بازنگری اتاق فکری امریکا در باره افغانستان (قسمت دوم)

سید داوود مصباح

‏23‏/03‏/2024

بازنگری اتاق فکری امریکا در باره افغانستان

(قسمت دوم)

از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسلیحاتی از گروه ها و تنظیم های جهادی افغانستان در خاک پاکستان علیه دولت ملی دموکراتیک افغانستان و هم تلاش های امریکا از مجرای ملل متحد و خرید افسران کلیدی درارتش و سرانجام به قدرت رسانیدن سران جهادگران و تصرف دولت، اتاق فکری امریکا، خلاف آنچه که پیش بینی کرده بودند، این سران تنظیم های جهادی برای دست یابی بيشتر به اصطلاح خود شان (غنایم، وند) و اشغال وزارت های کلیدی با هم در گیر شدند و هزاران راکت و خمپاره روی مردم کابل ریختند و کشتند وچپاول کردند.

بعد از حکومت یک ماهه صبغت الله مجددی، ملا ربانی از تنظیم جمعیت اسلامی به قدرت رسید. ربانی بر اساس قرارداد مخفی که با دولت پاکستان داشت وسایط و وسایل نظامی افغانستان را به پاکستان تحویل داد. به این ترتیب:« قرارداد اول، در مورد انحلال اردوی جمهوری افغانستان، میان برهان الدین ربانی رئیس جمهور حکومت مجاهدین و جنرال وحید لوی درستیز ارتش پاکستان و تحویل طیارات جنگی فعال و غیر فعال، تانک های محاربوی فعال و غیر فعال، راه دار ها، اسکارت به پاکستان »1{ تفصیل موضوع در متن کتاب طلای زرد نگارش: « مارک جیمز» ژورنالیست امریکایی } شماره کود رسمی این پرتوکول:

      « PLHC ـ 222/14000/PO-ooo458 ـ Islamabad Pakistan ـ Julay 1997منتشیر شده منجمله در سایت افغان پیپر / زیر عنوان « افشای قرارداد ربانی با نواز شریف / تاریخ انتشار 1/2/1397خ - کود خبر: 150125.

از آغاز حکومت برهان الدین ربانی جنگ با باند گلبدین و عبدالعلی مزاری و تهاجم به افشار کابل و قتل و غارت مردم غیر نظامی از جمله جنایات جنگی و ضد بشری باند ربانی بود. اتاق فکری وال استریت (کانون توطئه های ضد بشری) امریکا به این نتیجه رسید که این باند ها فاقد استعداد سیاسی بوده منافع دراز مدت امریکا را در افغانستان تأمین کرده نمی توانند. باید تدابیر جدیدی اتخاذ گردد که با پا درمیانی کمپانی نفتی یونیکال که همین خلیلزاد مشهور آن وقت مشاور آن کمپانی بود، پشنهاد کردند که طرح نوی برای یک حکومت متمرکز مدافع، منافع امریکا در افغانستان بوجود آورده شود.

 کانون « نظم نوین جهانی» (حکومت پنهان جهان) یک گروه کار شناس را به پاکستان فرستاد تا در زمینه بررسی های لازم را انجام داده  نتایج را با خود بیاورند. کارشناسان کانون در پاکستان بعد از بررسی های کارشناسانه این اندیشه را با خود بردند که: گروه های تنظیمی نمی توانند که مدافع، منافع امریکا در دراز مدت باشند، باید یک ساختار جدید بوجود آید. کارشناسان پشنهاد کردند که باید از گروه القاعده که در عربستان بوجود آمده استفاده شود.

در پاکستان در حدود  2400 مدرسه اسلامی وجود دارد که در اکثر این مدارس علاوه بر تعلیمات اسلامی، آموزش های نظامی هم به طلاب داده می شود، دراین مدرسه ها تعداد زیاد ازجوانان افغانستان مشغول آموزش های دینی و نظامی هستند.

 هیئت از ملاقات شان با مولانا فضل الرحمان رئیس جمعیت العلمای پاکستان گزارش مفصل ارائه داد، در این گزارش در باره توان نظامی و تشکیلاتی طالبان با جزئیات صحبت شد. در آن موقع نخست شایعاتی مبنی بر بوجود آمدن یک گروهی بنام یتیمان بود، بعد از این که بینظیر بهتو به امریکا رفته با رئیس جمهور دیداری داشت.

