بخش سوم و پايانی صدارات محمد داوود خان یادداشت مترجم

 

بخش سوم و پايانی صدارات محمد داوود خان

یادداشت مترجم

 

اینک بخش پایانی ترجمهء کتاب « صدارت سردار محمد داوود خان ۱۹۵۳-۱۹۶۳ خدمت خوانندگان ورجاوند پیشکش میگردد. دراین بخش با تذکر دستاوردهای پهناور سردار محمد داوود خان به اشتباهات گسترده و تباهکن وی در قبال پاکستان و بدلیل داعیهء پشتونستان، با درنظرداشت موقف شدید امریکا و روابط تنگاتنگ با اتحادشوروی پرداخته شده است. مترجم بیشتر از آنچه در متن کتاب توسط نگارندهء ارجمند اکتر پویا آمده ننوشته و فقط نکاتی برجسته از لابلای کتاب را در اینجا  ردیف مینماید:

٭- سیاستی که شالودهء آن همکاری با اتحادشوروی بود، به پندار رییس حکومت (افغانستان) نزدیکی افغانستان با اتحادشوروی باعث نگرانی ایالات متحده و غرب شده و در نهایت محمد داوود تصمیم داشت در موقف واشنگتن نسبت به حمایت از پاکستان تغییر بمیان آید. مگر انکشاف بعدی حوادث نشان دادند که ایالات متحده نه تنها سیاست دفاع اش از را پاکستان پیرامون پشتونستان دگرگون نه کرد بلکه تقویه حمایت نظامی آنرا تحکیم هم بخشید.

٭- در چرخش داوود به سوی اردوگاه سوسیالیستی برخوردهای سخت، دور نا اندیشانه، غیر محتاطانه و بیشتر خشن و توهین آمیز دیپلماسی امریکایی با افغانستان آنروزه و شخص محمد داوود نقش عمده را داشتند.[1] باوجود تلاش مخالفان محمد داوود در درون کشور و خارج از آن که به وی تاپه «سردار سرخ» را ویا حتی بیشتر از آن رهبر سیاسی که بدون قید وشرط به اتحادشوروی وابسته بوده و به «شورویها تمام عرصه های زندگی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی افغانها را داده است»، زدند، در واقعیت او بمثابه میهندوست حقیقی مشی پیگیرانه، خلل ناپذیر و بکلی مستقلانه را که پاسخگوی منافع ملی کشور در عرصه سیاست داخلی و خارجی بود، پیشبرده و هیچگاهی شخص هوادار شوروی و بویژه که «سرخ» نبود.

٭- صدراعظم داوود با برقراری مناسبات نیکو با اتحادشوروی پیش از هرچیز میخواست توانمندی (پوتنسیال) نظامی- سیاسی همسایهء نیرومند شمال را به حل معضلهء پشتونها جلب کند. چنانچه محمد داوود در جریان مذاکرات رسمی و غیررسمی مخفی و گفتگوهایش بارها به جانب شوروی کمک مشورتی شان را پیرامون راه اندازی و پیشبرد جنگ پارتیزانی در مناطق قبایل پشتون در خاک پاکستان را مطرح میکرد. او در این موارد نیتش را مبنی بر مجبور ساختن پاکستان به پذیرش شرایط کابل پیرامون قضیه پشتونستان، پنهان نمیکرد.[2]  

جانب شوروی در همهء مراحل طرح این مسأله همواره از دادن  کمک بطور قاطع خودداری میکرد. چنانچه در جریان سفر ماه اکتوبر سال ۱۹۶۱ هیأت عالیرتبهء شوروی به کابل در رأس مارشال و.د. سوکولوفسکی به محمد داوود مستقیماً خاطرنشان شد که تأکید وی برای حل نظامی معضله پشتونستان نتیجه یی ببار نیآورده و تلاشهایش برای دردادن جنگ پارتیزانی درخاک پاکستان که عضو پیمان سیاتو است، باعث کشاندن پای اتحادشوروی به جنگ پهناور در منطقه که میتواند به جنگ سوم جهانی بیانجامد، شود.[3] همچنان به درخواست محمد داوود برای تدریس شیوهها و اشکال جنگ پارتیزانی برشالودهء تجارب جنگ کبیر مهینی شوروی بادرنظر داشت مشخصات جغرافیایی منطقه به افسران افغان توسط آموزگاران شوروی پاسخ قاطع رد داده شد.

