

    امريکايی ها و انگليسها با انتخاب درست هدف ها ، بسيار دقيق بمبارد ميکردند. باختم حملات هوايی، قوای زمينی و کارمندان " سی ـ آی ـ ای " دست بکار شدند و مرحلۀ جديدی ازجنگ درافغانستان آغازيافت. بايد گفت که کارشناسان نظامی تائيد کرده اند که نيروی زمينی امريکا قبل ازحملات 2001/9/11 بطورپنهانی درقلمرو افغانستان حضورداشتند و فعاليت ميکردند.

       رژيم طالبان پارچه پارچه شد، پايگاههای سازمان القاعده ازبين رفتند و جنگجويان و دهشت افگنان تار و مار و متواری گرديدند و روبه فرار نهادند....

       افراط گرايان طالب پس ازاندک مقاومت جنگی و تبادل آتش و چور و غارت گدام های موسسات امدادرسانی بين المللی ، منازل و دکانهای شخصی؛ درآخرين پايگاه مستحکم خويش، يعنی شهرقندهار شکست خوردند و شب هنگام ناچار به فرار به سمت نقاط سرحدی با پاکستان، ازجمله شهربندری سپين بولدک گرديدند.

    حامدکرزی که روزهاپيش ازسقوط کامل حاکميت طالبان، ذريعۀ هليکوپترتوپدار امريکايی درمربوطات ولايت ارُزگان پياده ساخته شده بود و يکجا با کوماندوهای ويژۀ ارتش امريکا و کارمندان " سی. آی. ای" درفعاليت بود؛ به وساطت روحانيون و بزرگان قومی با ملا عمر، متارکه کرد که براساس آن، رهبر طالبان و همراهانش توانستند به سلامت و با خاطرآرام ازقندهاربگريزند و ازجايی که برخاسته بودند دوباره به همان آشيانه و مرکزشيطانی پناه برده، تا بمنظور تجديد نيرو برای دهشت افگنی و ادامۀ جنگ و کشتارمردم، مجدداً برگردند.

      کرزی دراصل با ملا عمر مسألۀ تسليمدهی شهرقندهار را مورد مذاکره قرار داده بود و به موافقه رسيده بودند که درازاء عفو عمومی قسمی و باز نگهداشتن راههای عقب نشينی، طالبان سلاح های خود را تحويل دهند؛ وليک چنين نشد. در روزهای بعدی درنتيجۀ ضربات شديد هوايی و راکتی قوای نظامی امريکا آخرين دژ و قلعۀ مستحکم طالبان و القاعده، درشرق افغانستان درمنطقۀ توره بوره سقوط نمود و افراد القاعده، به شمول رهبران و قوماندانان آن به طرف پاکستان پناه بردند.

   بدين ترتيب حکمروايی طالبان که هفت سال قبل ازحادثۀ تروريستی 2001/9/11 در لحظه های پرازآشوب، دردوران جنگ های خونين و تبهکارانۀ  ميان گروهی تنظيم ها و کوهی ازمداخلات بيگانگان درامورداخلی افغانستان و  درسياه ترين روزهايی ازغارتگریها، تخريب وويرانی ها، بيرحمی ها، آدمکشی و آدم ربايی ها، تجاوزبه عزت و ناموس خانواده ها... برطبق نقشۀ " سی. آی. ای" درولايت قندهار بوجود آمده بود؛ دم و دستگاه حکومت بينظيربوتو دررأس آن " آی. اس. آی" در هماهنگی با مراجع رسمی ايالات متحدۀ امريکا، درسازماندهی ساختار تشکيلاتی ـ تکميل و جابجايی مهره های رهبری و تعيين خطوط کاری آن، وظايف خود را انجام داده بود؛ تحت قوماندۀ نصيرالله بابر با عبوردادن ازگذرگاه سپين بولدک به داخل افغانستان آورده شده بود؛ باگذاشتن خط خون و آتش و سربه نيست کردن هزارها شهروند افغانستان و بربادی، ويرانی و نابود سازی بخشهای از افتخارات تاريخی و ارزشهای مادی و معنوی جامعه؛ درهمان جا، درشهرقندهار درفضای هرج و مرج و بی نظمی های اجتماعی، يکجا با حضور سازمان القاعده در افغانستان، به زباله دان تاريخ سپرده شد.((درجلد دوم کتاب " گذردرکوچه های خون و آتش" (ترجمۀ مقالات) ازاين قلم، پيرامون رويدادهای قبل و بعد ازحملات تروريستی يازدهم سپتمبر، سقوط حکومت طالبان و پاره ای ازحوادث پس ازآن ، مطالب مفصل درج است.

   خوانندگان عزيزميتوانند با مراجعه به ارشيف سايت "سپيده دم" و سايت " پندار" محتويات کتاب را مطالعه فرمايند.))

