در این روزگار تلخ

 

  غفار عریف 

     دشمنان کینه توز، امروز

خون یما سیاووش  و همراهانش را 

بر زمین ریختند؛ همان تبهکارانی که 

در روز ۲ نوامبر ۲۰۲۰ ساقه های 

دانش را در دانشگاه کابل، شکستند و

دریای خون جاری ساختند.

 

در این روزگار تلخ

 

سپیده نمی خندد، 

موج های خون چهره ی زندگی را شستشوی می کند تا سپیده نخندد!

رگ رگ لحظه ها را با رنگ وحشت آذین بسته اند تا باغ زندگانی از سرود و ترانه تهی گردد و کیکاووس این زمانه خون سیاووش را به آسانی بر زمین ریزد! 

شب تاریک و بیم موج و گرداب چنین هائل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

( حافظ)

سپیده نمی خندد،

 دل آسودگان و آسوده خاطران خود رأی و خودکامه با زشتی و رسوایی با جامه سپیدان سیه دل پیمان بسته اند تا قامت استوار سیاووش ها شکسته شود و شاخه های نرگس را به رگبار ببندند و پس از آن در غرقاب خون کام دل جویند و حوران بهشتی را در آغوش بکشند.

سپیده نمی خندد، 

باغ زندگی در اندوه  سینه سوز و جانگداز و مرگبار خفته است و خود کامه های کوشک نشین یکجا با جامه سپیدان سیه دل در خون سیاووش و خون دانشگاهیان شناور اند و مهربانی، خوبی، صفا و پاکی و قرار و آرام زندگانی را پشیزی نمی شمارند.

سپیده نمی خندد، 

چراغ دانش و سخنوری را خاموش می کنند تا روزگاران در تیرگی و تلخی بگذرد و ترانه درد جانکاه مردم خوانده نشود و بازار ابلهان رونق بیشتر داشته باشد؛

ولی درفش اندیشه های آزادی و آزادگی، بیداری و فرزانگی که با ریخته شدن خون سیاووش ها و شاخه های نرگس دانشگاهی و خون هزاران در هزار قامت رسای دیگر در اهتزاز است، هرگز برزمین نخواهد افتید. 

هر آن کس که اندیشهٔ بد کند

به فرجام بد با تن خود کند

( فردوسی )

( پایان)

۷ / ۱۱ / ۲۰۲۰