طلوع خورشید خراسان د ر دل بیدار آسیا و قاره ی اروپا

اکادمیسین دستگیر پنجشیری

                

نوروز نو و ماه نو  و سال نوین

دارد به جهان  و میهنم  فال نوین

ازسایش و فرسایش  دنیای  کهن

وز لغزش طالبان  ،درجال   نوین

"  فروغ هستی "

طلوع  خورشید خراسان د ر دل بیدار آسیا  و قاره ی اروپا

          خورشید  "  خراسان " اگرکه دردهه ی آخر قرن 19 به اساس  پژوهش مستند  محترم عبدالحمید مبارز، از پشت  ابرهای ضخیم استعمار بریتانیای کبیر ، درست پس از55سال از جون  1838ع  ومراسم  عاری از افتخار تاجپوشی  شاه شجاع درقندهار،  برای مدت کوتاهی طلوع کرد و در سکه های امیر محمد افضل  پدر امیر عبدالرحمان به  نام " خراسان  "  ضرب شد ودر موزیم ملی به  این  الفاظ درخشید :

"  سپاه  مشرق ومغرب زهم مفصل شد       امیر ملک خراسان  محمد افضل شد ( 1)   "  

          ولی سردارعبدالرحمان  با آگاهی ازکشمکشهای  خونین  سرداران قبیله ی  خود ، پس ازمهاجرت طولانی ، " با یک اسپ،  یک خورجین و  یک قمچین،  دل  به دریازد "  ، از آمو گذشت،  بیدرنگ مقاومت  میران تالقان وبدخشان را درهم شکست  ،از سوی   نیروهای مسلح کندز به  گرمی پذیرایی وپشتیبانی گردید و  بزودی کابل بیمار وزخمی  رابه  تصرف  آورد ودر نتیجه ی یک زد وبند ومعا مله اسارت آور نهانی سیاسی از سوی محا فل کهنه  کاراستعمار  بریتانیای  کبیر درسال 1880 م به حیث  امیر افغان  به رسمیت  شناخته شد و درسال  1893م   عهد  نامه  ی  مرز استعماری افغانستان را  با "سر تیمور دیورند  " امضاءکرد وبرای نخستین بار در مقاولات و اسناد  رسمی دوران سیطره ی استعمار بریتانیای کبیر نام "  افغانستان "  بازتاب ورسمیت  یافت. (2)

           اما  امیر عبدالرحمان  ،خصلت  وروان مردم افغانستان را  به خوبی  می شناخت  و میدانست که هرگونه  برخورد سازشکارانه آشکار ،اورا ازمردم  وجامعه  جدا وتجرید میکند؛  بنابرین این امیر کهنکار زیر فشار ریشه دار ونفرت  تراکم یافته ی تاریخی مردم علیه استعمار  بریتانیای کبیر ، سیاست دو پهلو  وکج د ار ومریز را  درپیش گرفت وموافقه  نامه  1895ع وجار وجنجال روسیه  تزاری و دولت  انگلیس  را پس از  یکقرن پایان بخشید ومسأله سرحد  شمال را حل کرد.

         امیر  عبدالرحمان  به وارثان  خود  این پند  وپیام بیداری بخش  را نیز  آموخت  که  :   " انحصار معادن کشور هیچگاهی  به کشورهای خارجی  داده نشود  .

            آ قای شهرانی وزیر معادن  دولت اسلامی ،  نیز  نباید  که  از پهلوی این پند  و  پیام   ژرف امیر زرنگ افغان ،  با چشمان بسته  عبور کند و نباید  که  ثروتهای زیر زمین افغانستان را  بدون  اشتراک  سرمایه داران ملی  ، بخش دولتی  و خصوصی  کشور برای مدت طولانی     درانحصا ر کشورهای ا مپریالستی قرار دهد.

        با شگفتی باید گفت  که  در اسناد وعهدنامه  های تاریخی  دولت   شاه اما  ن الله و دیگر  شاهان ورئیسان جمهوری  دوران  استقلال نیز  نام " افغانستان  " ، بجای نام تاریخی گشن بیخ  وپر شاخ  وبرگ " خراسان " بازتاب  ا سارت بار یافت .

        ولی خلاف  مواضع   سازشکارانه  شاهان دوران استقلال ،  نماینده  گان  دوره ی هفتم شورای ملی افغانستان مواضع  کاملا میهنپرستانه داشته اند. به  ابتکار مبارزات آزادیخواهانه ی دکتور عبدالرحمان محمودی  ، میر غلام محمد  غبار، گل پاچا الفت، عبدالروف بینوا، مولوی  خال محمد خسته،  الحاج   سید محمد دهقان،  محمد کریم  و کیل پنجشیر  و دیگر وکیلان آزادی دوست  دوره ی  هفتم شورای  ملی،  قرارداد های  اسارت آور مرز تحمیلی " دیورند " و  قرارداد آب هیلمند ملغا  اعلان شد.

          نورمحمد تره کی و ببرک کارمل، این دو رهبر حزبی ودولتی جمهوری دموکراتیک افغانستان نیز علی رغم مراجعه مستقیم وغیر رسمی  جنرال ضیاءالحق  رییس دولت نظامی پاکستان به حضور نورمحمد تره کی در کاخ دولتی تپهِ ی  پغمان ،  حاضر به  امضای  هیچگونه قرارداد  و  معامله ننگین  وپسروی  میهن فروشانه  نشد ند.