بعد از برگشت از امریکا به نصرالله بابر وزیر داخله حکومت خود دستور می دهد که طلبه های افغان را سازماندهی و بحیث یک نیروی رزمی به افغانستان آماده سازد. می توان ازاین گروه یک ارتش نیابتی درست کرد.

 سرانجام این گروه در افغانستان با همکاری مستقیم 9 جنرال پاکستانی در 1996م کابل را تصرف و شش سال حکومت کردند. حکومت طالبانی از لحاظ سیاسی کوچکتر از آن بود که در منطقه در مقابل فدراتیف روسیه، چین و ایران  منافع امریکا را تأمین نماید.این کشورها در مقابل «نظم نوین جهانی» (یعنی امریکا باید جهان را رهبری کند) قرارگرفتند.

 ازین سبب «اتاق فکری وال استریت» به باز نگری پرداخت. این کانون توطئه های ضد بشری به این نتیجه رسیدند که برای کنار زدن این کشورهای حایل ازسر راه حکومت جهانی امریکا باید پایگاه های نظامی درافغانستان افراز نماید و مستقیما این کشور های، به اصطلاح سرکش را سرکوب کرد.

برای این کار باید افغانستان را اشغال و پایگاه های نظامی با نیروی کافی از کشورهای متحد به شمول «ناتو» در آنجا مستقر کرد. برای توجه اذهان جهانی باید یک سناریوی فلمی این طور طراحی کرد، که برج های تجارت جهانی که سرطان زا گردیده که قابل تخریب است. با کمک دولت اسرائیل چند خلبان اسلام افراطی را با معرفی عربستان سعودی باید با دقت مورد تعلیمات قرارداد و بعد چند هواپیما هم زمان توسط این خلبانان به پرواز درآمده و در هوا بدون آن که خلبانها از برنامه آگاهی داشته باشند، توسط دستگاه الکترونیک کنترول این هوا پیماها از خلبانان سلب شده و این هواپیماها را با کنترول از زمین به برج ها کوبید.

به این ترتیب اعلام نمود که امریکا مورد حمله تروریستی قرار گرفته. با این بهانه، امریکا می تواند به افغانستان حمله کند و بعد با تأسيس پایگاه های نیرومند دائمی، آنجا را به مرکز عملیات علیه دولت های سرکش قرار داد و منابع طبیعی را در کنترول گرفت.

 این فلم هالیودی به خوبی بازی شد و یانکی های حریص و دیوانه ای قدرت با شرکای جهانی اش از 2001 تا 2021 در افغانستان حضور داشت و یک حکومت نام نهاد بوجود آوردند و امپریالیست ها با تسلط کامل در این منطقه استراتیژیک جهان حضور نا متعارف و تجاوز کارانه و غارتگرانه داشتند.

امریکا در این مدت دو دهه حضور نظامی در افغانستان نه تنها که نتوانیست آنچه می خواست بدست آورد، بلکه در باتلاقی گیرافتیده بودند که سالانه میلیارد ها دلار مصرف کند . برعکس آنچه که توقع داشت، فدراتیف روسیه با قدرت نرم و بالاتر از توان نظامی و دستگاه توطئه گر سی آی ای از نفوذ جنگجویان نیابتی در آسیای میانه جلوگیری کرد چین در راستای انکشاف اقتصادی و نظامی و سیاسی به یک قدرت جهانی تبدیل شد.

در امریکا دونالت ترامپ با وجود آن که یک تاجرپیشه عضو فعال غول های وال استریت است با همه تلاش نتوانیست سرمایه گذاران امریکایی را به امریکا بر گرداند و نتوانیست که امریکا را از بحران حاضر نجات دهد و از بحرانی عظیمی که در راه است جلوگیری نماید. سیاست امریکا به افتضاح کشیده در انظار جهانی در امور وینزوئلا مداخله نمود و یک مزدور خریداری شده اش را بنا «خوان گوایدو» بحیث رئیس جمهور آن کشور به رسمیت می شناسند ، درحالیکه نیکلاس مادرو رئیس جمهور منتخب مردم ونزوئلا بر حال بود. واقعا برای امپریالیست ها خجالت آور است.

