باز هم بدی و دروغی و ناشدی خراسان!

محمد عالم افتخار

باز هم بدی و دروغی و ناشدی خراسان!

( نور احمد خالدی حتی روی ابومسلم خراسانی را ندید!)

«شعار تشکیل خراسان ساده لوحانه است»

محترم دکتور نور احمد خالدی یکی از تحلیل گران صاحب قلم و اندیشه مرتبط به قضایا و مسایل مبتلا به افغانستان بوده و حایز اثار فراوانی خاصتاً در انترنیت میباشند. گفته میشود ایشان متولد سال 1329 هجری شمسی در ولسوالی غوریان هرات بوده و پس از انجام تحصیلات مقدماتی در هرات و کابل؛ تحصیلات عالی خویش را در بخش اقتصاد و احصائیه در کابل و مومبای به پیش برده اند و مراتب عالیتر را در استرلیا به درجه پی ایچ دی اکمال نموده اند. گفتنی است که از سال 1985میلادی با فامیل در آسترلیا به سر می برند.

مقالات و آثار دکتور خالدی؛ منحیث یک تیپ ویژه نظریاتی مورد توجه و علاقه و دقت اینجانب بوده و شاید هم به دلیل فارسی نویسی شان راحت مورد مطالعه ام قرار میگیرد و با وصف عدم موافقت کم و بیش؛ بی کم و کاست مورد احترامم میباشد.

البته احترام مانع نشده و نمیشود که در مواردی از پرداختن انتقادی به آنها هرو و مرو خویشتن داری و خود سانسوری نمایم. چنانکه سال پار در مورد یک مقاله شان که با کلیشه عجیبی در ویبسایت «نعیمی» انتشار یافته بود؛ واکنش نشان داده و در موازات افادات متصوره از خود مقاله؛ عرایض مستند و مدلل متقابل خدمت ایشان و ارادتمندان شان و سایر عزیزان تقدیم داشتم.

تا آنکه ایشان طی ایمیلی؛ ضمن قبول اندیشه مقاله؛ طرز استفاده آنرا توسط افراد دارای عزایم افراطی؛ خود سرانه خوانده و داشتن هرنوع ارتباط فکری با برتری طلبان را رد کردند. عزیزان اگر مایل باشند؛ خالی از لطف نخواهد بود تا واکنش جناب خالدی به نقد و نظر بنده و خود این نقد و نظر را که همراه با آن باز نشر گردیده مروری بفرمایند؛ منجمله درین لینک کوتاه:

 

محمد عالم افتخار : دکتور خالدی به افکار برتری طلبی «هیچ ارتباط» ندارند

http://www.ariaye.com/dari14/siasi/eftekhar5.html

اما اینجا مطمح نظر؛ فرمایشات دیگر و تازه جناب دکتور خالدی با عنوان «شعار تشکیل خراسان ساده لوحانه است» میباشد. متن مکمل این نوشتار در پایان تقدیم تان میگردد.

ولی پیشتر از آن خوب است به علل و انگیزه های اینکه چرا درین مقطع زمانی در افغانستان؛ شعار خراسان بالا شده مکث نماییم.

البته توقع از مبصر و اندیشه گری چون دکتور خالدی این بود که در پهلوی ساده لوحانه و غیر عملی و چنین و چنان بودن شعار خراسان و مسایل موازی آن؛ اوضاع و احوال مشخص جاری را مقداری عالمانه و جامعه شناسانه و روانشناسانه بررسی و تجزیه و تحلیل نموده و جوانبی را که در موضوع دخالت و مسئولیت دارند؛ عادلانه به محاکمه میگرفتند.

تقریباً همه مردم افغانستان و ناظران جهانی میدانند که مسئاله تنها «ساده لوحی» و هوس و جنون چند مرکز گریز و سکتاریست و چه و چه نیست.  در افغانستان حساسیت و تحریک و تفرقه و زور گویی قوم پرستانه و شوونیستی عمداً و قویاً به راه انداخته شده و لذا چیز های نظیر شعار خراسان؛ عکس العمل است نه عمل بالذات و بی علت و بی انگیزش!

