گذرگاه خطرناک تاریخ قسمت سی و دوم

سید داوود مصباح

سه شنبه‏، 30‏ اگوست 2022

گذرگاه خطرناک تاریخ

قسمت سی و دوم

درتاریخ بشریت تجارب گونه گونی از طرز تفکر و عمل انسان به تناسب درک از زندگی و پدیده های طبیعت بدست رس است . این که انسان برای بقا و ادامه نسل های بعدی خود چگونه می اندیشیده در کاوش های باستانشناسی رد پایی بجامانده که انسان بصورت کل همدیگر زیستی داشته با تمام توان فکری و عملی هوای یکدیگر را داشته است. واین حرکت انسانی را در ماتریالیسم تاریخی می توان مطالعه کرد.

اما بشریت در طول زمان فرگشت های داشته که اجتناب ناپذیر بوده وسرانجام به مراحلی از گذرگاه تاریخ می رسیم که بعد از کمون اولیه جامعه به طبقات و تناقضات مواجه می گردد واین تضادها در شیوه های زیستی مختلف گاه با آرامی وگاهی با برخوردهای خونینی همراه بوده است این تضاد های مختلف اجتماعی آدم ها، پای فریب ، تقلب و ترفند های را بوجود می آورد که انسان مانند گله های از گرگ باهم رفتار می کنند. یگ گله ای از گرگ ها از روی بی اعتمادی به همدیگر بطور دایره ای می خوابند ، چون با هم اعتماد ندارند و می ترسند که مورد شکاردیگری قرارنگیرد.

حال انسانها به چنین وضع گرفتار شده اند. گرگ ها وضع بهتری نسبت به آدم ها دارند، چون بین شان حاکم و محکومی وجود ندارد. اما، انسانها بنام نظم اجتماعی بی نظمی های طبقاتی و اجتماعی ای را بوجود آورده اند که اکنون یک در صد کل بشریت 99درصد را مورد استثمار و ستم های گونه گونی قرار داده اند . زمانی که تاریخ تمدن معاصر را مرورکنیم، درمیان تمدن پر زرق و برق اروپایی و امریکایی چنان جنایت های ضد بشری تنظیم شده را می بینیم که با چهره وجلوه ی به ظاهر متمدینانه ریشه انسانی رااز بیخ می زنند.

ما درکشورهای دین زده ودین خوی خود ما، فکرمی کردیم که این مردم اروپایی و امریکایی متمدن و مدرن دروغ نمی گویند و اهل توطئه و ترفند نیستند، در عراق، افغانستان، لیبی ، سوریه و سایرکشورها دیدیم که این آدم ها و حکومت های شان دغل باز و مکاره و دروغگو هستند که سیاهی را سفید نشان می دهند و چنان جنایتکارند که از کشتار انسان ها و قتل و غارت کوچکترین احساس شرم و حیا و بنام انسانیت توجه ی ندارند.

این که بشریت با همه پیشرفت ها ساینس و تکنالوژی و دانش، نمی توانیم از خصلت گرگ منشی بیرون آئیم ، ازبی شرف ترین آدم نماهایی هستند که با تمام قدرت و ترفند برای ثروت اندوزی حکومت های را بوجود آورده اند که فقط برای غارت و تسلط کامل بر منابع جهانی اند . ما درین بحث روی گذرگاه تاریخ در انجایی از تاریخ رسیدیم که سرمایه داران خوش آب و رنگ اروپایی وامریکایی برای تقسیم وغارت و تسلط بر منابع در جهان باهم در رقابت تا سطح قتل و کشتار میلیون ها انسان  در گیر بودند و هستند . دراین رقابت برسر تقسیم منابع درآسیا وافریقا از 1914تا 1918 بیشتراز 17میلیون انسان را قربانی کردند وحکومت امپریالیستی برینانیا در رأس آن جنایت هولناک قرار داشت.

وقتی تاریخ این جنایت ضد بشری سرمایه داری را میخوانیم، این جنایت دو رخ دارد. یکی رخ علنی و نوشتاری است که در آن باید پژوهنده از آن رمزو راز های را کشف نماید و رخ دیگر آن، پنهانی است که باید بدان پرداخت، چون به زمان حال بر می گردد و می توان ترفند های نوین امپریالیستی ( نظم نوین جهانی ) را توضیح داد. چنانچه، حکومت امپریالیستی امریکا درحمله نظامی درافغانستان آن تجاوزبخاک این کشوررا (عدالت بی انتها (!)) نام کرد.

