مرُوری بر رخداد های خونبار سه سده ی اخير خرُاسان ديروز وافغانستان امروز(بخش دهم)

عبد الواحد فيضی

مرُوری بر رخداد های خونبار سه سده ی اخير خرُاسان ديروز وافغانستان امروز

از برچيدن بساط اشغالگران کهن تا افتيدن به دام غارتگران نوين!

ويا:از برخاستن ميرويس خان برضد صفویها تا خميدن اشرف غنی در پابوسی امريکايیها

(1709 ـ 2018)

(بخش دهم)

ازآغازجنبش مشروطيت دوم تا پيکارآزاديخواهانۀ مبارزين افغانستان!

        دوران زمامداری شاه امان الله (فبروری 1919ـ جنوری 1929)

     طوری که  دربخش اول اين مقال گفته شد، به ادامۀ فعاليت طرفداران نهضت مشروطيت اول؛ مشروطيت دوم، سه هدف عمده و اساسی:(تبديل سلطنت مطلق العنان به نظام مشروطه؛ تحصيل استقلال سياسی، تأمين حقوق و آزادی های فردی؛ نشر و اشاعۀ فرهنگ جديد و وارد شدن افغانستان درشاهراه تکامل و پيشرفتهای اقتصادی- اجتماعی) را دردستورکارش قرارداد؛ اميرحبيب الله خان را که به يک مانع بزرگ دربرابرتحقق اين خواستهای ترقيخواهانۀ نهضت و حزب سری ملی قرار گرفته بود؛بدين شرح ترور و ازميان برداشت:

    ساعت 3 شب پنج شنبه اول حوت 1297 مطابق21 فبروری 1919 ترسايی اميرحبيب الله خان که در خيمه اش درشکارگاه کله گوش لغمان در استراحتگاه خوابيده بود، بقتل رسيد؛ در همين روز جنازه وی با هدايت نايب السلطنه به جلال آباد منتقل و همزمان با مراسم تدفين امير مقتول، سردار نصرالله خان نايب السلطنه خود را بحيث جانشين امير اعلان و نخست سردار عنايت الله خان معين السلطنه و به تعقيب وی ساير اراکين حاضر در دربار جلال آباد، مراسم بيعت را بنام سردار نصرالله خان انجام دادند.

     امير جديد در همين روز توسط نامه ی موضوع قتل امير حبيب الله و جانشينی خودش را بحيث پادشاه افغانستان به وايسرای هند فرستاد گفت:«همگی مرا به سلطنت انتخاب نمودند؛ تعلقات حکومتين را مانند سابق انشاء الله دوستانه قايم خواهم داشت.

روز ديگر(جمعه) فرامين شاه جديد درولايات افغانستان ارسال و از کشته شدن شاه سابق و نصب شاه جديد اعلام نمود و بيعت طلب کرد؛ در حاليکه در همين روز سردار امان الله خان عين الدوله در شهرکابل سلطنت خود را اعلام کرده بود.

     اميرنصرالله خان يک فرمان رسمی و يک مکتوب خصوصی توسط شجاع الدوله خان فراشباشی بعنوان عين الدوله فرستاده و در فرمان رسمی حادثه کشته شدن امير حبيب الله خان وانتخاب خودش به پادشاهی و در نامه خصوصی تعين يک هيأت مشاور را برای عين الدوله وفرستادن بيعت مردم در جلال آباد تذکر داده بود....

     شجاع الدوله خان به ساعت ده صبح جمعه به کابل رسيد وبا عين الدوله ملاقات کرد. اين همان شخصی است که گفته می شد عضو جمعيت سری دربار و همکار عين الدوله و کشنده امير حبيب الله خان است....