٭- افغانستان در سالهای ۱۹۵۰- ۱۹۶۰ روابط دیپلماتیک را با بیش از ۴۰ کشور برقرار نموده بود. آنچه مربوط به ابرقدرتها میشود، باید گفت که در دورهء زمانی یادشده این مناسبات همگون نبودند. از نگاه سیاسی و ایدیولوژیکی کابل به هیچیک از اینها وابستگی نداشت، گرچه محمد داوود خان تلاش مینمود هم از واشنگتن و هم از مسکو کمک بدست آورد. مگر ایالات متحده کمک به افغانستان را به قبول پیش شرطهای معینش مبنی بر شمولیت در بلوکهای نظامی سنتو و سیاتو و خودداری از داعیهء پشتونستان مشروط میساخت. داوود خان نه تنها خواستار کمکهای مادی و نظامی- تخنیکی از ایالات متحده و اتحادشوروی بود، بلکه پشتیبانی آنان را در امر سیاستش پیرامون پشتونستان نیز میخواست که فقط از سوی اتحادشوروی محسوس بود. 

٭- افغانستان در دورهء صدارت محمد داوود خان دوباره به مسأله پشتونستان پرداخت. پندارها، مرامها و سیاست محمد داوود پیرامون «معضل پشتونستان» که منافع کمتر از نیمِ نفوس افغانستان را هم بازتاب نمیکرد، باعث تیره گی مناسبات افغانستان با پاکستان که با آنکشور افغانستان روابط تنگاتنگ ملی و مذهبی داشت، شد.[4]

٭- در مسأله مرزهای دولتی پاکستان به اصل تغییر ناپذیر حقوق بین المللی دولت وارث استدلال میکرد. کرسی نشینان کراچی (پایتخت آنزمان پاکستان، مترجم) به معاهدات بیشمار عقد شده میان ادارهء هند برتانوی و زمامداران افغان (در گذشته) اشاره میکردند. بویژه معاهدهء عقد شده در پاییز سال ۱۸۹۳ میان امیر عبدالرحمان خان و نماینده زمامداران برتانوی م. دیورند دراین راستا نقش تعیین کننده داشت.

بنابر این موافقتنامه استعمارگران برتانیایی بخشی از خاکهای افغانستان را که در آن بیشتر قبایل پشتون زیست داشتند، به هند برتانوی ملحق نموده و کنترول سیاسی بالای قسمت بزرگ قوم پشتون را بدست آوردند.

افغانستان عهدنامه فوق را فقط در سال ۱۹۱۹، زیر فشار اوضاع (بعلت خطر جنگ جدید با انگلستان) برسمیت شناخت. مگر در سال ۱۹۴۹ کابل مواقتنامه های پیشین افغانستان- بریتانیا را باطل شمرده و اعلام کرد که خط دیورند را همچون مرز پاکستان- افغانستان برسمیت نمیشناسد.

٭- داوود خان و حکومتش رسماً از جنبش آزادیبخش ملی پشتونهای برون مرزی با اتکأ به فورمول عدم شناخت پشتونستان به مثابهء بخشی از پاکستان، بدون اینکه این پشتونها خود دراین امر علاقمندی داشته باشند، پشتیبانی میکردند،. همینگونه با تأکید باید نوشت، که موضوع آزادی کامل پشتونستان بشکل علنی و رسمی نه از سوی محمد داوود و نه از سوی دیگر زمامداران دولتی افغان مطرح میشد.