اتفاقا دکتور خالدی قسماً به طریق دیگری با این مهم به تماس آمده اند. توجه بفرمائید:

مصاحبه با دوکتور نوراحمد خالدی در مورد معضله تذکره های الکترونیکی ...

https://www.youtube.com/watch?v=A1IBZ8E9o5E

درین ویدیو کلیپ پرسنده سوال جالب و پرمعنی و پرپیامی میکند:

میفرماید تمامی مردم و ملت افغانستان با توزیع تذکره های الکترونیکی موافق و به آن مشتاق اند؛ ولی با اینهم توسط چند کس و ناکس (لابد آدم فضایی ها!!!) بحران بزرگی به وجود آمده نظر شما برای حل این بحران چیست؟

دکتور خالدی در مورد این طرز پرسش همراه با جواب و پیشداوری و تحکم؛ اصلاً مکثی نمیکند و لذا با طرز تلقی همنوایی بروز میدهد؛ و وانمود میدارد حالا که ناشکری و لجاجت و جهالت است؛ بهتر است که برای 20 سال دیگر پروژه تذکره قفل شود.

و جالب تر آن است که در ادامه میفرماید: یک عده مردم هنگام بحث روی کلمه «افغان» با عقده های شخصی برخورد نموده پشتون ستیزی کردند و موضوع را سیاسی ساختند.

و هنوز جالبترین هم اینکه برعکس میگوید: هر اطلاع و معلومات که در تذکره درج میشود باید ارزش احصائیوی یا اداری داشته باشد؛ وقتی شما در همه 30 میلیون تذکره؛ نوشته میکنید: ملیت ـ افغان؛ ارزش خود را از دست میدهد!!!

 متباقی فرمایشات اینهاست:

تذکره اعم از عادی و الکترونیکی چیز مهم و ضروری نیست؛ بسیاری کشور های دنیا به شمول همسایه هایی از افغانستان اصلاً تذکره ندارند و در آسترلیا که مردم حتی شناخت کارت ساده سرکاری را هم نگرفتند تا اسرار شان در اختیار حکومت قرار نگیرد!

لطفاً لطفاً لطفاً بشنوید و قضاوت کنید!

نقل قول شگرفی از ویکتور هوگو در کنار معرفی نامه جناب دکتور خالدی؛ نشر شده که شاید ربطی به این گفتگو برساند و آن اینکه:

چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند!

به هرحال در فولکلور خودمان هم؛ چشم عاشق کور است و عقل عاشق تعطیل!

گفت؛ لیلی را خلیفه کاین  تویی        کز  تو شد مجـنــون پریشان و غوی

از دیگر خوبان تو افزون نیستی     گفت: خاموش! چون تو مجنون نیستی

**********

باری!  بیاییم بر سر اینکه «شعار تشکیل خراسان ساده لوحانه است!»

اینکه جناب دکتور خالدی قاضی و احکم الحاکمین نمیشود ـ ولو ظاهراًـ ؛ و نمیگوید که «شعار تشکیل خراسان مجرمانه و باغیانه وغیره است!» و سزاوار سرکوبی و بمبارد و دار و گیوتین ...؛ خود مظهر بزرگواری و دور اندیشی است و یکی از مواردی که به وضوع ایشان را از اسماعیل یون و میرمن یون و جنرال طاقت و همقماش های هستریک ترشان جدا میکند و به عنصر غنیمتی که بالاخره میتوان به دیالوگ و کمپرامایز با ایشان امیدی بست؛ مبدل میگرداند؛همین میباشد!