     در24 جمادی الاول[7 حوت] شجاع الدوله خان وغلام محمد خان پنچات باشی ازکابل با دو کاغذ، يکی نقل بيعت نامه مردم و مامورين ملکی ونظامی کابل بنام اميرامان الله خان و ديگر مکتوبی از افسر و مامور و نمايندگان اهالی کابل بعنوان نايب السلطنه، به جلال آباد فرستاده شد. اينها در عرض راه خطوط تلفون را قطع می کردند و سواران جلال آباد را که به حفاظت راهها گماشته شده بودند، برفتن کابل و بيعت به اميرامان الله خان تشويق می کردند؛ درحالیکه درهمين روز درجلال آباد مراسم تاج پوشی اميرنصرالله خان با آتش توپها بعمل آمده بود....

امير نامه ی عنوانی خود را بخواند که نوشته شده بود:

     جناب نايب السلطنه صاحب.... بعد از انصراف تحقيق درمورد کشته شدن امير حبيب الله خان و اغماض نايب السلطنه ازحق سلطنت موروثی پسرانش و قبول بيعت برای خود، حرف زده شده و درآخر گفته شده بودکه: ما همه دست بيعت به اميرالمومنين امير امان الله خان داده ايم؛ شماهم از انديشه امارت گذشته در بيعت عمومی امضا نمائيد والا مسئوليت و ذمه واری خونريزی به گردن شما خواهد بود. اين تنها نبود؛ شجاع الدوله خان در حين تفصيل شفاهی اوضاع کابل بحضور نايب السلطنه، ضمناً از اعلان استقلال امان الله خان و جوش و هيجان مردم و غليان سپاه کابل سخن ها راند.

     اما نايب السلطنه مايل به خون ريزی نبود. گرچه طرفداران او نقشه جنگ را طرح نموده بودند... اما سردار نصرالله خان نپذيرفت و گفت اگرمن برای گرفتن تاج و تخت بجنبم تمام سرحدات شرق کشور در زير پرچم من جمع خواهند شد؛ ولی ريختن خون در افغانستان بنفع اسلام نيست؛ لهذا من از پادشاهی که بالای خون بنا گردد گذشتم.» (1)

     بدينگونه سردار نصرالله خان نايب السلطنه در8 حوت 1297 مطابق 28 فبروری 1919 و يک روز بعد سردار عنايت الله خان و سردار حيات الله خان، پسران امير مقتول، بيعت نامه های خود را بعنوان امير امان الله خان به کابل ارسال و متعاقباً خود آنان نيزدر 8 مارچ از جلال آباد به کابل منتقل و سرراست داخل حرمسرای ارگ شدند. عنايت الله خان نخست تحت نظارت قرار گرفت وسپس به آغوش فاميلش منتقل گرديد؛ وليک نايب السلطنه بدون کدام جرم وگناهی، درارگ زندانی شد؛ محاکه و شکنجه ی روحی گرديد، تا بمُرد.

     اما، شهزاده امان الله، شخصيت مرکزی و توانمند جمعيت سری دربار، با دستيابی به قدرت، برنامۀ کاری خود را درزمينۀ پياده نمودن اهداف ذکرشده حزب سری ملی پيش از رسيدن اعضای خاندان سلطنتی، در 28 فبروری 1919 اين گونه اعلام نمود:

     «ای ملت معظم افغانستان! من هنگام شهادت پدروکالت سلطنت را درکابل داشتم واکنون به اصالت آن بارسنگين امانت را متوکلاً و معتصماً بالله بعهده گرفتم. وقتيکه ملت بزرگ من تاج شاهی را برسر من نهاد، من عهد بستم که بايستی دولت افغانستان مانند ساير قدرتهای مستقل جهان، درداخل و خارج کشورآزاد و مستقل باشد، ملت افغانستان درداخل کشور آزادی کامل داشته و ازهرگونه تجاوز وظلمی محفوظ و مردم فقط بايد مطيع قانون باشند وبس. کار اجباری و بيگاردرتمام رشته ها ممنوع و ملغاست. حکومت ما درافغانستان اصلاحاتی خواهد نمود که ملت و مملکت ما بتوانند دربين ملل متمدن جهان جای مناسب مقام خود را حاصل نمايند. من دراجراآت امورکشورمشورت را بحکم وشاورهم فی الامر رهبرقرارخواهم داد.  ای ملت عزيز و ای قوم باتميز درحفظ دين و دولت و ملت بيدار و درنگهبانی وطن خويش هوشيارباشيد. من از خداوند برای شما و اهل اسلام و کليه بنی نوع انسان خير وسعادت ميخواهم...» (2)