     تحليلگران غربی باور داشتند و پيشبينی می نمودند که با فروپاشی رژيم طالبان و نابودی پايگاههای القاعده ؛ برحسب عقدنامۀ " بن "، با تشکيل حکومت عبوری و دورۀ انتقالی ازترکيب رهبران و فرماندهان تنظيمهای شامل دولت جهادی ها، جمع حواريون و طرفداران شاه سابق به اصطلاح " تکنوکراتها" و بدنبال آن، با تصويب قانون اساسی، برگزاری انتخابات پی درپی رياست جمهوری، شورای ملی و شوراهای ولايتی و درموجوديت دهها هزار نفر قوای نظامی امريکا و انگليس و نيروهای پيمان " ناتو" و سايرمتحدين آنها؛ افغانستان يک شانس تاريخی و يک فرصت طلايی را بدست آورده است تا درساحۀ تدبير و کاردانی(!) زمامداران جديد و به کمک دوستان بين المللی، تمام عناصر ومفردات دربرگيرندۀ يک ادارۀ دولتی سالم که ازسال 1992 به بعد درسراسر افغانستان سراغ نمی شد، به تدريج و مرحله به مرحله دوباره احيا گردند؛ با تطبيق برنامۀ خلع سلاح عمومی، صلح، ثبات و امنيت دايمی برقرار ميشود و زمينه های مساعدی برای بازسازی پروژه های عام المنفعه وزيرساختهای اقتصادی و دستگاههای توليدی و خدماتی بوجود می آيد؛ با سرازيرشدن ملياردها دالرمساعدت مالی و کمک های بزرگ اقتصادی ازجهان خارج، پلانهای درازمدت آبادانی افغانستان نوين طرحريزی و بادرايت و کفايت لازم، درمعرض تطبيق قرار ميگيرد؛ درساحۀ همکاری های مشترک اقتصادی ، مالی و تخنيکی دول امدادگر، افغانستان ازامکانات و ظرفيتهای داخلی و از منابع و ذخايرسرشار طبيعی خود سود می برد و به نفع توده های مردم بهره برداری مفيد می نمايد....

    چه باورخامی، چه پيشبينی نادرستی و چه انتظار بيهوده ای !

    واما، دانش مسلکی و تجارب زندگی بيانگر اين حقيقت است،  که در کشورهايی که تازه درمسيرتوسعۀ سياسی و اقتصادی حرکت ميدارند و يا کم توسعه هستند ويا رسيدن به آن را هدف خود تعيين کرده اند، بايست ماهيت سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی اين جوامع، ملاک عمل قرارگيرد؛ زيرا شماری ازاين ممالک تا هنوز از چنگال جنگ های قومی و قبيلوی و کشمکش های فرقه يی و مذهبی رهايی نيافته اند و ازاين بابت با دشواری های بی حسابی روبرو ميباشند. ازسوی ديگر موقعيت جيوپُليتيک و ساختار سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی آنها ( ازجمله افغانستان) با شکل و اساس های نظام سياسی و با مراحل اوليۀ پيشرفت اقتصادی و جريان صنعتی و مدرنيزه شدن ممالک غربی، بکلی تفاوت دارد.

    توسعۀ اقتصادی به معنی سرعت بخشيدن به ديناميزم رشد سياسی و اجتماعی ميباشد که با اجرای وظايف آتی تأمين ميگردد:

   افزايش نسبی در عايد سرانه ؛ توزيع عادلانه تر ثروتها و نعمات مادی  درجامعه برپايۀ برنامۀ انکشاف متوازن ( به مصرف رسانيدن واقعی کالاها درجامعه) ؛ بسط انکشاف سکتورهای عمدۀ توليد نعمات مادی و توليد انواع کالاهای مصرفی برای بازارهای داخلی و خارجی؛ ارتقای سطح کارايی درتوليد ازطريق بالا بردن درجۀ مهارت های مسلکی نيروی کار و تشويق مسابقات رقابتی، بغرض وارد نمودن تغيير درکيفيت و کميت اموال توليدی، به مقصد پيشرفت صنايع و تجارت؛ رشد ميزان صادرات و کاهش دررقم وحجم واردات؛ عدم اتکاء ووابستگی به يک اقتصاد منحصر به يک شاخۀ توليد (تک محصولی) ؛ محدود و کوتاه ساختن فاصلۀ طبقاتی ميان افراد جامعه و  برداشتن گامهای متوازن  دراين راستا تا مرحلۀ گذارقانونمند به  محو کامل آن؛ جلوگيری ازرشد و افزايش  سرسام آور نفوس و اتخاذ تدابيرجهت پيشگيری ازتراکم نفوس درشهرها و برقرار نمودن توازن جمعيت ميان شهرها و روستا ها ( اين وظيفه با افراز و تطبيق پروژه های اقتصادی ، گسترش کارهای فرهنگی و ايجاد اشتغال در روستاها، تحقق يافته ميتواند)؛ بسيج سرمايه های داخلی (دولتی، مختلط و خصوصی) به مقصد ايجاد پشتوانۀ نيرومند مالی و بخاطر بوجود آوردن هماهنگی و همکاری متقابل ميان آنها درامر پيشرفت اقتصادی، با جلب مساعدت های مالی دول پيشرفته، سازمانهای بين المللی و اخذ قرضه های مساعد درازمدت....