 این حکومت های سرمایه داری بدون کوچک ترین شرم و حیا به دموکراسی ، عدالت اجتماعی و ده ها واژه قشنگ دیگر تکیه  می نمایند . این دروغ بزرگ است و این چهره واقعی سرمایه داری امپریالیستی ودولت های سرمایه داری را نشان می دهد.

 در جنگ اول سرمایه داری امپریالستی بر سر تقسیم منابع و ثروت به ویژه منابع نفتی خاورمیانه، حکومت های اروپایی جنگ خونینی را به راه انداختند . همچنانی که گفته آمدیم هر جنگ و تجاوز امپریالیستی اهدافی دارد که باید روشن ساخت، نه آنچه که خود می گویند و توجیه می نمایند .               جنگ اول جهانی براساس پژوهش های کارشناسانه نخبگان اتاق پنهان سرمایه داری و بانگداران و صاحبان کمپانی های بزرگ هوشمندانه بررسی و تدوین شده بود و به ان نتیجه رسیده بودند که راه ادامه ابرقدرتی بریتانیا فقط با جنگ وشکست آلمان از طریق نظامی ممکن است و بس . بخش پیاده کردن وترفند های تحریک آمیزوبرافروختن جنگ به مجمع نظامی صنعتی سپرده شد.

دراین زمان یعنی قبل از جنگ جهانی اول در جزیره انگلستان از لحاظ اجتماعی بطورعمده چهار گروه در اوضاع تأثیرگذار بودند: « میز گرد » یا همان نخبگان فکری سرمایه داران که دولت بریتانیا هم نمایندگان مجتمع صنعتی نظامی بودند و هستند. دوم دانشمندان، فلاسفه، نویسندگان ،مخترعین و دانشگاه ها بودند. بخش سیاسی اجتماعی؛ جنبش های کارگری ، احزاب و انجمن های انقلابی بودند که مهاجرین روسی وانقلابیون به رهبری والادیمیر ایلیج لنین، تروتسکی، بوخارین و سایرین قرار داشت و نشریه « ایسکرا » را منتشر می کردند.

بخش دیگر همان اکثریت جامعه با بیکاری و فقر، بی سرپناهی وامراض و صدها مصیبت دیگر. همچنان جنبش های عظیم کارگری وجود داشت، اما به سبب انحراف رهبری حزب ها و جنبش ها به اپورتونیسم ، ناسیونالیسم وفاشیسم، جنبش های کارگری به بی راحه رفت . مثل معروف است « که ماهی از سر گنده می شود» زمانی که رأس جنبش ها و احزاب گندید ، دیگر نمی شود کاری کرد. همچنانی که ملاحظه شد، در انترناسیونال دوم درکنگره اشتوتگارت در 1907 و هم درکنگره بازل در 1912 سه جریان فکری بوجود آمده بود؛ یکی مارکسیست های انقلابی به رهبری والادیمیر ایلیچ لنین و رزالوکزامبورگ، مارکسیست های میانه رو به رهبری کائوتسکی و اصلاح طلبان و تجدیدنظرطلبان ( رویزیونیست ها) به رهبری برنشتاین .

   جنبش های انقلابی اوایل قرن بیستم در اروپا:

دررأس جنبش های کارگری در این زمان انترناسیونال دوم قرار داشت، که بعد ازدرگذشت انگلس کارکنگره های انترناسیونال بدست امثال برینشتاین قرار گرفت . مثلاً درکنگره 1907دراشتوتگارت که لنین و رزالوکزامبورگ طرح های اصلاحی معروف خود رابرسرمسئله جنگ ارائه دادند، مبارزه تندی بین جناح چپ (که درواقع سانتریست بودند) وجناح راست به رهبری «ادواردبرینشتاین» رویزیونیست، برسر مسئله مستعمرات در گرفت . نمایندگان هلندی که معمولاً خرده بورژوازی های طرفدارامپریالیسم بودند ، باردیگرمستقیم مدافعان کلونیالیسم شدند.

