درد بی درمان!

غفار عریف 

 

درد بی درمان!

 

          هرزه گویی و بی حیایی نویسنده مقال (کتاب: " طلایی زرد " یک ترفند تازه) بیماری درمان ناپذیر است که از فرط درد به هر ابزاری دست و پا می اندازد تا از سقوط خود در گودال بدنامی رهايی يابد.

       در شبکه ی اجتماعی نبشته ی زیر تیتر (کتاب:" طلایی زرد " یک ترفند تازه) به خورد خوانندگان عزیز داده شده است که بایست بسیار فشرده روی آن مکثی صورت گیرد تا مشت نویسنده آن که جز ته مانده ای از کوتاه اندیشان در آمده در خدمت دستگاه های اهریمنی، چیز دیگری نیست، باز گردد.

       در باره چند و چون کتاب " طلایی زرد " که محترم نور آقا ولیزاده آن را ترجمه کرده و به  نام خود در صفحه شخصی خویش و در برخی صفحه های فیسبوکی دیگر گذاشته است، حرف نمی زنیم؛ زیرا ارتباطی با کار ما ندارد. اما این که  به " وجود فزیکی " آقای ولیزاده با شک و تردید نگریسته شده و موجودیت وی زیر پرسش رفته، به دلیل اینکه ایشان با گذاشتن فرتور شخصی برای خود در شبکه ی اجتماعی ( ف ب ) صفحه باز نموده و به نام اصلیش ترجمه کتاب را بخش بخش به نشر سپرده است؛ سطح بسیار پایین فهم و درک منطقی این ته مانده ی هذیان گوی را به نمایش می گذارد.

       هرزه گویی و بی حیایی نویسنده مقال (کتاب: " طلایی زرد " یک ترفند تازه) که آغشته به بیماری دیوانگی درمان ناپذیر است و از فرط درد به هر ابزاری دست و پا می اندازد تا از سقوط پی در پی خود در گودال بدنامی رهايی يابد، در سه پاراگراف آخر نوشته جا داده شده است.

       در گذشته بار بار به هرزه گویی این ته مانده ی نابکا، پاسخ های دندان شکنی داده شده که نگاشته ها به صورت گسترده در شبکه های اجتماعی بازتاب یافته است، به نظر می رسد که آمدن دوباره و تکرار در تکرار آن نوشته ها بر روی صفحه ها، تار و پود وجودش را می سوزاند و حال سوزش و درد خود را از این بابت با بیرون کشیدن یک نوشته بی ارزش و بی اعتبار، تسکین داده است.

       اینکه گرباچف، پدر نویسنده ی مقال (کتاب: " طلایی زرد " یک ترفند تازه ) را " شیطان و نجس " خوانده و از " دست بوسی و پای بوسی " او سخن گفته، به دیگران چه ارتباطی دارد که حال این ته مانده سیاه کار کوفت درد کمر را از شقیقه می کشد؛

       اینکه محترم داوود رزمیار سابق سفیر افغانستان در ماسکو ( اتحاد شوروی سابق ) در نوشته ی " او هرگز لایق نبود "، پدر نویسنده ی مقال (کتاب؛ "طلایی زرد"...) را با خصوصیت هایش به معرفی گرفته، نشان می دهد که فرزندش از چه دردی رنج می برد که علاجی به آن سراغ نمی گردد، پس این ته مانده ی کوتاه اندیش از ناچاری باید با هذیان گویی به دیگران حرف های زشت بگوید؛ 

       اینکه محترم فرید فریاد در نوشته ی " چهره های با صد رنگ و هزار نیرنگ " از روی زندگی مرموز و پر از راز و رمز پدران نویسنده ی مقال(کتاب: " طلایی زرد"...) پرده برداشته و کنون این ته مانده ی آن دودمان از کارستان های پدر و پدر کلانش، بیشتر و بیشتر آگاهی حاصل کرده و دچار درد درون کوب شده است، می خواهد باد دل را نه از راه اصلی آن؛ بلکه از راه دهن خالی کند و با پلید گویی به آدرس دیگران، در بازار آشفته ی سیاست جا خوش کند؛ 

       اینکه رفیق گران ارج نور سنگر در نوشته ی ( از " دره دون هندوستان " تا " کابل") آشکار ساخته که سرکرده های خانواده نویسنده ی مقال (کتاب: " طلایی زرد "...) در بربادی افغانستان نقش داشتند و با کدام برنامه های انگلیسی در ضدیت با پیشرفت - تمدن و روشنگری عمل نمودند، این ته مانده از رهگذر آن بسیار بسیار رنج می برد. کنون از خجالتی قضاوت عادلانه ی تاریخ و از نفرین فرستادن مردم، دچار بیماری خیلی ها پیشرفته می باشد و می خواهد با زشت گویی به دیگران، چاره ی علاج درد درونی خود را بجوید؛