    (( تذکار: هدف ازتقسيم سرمايه های موجود، استفادۀ معقول و به کار انداختن درست منابع مالی کشور ميباشد که بايد با حفظ  اولويت ها برطبق طرح های جامع و برنامه ريزی علمی، صورت پذيرد.

    مقصد ازبسط و انکشاف سکتورهای عمدۀ توليد (زراعت، صنعت ، تجارت، ساختمان، مخابرات و مواصلات) اينست که بايد توليد محصولات کشاورزی جهت رفع احتياجات داخلی و صدور به خارج افزايش و بهبود يابد؛ شماری ازاقلام  کالاهای مصرفی توسط موسسات صنعتی (بزرگ و کوچک) داخلی توليد شود؛ صنايع محلی رشد و توسعه يابد و بغرض فروش توليدات، بازاريابی بعمل آيد؛ زيرساخت های صنايع بنيادی به شمول استخراج معادن و بهره برداری از منابع نفت و گاز و منرال های معدنی و سنگ های قيمتی، تهداب گذاری گردد؛ ازآب رودخانه ها استفادۀ مؤثرصورت گيرد و سواحل آنها با ديوارهای استنادی تحکيم يابد تا طغيان های ويرانگر برساکنان روستاها آسيب نرساند؛ سيستم های آبياری، شبکه های برق رسانی و آب آشاميدنی صحی، بند و نهر، بندهای آبگردان، بند های توليد انرژی برق، خطوط ترانسپورتی، شاه راهها و جاده های مواصلاتی و انتقالاتی، دانشگاهها، مدارس و موسسات آموزشی حرفوی، بيمارستانها، کلنيک ها، شيرخوارگاهها، کودکستانها، پرورشگاهها، آسايشگاهها، و ساير موسسات خدمات اجتماعی، ترميم، تمديد، اعمار و احداث گردند....))

     توسعۀ سياسی، مفهوم تأمين ثبات، استواری و قاطعيت سياسی را ميرساند که بايست با فزايندگی دموکراسی ( آزادی فردی و اجتماعی) و بسط، تعميم و تحکيم پايه های آن ، همراه گردد.

...
غفار عريف

تعداد مقالات در سپیده دم 157

نمایش تمام مقالات غفار عريف

مقالات مرتبط

...

۲۴ مارس ۲۰۲۴، بیست و پنجمین سالگرد تجاوز ناتو به یوگسلاوی، به ویژه جمهوری صربستان، است. این اقدام، ک... ادامه

...

این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی‌!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه

...

خبرگزاری فرانسه، روز گذشته از قول صدراعظم آلمان خبر داد که وی، علی رغم تمام مخالفت های جهانی با ادام... ادامه

...

دور جدید کمک های نظامی ایالات متحده به اوکراین تاثیر محدودی دارد زیرا کشورهای اروپایی از درگیری خسته... ادامه

...

روز چهارشنبه 12 جولای 2023، نشست سران سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در پایتخت لیتوانی در میان ا... ادامه

...

پاسخ: تمام مزدوران و احمق های که شما استخدام کرده بودید و کمک مالی می کردید،همه آنها را نابود کردیم... ادامه

...

سرانجام پس از ماه‌ها کشکمش، دولت به اصطلاح طرفدار «صلح و حقوق بشر» سوئد، به درخواست فاشیستی و تروریس... ادامه

...

رهبر اتحادیه کارگران فرانسه "ث .ژ ت" می گوید: فرانسه تنها کشوری در جهان است ادامه

...

کاملاً آشکار است که بدون کمک نظامی ایالات متحدۀ آمریکا و متحدانش، غیرنظامی کردن اوکراین اولین ثمرات... ادامه

...

بلگراد: اتحادیه اروپا از صربستان می خواهد تمامیت ارضی خود را نقض کند. ادامه

...

ندای معروف نازیسم «نظم نوین جهانی»، نخستین بار نه توسط هیتلر، بلکه توسط هربرت ولز انگلیسی مطرح شد. ادامه

...

طی روز های گذشته خبر سفر اولاف شولتز، صدراعظم آلمان به جمهوری خلق چین، توجه بسیاری از مردم جهان را ب... ادامه