 در افغانستان مدت ها  با یک گروهک تروریستی  نشست و مزاکره وتا موقع خروج نیروهای امریکا وناتو و متحدین ازافغانستان تمام سلاح ومهمات نظامی شان را به طالبان تسلیم نمودند. این است روز گار شاخ امپریالیسم رو به زوال؛ این است نشانه های زوال امپراتوری خون وآتش وغارت گری درعصرحاضر.

امپراتوری جنگ و جنایت تصورمی کرد که با تجهیزوسپردن افغانستان به یک گروه نیابتی می تواند به آسانی آسیای میانه را نا آرام و به منطقه تروریستی و جنگ نیابتی تبدیل نماید. فدراتیف روسیه را هم از طریق اوکراین و هم آسیای میانه مورد تهاجم قرار بدهند، اما محاسبه آن را نکرده بودند که روند زمان به نفع امپریالیست ها وصهیونیست های حاکم در امریکا نیست و زمان به سرعت به سوی آگاهی ودرک مردم جهان ازجنایات حکومت سرمایه داران امریکا درحرکت است.

باهمه اکمالات نظامی، مالی ونیرو اوکراین دربرابر فدراتیف روسیه شکست خورد و خورد وخمیر گردید. گروه نیابتی طالبان در افغانستان با همه امکانات و ارسال چهل میلیون دالر درهفته نمی تواند اهداف دولت امریکا و انگلیس را نسبت به اهداف تعیین شده به پیش ببرند، چون فدراتیف روسیه به قدرکافی نیرومند است و ایران هم به یک قدرت درمنطقه تبدیل گردیده است.

بیداری کشورهای آسیایی، افریقایی و امریکای لاتین به حد لازم رسیده و به این واقعیت دست یافته اند که حکومت امریکا منبع شرارت و جنایت علیه بشریت است و لازم به همدلی و اتحاد علیه این کانون شرارت می باشد.

 پیمان برست و شانگهای ودیگرهمکاری ها ودالر زدایی سرعت زوال سرمایه داری امپریالیستی را افزایش داده است. مردم ایالات متحده امریکا هم از جنگ و جنایت حکومت سرمایه داران وصهیونیست ها به تنگ آمده است، به ویژه میلیون ها جوان امریکایی منجمله

«جنبش طلوع آفتاب» که ادامه همان قیام وال استریت بود ه و می باشد.

منظور از جنبش طلوع آفتاب، هما طلوع آفتابی است که برجنبش وال استریت حمله و تهاجم صورت گرفت . گرچه جنبش طلوع آفتاب و دیگر جنبش های نسل جوان امریکایی کارگری وسوسیالیستی نیست وجنبش های ناسیونالیستی مثبت است. یعنی باز گردانیدن تمام توجه به باز سازی امریکا و برچیدن تمام پایگاه های نظامی از سراسر جهان وعدم مداخله نظامی به کشورها ورعایت خقوق بشر وپیوستن به پیمان صلح جهانی و بهبود اقتصاد وحیات اجتماعی و سیاسی شهروندان امریکا معطوف است ، بازهم یک خواست انسانی وملی می باشد.

اما ، این مطالبات نسل جوان به شدت ضد شرکت ها و انحصارات به ویژه ضد ملیتاریزم، مجتمع نظامی صنعتی وبانک ها ونهادهای سرمایه داری وحکومت سرمایه داری امریکا است. بازدارندگی جنبش ها و احتمال انقلاب های اجتماعی سیاسی، با سرکوب نرم یعنی محروم کردن ازخدمات اجتماعی، گرفتن شغل وفشارهای مختلف اقتصادی ادامه می یابد، لیکن باهمه فشارهای بازدارنده جنبش ها کماکان ادامه دارد.

 این بار بحران ساختاری است ونمی توان مهارکرد واین موضوع حتی درمطبوعات ایالات متحده و منجمله در نیویارک تایمز هم انعکاس می یابد وکنسرواتیف های امریکا هم از این بابت نگران جنبش های وسیع توده ای اند.

