افغانستان قربانی رقابت های دوقدرت جهانی شد

افغانستان قربانی رقابت های دوقدرت جهانی شد

کشورعزیزما با داشتن موقعیت جیوپولیتیکِ حساس خویش، دایماً محل تقاطعِ تمدنها و قدرتهای بزرگ بوده است. تحولات داخلی افغانستان همیشه از رقابت قدرتهای بزرگ متأثر گردیده و درپرتو مداخله و ضد مداخلهٔ شوروی و امریکا درافغانستان، تغییرات اجتماعی، ایجاد احزاب سیاسیِ چپی و اسلام گرا، رشد اردو، توسعه اقتصادی و سیاسی و تغییر حکومت ها منجمله قیام مسلحانهٔ هفت ثور و تحمیل حکومت جهادی ها که از اثراختلافات درونی میان گروه های هفتگانه و هشتگانه، کشورما به میدان بزکشی آنها مبدل گردید، بوقوع پیوست.

با آغاز جنگ سرد و بوجودآمدن نظم دو قطبی درجهان، شیوهٔ بازی تغییر نمود. درآن زمان کشورما به کمک های خارجی ضرورت مبرم داشت و مناسبات افغانستان با کشور پاکستان در ارتباطِ خط  دیورند هم دوستانه نبود؛ برعلاوه این خط سرحدی، درحقیقت به مرز میان دو اردوگاهٔ شرق وغرب تبدیل شده بود. بنابرآن سیاستمداران افغانستان، مجبور بودند تا از این میان یکی را انتخاب نمایند.

سفر نیکیتا خروشچف (رهبر حزب کمونیست اتحاد شوروی) و نیکلای بولگانین(صدراعظم اتحاد شوروی) به افغانستان درسال ۱۹۵۵ میلادی چرخشی بزرگ در روابط میان دو کشور بوجود آورد. بعداز انجام این سفر، کمکهای وسیعی از اتحاد جماهیر شوروی و سايرکشورهای سوسياليستی به افغانستان سرازیرشد.

کشور شوروی درنتیجهٔ گسترش روابط و ارسال کمک های خویش توانست نفوذ همه جانبه خودرا در افغانستان توسعه بخشیده و در زمينه آموزش و پرورش کادرهای ملی، اعم از ملکی و نظامی درهمه عرصه های زندگی در افغانستان مستعد به رشد و تمامل، نقش مؤثر و تعيين کننده را ايفاء نمايد.  

تحولات افغانستان از گذشته ها بدینسو مُبین آنست که سرنوشت کشور و مردم ما همیشه با مسایل جهانِ پیرامون ما ارتباط عمیق داشته و حوادثِ جهانی تأثیر مستقیم برکشورما دارد.

حملات پی درپی انگلیسها؛ ورود قوای شوروی به افغانستان وتجاوز نظامی امریکا و پیمان اتلانتیک شمالی به سرزمين ما طی دوقرن گذشته مثال های برجستهٔ تأثیرعوامل خارجی در شکل گيری رخدادهای خونبار و تحميلی در افغانستان میباشد.

وضع موجود فعلی درکشورعزیزما نیز ناشئ از تحولات دوران جنگ سرد و رقابت های دو قدرت بزرگ، یعنی روسیه و امریکا میباشد.

ایالات متحدهٔ امریکا همیشه جهت جداساختن کشورهای اروپای شرقی از اتحاد شوروی تلاش میورزید، برعلاوه بخاطر جلوگیری ازسلطهٔ شوروی بر آسیای مرکزی بويژه افغانستان، به ایجاد، تمویل و تجهیز گروه های مسلحانهٔ که امروز منحیث تروریستان و بنیاد گرایان شناخته میشوند، اقدام ورزید.