       در کتاب " گل برای درمسال " ترجمه رفیق گران ارج قاسم آسمایی و در کتاب " از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان " تألیف رفیق عبدالوکیل سابق وزیر خارجه افغانستان و در دهها کتاب، رساله و نوشته ی دیگر، مطالبی آمده است که  از روی عملکرد های ناشایست بابای نویسنده مقال (کتاب: " طلایی زرد"...) پرده بر می دارد و چهره اصلی وی را با تمام شعبده بازی ها و خدعه  و نیرنگ هایش به نمایش می گذارد؛ پس حال این ته مانده نابکار باید با یاوه گویی از پی چاره ای برآید تا روان نا قرار خود را تسلی بخشیده باشد.

       با آوردن بخشی از نوشته ی " ژاژخایی های آلوده به کینه توزی" که در گذشته در شبکه های اجتماعی به نشر رسیده بود و بارهای دیگر نیز در صفحه ها بازتاب یافت، به این خامه نقطه ی پایان می گذاریم: 

       " این دیگر عادت سفله گان زمانه شده که با تهمت بستن و چسبیدن به استنباط های نادرست و با تکیه بر حربه دروغگویی و خیال پردازی های مغرضانه و داوری های واهی، جهت توجیه امیال نا شریفانه خویش کلیه سجایای انسانی را زیر پا کنند و با یاوه سرایی های دون صفتانه و قلم فرسایی های نابخردانه و با برچسب زدن های مصنوعی و پوشیدن جامه تزویر، چهره کریه و نگبت بار خود را رنگ کرده به نمایش بگذارند. این دسته افراد در طول حیات سیاسی خویش میان نیرو های سالم اندیش نهال دشمنی، کینه توزی و تعصب را غرس کرده و در ریشه ی آن نیات پلید و طاغوتی خود را پنهان ساخته است، طبعا با این عملکردها مورد انزجار عمیق حقیقت پرستان قرار گرفته و در فرجام به علت خود خواهی ها و خود پسندی ها در بدنامی سقوط نموده اند. 

       زندگی ستم پیشگان تاریخ و دروغگویان زمانه پایان ذلت باری دارد! " 

 

( پایان )

۳ / ۶ / ۲۰۱۸

مقالات مرتبط

...

در قسمت دوم و پايان نتيجه گيری درمورد سقوط دولت نجيب الله و برنامه ی بينان سيوان نماينده ی سازمان مل... ادامه

...

نتيجه گيری ازهفت بخش گذشته وعوامل عمده ی سقوط دولت جمهوری افغانستان! ادامه

...

اين خوش خدمتان داخلی و خارجی برای تطبيق اين برنامه، درگام نخست پروگرام تبليغاتی ای را که بصورت مشخص... ادامه

...

کودتای 14 ثور 1365 که نام آن را " پلنوم 18 " گذاشتند، چرا و چگونه اتفاق افتاد؟ علل وعوامل داخلی و خا... ادامه

...

حفيظ الله امين پس از دو کوتا در درون حزب و حاکميت، عليه رهبران جناح پرچم و فرماندهان قيام مسلحانه هف... ادامه

...

تشکيل دولت جمهوری دموکراتيک افغانستان؛ بروزاختلافات ميان هردو جناح حزب برسر شکل و مضمون اين رويداد ک... ادامه

...

جناب فقيرمحمد ودان درآغاز سخنرانی شان دربرابر پرسش گرداننده ی تلويزيون افغانستان انترنشنل و شوندگان... ادامه

...

شما در بخش اول اين نبشته حقايق را از قلم و زبان بزرگترين تاريخ نگاران نامدار اين سرزمين دريافتيد، که... ادامه

...

(پيرامون تأسيس حزب دموکراتيک خلق افغانستان وسقوط حکومت جمهوری افغانستان در آغازسال دوم دهه نود ترساي... ادامه

...

کتاب " مداخلات فرامرزی..." تألیف محمد اسحاق توخی را مطالعه کردم. بایسته است تا در باره ی یکی دو سیاه... ادامه

...

خامه پردازی ها و انداز های به ظاهر شیوایی از نگرش نوشتاری محترم غرزی لایق، به خصوص از فضای مجازی دست... ادامه

...

پنج، دهه پیش مکان شروری را به نام اکادمی علوم (فرهنگ ستان) بنا کردند. ادامه