          بر خلاف  نورمحمد تره کی  مرز استعماری " دیورند " را  به "  شمشیری " تشبیه  کرد که بر قلب ملل ومردمان دوسوی این مرز استعماری خلاف اراده ی مردم " خیبر پشتونخوا  " فرو رفته است " نورمحمد تره کی به  ضیا ءالحق  دو خواست عا دلانه را مطرح  کرد که: نخست  دولت  پاکستان ،  به قبایل خیبر پشتونخوا  حق  مراجعه  به آرای  عمومی  وحق تعیین سرنوشت بدهد دو دیگر حقوق ترانزیت آزاد  مردم  افغانستان را طبق قوانین و راه ورسمهای    بین ا لمللی   به رسمیت به شناسند .

         زنده یاد  ببرک  کارمل  نیز ازین  موضع ا صولی  ح.د.خ. ا و جمهوری دموکراتیک  افغانستان  دربرابر گرایشهای  واپسگرایانه  گربا چوف  وشرکای  سیاسی او به مقیاس جهانی و ملی  به سود سیاست  نواستعماری جنرال ضیاء هرگز پسروی نکرد وعقب نه نشست؛  ولی  ضیا ءالحق طبق امر ونهی باداران  انگلیسی خود درقبایل به  خیمه بندی  و تبلیغات زهرآگین   "  جنگ تجاوزکارانه "  آغاز نهاد  واز قضاء ، با جنرال اختر ودیگر تجاوزکاران  پاکستان وانگلیس  به  شیوه ی مرموزی  ، دریک سانحه ی هوایی  چشم ازجهان فروبست و بزودی راه  جهنم  را درپیش گرفت .

          با  درک  این واقعیتهای  تلخ  تاریخی  ،  به مبلغان  یکسر وملیونهای  زبان تبلیغاتی  جامعه جهانی(!)  دراین جا وآن جا  باهمه افتخار وبه بانگ رسا  میتوان گفت  که رهبران  حزب دموکراتیک خلق افغانستان،  در راه دفاع از آزادی ملی ، تمامیت ارضی وحاکمیت ملی  مردم  میهن، همو اره " سرهای پرشور خودرا  باخته اند،  نه سنگرهای  آتشین والماسهای " کوه نور"   تخت  وتاج   و  "  حاکمیت خلق خراسان" و  افتخار ها ی  تاریخی مردمان  میهن خویش را ؛

          ولی نخستین  مشروطه خواه  و  میهن پرستی  که  به فکر وذکر پاره کردن ابرهای  تیره وتاروسیاه افراط کاران مستبد  افغانستان شد نام  و تاریخ "  خراسان " کهن واسلامی را    زنده  کرد میرغلام محمد  غبار فقید بوده است. یکی از پژوهشهای تاریخی  وسودمند زنده یاد  میرغلام  محمد غبار همانا  پژوهش ،  تألیف  وطبع  رساله ی آگاهی بخش ایشان  مشهور به " خراسان " میباشد  .

         کلمه  خراسان  مرکب از اسم "خور"  یعنی آفتاب و " آسان " جای طلو ع خورشید باشد  و خراسان در فارسی قدیم "  سرزمین مشرق آمده " است.  این رساله  آگاهی آفرین  وبیداری بخش ، درسال 1326  خورشیدی ، درست 65  سال پیش از امروز، با فهرستهای  مضامین  - مأ خذ ها و کتب ، توسط  اداره  ی  "  نشرات مجله ی آریانا  " در  46   صفحه  طبع واز سوی انجمن تاریخ انتشار یافته است.   (3)                                                                            

         جمعیت خراسان

        جمعیت  جوان  دیگری نیز  به نام " جمعیت  خراسان " در سال 1331  خورشیدی  در  "  باغ  بابر"  جوانه زد. این جمعیت توسط جوانان بیدار  کرانه های  کوکچه  و آموی خروشان   سازمان یافته بود.

        جاودان یاد محمد طاهر بدخشی ،  زنده یاد دکتور برنا اصفی، رضوان قل تمنا، شادروان وکیل گیلدی ترکمن، عبدالحکیم مجاهد مزاری ، غلام رسول سینایی ، روانشاد سلام تاشقرغانی    ( سلام  حاکم ) از اعضای برجسته ی" جمعیت خراسان  " بوده اند.

       خشم وخروش وواکنش عادلانه علیه سیاست فرهنگی طراز فاشیستی محافل حاکمه کهنکار  افغانستان؛

      - پرخاش علیه نابرابری  حقوقی  ،افراطکاریهای مستبدانه وظلم ملی محمد گل مهمند، وفساد دستگاه بیروکراتیک - نظامی دولت؛

      - مبارزه برای تأمین حقوق وآزادیهای دموکراتیک  مردم ،  گوهر مبارزات سیاسی اجتماعی وملی این سازمان نورسته بوده است.

       شگوفه های این نهضت نور

مقالات مرتبط

...

به گواهي تاريخ ازبدوي خلقت تصنوعي كشوري درپيرامون افغانستان بنام پاكستان در(١٩٤٧)، كه وارث استعمارخو... ادامه

...

برکشيدن اميرعبدالرحمان خان درقدرت وحمايت از حاکميت خونبارش بوسيله انگليسها،که منجربه امضای معاهدات ن... ادامه

...

مبارزه ی مردم افغانستان دربرابر دومين تجاوز انگليس که پيروزی نظامی را در سنگرهای نبرد و شکست سياسی ن... ادامه

...

امير شيرعلی خان بعد از فوت پدر در 12 جون 1863 درهرات، در حالی که وليعهد وی دراين زمان بود، پادشاهی خ... ادامه

...

خورشید " خراسان " اگرکه دردهه ی آخر قرن 19 به اساس پژوهش مستند محترم عبدالحمید مبارز، از پشت اب... ادامه