چنانچه خانم هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه اسبق امریکا در یکی از جلسات کنگره به صراحت از نقش امریکا در ایجاد سازمانهای تروریستی اعتراف نموده، بیان داشت:

« ما با مشارکتِ کنگره، سازمان القاعده را ایجاد نمودیم؛ زیرا نمی خواستیم شوروی سابق بر آسیای مرکزی مسلط گردد. بعد از خروج قوای شوروی از افغانستان، ما میلیاردها دالر خساره مند شدیم و کنترول القاعده را از دست دادیم. کسانی را که امروز با آنها در افغانستان و پاکستان می جنگیم ۲۰ سال پیش خودمان به وجود آوردیم...».

بی توجهی غیرمسئولانهٔ ایالات متحدهٔ امریکا درقبال افغانستان بعد ازخروج قوای شوروی، اشتباه تاریخی این کشور محسوب شده که پیآمدهای نهایت ناگوار برکشور و مردم ما بجا گذاشت.

ایالات متحدهٔ امریکا از دههٔ ۸۰ قرن بیست مداخلات خودرا در افغانستان آغاز نمود که دلیل آن رقابت میان اتحاد شوروی سابق و ایالات متحدهٔ امریکا بود، همچنان منابع سرشار افغانستان و هم داشتن موقعیت جیوپولیتیک آن درآسیای میانه برای امریکا از اهمیت بسزا برخوردار بوده و است.

تحميل حاکميت سياسی بر ح د خ ا دردهه هشتاد ترسايی و دستاوردهای آن، خشم و غضب وحشیانه و مقاومت شدید امپریالیزم و ارتجاع منطقه را برانگیخت. دشمنان قسم خورده مردم و کشورما باهمدستی فیودالان، سودخوران و مرتجعین فروخته شده که منافع شانرا ازدست داده بودند، با تبانی با گروه های تنظیمی هفت گانه و هشت گانه که به کمک امپریالیزم بین المللی در رأس ایالات متحدهٔ امریکا و کشورهای مرتجع منطقه ایجاد شده بودند، درراه تحقق اهداف انسانی اين حزب که مردم به آن نیاز مبرم داشتند، موانع ایجاد مینمودند.

تنظيم های جهادی! مساجد، مکاتب، شفاخانه ها را به آتش می کشیدند، مواد غذایی مردم را غارت میکردند، باعث اختلالات در کار مؤسسات وترانسپورت میشدند، مانع کشت و زراعت مردم شده و اهالی ملکی و بی دفاع کشور را ترور مینمودند.

آنان همهٔ این جنایات و اعمال ناشایسته را تحت نام دفاع از دین مبین اسلام وآزادی وطن انجام میدادند.

ايالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۱ بعد از حملات مهندسی شدهٔ ۱۱ سپتامبر به بهانهٔ مبارزه با تروریسم، محو القاعده و طالبان به افغانستان حمله نمود و ظاهراً حکومت دست نشانده پاکستان (طالبان جهالت پيشه) را ازبین برد.

امپرياليزم جهانخواربا شرکت مستقيم پيمان تجاوزگرناتو، جهت برآورده ساختن منافع سیاسی و اقتصادی خویش تحت نام صلح و ثبات، افغانستان را اشغال نمود و با گماشتن فاسد ترین افرادِ که دست بالا در جنایت و خیانت علیه مردم وکشورما داشتند تمام پلان های خود را عملی نمود. کشور را از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ده ها سال به عقب برگشتاند. مردم بیچاره را به هزاران مصیبت دچار نمود.

پیامدهای گویا این ناجیان صلح در کشورِ عزیز ما نهایت ناگوار و تکاندهنده می باشد.آنها بی فرهنگ ترین افراد را بالای مردم کشورما تحمیل نمودند؛ زیربنا ها و نهاد های اقتصادی را نابود و ازبین بردند، ثروت های ملی کشور توسط افراد خائن به وطن، تاراج و یا به شکل غیر قانونی به خارج از کشور انتقال داده شد.

