انتخابات افغانستان عادلانه و دموکراتيک بود(!)؟

 

 (غفارعريف )

انتخابات افغانستان عادلانه و دموکراتيک بود(!)؟

( چه اميد واهی و چه انتظار بيهوده ای!)

 

      در روز 20 اگست 2009 ترسايی مطابق به 29 اسد 1388 خورشيدی، سوگمندانه روند زندگی سياسی مردم افغانستان، بارديگر بنابراستفادۀ ابزاری ازحربۀ ساخته کاری، جعل سازی، دزدی و دستبرد به آراء مردم ، تقلب، تخطی، فريب و نيرنگ بازی؛ به سود يک مشت رهزنان، قاچاقبران و سوداگران حرفهای فرسوده و سترون که دربازارحيله گری با جدل بازی های بيمارگونه، سخن می فروشند؛ دربرگهای تاريخ معاصرکشور مان رقم خورد.

    دراين روز، شماری ازمردم افغانستان، با وجود هشدارها و تهديدهای متواتر دشمنان صلح- آزادی- ترقی و پيشرفت اجتماعی؛ باقبول ريسک، به پای صندوقهای رأی رفتند تا برای پنج سال آينده رئيس جمهورجديدی را انتخاب کنند. ليکن ازآغازمرحله تا پايان کار، يک حرف کاملاً روشن بود:

      حامد کرزی با انگيزۀ حرص چوکی وغصب مجدد قدرت و با عطش سيری ناپذيرادامۀ زندگی درارگ؛ چه درجريان مبارزات انتخاباتی و چه با انتصاب گماشتگان خود بحيث رئيس و اعضاءدرکميسيون نامستقل انتخابات؛ پروسۀ انتخاب رئيس جمهورآيندۀ افغانستان را با رفتارهای سالوس صفتانه و اعمال و حرکات قانون شکنانه؛ با مضاعف کردن جست و خيز خفاش گونۀ دارۀ وابسته به ستاد انتخاباتی خود؛ به يک نمايش مسخره و يک مضحکۀ شرم آور (Farce) تبديل کرد.

       وليک با وجود اين همه بازی های آميخته با خدعه ونيرنگ و حضورگستردۀ کميسيون نامستقل انتخابات درنقش وزارت دربار رياست جمهوری و دفترکمک کننده به داعيۀ انتخابات حامدکرزی؛ درافغانستان انتخاباتی صورت گرفت که صفتهای زيرين درجريان آن برجستگی داشتند:

    روندغيردموکراتيک، ناعادلانه، فاقد شفافيت، پرازتقلب، مملوازجعلکاری، آلوده به فساد بوروکراسی، سراپا بی نظم، غرق در بده و بستان های نامشروع و عقب پرده، مالامال از خريد و فروش و تجارت بالای کارتهای رأی دهی....

     پيش ازتاريخ 20 اگست 2009 ، دولتمردان جهان غرب و شماری ازحلقات سياسی محافظه کار، اميد بسته بودند که شايد انتخابات رياست جمهوری درافغانستان بتواند نشانه هايی ازپيشرفت در راه دموکراسی را دراين سرزمين، به نمايش بگذارد.

    بدين لحاظ دراين پروژۀ هزينه طلب، بيش از 200 مليون دالر را سرمايه گذاری نمودند و به يکصد هزارسرباز و افسرناتو دستورصادرشد تا امنيت اين رويداد را بگيرند.

         چه اميد واهی و چه انتظار بيهوده ای !

   ممکن است سکانداران و پاليسی سازان رديف اول دردنيای سرمايه داری، به مطالب نشر شده دررسانه ها، دربارۀ چند و چون تدويرانتخابات درافغانستان، کم بها داده باشند. ازاينرو با ديدگاه خوشبينانه، اميد و انتظارآنان ازبرگزاری اين پروسه ازحد معمول بيشتربود، ورنه پيرامون موضوع ازقبل حرفهايی گفته و نگاشته شده بود:

    « درافغانستان انتخاباتی تدويرنخواهد يافت که با معيارهای مروج دراروپا برابرباشد. زيرا دراين مملکت که تخميناً دارای 29 مليون نفوس است، تعداد زياد کارتهای رأی دهی [ بصورت غيرقانونی] دست بدست می گردد. همچنان حکومت در 90 واحد اداری، قدرت دولتی را به طالبان سپرده است....

    براساس يک نظرسنجی که ازسوی دانشگاه کابل صورت گرفته، 67 درصد مردم افغانستان اميد خود را مبنی برشفاف بودن انتخابات ازدست داده اند و ميلان باورتوده ها به نهادهای وابسته به دولت به صفر تقرب می کند....