اما ببینید در بخش های تفصیلی تر چقدر این بزرگواری و دور اندیشی و درست اندیشی و همه جانبه اندیشی و عادلانه اندیشی دوام می یابد:

 


(نقشه همراه با تخم مرغ را جناب خالدی گذشته اند و نقشه دیگر یکی از حد وسط های خراسان است که به تخمک و بیضه ماننده نیست)

خراسان در کجاست؟ شمال هندوکش تا هشتاد سال قبل "ترکستان افغانی" نام داشت که در نقشه ها به همین نام موجود است. امروز هم اکثریت نفوس شمال هندوکش را ترکتبارها میسازند. هزاره جات را که هزاره ها هزارستان نام مانده اند! آیا این خراسان را در بدخشان- تخار و بغلان میسازند؟ یا در پروان و پنجشیر؟ چون در میان مناطق تاجک نشین شمال و جنوب، کوههای صعب العبور هندوکش واقع شده که پروان و پنجشیر را برای ابد شٰف مناطق پشتون نشین جنوب شرق کشور کرده است. خراسان افغانی و یا بهتر بگویم خراسان شرقی صرف ولایات بادغیس، هرات و قسمتی از غور را احتوا میکند بقیه مناطق خراسان در ترکمنستان و ایران واقع شده اند. آیا کسی فکر کرده که ایران و ترکمنستان ایجاد کشور مستقل خراسان را در کنار سرحدات ولایات خراسان خود اجازه میدهند؟ بهتر است نظری به مشکل ایجاد کشور کردستان کنیم که نه ایران، نه ترکیه، نه عراق و نه سوریه با آن موافق اند! حالا کسی بگوید کشور خراسان را در کجا میسازند؟
بیائید به تاریخ مراجعه کنیم. اعراب بعد از شکست دادن دولت ساسانی فارس، یا بگفتهٔ خودشان عراق عجم، مرو را مرکز حکومت متصرفات شرقی خود قرار دادند. مرو که امروز در کشور ترکمنستان واقع شده در آنزمان از توابع خراسان بود که در پهلوی نیشاپور و هرات یکی از شهرهای بزرگ آن منطقه را تشکیل میداد. متصرفات شرقی اعراب مسلمان از لحاظ اداری شامل ولایات خراسان، ماوراالنهر، هند، سند، نیمروز، کابل و زابلستان میگردید. در عهد هارون الرشید اسم ولایات خلافت عباسی و حکام آنها (پسران هارون الرشید) چنین بود (صفحه ۱۶۴ کتاب زین الاخبار گردیزی که در زمان سلطان مسعود غزنوی نوشته شده است):
. عراق، یمن و حجاز و برخی از شام – محمد الامین؛
. خراسان و ماوراالنهر و هند و سند، و نیمروز و کابل و زابلستان – عبداله ماُمون؛ و
. برخی شام، ، مغرب، آذربایجان، روم، و زنج و حبش- موُتمن.
طوریکه میبینیم خراسان، در کنارماوراالنهر، هند، سند، نیمروز، کابل و زابلستان، از لحاظ اداری یکی از ولایای متعدد متصرفات شرقی اعراب مسلمان را تشکیل میداد. هر کسی کتابهای بابرنامه ۱۵۳۰م، سفرنامه جورج فورستر ۱۷۷۲م، گزارش سلطنت کابل الفونستون ۱۸۰۹م را خوانده باشد حدود خراسان را به قرار فوق که در نقشه ضمیمه نشان داده شده تایید مینماید.
متأسفانه تبلیغات زهر آگین و نادرست پشتون ستیزانه و ضد افغانستان آنچنان در میان حلقات جمعیت، شورای نظار و حامیان آنها اوج گرفته که جوانان کم اطلاع تاجیک شاید تصور کنند که پشتونها برضد یک دولت و کشور مستقل خراسان بغاوت کرده آنرا ساقط کرده و به عوض آن کشور افغانستان را تآسیس کردند! در حالیکه واقعیت چیز دیگری است. در زمان قیام میرویس خان هوتکی (۱۷۰۹ م) افغانستان فعلی در شرق تا کابل و بلخ توسط بابری ها از دهلی اداره می شد و متباقی توسط صفوی های فارس از اصفهان اداره می گردید. سرزمین ما توسط کسانی اداره می شد که از این مرز و بوم نبودند. خراسان، کابلستان، زابلستان، تخارستان، سیستان، افغانستان، غرجستان، غور نام های مناطق مختلف این کشور بودند. تیموریان هرات در حدود سه قرن قبل از میرویس و احمدشاه بابا تنها کسانی بودند که از این سرزمین برخواسته و در این سرزمین حکومت کردند اما آنها هم از سمرقند از دربار امرای تیموری دستور می گرفتند.
دولت صفوی در تشکیلات اداری خود حتی یک ولایت یا بیلگربیگی بنام خراسان نداشت. در سرزمینهای ما بیلگربیگی قندهار و بیلگر بیگی هرات بودند.
در تأریخ هیچوقت کشور مستقلی به نام خراسان که بیش از سی فیصد سرزمین فعلی کشور را احتوا کند وجود نداشته است. هرگز پادشاه مستقلی بنام شاه خراسان در تأریخ نبوده است.