امریکا و شرکایش که به بهانهٔ محو تروریسم و القاعده به افغانستان سرازیر شده بودند درواقع هدف اصلی و خواست شان موضوع دیگری بود. قابل تذکر است که امریکا به پدیده تروریسم نگاهٔ دوگانه و غیرواقعی دارد. زیرا درزمان حضور نیروهای شوروی سابق درافغانستان، امریکا برای مقابله با آنها، خود به سازماندهی گروه های تنظیمی هفت گانه پيشاوری اقدام ورزید، اما زمانیکه با گروه القاعده دچار اختلافِ راهبردی گردید، به بهانه سرکوب القاعده و طالبان، افغانستان را اشغال نمود.

از زمانیکه امریکا و شركاء بدين بهانه افغانستان را اشغال نمودند، علاوه براينكه القاعده و طالبان از بين نرفتند، بلكه گروه های تروریستی مختلف ديگری نيز ایجاد گردید.

بعد از فرار خائنانهٔ حکومتداران قبلی وبه قدرت رسانیدن دوبارهٔ طالبان توسط امریکا، اکثریت مطلق مردم افغانستان در وضع ناگوار و بدِ اجتماعی و اقتصادی قرار داشته و به کمبود شدید مواد اولیه حیاتی مواجه اند.

چیزی که بیشتر ازهمه رنج آور و دردناک است، سختی و مشکلات اقتصادی است که بالای مردم تحمیل شده و روز تا روز این مشکلات افزایش می یابد. تجربه چند دهه گذشته بیانگر آنست كه، امریکا هرگز علاقه مند به منافع مردم ما و برقراری صلح در افغانستان نبوده و نیست.  زیرا امریکا و ناتو طی مدت ۲۰ سال حضور غیرقانونی و ناخواستهٔ شان، علیه مردم مظلوم افغانستان مرتکبِ جنایات فراوان ازقبیلِ بمبارانهای پی درپی بالای مردم بیدفاع؛ آواره شدن میلیونها تن از شهروندان کشور؛ نابودی زیربناهای اقتصادی و فرهنگی؛ تشدید فقر و فساد گسترده؛ تشديد اختلافات قومی و مذهبی و مداخله درمسایل سیاسی افغانستان گردیده اند.

این است شمه ای از پیامدهای ناگوار و تکاندهندهٔ حضور نامیمون ۲۰ ساله امریکا درکشور زخمی ما جنگ افغانستان، طولانیترین جنگ امریکا محسوب می شود، جنگی که امریکا نتوانست در آن پیروز شود. امریکا با خروج غیر مسئولانه و شرم آور خود از افغانستان بعد از ۲۰ سال اشغالِ این کشور، ثابت ساخت که درسیاستهای منطقوی خود ناکام است.

به نظرآقای هانیزاده کارشناس مسایل غربِ آسیا، « مردم افغانستان قربانی حضور ۲۰ ساله امریکا درکشورشان شده اند و اگر جهان و نهادهای بینالمللی منصفانه قضاوت نمایند، امریکا و شرکایش به دلیل اشغال غیرقانونی این کشور و جنایاتی که علیهٔ مردم افغانستان انجام داده اند، بایست صدها میلیارد دالر جبران خساره بپردازند.» وی علاوه نمود، «یکی ازنمونه های آشکار جنایات امریکا بمباران اشتباهی یک مجلس عروسی در قندهار در ۱۶ عقرب سال ۱۳۸۷ بود که ازاثر آن بیش از یکصد تن از زنان و کودکان بیگناه به شهادت رسیدند. امریکا دربدل هرفرد کشته شده، صرف مبلغ ۲۰۰ دالر به شکل جبران خساره به خانوادههای قربانیانِ مجلس عروسی قندهار پرداخت که این بدترین اهانت به مردم افغانستان بود و این امربیانگر آنست که امریکا برای معیارهای انسانی در سیاستهای خود کوچکترین ارزشی قایل نیست. درحالیکه امریکا بعد از سقوط طیارهٔ مسافربری این کشور بر فراز منطقه لاکربی در جنوب اسکاتلند درسال ۱۹۸۸ میلادی که توسط رژیم سابق لیبیا صورت گرفت، برای هر قربانی امریکایی مبلغ ۱۰۰ میلیون دالر جبران خساره از رژیم معمرا لقذافی دریافت نمود».