٭- در ماه اکتوبر سال ۱۹۵۳ محمد داوود خان در مصاحبه با تحلیلگر امریکایی جیمز سپین[5] پندارش را نسبت به پشتونستان بیان کرد. بگفتهء این تحلیلگر او در این مصاحبه اش بسیار خونسرد بوده و به پاکستان پیشنهاد کرد در مورد پشتونستان یک ریفراندوم را راه اندازی کند. در این مصاحبه صدراعظم تلاش میکرد علاقمندی امریکاییها را جلب کند، چون او سخت از همکاری نظامی ایالات متحده با کشورهای همسایه ایران و پاکستان در هراس بود. وی از عدم همکاری نظامی امریکا با افغانستان گلایه میکرد. تحلیلگر امریکایی میگفت که محمد داوود خان نمیدانست، چرا امریکا به افغانستان ارزشی قایل نیست. صدارعظم افغانستان میگفت که امریکاییها سیاست شان در قبال افغانستان را پیش از اینکه افغانستان اولویتهایش را در سیاست خارجی با ابر قدرتها برگزیند، باید معین کنند. او میگفت که رفع اختلافات پیرامون پشتونستان به سیاست صادقانه پاکستان در این مسأله وابسته است. صدراعظم داوود هم در این مصاحبه و هم در گفتگوها با جانب پاکستانی موقف متعادل را در مورد پشتونستان مراعات میکرد.

٭- و ایالات متحده بالآخره موفقش را درقبال افغانستان و پاکستان مشخص ساخت. بتاریخ ۱۹ می سال ۱۹۵۴ امریکا با پاکستان موافقتنامه کمک نظامی را عقد نمود. این امر باعث نگرانی جامعه و زمامداران افغان شد که آنرا بمثابه خطر به صلح و امنیت منطقوی تلقی میکردند.[6] 

٭- پس از عقد پیمان ترکیه- پاکستان که زیر سرپرستی امریکا صورت گرفت، فشار بالای افغانستان بیشتر شد تا انکشور را برای پیوستن به این پیمان و خودداری از سیاست بیطرفی وادارند.[7]

باید خاطر نشان گردد که جنبش پشتونستان در رأس فقیرِ ایپی که مبارزه اش را در کوهستانهای منطقهء عشایر پیش میبرد، بیشتر یک جریان قبیله یی بود تا ملی. هنوز ملت واحد پشتون وجود نداشت، و نه همهء قبایل و سران آنها از پندار مبنی بر ایجاد دولت واحد پشتون، آنهم بدون شالودهء دینی دفاع میکردند. کوهنشیان ایجاد حکومت اسلامی پاکستان را چیزی دیگر بغیر از حکومت بیگانهء انگلیس میپنداشتند. برای پشتونها مبارزه بر ضد حکومت همکیش دشوار بود، چون شعار جهاد دیگر جذبه نداشت. گرچه فقیرِ ایپی قادر شد در ماه جنوری ۱۹۵۰ تمام نیروهای پاکستانی را از منطقه قبایل بیرون کند، با آنهم مجبور شد، واقعیت الحاق وزیرستان را به تشکیل پاکستان بپذیرد.

٭- جنبش پشتونستان در کوهستانها را پژوهشگر سویدنی ای. یانسون «تجارت کهن سیاسی اسپها»[8] مینامد. این جنبش بیشتر در خارج از ساحه قبایل پشتون پاکستان در افغانستان حمایت میگردید و همچنان هند و اتحاد شوروی بنوبهء خود آنرا در این راستا پشتیبانی میکردند.    

٭- افغانستان در دورهء صدارت محمد داوود خان دوباره به مسأله پشتونستان پرداخت. پندارها، مرامها و سیاست محمد داوود پیرامون «معضل پشتونستان» که منافع کمتر از نیمِ نفوس افغانستان را هم بازتاب نمیکرد، باعث تیره گی مناسبات افغانستان با پاکستان که با آنکشور افغانستان روابط تنگاتنگ ملی و مذهبی داشت، شد.[9]

 

 

 

 

 

 