سوقيات سپاه افغانستان 1919

     شاه امان الله همينکه حمايت مردم و سپاه را درداخل، بهبود اوضاع را درمقياس منطقه وبين المللی، بويژه پيروزی انقلاب سوسيالستی اکتوبر 1917 را درهمسايگی افغانستان به نفع آزادی مملکت درک نمود؛ بتاريخ 3 مارچ 1919 طی نامه ای عنوانی نماينده ی دولت انگليس درهند، خواهان تجديد نظر درمعاهده ی 1905، يعنی استقلال افغانستان گرديد. وی بمجرد استنکاف دولت انگليس ازدادن جواب و درک تحرکات نظامی قوای دشمن درسرحدات شرقی و جنوبی افغانستان؛ بدون تعلل  به سوقيات سپاه درآن سمت ها مبادرت ورزيد، که درنتيجه ی آن قيام سوم مردم آزاديخواه افغانستان برضد استعماگران انگليس بتاريخ 3 می 1919 آغاز و بتاريخ 3 جون همان سال، پيشنهاد متارکه و ختم جنگ ازجانب انگليسها ارائه ودرگام نخست معاهده ی صلح راولپندی در8 اگست 1919 بين نماينده های طرفين به امضاء رسيد؛ ولی از اين که معاهده مذکوربصورت يکجانبه، به نفع انگليسها انجام يافته بود؛ رئيس هيأت افغانستان مواخذه و مجازات گرديده، معاهدۀ دوم در22 نوامبر1921 ازجانب وزرای خارجۀ دو کشور، بداخل (14) ماده به امضاء رسيد، که درمواد اول و دوم آن چنين آمده است:

  - « ماده 1- دولتين عليتين برتانيه و افغانستان بالمقابل تمامی حقوق استقلال داخلی وخارجی يکديگر خود شانرا تصديق نموده محترم ميشمارند.

   - ماده 2- دولتين عليتين عاقدين بالمقابل سرحدات هندوستان و افغانستان را بطوريکه دولت عليه افغانستان بموجب ماده پنجم عهد نامه که بتاريخ 8 اگست 1919 عيسوی مطابق 11 ذيقعده الحرام 1337هجری درراولپندی انعقاد يافته است قبول کرده بود قبول مينمايند.»(3)

     متن مادۀ 5 قرارداد راولپندی:«دولت افغانستان سرحد بين افغانستان وهندوستان را که اميرمرحوم قبول نموده بودند، قبول مينمايند(!) ونيز متعهد ميشوند که قسمت تحديد نشده خط سرحد طرف مغرب خيبر در جائيکه حمله آوری ازجانب افغانستان دراين زمان واقع شد، بواسطه کميشن دولت بهيه برتانيه بزودی تحديد شود(!) و حدی را که کميشن دولت بهيه برتانيه تعيين نمايد قبول بکنند(!) عساکر دولت بهيه برتانيه براين سمت درمقامات حاليه خود خواهد ماند تا وقتيکه تحديد حدود مذکوربعمل بيايد.»(4)

    همچنان درمادۀ هفتم معاهدۀ 1921 آمده است:« هرماليکه بموجب مادۀ 6 منجانب دولت عليه افغانستان وارد کرده شود برای اينکه فوراً بافغانستان حمل کرده شود هيچ حق گمرک در بندرهای هندوستان برتانوی گرفته نخواهد شد....» (5)