مردم ما قربانی بیتفاوتی جامعه بین المللی درقبال افغانستان شده اند. با گذشت بیش از یک سال از به قدرت رسیدن دوبارهٔ طالبان درکشور، بیش از ۲۴ میلیون نفر  مصئونیت غذایی نداشته و بیش از ۹۰ فیصد مردم کشور با نا امنی غذایی روبرو اند که این امر سبب سوء تغذیه حادِ میلیونها طفل گردیده است.

 

ایالات متحدهٔ امریکا، کشور و مردم بی دفاع و بخون نشستهٔ مارا  به گروهٔ تاریک اندیش و متحجری که ازهرنوع احساس ودرک انسانی بدور اند، بدون کوچکترین مسئولیتِ وجدانی و انسانی تسلیم نمود که ما شاهدِ پیامدهای ناگوار و غیرانسانی آن درمدت یک سالِ گذشته بودیم.

گروه تروریستی طالبان درطول حاکمیت شان در افغانستان مرتکب جنایات بیشماری، از قتل عام های پی در پی بی گناهان و غیرنظامیان گرفته تا تخریب و به آتش کشیدن دارایی های عامه، دشمنی با فرهنگ و آثار تاریخی، ظلم، استبداد و کشتارِ اقلیت های قومی و مذهبی، نقض حقوق بشر، حذف زنان از زندگی اجتماعی و محروم نمودن آنها از اساسی ترین حقوق شان یعنی تحصیل و کار، شده اند.

فاجعهٔ بشری که  امروز درافغانستان بوجود آمده، کار ایالات متحدهٔ امریکا است. درواقع خیانت به افغانستان با امضأی قرارداد دوجانبهبا طالبان به تاریخ ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ آغاز و به تاریخ ۳۰ اگست ۲۰۲۱ با خروج بی شرمانه و غیرمسئولانه امریکا از افغانستان کامل گردید.

به زعم امریکا با خروج آنها از افغانستان، به اصطلاح جنگ علیه تروریزم بپایان رسیده و طولانیترین جنگ امریکا خاتمه یافت. درحالیکه افغانستان و مردم ما را به تروریستان تربیه شدهٔ خودشان تسلیم نمود، گویا «به مثال اينکه رمه را به دست گرگان بسپارند» رنجهای مردم ما متأسفانه پایانی ندارد و باوجود اینکه نیروهای امریکایی افغانستان را ترک نمودهاند، ولی مداخلات بی شرمانهٔ امریکا برای تشدید نا امنیها در این کشور هنوز هم ادامه دارد.

پاکستان با انتشار وفراگیرساختن فرهنگ طالبانی، منطقه و جهان را با بی ثباتی مواجه ساخت و امریکا با استفاده ازسیاست عوامفریبانه و جنگ با تروریسم درتبانی با پاکستان تحت نام صلح دروغین با طالبان، یک نظام دست نشاندهٔ پاکستان درکابل را مستقر گردانید.

طوریکه دیده میشود این بازی های شیطانی هنوزهم ادامه دارد، چنانچه بعداز کشته شدن ایمن الظواهری، رهبر القاعده در افغانستان بتاریخ ۷ اگست ۲۰۲۲، پاکستان میدانهوایی شمسی را برای باردوم با اخذ امتیازات درخدمت سازمان سیا قرار داد. میدانهوایی شمسی پاکستان، در واشوک بلوچستان، در۱۹۰ کیلومتری با خط دیورند موقعیت دارد که ازاین محل طیاراتِ بدون سرنشینِ امریکایی به سادگی میتوانند مناطقی را در افغانستان، سرحد ایران و چین و بندر گوادر تحت نظر داشته باشند.