خلیل وداد جنوری سال 2016 شهر لاهه

۳.۲ مناسبات افغانستان با کشورهای غربی

در مرحلهء نخستین حکومت محمد داوود افغانستان و آلمان غرب  فعالانه بهم نزدیک شدند. در سال ۱۹۵۴ در لندن میان سفارتهای دو کشور تبادله نامه ها پیرامون برقراری مناسبات دیپلماتیک صورت گرفت. در ماه سپتامبر ۱۹۵۴ حکومت  افغانستان اگریمان سفیر جمهوری فدرال آلمان هِرمان کیورینگ را صادر کرد.[10] همچنان پس از نیم سال حکومت آلمان غرب اگریمان وزیر صحت عامه غلام فاروق را که بحیث سفیر افغانستان در بن تعیین شده بود، نیز صادر نمود.[11] بقول روزنامه انیس در ماه دسامبر سال ۱۹۵۴ سرپرست وزارت اقتصاد عبدالرووف هنگام سفر به آلمان غرب طی یک کنفرانس مطبوعاتی از گسترش همکاریهای اقتصادی میان افغانستان و آلمان فدرال در عرصه های پلانگذاری و ساختمان مؤسسات صنعتی، راهها، ساختارهای آبرسانی وغیره پروژهها در ولایات شمال افغانستان سخن زد.[12]

در ماه اکتوبر سال ۱۹۵۵ سرپرست وزارت مالیه عبدالملک و رییس ادارهء تجارت وزارت اقتصاد ملی محمد سرور به آلمان غرب برای یک سفر کاری رفتند.[13]

همچنان در اکتوبر ۱۹۵۵ وزارت فواید عامه افغانستان با شرکت آلمانی «کوکس» قراردادی را در بارهء کارههای پژوهشی و آماده سازی طرح پروژه آبیاری امضأ نمودند.[14] در همانسال برمبنای قرارداد عقد شده با کمپنی «کوکس»، نخستین گروه انجنیران آلمان غربی برای طرح پروژه ساختمان میدان هوایی به کابل آمدند.[15] برعلاوه وزارت فواید عامه قرارداد دیگری را با شرکت آلمانی زیمنس دربارهء ساختمان عمارت نو مهمانخانه کابل و ساختمان جدید با تجهیزات نو تیلفونخانه مرکزی عقد نمود.[16] همچنان با شرکت نامبردهء زیمنس قرارداد ساختمان خط تیلفون میان کابل- مزار شریف[17] و تمدید خط تیلفون- تلگراف میان کابل- قندهار- سپین بولدک بسته شد.[18]

در سال ۱۹۵۷ هیأت اقتصادی آلمان فدرال به کابل آمد.[19] به منظور گسترش همکاریهای تخنیکی، اقتصادی و بازرگانی در ماه می همان سال نیروگاه برق سروبی که بهمکاری شرکت زیمنس ساخته شده و برق کابل را تأمین میکرد، به بهره برداری سپرده شد. در مراسم گشایش این نیروگاه رییس شرکت پیتر فون زیمنس شخصاً  اشتراک کرده بود.[20] در همانسال شاروالی (شهرداری) کابل قراردادی را با شرکت نامبرده برای تأمین تجهیزات برقی و دستگاههای سینمایی[21]، تنویر شهر و همچنان تهیهء دستگاههای رادیویی موج کوتاه بست.[22] علاوه بر این میان شاروالی کابل و شرکت آلمانی دیگر موسوم به «هاینمان» نیز قراردادی پیرامون ساختمان مرکزگرمی آبی مسجد جامع پل خشتی امضأ شد. [23]

در سال ۱۹۵۷ میان افغانستان و آلمان فدرال معاهدهء تأمین وسایل سیستم کانالیزاسیون کابل و همچنان میان شرکت کوکس و وزارت فواید عامه قراردادی پیرامون ساختمان و بازسازی پوهنتون (دانشگاه) کابل عقد شد. [24]

همچنان آلمان غرب به افغانستان در آموزش قطعات و واحدهای وزارت داخله کمک فعال میرساند. در سال ۱۹۵۷ بنابه دعوت قوماندانی عمومی ژاندارم و پولیس مشاور آلمانی در امور ژاندارم آلبرت ویزیل به کابل آمد.[25]