از صدها موارد یکی هم مقاله ای درنیویارک تایمزچهارشنبه دهم جنوری 2024 به قلم « تاماس ایتسل » سرمقاله نویس بیویارک تایمزتحت عنوان « مهلکه ملی وجهانی دارد مارا پایین می کشد» آمده:

«انتخابات آینده زمانی برگزار خواهد شد که کشور دچاربرخوردهای با تعاروضات فرهنگی و سیاسی غیر قابل حلی خواهد بود. اقتصاد دوشقه که یک بخش درحال رشد است (سرمایه مالی و بورس سهام) ودیگری درحال سکون. دوران نابرابری واقتصاد ایستا ورای دهندگانی که از لحاظ آگاهی جداازهم روی هم رفته مجموع عوامل زهر آگین که دارد کشوررابه دو اردوگاه خصمانه تقسیم می کند.» 2

 بعد «تاماس ایتسل» از طریق ایمیل باده تن از پروفیسورهای تاب دانشگا ها تماس می گیرد وراجع به وضع موجود ایالات متحده سوال می کند.

1- « ریچاردهاس»، (رئیس سابق شورای امور خارجی ورئیس اتاق فکرامریکا ازجنگ دوم جهانی بدینسو) یک صهیونیست امریکایی. ریچارد، سوال از خود: «آیاامریکا دریک لحظه ای بحرانی قراردارد؟ و آیا این مقطع بابحران های قبلی تاریخی از نظر کیفی فرق دارد؟ !» ، پاسخ:«تمایل من این است که این یکی بحران بابحران های پیشین فرق دارد. چراکه یکی از امتیازات این دموکراسی توانایی اودراصلاح خودواصلاح اشتباهاتش بوده است.

 توانایی کنونی ما برای چنین اصلاحی بسیارکمتر شده است. من دیگر اطمنان ندارم که اشتیاق ، خواست وتوانایی آن وجود داشته باشد که این کشور موفق شود. درنتیجه من نمی توانم این امکان را رد کنم که در بهترین حالت فلجی واختلال ودر بدترین حالت خشونت سیاسی وشاید هم فروپاشی اتفاق افتد.» 3

2 - « پیپان نورس» دانشمند علوم سیاسی درکالج کندی دردانشگاه هاروارد، در پاسخ ایمیل چنین می نویسد:

«تاثیر متقابل ناآرامی ها وتضادهای اقتصادی وفرهنگی وناتوانی سیاست های کشوردرپاسخ گویی به خواست های بخش مختلف که باعث ناتوانی وکارافتادگی سیستم شده است. برخی تحولات کاملاً مستند است مورد تردید نیست، ازجمله مسئله سقوط وضعیت یقه آبی ها (کارگران...)ازنظرمزدومزایاکه ده ها سال ادامه داشته بویژه مردان سفید پوست ونیزکارگران کشاورزی، معادن وصنایع، به ویژه کارگران عضواتحادیه کارگری وماهردبیرستانی ازیکسو وگسترش وسیع موقعیت برای شاغل حرفوی، مدریتی امورمالی وبخشهای خدماتی.» 4

بدین ترتیب دررسانه های اطلاعات جمعی امریکا که بطورکامل وابسته اند، بازهم موضوعات مختلف از تشویش و نگرانی سقوط، مقالاتی به نشر می رسد که زوال امپراتوری خون وخشم و آتش را می رساند.

بازنگری مجدد:

درایالات متحده بطورعمده دوگرایش بوجود آمده است. گرایش جدید مربوط به نسل جوان، بعضی  ازاستادان دانشگاه وزورنالیست های اگاه وملی گرایان (کنسرواتیف ها) وعده ای ازسناتورها ونمایندگان،که خواستار بازنگری سیاست های داخلی و خارجی امریکا است.