   واما آگاهان سياسی و مورخان کشورمان را عقيده براين است که ما درعرصۀ نظامی قوت رزمنده گی و درميز مذاکرات ضعف سياسی خود را به نمايش گذاشتيم و« انگليس شکست نظامی خود را با يک فتح سياسی تلافی کرد» (6)

    وليک دريک اثر تاريخی ديگر چنين ميخوانيم:« بموجب احکام اين معاهده که درآن مواد مربوط به مناسبات سياسی دوکشوربا نهايت دقت و احتياط به شکل متوازن ترتيب يافته حکومت انگلستان سرانجام استقلال افغانستان را درامورداخلی و خارجی به الفاظ صريح و واضح تصديق نموده موافقت کرد که وزارت مختارهای دوکشور درپايتخت های يکديگر تأسيس گردد. درمقابل حکومت افغانستان هم به الفاظ واضح و صريح خط ديورند را به عنوان سرحد دوکشورتأييد نمود و به اين صورت ازتمام مدعيات خود درماورای خط مذکورمنصرف گرديد و دراين قسمت هيأت انگليسی ازکوشش هيأت افغانستان برای حفظ مساوات و تقابل در احکام عهد نامه ماهرانه به سود خود کارگرفت به اين معنی که درمادۀ يازدهم طرفين متعهد شدند تا درصورت اقدام به عمليات حربی عليه قبايل داخل حوزۀ شان قبلاً ازموضوع به طرف مقابل اطلاع بدهند واين چيزی بود که هرنوع ادعای افغانستان را دربارۀ داشتن روابط خاص با قبايل ماورای سرحد ديورند نقض می کرد. درقسمت تجارتی دولت برتانيه حق عبورمال التجارۀ مربوط به افغانستان را ازخاک هند تصديق نمود؛ اما درمورد اسلحه و مهمات حربی اين حق را به حصول اطمينان ازحسن نيت افغانستان وعدم استعمال سلاح و مهمات عليه هند مربوط ساخت و چنانچه بعداً خواهيم ديد ازاين قيد بعدها به زيان افغانستان بهره برداری نمود حتی درقسمت عبور اموال تجارتی افغانستان ازخاک هند هم افغانستان را به تاديۀ محصول گمرکی با اعادۀ آن پس ازخارج شدن مال ازهند مجبورساخت که وجوه هنگفتی از دارايی اين کشورهمراه دراختيارمقامات هندی قرارمی گيرد. اندکی پس از امضای اين عهد نامه نمايندگی های سياسی دو کشور به رتبۀ وزيرمختار درپايتخت های دوجانب تاسيس گرديد....» (7)

     بعد ازکسب استقلال سياسی افغانستان، خط سير حرکت طبقات و اقشار جامعه ازهم جدا گرديد. طبقۀ اشراف و فئودال و قشر روحانی وابسته به دربارسلاطين مستبد و ستمگرپيشين، با سلب شدن امتيازات مستمری شان، درضديت با دولت قرارگرفتند؛ ولی روشنفکران تحول طلب پيرو خط نهضت مشروطيت اول و دوم، که دارای نظريات مترقی و خواهان تحولات بنيادی درکشوربودند؛ شاه امان الله را درمورد تنظيم و تطبيق اهداف ترقيخواهانه ی دولت نوبنياد، ياری و مساعدت نمودند.

     مهمترين کاری که دراين دوره صورت گرفت، همانا تدوين اولين قانون اساسی افغانستان بود که« درجرگۀ کبير(872) نفری درجلال آباد مرکب ازنمايندگان ملت و اعضای حکومت تصويب و متعاقباً درجرگۀ کبير پغمان (منعقد درسرطان 1303 شمسی) به تصويب و امضاء رسيد...» (8) که بموجب اين قانون برای اولين باردرافغانستان قدرت بی حد و حصرسلطنت مطلقه درچهارچوب نظام شاهی توسط قانون و موسسات سياسی مثل هيأت وزرا و شورای دولت و محاکم محدود گرديد وبخشی ازحقوق و آزادی های دموکراتيک شهروندان، مانند آزادی بيان، نشرات، مصونيت مسکن و محرميت مکاتيب وغيره بصورت نسبی تأمين شد.