بکمک آلمان غرب در کابل مکتب میخانیکی ساخته شد که مدیر آن کارشناس آلمانی هِرمان دیتریخ بود. پسانها کاردار سفارت آلمان فدرال از مکتب میخانیکی بازدید کرده و به رییس تعلیمات تخنیکی و وزیر معارف محمد حیدر مواد آموزشی بصریِ تخنیکی را با تجهیزات لابراتواری بخشید.[26]

طوریکه از نمونه های بالا برمیآید، محمد داوود علاقمندی اش را به آلمانها پنهان نکرده و در زمان صدارتش بطور همه جانبه میکوشید تا این مناسبات را گسترده ترساخته و تحکیم بخشد.

مناسبات افغانستان با کشور بزرگ دیگر غربی- فرانسه بنابر سیاست سرکوبگرانهء حکومت آنکشور در مراکش (مغرب) و الجزایر و بدلیل انکه حکومت افغانستان از تلاشهای مردم مسلمان اینکشور برای استقلال پشتیبانی میکرد، تیره بود. در ماه سپتامبر ۱۹۵۵ وزارت خارجه افغانستان به سفیرانش در فرانسه، انگلستان و ایالات متحده امریکا دستور داد که به حکومات اینکشورها نگرانی حکومت افغانستان بعلت رویدادهای شمال افریقا را بیان نمایند.[27] در سال ۱۹۵۶ صدراعظم هند ج. لعل نهرو پیشنهادی را مبنی بر حل صلح آمیز مسأله الجزایر طرح کرد، که هدف آن پشتیبانی از دولتهای شمال افریقا برای استقلال شان بود. افغانستان ازین ابتکار حمایت کلی اش را اعلام کرد.

مگر صرفنظر از موضع جدی حکومت محمد داوود خان در برابر سیاست استعماری فرانسه در مراکش و الجزایر و پشتیبانی کابل از موضع مصر در مسأله کانال سویز، افغانستان میکوشید با فرانسه مناسباتش را گسترده سازد. چنانچه بتاریخ ۶ جنوری سال ۱۹۵۹ نخستین قرارداد بازرگانی و همکاری تخنیکی میان افغانستان و فرانسه عقد شد. این قرار داد را ازسوی افغانستان وزیر تجارت شیرزاد و از طرف فرانسه سفیر فرانسه در کابل کریستیان بِل امضأ نمودند.[28]

تا اینزمان افغانستان در درازنای سالیان زیاد بصورت عنعنوی مناسبات گرم با فرانسه داشت، بویژه در عرصه های تخنیکی، فرهنگی و علمی. آموزگاران، طبیبان و باستانشناسان فرانسوی در افغانستان کار کرده و به افغانها در بخشهای گوناگون کمک میکردند. بسیاری از دانشجویان افغانی و منجمله شخص ظاهرشاه و صدراعظم  محمد داوود همانسانیکه پیشتر یادآوری شد در فرانسه آموزش دیده بودند.[29]  آنها از نزدیک با فرهنگ و رسوم فرانسه آشنایی داشتند که در امر داشتن مناسبات دوستانه میان دوکشور مؤثر بود.

در هنگام صدارت محمد داوود مسأله انکشاف مناسبات متقابلاً مفید میان افغانستان و فرانسه وعقد قراردادی برای همکاریهای بازرگانی و تخنیکی بمیان آمد.[30] عقد قرارداد یاد شده بتاریخ ۶ جنوری سال ۱۹۵۹ گام مهمی در راستای تحکیم روابط میان دو کشور بود. با بستن این قرارداد، افغانستان امکان آنرا بدست آورد تا نه تنها کمکهای تخنیکی را بدست آورد، بلکه میتوانست به فرانسه، مواد خام مانند پشم، پنبه، قره قل، پوستهای حیوانات دیگر، میوهای خشک، نباتات دارویی و دانه های روغنی که فرانسه به آنها ضرورت داشت صادر کرده و از آنجا فرآوردههای صنعتی فرانسوی مانند تجهیزات و وسایل ساختمان بند و انهار، ابزار برقی، سامانها و ماشینها برای پیشبرد کارهای عام المنفعه، وسایل تخنیکی برای کشف و استخراج نفت، تجهیزات و وسایل لازمی برای امور کشاورزی، مخابرات، هوانوردی، وسایل لازمی برای کشف معادن، تجهیزات برای صنایع نساجی، موترها، ظروف چینی، رابر، مواد کیمیاوی و خوراکی را وارد نماید.[31]