 بدین ترتیب جناح چپ مخالف با آن در اقلیت قرارداشت. درطول بحث های داغی که ردوبدل شد، برنشتاین چنین گفت : « ما باید تصور مدینه فاضله را درمورد رهاکردن مستعمرات پشت سربگذاریم. نتیجه نهایی این گونه دیدگاه بدان معنی است که امریکا را به سرخ پوستان آنجا پس بدهیم . مستعمرات وجود دارند وما باید این واقعیت را بپذیریم .»(1)

درکنگره  هفتم انترناسیونال دوم1907اشتوتگار886 نماینده از احزاب سوسیالیست 25کشوراشتراک داشتند ودرروزآغازکارکنگره بیش صد هزارنفر درمیدان اشتوتگارت تجمع کرده بودند. درین زمان اتحادیه کارگران آلمان 5/2 میلیون عضوداشت. درآلمان با وجود افزایش کارگران در اتحادیه ، روز به روزبه تعداد اشتراک کننده درکنگره ها، بنام نماینده ازکارگران کاهش می یافت.

چنانچه درکنگره جنوری 1911تعداد نمایندگان کارگرکمترازده  درصد شرکت کنندگان بود.

 بقیه کارمندان ، نویسندگان روزنامه نگاران ، کارمندان اتحادیه کارگری ، کارمندان بیمه درمانی، تعاونی های مصرفی و بطور کلی جزئی از طبقه متوسط بودند .« ماکس وبر » درین رابط نوشت:

« سوسیال دموکراسی امروز آشکارا به صورت یک ماشین بزرگ بوروکراتیک که لشکرعظیمی از کارمندان را به کارگرفته و به دولتی در دولت مبدل شده است.»(2)

این گفته ماکس وبرتا اکنون در احزاب سوسیال دموکرات های غربی خود را بدتراز آنچه که در اوایل قرن بیستم بود، نشان می دهد واکنون این احزاب نماینده سرمایه داری لیبرال هستند. مثل حزب سوسیال دموکرات آلمان، فرانسه ودیگر کشورهای غربی.

 سرانجام زوال و نابود شدن انترناسیونال دوم ازاندیشه های انحرافی و رویزیونیستی وارتجاعی ادوارد برنشتاین منشأ گرفت. ادوارد برنشتاین خود چنین اعلام میدارد:«من آشکارا می گویم، برای من آنچه به طورعمومی «هدف نهایی سوسیالیسم» نامیده می شود، مفهوم وجاذبه بسیار کمی دارد. این هدف هر چه می خواهد باشد، برای من هیچ وحرکت همه چیزاست. مقصود من از حرکت، جنبش عمومی جامعه یعنی ترقی اجتماعی مانند ترویج وسازماندهی سیاسی واقتصادی وتحقق این پیشرفت ها است.»(3)                                                                                                                            برنشتاین دموکراسی را ( دانشگاه سازش طبقاتی ) می نامید.

درین قسمت بخاطری از موضع ادوارد برنشتاین سخن رفت که وی تا هنوز نماینده فکری سوسیال بورژوازی ادامه دهنده سرمایه داری است که حزب های سوسیال دموکراسی غربی از این سوراخ طبقه کارگرانقلابی جهان را نیش می زنند. ایدئولوژی چپ های بریده و حزب های نام نهاد کارگری بریتانیا واقمار آن از اینجا می آیند . دولت های امپریالیستی به رهنمایی و هدایت اتاق های فکری وحکومت پنهان جهانی از وال استریت امریکا، موفق شدند که جواسیس و نمایندگان شان را در بین جنبش های چپ جابزنند و بنام حزب کارگر(!) و سوسیال دموکرات با اعمال ارتجاعی میلیونها کارگر وزحمتکشان جهان را ازچپ واقعی و انقلابی دلسرد و دور بسازند.

مردم انگلستان با دلسردی در باره حزب کارگربریتانیا می گویند «این ها هم روی دیگرحزب محافظه کاراست» چنانچه حزب دموکرات (!) وجمهوری خواه امریکا دوروی یک سکه اند . حزب های موازی به ظاهر چپ به شدت به جنبش های انقلابی و احزاب مارکسیستی ضربه می زنند واین حزب ها یک بخشی از رسانه های جمعی امپریالیستی درجهان است که برای دلسردی مردم و دورساختن میلیونها کارگراز جنبش جهانی انقلابی و کارگری می باشد.

کنگره بین المللی زنان :                                                                                                        اولین کنگره بین المللی زنان در سال 1907 دراشتوتگارت به رهبری «کلارا زتکین» برگزار شد.     « کلارا زتکین»  Clara Zetkin (1857 ـ 1933) مبارز و نظریه پرداز کمونیست. زتکین، از اعضای هیئت رئیسه حزب سوسیال دموکرات المان وازرفقای قدیمی رزالوکزامبورگ بود ودرتشکیل فراکسیون اسپارتاکیست ها و حزب کمونیست المان 1918نقش داشت . زتکین ازرخ داد های انقلابی اکتوبردر روسیه را در زندان تعقیب می کرد از انقلاب و حکومت شوراها دفاع می نمود.