( بوده است جناب دکتور و بسیار هم بوده است به شمول احمدشاه بابا و تیمورشاه تا شاه شجاع و بعد تر هم!)

الپتگین وقتی دولت غزنویان را در غزنی بنیاد نهاد از خراسان فرار کرده بود. در خراسان کسان دیگری حکومت می کردند. قسمیکه در بالا گفته شد خراسان شامل هرات، بادغیس، نیشاپور، مشهد و مرو است. بلخ از توابع تخارستان بود. از فراه تا پشاور شامل سیستان، زابلستان، و کابلستان بود. بنابر آن در تاریخ هرگز یک واحد اداری/سیاسی خراسان بزرگ وجود نداشته است. تعدادی از روی نادانی از تاریخ بروی دروازه درهء پنجشیر اسم خراسان را نوشته بودند در حالیکه پنجشیر هرگز در خراسان نبود بلکه از توابع کابلستان محسوب میگردید و علاوه بر آن در زمانی که صفویها بالای قندهار و هرات حاکمیت داشتند، پنجشیر، پروان و کابل جزء قلمرو امپراطوری مغولی (بابری) هند بود

(شاید سخنان جناب دکتور در برهه ای درست باشد؛ نظر به موقعیت ستراتیژیک و عوامل دیگر که هنوز هست؛ خراسان در برهه هایی تا حد فرمایش جناب عالی میتواند خورد باشد؛ ولی در برهه هایی بزرگ و بسیار بزرگ میگردید که تفصیل آن کتب قطور می طلبد. خراسان در محیط خاستگاه یکی از هفت تمدن بزرگ قدیم عالم واقع بود و درین تمدن نقش آفرینی سترگ داشت!)
بنابر آن به استثنای حاکم نشین های محلی در مناطقیکه در نقشه نشان داده شده هرگز حکومت ملی بنام خراسان موجود نبوده تا اعاده گردد. (حکومت ها ـ البته به نهج قدیم ـ در بیشتر از هزار سال با قوت و ضعف؛ بسی بسی در خراسان آمدند و رفتند و تقریباً هیچگاه خراسان فاقد حکومت و قدرت سیاسی نبود؛ حتی در اوایل اسلام یعنی زمان حضرت عمر اقتدار و جبروت خراسان طوری بود که دستگاه خلافت امپراتوری گونه اسلامی را به لرزه می افگند. این مهم در سند ثقه نامه عمر خطاب به فرمانده بزرگش ابوموسی اشعری بازتاب جاودانه یافته است:

«...نوشته بودى که این نامه را از سر حدّ بیابان خراسان مى‌نویسم، مگر اندیشه رفتن به جانب خراسان مى‌دارى؟ مى‌باید که بدان جانب نروى و در رفتن به جانب خراسان توقّف کنى که ما را به ولایت خراسان هیچ حاجت نیست. چون این نوشته به تو رسد، باید که به هر شهرى که به عون الله سبحانه بر دست تو فتح شده است نایبى نیکو سیرت، محمود الخصال، پسندیده افعال، امین و معتمد نصب کنى و به جانب بصره باز گردى و در آن‌جا مقیم باشى و دست از خراسان بدارى که ما را با خراسان و خراسان را با ما هیچ کارى نیست. کاشکى میان ما و خراسان کوه‌ها بودى از آهن و دریاها بودى از آتش و هزار سدّى بودى در میان چون سدّ سکندر».