در زمانیکه نرخ فرانک پول رایج فرانسوی، کاهش یافته بود، این قرار داد عامل مؤثری در افزایش خریداری کالاهای فرانسوی شد که افغانستان هم به این فراوردهها و هم فروش کالاهای افغانی سخت ضرورت داشت.

در آنروزها در بسیاری از کشورهای جهان از رهبر کاریزماتیک فرانسه جنرال دوگل به نیکی یاد میکردند. زمانیکه او بقدرت رسید حکومت محمد داوود خان امیدوار بود که معضل الجزایر حل و فصل خواهد شد. در آنوقت مردم الجزایر برضد تسلط فرانسه مبارزه میکرد. زمانی که جنرال دوگل پست نو اش را احراز کرد، مبارزه در الجزایر حادتر از گذشته شد.[32] حکومت محمد داوود همانند کشورهای بیشمار اسلامی نگران آن بود که رهبر نو فرانسه کدام مشی را پیشرو خواهد گرفت.  گرچه رهبری فرانسه در آنزمان به فعالیتش برضد جنبش آزادیبخش الجزایر ادامه داد، مگر محمد داوود امیدوار بود که حکومت فرانسه به اقدامات عاقلانه یی برای حل این معضل دست یازد. در نتیجه این مسأله مطابق خواست مردم الجزایر حل و فصل شده و آندولت استقلالش را بدست آورد.

مقالات مرتبط

...

آقايان جورج دبليو بوش و زلمی خليلزاد، که گردانندگان اصلی چرخ تاريخ پر ازخون و حقارت و زندگی اسارت با... ادامه

...

(درانتخابات رياست جمهوری و پارلمانی جعل و تقلب بحدی صورت گرفت که حامد کرزی درحالی که در جايگاه چهارم... ادامه

...

حادثۀ فاجعه بار 11 سپتامبر 2001 بر مرکز تجارت جهانی در نيويارک، اثرات مخرب پايه داری برتحولات سياسی... ادامه

...

رويداد 11 سپتامبر2001 دوره تسليمی قدرت را از ارتجاع سياه، به غارتگر سپيد به نمايش گذاشت. ادامه

...

به تاريخ 16 قوس 1380 مطابق 7 دسامبر 2001 حکمروايی پنج ساله امارت سياه طالبان پايان يافت. قندهار، هلم... ادامه

...

انتقال قدرت از مجاهدين به طالبان توسط پاکستان و امريکا و ادامه جنگهای خونين و ويرانی کشور:      ط... ادامه

...

طوری که در بخش قبلی تذکر رفت، شورای رهبری تنظيم های هفت گانه مقيم پيشاورپاکستان در منزل نوازشريف نخس... ادامه

...

قبل ازآمدن مجددی به کابل، گلبدين حکمتيار با تصميم تنظيم های جهادی پاکستان، مبنی بر تشکيل شورای انت... ادامه

...

کودتای 14 ثور 1365 ـ نقش عوامل داخلی در راه اندازی آن: کودتا چگونه صورت گرفت؟ چرا تصميم دو جنرال... ادامه

...

جنگ قدرت در درون حاکميت؛ عروج خونبار و سقوط مرگبار حفيظ الله امين و باند جنايتکارش ( از 25 سنبله... ادامه

...

روز نهم ماه می 1946 برابر با 19 ثور 1325 خبر استعفای محمد هاشم خان صدراعطم بنابرخرابی وضع صحی وی از... ادامه