کلارا زتکین مسئله زنان را با دیدگاه فمنیسم مارکسیستی نگریسته ومانند فریدریش انگلس واگوست بیل رهایی زنان درامرتولید و در سرنگونی نظام سرمایه داری عنوان می کرد.

زتکین یکی از بنیانگذاران هشت مارچ به عنوان روز جهانی زن است / (4)                                           اولین کنگره بین المللی زنان در سال 1907 در اشتوتگارت برگزار شد. زتکین درین کنگره یک موضع کاملاً سوسیالیستی را برای مبارزه کامل و برابری حق رای زنان ومردان مطرح کرد . باوجود مقاومت بخشهای انگلستان و اتریش ، قطعنامه ای تصویب شد و به کنگره بین ا لملل دوم ارائه شد .         با مساعی رزالوکزامبورگ کنگره بین الملل دوم زنان درسال 1910 بنام « روزی علیه جنگ» برگزار شد. دراین کنگره جنگ امپریالیستی محکوم گردید ودرخواست اتحاد طبقه کارگردرسطح جهان مطرح گردید. درین کنگره 100 نماینده از 17 کشوربه پیشنهاد « روز زن» که هرساله برگزار شود رای دادند، از جمله نمایندگان المان کلارا زتکین ، کیته دانکر ، پائولا تیدو ودیگران.

سال بعد در 19مارچ 1911 ، نخستین روز جهانی زنان در اتریش، دانمارک، المان وسویس با اشتراک میلیونها نفربرگزار شد و تنها در اتریش ومجارستان 300 تظاهرات صورت گرفت.

در سراسر اروپا زنان خواستار حق رای و تصدی دولتی و رفع تبعیض جنسیتی و شغلی گردیدند.

« کلارا زتکین دوباره درسال 1915 برعلیه دستورات رهبران حزب از نوع برنشتاین ها، کنگره بین المللی زنان را برای نشان دادن همبستگی بین المللی سازمان داد. نتیجه این کنگره کمپین بزرگی علیه جنگ بود.

زتکین پس ازآن دستگیروزندانی شد.جناح راست درون سوسیال دموکرات موفق شد اورا از هیئت تحریریه پرتیراژروزنامه پرولتاریا برای زنان یعنی   e Gleichheit Di حذف کند. روزنامه ای که بنیان گذارش خود زتکین بود» (5)

این درست است که دولت های امپریالیستی وعوامل مزدورآن از هر نوع امکانات برخورداراند و می توانند رهبران جنبش های انقلابی مارکسیست را ترورنمایند و حذف کنند، لکن جنبش زنده می ماند و راه خود را ادامه می دهد. کالارا زتکین را حذف کردند و رزالوکزامبورگ وکارل لیبکنشت را ترور، باز هم جنبش ادامه یافت وهمه ساله روزبین المللی زنان تجلیل می گردد وتا کنون زنان دست آوردهای زیادی دارند واین جنبش در کنار جنبش کارگران جهان به مبارزه ای خود ادامه می دهند.

کارل لیبکنشت و رزالوکزامبورگ:

---لئون تروتسکی ( 1919 ) برگردان به فارسی: آرام نوبخت، آرشیولئون تروتسکی.

--کارل لیبکنشت بیانگرتجسم حقیقی یک انقلابی سرسخت بود. نخستین بار اورا 15سال پیش دیدم، مردی بود جذاب، نکته سنج ودلسوز. اودراوج مبارزه اش علیه بورژوازی ومیلیتاریسم، اودرمیدا ن

«پوتسدام» بازداشت و زندانی شد. لیبکنشت درانقلاب نوامبر 1918 کارگران و سربازان المان با شکستاندن درب های زندان بیرون آمد و دررأس بهترین و راسخ ترین عناصر طبقه کارگرالمان ایستاد، اسپارتاکوس،خودرا در صفوف اسپاتاکیست ها یافت.»،« لیبکنشت تئوریسن نبود ، اومردعمل بود. اوبا طبیعتی شتاب زده واحساساتی، از یک فراست سیاسی بینظیر، یک آگاهی عالی از توده ها و درنهایت با شهامت بی رقیب از یک ابتکارعمل انقلابی بر خوردار بود. کارل لیبکنشت و رزالوکزامبورگ، این مرد سرسخت انقلابی و این زن انقلابی خستگی ناپذیر ، هنوز از زندان بیرون نیامده دست در دست یکدیگر بودند ؛ آنها باهم در صدر بهترین عناصر طبقه کارگرالمان ، سفری را برای رویارویی با نیروها و آزمون های جدیدانقلابی پرولتری آغاز کردند.