درفرجام باید خاطرنشان ساخت، که باراصلی بازسازی افغانستان بعداز مداخله ۲۰ سالهٔ نظامی در کشورما را اخلاقأ بایست سازمان ملل متحد، ایالات متحده امریکا و متحدانش که مستقیمأ مسئولِ بوجودآمدن اینهمه بدبختی های جدی وناگوارِ درکشورما اند، متقبل گردند.

درعين زمان اوضاع و احوال خونبار کشورمان حکم می نمايد تا بمنظور برچيدن بساط حاکميت طراز فاشيستی طالبان دين سالار و قبيله سالار و حاميان آنان؛ بايست همه احزاب، سازمانها و شخصيت های ملی و اجتماعی رسالتمند، ميهن دوست و آزادی خواه کشور، کار سازنده را درجهت تشکيل جبهه واقعاً وسيع و متحد ملی آغاز و با برپايی رستاخيز سراسری ملی همه زنان و مردان کشور به عمر ننگين اين شب پرستان خفاش پايان بخشيده در کشورزخمی ما سرانجام حکومتِ فراگیری منتخب مردم افغانستان را که تمام حقوق اساسی بشر و آزادیهای فردی و اجتماعی را تضمین نماید، برقرار و برنامه علمی زندگی ساز را در جهت اعمار مجدد افغانستان؛ توقف فعالیتهای تروریستی، محو قاچاق مواد مخدر، مبارزه بافساد، زدودن فقر، توسعه و رشد اقتصادی، در جاده عمل پياده نموده به فقر جانکاه مادی و معنوی وعقب مانی سده های جنگ و خونريزی در کشور نقطه ی پايان گذارند.

دوکتور نظیفه «توخی»

۱۹ سپتمبر ۲۰۲۲، هالند

مقالات مرتبط

...

مارگارت کیمبرلی می‌نویسد، تلاش برای ترور رئیس‌جمهور سابق آمریکا در مقایسه با رفتارهایی که واشنگتن در... ادامه

...

سیاستمدار ناشناخته و جوان، بر اساس استانداردهای کنونی حکومت سالخوردگان، سیاستمدار آمریکایی جی دی ونس... ادامه

...

از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه

...

شکست در سیاست خارجی: ایالات متحده در حال کار بر روی یک طرح تسلیم است. ادامه

...

هنری کیسینجر سیاست‌مدار، نظریه پرداز مشهور سیاست خارجی آمریکایی، وزیر امور خارجه پیشین این کشور و مش... ادامه

...

شاید انتخابات ریاست جمهوری آینده در امریکا تبدیل به زلزله ای شود که هنوز نمی توان قدرت تخریب و "ریشت... ادامه

...

شبکه تلویزیونی اسپانیایی‌زبان تله‌سور در گزارشی آورده است: یک خاورمیانه‌ درگیر آتش جنگ، برای آمریکا... ادامه

...

هرگاه به ارزیابی تاريخ کشور ایالات متحدهٔ امريكا بپردازیم، درمی یابیم که این کشور بيش از هرکشور دیگر... ادامه

...

یازدهم سپتامبر ۲۰۲۱ روزی که بطرز معما برانگیز ایالات متحده آمریکا،اماج حملات تروریستی قرارگرفت و باز... ادامه

...

باید قاطعانه در برابر شکار جادوگران نژادپرستانه و ضد کمونیستی مقاومت کنیم و به ایجاد یک جنبش صلح بین... ادامه

...

در قرن بیست و یکم و در عصر مدرنیسم و اوج سرمایه داری، هیچ دولت در جهان میثاق‌ها و قوانین جهان‌شمول ب... ادامه

...

بیست سال حضور امریکا در افغانستان، تحت نظریه ژئوپولیتیکی نظم نوین جهانی، افغانستان را به کانون داغ س... ادامه