 در این راستا حتی فرانسیس فوکویاما که در 1992 پایان تاریخ را اعلام کرد و اکنون چنین می اندیشد وبازنگری در سیاست واقتصادرا توصیه می کند. جرج ایتون دبیر سیاسی

«نیواستیتس من» درگزارشی تحت عنوان « فرانسیس فوکویاما: « سوسیالیسم باید برگردد» نوشت : تاریخ دارد از فوکویاما انتقام می گیرد. درسال 1992، در اوج اقتدار نیولیبرالیسم پس ازپایان جنگ سرد،این تیوریسن درکتابی به عنوان «پایان تاریخ واخرین بازمانده نوشت: « آنچه شاهدش خواهیم بود نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشریت وجهانی شدن اندیشه لیبرال دموکراسی غربی به عنوان آخرین شکل حکومت بشری است.»،

جرج می نویسد:« کتاب پایان تاریخ ، پاسخی به کمونیست ها بودکه کمونیسم را آخرین مرحله پیشرفت ایدئولوزیک بشریت می دانستند. ازاو بعد از26 سال انتشارکتاب پایان تاریخش پرسیدم که احیای مجدد چپ سوسیالیست درانگلستان و امریکا چگونه می بیند؟ اودر پاسخ گفت: « در شرایط فعلی به نظرم می رسد برخی چیزهای که مارکس گفته، درست از اب درآمده است، اودرباره بحران تولید مازاد هشدار داده بود که فقیر شدن کارگران وتقاضای ناکافی را به دنبال خوهد داشت.» 4

اکنون دردهه سوم قرن 21 بحران ساختاری که درجهان سرمایه داری امپریالیستی رخ داده که غیر قابل حل است . درامریکا این بحران در زیر پوست شهرها جنبشی عظیمی درحال طغیان است.

 کانون توطئه های ضد بشری (حکومت پنهان جهانی) در وال استریت سراسیمه شده اند و دستورهشیار باش به دولت داده  اند که از درگیر شدن به جنگ های مستقیم خوداری شود، با آن که فشارهای زیادی از جانب صهیونیسم به ار تباط جنگ و جنایت های ضد بشری اسرائیل درغزه به دولت امریکا تحمیل می شود.

 بحران وشکست اقتصاد نیولیبرالیسم درغرب به ویژه در امریکا و اروپا، اتاق های فکری امپریالیسم را ملزم به باز نگری درسیاست ها ی اقتصادی و روابط بین المللی نموده است. درشرایط موجود جهانی بشریت به این درک واقعیت و ماهیت نیواستعماری و تجاوز کارانه ای امپریالیسم رسیده اند وخواستار توقف رویکردهای قبلی وضد بشری امپریالیسم اند.

جنبش نرم و باز دارنده از جانب کشوره ای شرقی و افریقایی و امریکای لاتین برمحور پیمان های بزرگ و بشر دوستانه ای بریست و شانکهای وایجاد مناسبات جدید امیدوارکننده است. گرچه امپریالیسم بر محور امریکا بر طبل جنگ و مقاومت می کوبد، اما توان جنگی امپریالیسم به آن حدی نیست که باعث توقف این جنبش عظیم بشر دوستانه وصلح طلب گردد. حکومت سرمایه داری امپریالیستی امریکا همچنانی که در جنگ دوم جهانی باقربانی کردن اروپا به سرمایه و ثروت خودافزود وازنردبان قدرت فرازآمد واکنون هم اروپا را با تشویق کردن تشکیلات نظامی ناتو در حال قربانی کردن و سربریدن است. امید که سران و سلاطین اروپا بر سرعقل آیند ومردم اروپا را قربانی حرص و آز صهیونیست ها وکارتل های سرمایه داری امریکا نکنند.

درافغانستان نیزوضع بحرانی است ونظام اقتصادی فروپاشیده وبیشترمافیایی شده است و استخراج معادن غیرفنی ودردست مافیای محلی و منطقوی قرارگرفته وتولیدوترافیک مواد مخدرادامه دارد وعلاوه بر ستم شلاق و تفنگ بدستان طالبانی فقر و گرسنگی افزایش یافته و درمرحله ای خطرناکی رسیده وازهمه خطرناکتراشغال مزارع و مسکن مردم بومی وکوج اجباری ساکنین محلات وقطع باغات میوه وجابجایی پاکستانی ها بنام مهاجرین می باشد که قابل اندیشه و نگرانی است.