در اولین گام های این مسیر، ضربه خائینانه ای در یک روز آن ها را به زمین افگند.»(6)

« کارل لیبکنشت تنها نماینده ضد جنگ سوسیال دموکرات در مجلس المان ( رایشتاک) بود. او در سال 1914 بر ضد جنگ و بودجه جنگی رای داد. او می گفت:

«هیچ یک از مردمی که درجنگ شرکت دارند خواهان جنگ نیستند، واین جنگ (جنگ جهانی اول) هم برای منافع و رفاه المانی ها یا هرملت دیگر سرنگرفته است و این جنگ امپریالیستی است، جنگی است برای سلطه سرمایه داری بر بازار جهانی و تأمین مالکیت سرزمین های مهم برای سرمایه داری صنعتی و مالی.»

کارل لیبکنشت نوشته بود:« آنهایی که شکست خوردگان امروزند پیروزمندان فردایند ... ما چه باشیم و چه نباشیم که آن روز را ببینیم، آرمان ما و برنامه ی ما زنده خواهد ماند و در دنیایی که بشر در آن، به رغم همه دشواری ها، نجات یافته است، آن برنامه پیروزوغالب خواهد بود» (7)

کارل لیبکنشت فرزند ویلهلم لیبکنشت است که از جمله دوستان کارل مارکس بود.

ویلهلم لیبکنشت (1826 ـ 1900) انقلابی المانی رفیق و دوست نزدیک کارل مارکس در اتحادیه کمونیست ها و از بنیان گذاران حزب سوسیال دموکرات المان بود. او تمام عمر خود را در جنبش های طبقه کارگر و سازماندهی  نیروهای چپ انقلابی و چندین بار زندان سپری کرد.                             انقلاب نهم نوامبر 1918 المان:

این انقلاب با قیام ملوانان کیل درمخالفت با ادامه جنگ وسرپیچی ازفرمان جنرالان فرمانده آغاز شد.

با سرعت امواج این قیام بصورت تظاهرات گسترده ای توده ها درمدت چند روز سراسر المان را در بر گرفت.

این انقلاب درهمان روز های نخست قیصردوم ووزرای اورا جاروب کرد و برانداخت. اما، اختلاف و انشعاب درحزب سوسیال دموکرات المان قبل از جنگ برسرمخالفت با جنگ با ملی گرایان (چپ بریده و رویزیونیست) مثل  شایدمان، فریدریش ابرت که درصف شان کائوتسکی وبرینشتاین ودیگررویزیونیست ها هم قرارداشت درحمایت ازجنگ وکارل لیبکنشت ورزالوکزامبورگ در مخالفت با جنگ قرارداشت.

درهمان روز نهم نوامبر « فلیپ شایدمان » یکی از رهبران سوسیال دموکرات ، پیش دستی کردن از

«اسپارتاکیست ها» که می خواستند درالمان «جمهوری شورایی» اعلام کنند ، بدون اجازه «فرید ریش ابرت» از یکی پنجره های عمارت « رایشتات » (پارلمان المان) برقراری « جمهوری» در المان را اعلام کرد.

 دوساعت پس از او کارل لیبکنشت در برابر « کاخ برلین » برقراری جمهوری سوسیالیستی آزاد در المان را اعلام نمود.

هدف «اسپارتاکیست ها » تداوم و تکمیل انقلاب و تأسیس « جمهوری شورایی» بود. در صورتی که ، الگوی مورد نظر«سوسیال دموکراتها» انقلاب لیبرال دموکراتیک 1905 روسیه بود. (مشی منشویکی )                                                                                                             سرانجام دراجلاس شورای کارگران و سربازان در برلین درتاریخ دهم نوامبر و بعد در کنفرانس سراسری شوراهای کارگران و سربازان در 16- 20 دسامبر1918 از برگزاری انتخابات برای گزنیش « اجلاس ملی » پشتبانی شد ، که به پیروزی سوسیال دموکرات و رویزیونیست ها تمام شد .    این رخ داد علاوه بر اسپارتاکیست ها تعدادی از چپ های سوسیال دموکرات و سوسیال دموکرات های مستقل را هم برانگیخت وبا عث تأسیس حزب کمونیست المان گردید.