 همين گونه دراين دوره بود که تعدادی از قوانين ديگر به نام نظام نامه ها وضع و تصويب گرديد که در طرح و تدوين آنها نقش اعضای نهضت مشروطيت دوم، مانند محمود طرزی، عبدالهادی داوی، ميرسيد قاسم خان، عبدالرحمان لودين، تاج محمد پغمانی، ميرغلام محمد غبار، محمد انوربسمل وغيره بازتاب روشن دارد.

عبدالهادی داوی)

     دراين دوره پس ازانفاذ قوانين، به سلسلۀ تطبيق ريفورمهای ترقی خواهانه، دربخش فرهنگی نيز تحولات اساسی رخ داد:

     «طبق مادۀ 68 قانون اساسی نخستين افغانستان تحصيل معارف تا درجۀ ابتدائيه اجباری  و درپای تخت به علاوه ليسۀ حبيبيه، ليسه های امان و امانی توسط پروفيسران فرانسوی و جرمنی و استادان داخلی تاسيس گرديد. مکاتب رشدی غازی، رشديۀ استقلال، تلگراف، رسامی، نجاری، معماری، السنه، زراعت، دارالعلوم عربی، رشديۀ مستورات، رشديۀ جلال آباد، زراعت، رشديۀ قندهار، رشديۀ هرات، رشديۀ مزار شريف، رشديۀ قطغن، مکتب پليس، موزيک، قالين بافی، آرچتکت، تدبير منزل زنانه، مکتب طبيه، مستورات و بيشتر از 322 باب مکاتب ابتدائيه درتمام ولايات کشوربازشد. تعداد طلبۀ مکاتب ابتدايی تا (1927) به" پنجاو يک هزار" نفررسيد. درليسه ها ومکاتب رشدی ومسلکی " سه هزار " نفرطلبه تحصيل می کرد و اين غير ازمدرسۀ نظامی بود.

     ازسال 1923 تا 1927 کتب درسی ازطرف وزارت معارف طبع گرديد و مطبعۀ معارف تاسيس شد. چند صد نفر طلبۀ افغانی[افغانستانی] درممالک اتحاد شوروی، جرمنی، فرانسه، ايتاليا و ترکيه به حساب وزارت معارف مشغول تحصيل شد و سال ديگر يکعده دختران افغانی [دختران افغانستان] درترکيه به غرض تحصيل اعزام وفرستادن يک عده طلبۀ نظامی در انگلستان درنظر گرفته شد....

     همچنين دولت سينمائی درکابل و تياتری درپغمان داير کرد و سيزده جريده و مجله به مصرف دولت درکابل و ولايات منتشرساخت ازقبيل: ارشاد النسوان، اتحاد مشرقی، روزنامۀ افغان، مجلۀ معرف معارف (بعداً آئينه عرفان)، جريدۀ هفته وارامان افغان، مجلۀ اردو، جريدۀ اتفاق اسلام، جريدۀ اتحاد، روزنامۀ ابلاغ، جريدۀ بيد ار، روزنامۀ حقيقت، جريدۀ انتقادی ستارۀ افغان، جريدۀ طلوع افغان....» (9)

شاه امان الله در پغمان(12)

     برطبق مادۀ11قانون اساسی که گفته شده بود:« مطبوعات واخبارات داخليه مطابق نظامنامۀ مخصوص آن آزاد می باشد» درسال 1927 برای اولين بارجريدۀ هفته گی انيس ازطرف موسس و نويسندۀ آن غلام محی الدين انيس در12 صفحه و جريدۀ هفته وار نسيم سحر به مديريت احمد راتب درچهار صفحه، انتشاريافتند، که اکثر مقالات از جانب عبدالهادی خان داوی نوشته می شد.