 درین اشفته بازار (سیا) درکابل دچار آشفتگی ومواجه با مشکلات عظیمی ناشی از قدرت مافیایی درون حاکمیت طالبانی اند. سازمان سیا بسیار تلاش کرد که تاجکستان وکشورهای اسیای میانه و ایران را درگیرکند که ناکام شد/

 وحال تمام تروریستان را در افغانستان جابجا نمایند توان و امکان مداخله نظامی با کشورهای منطقه را بدست آورده نمی توانند. از این لحاظ است که درجوسیاسی امریکا این فکربوجود امده که درباره افغانستان بازنگری مجدد صورت بگیرد که این هم دشواری های خود را دارد، چون قدرت های منطقه به حرف و قول و قرارهای امریکا تمکین نمی کنند ودولت امپریالیستی امریکا اعتبارخود را در منطقه و جهان ازدست داده اند.

 دولت ها مثل ماهی از سرپوسیده می شود، سران گروه طالبان هرکدام روبه فساد مالی ومنافع شخصی خود است، حقانی ها به مافیای اقتصادی تبدیل گردیده وبرای منافع خصوصی شان تن به هر نوع معامله می دهند.

حاکمان امریکا هم به این واقعیت پی برده اند که این گروه نیابتی نمی توانند که اهداف تعیین شده سرمایه داری امریکا را در منطقه پیاده نمایند، از این سبب است که کم کم دارد به بازنگری درزمینه می پردازند، که بازهم به نتایج مطلوب نمی رسند. چون مردم منطقه و جهان ترفندهای ریاکارانه حاکمان وسران و سلاطین سرمایه داری امپریالیستی امریکا و شرکای غربی آن را به قدرکافی درک کرده اند.

منابع :

1 – مارک جیمز، طلای زرد فصل چهارم، برگردان: نورآقاولی زاده ، نشر شده در سایت وزین آریایی مورخ یکشنبه 3فبروری 2019 .

2 -  تاماس ایتسل، مهلکه ملی وجهادی دارد ماراپایین می کشد، نشر: نیویارک تایمز، برگردان فارسی: داکترمرتضی محیط ، تلویزیون پیام افغان 14 جنوری 2024 .

3 – 4 -  همان

5 -  جرج ایتون، پس گرفتن «پایان تاریخ» توسط فانسیس فوکویاما، نشر: دپلماسی ایرانی، 28مهر/ میزان 1397خ، کد خبر: 1979631

مقالات مرتبط

...

از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه

...

تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه

...

شکست در سیاست خارجی: ایالات متحده در حال کار بر روی یک طرح تسلیم است. ادامه

...

هنری کیسینجر سیاست‌مدار، نظریه پرداز مشهور سیاست خارجی آمریکایی، وزیر امور خارجه پیشین این کشور و مش... ادامه

...

شاید انتخابات ریاست جمهوری آینده در امریکا تبدیل به زلزله ای شود که هنوز نمی توان قدرت تخریب و "ریشت... ادامه

...

شبکه تلویزیونی اسپانیایی‌زبان تله‌سور در گزارشی آورده است: یک خاورمیانه‌ درگیر آتش جنگ، برای آمریکا... ادامه

...

هرگاه به ارزیابی تاريخ کشور ایالات متحدهٔ امريكا بپردازیم، درمی یابیم که این کشور بيش از هرکشور دیگر... ادامه

...

یازدهم سپتامبر ۲۰۲۱ روزی که بطرز معما برانگیز ایالات متحده آمریکا،اماج حملات تروریستی قرارگرفت و باز... ادامه

...

باید قاطعانه در برابر شکار جادوگران نژادپرستانه و ضد کمونیستی مقاومت کنیم و به ایجاد یک جنبش صلح بین... ادامه

...

در قرن بیست و یکم و در عصر مدرنیسم و اوج سرمایه داری، هیچ دولت در جهان میثاق‌ها و قوانین جهان‌شمول ب... ادامه

...

بیست سال حضور امریکا در افغانستان، تحت نظریه ژئوپولیتیکی نظم نوین جهانی، افغانستان را به کانون داغ س... ادامه

...

افغانستان را خطر جدی سقوط در پرتگاه نیستی تهدید می کند! یک بازی خطرناک دیگر در راه است، که باید با ه... ادامه