 (از نامه عمر خلیفه دوم اسلام به ابوموسی اشعری که در سال 21 هجری اجازه برای فتح خراسان خواسته بود.)

شاید قیام خراسانیان علیه امپراتوری امویان به رهبری و فرماندهی اعجوبه تاریخ نظامی جهان ابومسلم خراسانی؛ سرنگون کردن این امپراتوری ظالم و فاسد و در عوض آن برپا داشتن خلافت نوین عباسی معنای تاریخی این فرمایشات و نگرانی های حضرت عمر فاروق باشد!

چه حکمت است که حتی این حماسه جلیل نتوانسته است؛ بر یکسویه نگری عاشقانه جناب دکتور خالدی اثر بگذارد و ایشان در تحقیر و تذلیل خراسان و خراسانیان؛ حتی نیم نگاهی به روی خورشید آسای قهرمان بی بدیل آین اب و خاک ابومسلم خراسانی نیافگنده اند؟؟

با تمام اینها این آیت منزل از کجا شده که هرکشور و دولت ـ ملت تازه باید هرو مرو؛ دارای سابقه «دولت ملی!» باشد که به گونه «اعاده» ساخته شود یا تشکیل گردد!

مگر در همین بغلک گرم و نرم شما؛ این پاکستان 70 و اندی ساله با «اعاده » کدام «دولت ملی» سابق یا اسبق ایجاد شد و پا گرفت و مقتدر و مسلح و هستوی و انتحاری گشت تا «افغانستان مانا پشتونستان» پنجهزار ساله را به این روز سیاه و تباه بنشاند؟!

برای کسانی که درین ماه مبارک بیحالی و بی حوصله گی؛ همت کنند؛ متنی نه زیاد تحقیقی و اکادمیک را که شوینده و به آفتاب اندازنده فرمایشات جناب دکتور نور احمد خالدی خواهد نیز تقدیم میدارم.

مقالات مرتبط

...

فدرالیسم، راه حل داد گرانه برای دشواریهای سیاسی و اقتصادی و درمان کننده بسی از بی عدالتی های اجتماعی... ادامه

...

دراین اواخر در کشور بحث های داغی راجع به سیستم دولت مرکزی و قطب مخالف آن، دولت فدرالی در جریان است.... ادامه

...

پدیده های مانند حق برابری وتساوی حقوقی نتیجه پیکارمستدام ومبارزات بی وقفه بشریت است که با تکامل تدری... ادامه

...

نظر به روح این تحقیق مدلل و مستند و صریح؛ اشرف کوچی بسیار بیشتر از آنچه ما میتوانیم تصور کنیم و بسیا... ادامه

...

هرزه گویی و بی حیایی نویسنده مقال (کتاب: " طلایی زرد " یک ترفند تازه) بیماری درمان ناپذیر است که از... ادامه

...

محترم دکتور نور احمد خالدی یکی از تحلیل گران صاحب قلم و اندیشه مرتبط به قضایا و مسایل مبتلا به ادامه

...

یک و نیم دهه پیش؛ زیر این سرنامه؛ رساله ای نوشته و بنابر احترام و اعتنا و احتسابی که نسبت به شاد روا... ادامه

...

با آگاهی ژرف ، ازین آموزشها، فرزندان همه اقوام وقبایل  برا بر حقوق  افغانستان مستقل وتجزیه ناپذیر ما... ادامه

...

پانزده-انگیزه ها- تاریخ پرتپش مملو ازفراز ونشیب کشورما شاهد بسا جنبشهای ملی وازادی خواهانه واستقلال... ادامه

...

واقعأ جالب است که سکوت وخموشی مرگباردولت وحامیان وبی تفاوتی انها دربرابرمردم وجنبشهای رستاخیزملی ومد... ادامه

...

تاریخ مملو ازفراز ونشیب حوادث خونبار کشوربه خون تپیده وبه ماتم نشستۀ ما افغانستان، گواه وشاهد عینی م... ادامه

...

از آغاز سقوط طالبان و تشکیل دولت و سیستم جدید سیاسی در افغانستان تحت رهبری حامد کرزی ما شاهد پروسه ه... ادامه