     سياست خارجی شاه امان الله پس از استقلال افغانستان

     سياست خارجی دولت افغانستان، با الهام از رويدادها وعملکردهای داخلی آن و بويژه بعد از کسب استقلال افغانستان از زير سلطه ی انگليسها؛ برمبنای اتخاذ يک سياست مستقلانه پيرامون تأمين ارتباط و مناسات با کشورهای خارج، بمنظور برقرارکردن روابط سياسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی و نظامی اين کشوربا جهان خارج، تدوين ودر جاده ی عمل پياده گرديد:

     « اولين نتيجۀ عملی استقلال اين بود که افغانستان توانست با کشورهای مختلف جهان مناسبات سياسی، بازرگانی و فرهنگی قايم نموده دروازه های کشور را به روی افکار، انديشه ها، فرهنگ و تخنيک جديد باز نمايد. معارف محدود کشور گسترش يافت و در قدم اول ليسۀ جديدی به نام امانيه به کمک فرانسه درکابل تأسيس گرديد و کارحفريات آثار باستانی افغانستان در زير نظر شرق شناس معروف فرانسوی فوشه روی دست گرفته شد. همچنان کار شناسان آلمانی، ايتالوی و ترکی برای مهندسی زراعت و آمور حربی به کابل وارد شدند و ليسه امانی به کمک آلمان به ميان آمد.» (10)

    مناسات دولت جديد افغانستان با همه کشورهای جهان، ازجمله با همسايه غربی آن ايران برمبنای دوستی صادقانه و مناسبات حسنه برقرار و منجر به عقد معاهده مودت بين دولتين در اول سرطان 1300 مطابق 22 جون 1921 و مبادله سفرا در پايتخت های دوکشور گرديد.

     واما مناسبات با همسايه شمالی آن از اهميت ويژه ای برخوردار گرديد. زيرا پس از اعلان استقلال کشور بوسيله ی شاه امان الله، اتحاد شوروی نخستين دولتی بود که به تاريخ 27 مارچ 1919 استقلال افغانستان رابرسميت شناخت:«شاه امان الله خان در7اپريل کتباً پيشنهاد دوستی افغانستان را با دولت شوروی به عنوان رهبر بزرگ دولت انقلابی شوروی فرستاد؛ متعاقباً در20 اپريل با نامۀ ديگری به عنوان لنين از قصد افغانستان راجع به اعزام هيأت سفارت فوق العادۀ افغانی[ افغانستان] در شوروی سخن زد. لنين توسط  دو نامۀ مورخ 27 می خود به هردو پيشنهاد شاه امان الله جواب مثیت داد و از قصد دولت شوروی باعزام نمايند يی در افغانستان سخن گفت....

محمد ولی خان[رئيس هيأت دولت افغانستان] در10 اکتوبر وارد مسکو شد و در14 اکتوبر با شخص رهبر شوروی"لنين" ملاقات و مذاکره آغاز نمود. در27 نومبر لنين نامۀ ديگری به شاه امان تااه فرستاد و در14 دسمبر1919 براوين وزيرمختار شوروی وارد کابل گرديد....

     درهرحال روابط افغانستان و شوروی در28 فبروری1921 منجر به امضای معاهده دوستی و مودت دولتين گرديد و از آن پس اين مناسبات دوستانه منکشف تر گرديد....

وقتيکه قضيۀ جزيرۀ " درقد"(بين دريای آمو) مورد اختلاف نظر افغانستان و شوروی واقع گرديد و ازکابل سوقياتی به ولايت قطغن به عمل آمد، بازهم دولت شوروی جزيرۀ مذکوررا تخليه نمود و پروتوکول واگذاری اين جزيره بافغانستان در1926 بين دولتين امضاء گرديد. در27 نومبر سال مذکورقرارداد "بيطرفی وعدم تعرض" بين افغانستان و دولت شوروی امضاء شد و سال ديگر(1927) موافقه تأسيس " لين هوايی بين کابل و تاشکند" امضاء گرديد. ديگر مناسبات دولتين در فضای دوستی و اطمينان ادامه يافت....