انقلاب دوم المان:

مجلس موئسسان حزب کمونیست المان تا اواخر ماه دسامبربرای تدارک تأسیس حزب کمونیست اماده شدند و از 30 دسامبر تا اول جنوری 1919حزب کمونیست المان تأسیس گردید. بلادرنگ حزب کمونیست درتدارک انقلاب دوم برآمدند. درشهرهای برمن، برانشوایک و مونخ به اعتصاب های کارگری برای سرنگونی دولت موقت و ایجاد « جمهوری شورایی » شدند. با این حرکت پرشور کارگران آگاه وانقلابیون ، بورژوازی و سرمایه داران و بانگداران و نیروهای ارتجاعی فرصت طلب با شدت ترسیدند ودست بکارشدند وبا کمک های پنهانی مالی کشورهای سرمایه داری پیرامون و حکومت سوسیال رویزیونیست و سازش کار( سوسیال دموکرات ) وارتش برگشته از جنگ در مقابله با انقلاب پرداختند . این جنگ داخلی ار 5 تا 12 جنوری با شدت ادامه یافت.

درابتدا انقلابیون بسیار پیشرفت داشتند و بسیار جاها را فتح کردند وسرانجام توسط ارتش شکست خوردند و رهبران آن چون«کارل لیبکنشت و رزالوکزامبورگ باز داشت و به قتل رسیدند.

به این ترتیب انقلاب المان شکست.  چهار روز بعد از سرکوب و قتل عام ، در 19 جنوری 1919 مجلس موئسسان که قبلاً دراولین کنگره شوراهای کارگران ، ملوانان تأسیس آن به تصویب رسیده بود در « وایمار» تشکیل شد ، بجز حزب کمونیست باقی احزاب وجناحین سوسیال دموکرات اشتراک ودرنتیجه حزب سوسیال دموکرات با 37 درصد بیشترین رای را آورد و بزرگترین حزب مجلس شد. سوسیال دموکرات های مستقل 7درصد.  به ان ترتیب « ابرت» رئیس جمهور و« شایدمان» نخست وزیر دولت ائتلافی سوسیال دموکرات شدند.

براین اساس جمهوری «ایمار» تشکیل شد که تا سال 1933 وبه قدرت رسیدن نازی ها ادامه یافت.                                                                                                                                   درانقلاب المان درس های زیادی وجود دارد که امروز باید آموخت. این که کارگران و ملوانان چرا از طرح سوسیال دموکرات های بورژوادموکرات و ریویزیونیست حمایت کردند و دنبال ملی گرایی و پارلمانتاریسم را گرفتند، مشخص است.

چون در بین کارگران کار لازم انقلابی صورت نگرفته بود. درروسیه ، بلشویک ها از انقلاب بورزوازی 1905 تا آماده شدن برای انقلاب 1917 دوازده سال بلشویک ها در بین کارگران کارتئوریک کردند تا اکثریت اراء شوراهای کارگری را بدست آوردند. 

ادامه دارد

منابع :

1 -  آلن وودز و تدگرانت، مارکسیسم و مسئله ملی، برگردان فارسی: ساراقاضی، نشر: سایت مارکسیسم ، 25 فبروری 2000 .

2 -  همان منبع.

3 -  ادوارد برینشتاین ، رویزیونیسم، متن فارسی: حبیب برزین، منتشرشده: عصرنو، خرداد/ جوزای 1394خ / 12جون 2015 .

4 -  مگی هام و ساراگمبل ( 1382خ) نظریه های فمینیستی، برگردان فارسی: فیروز مهاجر، نوشین احمد خراسانی و فرخ قره داغی، نشر، توسعه، ص 487 .

5 -  لیزمندل، رزالوکزامبورگ ومسئله زنان، برگردان فارسی: سروش دشتیستانی، نشر: سایت مارکسیسم ، 15جولای 2009 .

6 -  آرشیو لئون تروتسکی .

7 -  حزب توده ایران ، به مناسبت صدمین سالگرد قتل رزالوکزامبورگ و کارل لیبکنشت ( 1919- 2019 ) ، نامه مردم ، شماره 1096 ، اول بهمن / دلو 1397خ .