     دولت افغانستان تا سال 1928 با عقد قراردادهای متعددی روابط خويش را با دولتهای جاپان، سويزراند، پولند، فندلند و ليبريا برقرار نمود؛ درحالی که با دول بزرگ اروپا قبلاً قراردادهای بسته بود: قرارداد مودت بين افغانستان و ايتاليا در3 جون 1921 بامضاء رسيد و قرارداد روابط سياسی افغانستان و فرانسه در28 اپريل 1922بسته شد؛ متعاقباً مواقت نامۀ امتياز حفريات فرانسه در افغانستان به تاريخ 9 سپتمبر1922 امضاء شد و فرانسوی ها در شقوق فرهنگی و صحی افغانستان سهم بارز ومؤثری گرفتند. طلبۀ افغانی[ افغانستانی] نيز در فرانسه مشغول تحصيل بودند. دولت جرمنی در افغانستان دوستانه استقبال می شد و قرارداد مودت بين دولتين در3 مارچ 1926 بسته شد؛ درحالی که سالها قبل متخصصين جرمنی در شقوق مختلف امور اجتماعی افغانستان مشغول خدمت بودند و طلبۀ افغانی[افغانستانی] در کشور جرمنی تحصيل می نمودند. جرمنی ها که بيشتر از دوصد نفر درافغانستان داخل کار شدند از طرف مردم افغانستان نيز حسن استقبال می گرديدند.

     دولت افغانستان با مساعی که نمود به زودی سفرا و قونسل ها و نمايندگان تجارتی افغانستان در ممالک عمده اروپا و آسيا مستقرگرديد و زندگی بين المللی او در ساحۀ وسيعتری آغاز نمود.»(11)

مقالات مرتبط

...

ساعت 3 شب پنج شنبه اول حوت 1297 مطابق21 فبروری 1919 ترسايی اميرحبيب الله خان که در خيمه اش درشکارگاه... ادامه

...

ده سال حاکمیت این دوره با وجود کمبودی ها و نواقص با تدوین و تصویب اولین قانون اساسی در کشور، ایجاد م... ادامه

...

اما، بعد ازمزدوری به متجاوزین اشغالگر امریکایی و بخاک وخون کشیدن مردم ومیهن ودرنهایت درموافقت کامل ب... ادامه

...

روسیه ( که وارث اتحاد شوروی پیشین است) و افغانستان از دیرباز روابط سیاسی و بازرگانی دارند. این مناسب... ادامه

...

چندی قبل مصاحبه که حاوی نظریات دلچسپی درزمینه استقلال افغانستان است شنیدم، درین مصاحبه آقای وحیدالله... ادامه

...

ملت افغانستان در استقبال از یکصد سالگی بدست آوردن استقلال کشور قرار دارند. اهمیت تجلیل و بزرگداشت از... ادامه

...

آزادی وآزاد منشی دوواژه زیباست که با نام رزمندگان ملی وهزاران سپاهی گمنام دروطن محبوب مان گره خورده... ادامه

...

در مورد «اشد جنایت علیه بشریت» و قتل عام نیمه شب شرکت کنندگان یک محفل عروسی درغرب کابل چنانکه شوک دا... ادامه

...

پس از کشته شدن امیر حبیب الله در سال ۱۹۱۹ برادرش سردار نصرالله خان (نایب السلطنه که درهنگام قتل با ا... ادامه

...

خواننده فرهیخته دربرابر شما جستاری علمی- تاریخی از فرزندم خالد وداد قرار دارد که همچون تیزس علمی اش... ادامه

...

ازآغازجنبش مشروطيت دوم تا پيکارآزاديخواهانۀ مبارزين افغانستان!         دوران زمامداری شاه امان ال... ادامه

...

محک ها، سنجش ها و معیار ها متأسفانه در بسا موارد ذهنی، من درآوردی و تا حد زیادی تباری و قومی شده است... ادامه