     تاريخ 20 اگست کدام پيشرفتی را برای افغانستان فراهم نمی سازد. کرزی طی چند هفتۀ محدود موفق به آن شد تا رقبای خود را شکست دهد؛ زيرا او سرنوشت خويش را بسود خود و به مفاد سران قبايل گره زد....

      کرزی يک تاجرمواد مخدر ويک خيانت پيشه بوطن است. موجوديت او[بحيث رئيس جمهور] به کشور زيان بار است. اين مطلب ازجمله حرفهای می باشد که دراين روزها از زبان مردم و درسالون های سياسی درکابل شنيده می شود. بی تفاوت است که از وفاداران پادشاه اسبق، ازکمونيستهای سابق، ازتاجک ها ويا پشتون ها پرسش به عمل آيد، همه به يک صدا می گويند: آنچه را که رئيس جمهور دراين هفته انجام ميدهد، افغانستان را سالها به عقب می اندازد....»  ( مجلۀ هفتگی آلمانی شپيگل، شماره 28 مورخ 2009. 7. 6 )

     خوانندۀ عزيز! بياييد تا اين رويداد را برويت اسناد و مدارک، ازريشه به بررسی بگيريم تا به پاسخ پرسش هايی که دراين رابطه مهم تلقی ميگردد دست يابيم:

     پس از واقعۀ وحشتناک يازدهم سپتمبر 2001 و هجوم وحشيانۀ تفنگداران دريايی ايالات متحده، درهمدستی با نيروهای نظامی انگليس بالای افغانستان؛ بعداً باترتيب و به اجرا گذاشتن درامۀ " بن" که با اشغال نظامی ( حتا تا حدود سياسی ) افغانستان بوسيلۀ پيمان تجاوزکارناتو ( سوای موجوديت قوای نظامی اضافی امريکا و انگليس، خارج ازچوکات فعاليت ناتو) همراه گرديد؛ رؤساء دول و سياستمداران غربی همه با يک صدا، غوغای تبليغاتی را براه انداختند که ارزشهای عالی نظام سرمايه داری (!) چون دموکراسی، حقوق بشر، حکومت قانون، مشارکت مردم؛ ثمرۀ سالها تلاش و کوشش و گذشتن ازمحک تجربه وآزمونهای دشوار را درافغانستان درجبهه های جنگ پياده می سازند تا صلح- ثبات و امنيت را تأمين و يک نظام سياسی- حقوقی مستحکم راپايه گذاری وتحکيم بخشند.

      چه اميد واهی و چه انتظار بيهوده ای!  

    هشت سال سپری شده درافغانستان، نشان داد که رؤيا های سرگردان جهان غرب درهمان نقطۀ اولی خود ميخکوب گرديده، مجال به حقيقت پيوستن را ندارند. حالا غربی های پرقدرت و دنباله روان متحد آنها، خود را دروضعيتی می يابند که يا مجبوراً روی خروج آبرومندانۀ خويش، بدون اين که رنگ چهره باخته باشند و پلانهای شان بی ماهيت معرفی گردد ، فکرکنند ويا هم زمينه های ماندن و لنگرانداختن را درافغانستان برای پنج- ده- بيست و چهل سال آينده فراهم و راههای آن را تدارک ببينند.

     درمطبوعات غربی يک مطلب جالب ديگرنيز به نشر رسيده است:

   « جهان غرب که افغانستان را دراشغال خويش درآورد، ازاهداف اوليۀ خود مبنی بررهايی افغانستان ازشرطالبان ميزبان دهشت افگنان القاعده، مسؤول حملات يازدهم سپتمبر؛ تأسيس حکومت برپايۀ اصول دموکراتيک؛ تأمين آزادی و يک زندگی آبرومندانه و درخورانسان برای شهروندان؛ بازسازی تأسيسات عامۀ تخريب شده؛ اعمار زيرساختهای جديد... بسيار بسيارازحقيقت بدور مانده است.»

     ( روزنامۀ آلمانی Die Rheinpfalz ، شمارۀ 177 مورخ 2009 . 8 . 3 )

     آری خوانندۀ عزيز! هشت سال وقت کافی و زمان مناسبی بود که می بايستی به شماری از نارسايی ها ومشکلات فراراه زندگی مردم، رسيدگی می شد؛ ولی بدبختانه آن هم  دراثرعدم دلسوزی ، ناکارايی و مفسد بودن ادارۀ دولت، به هدررفت!

     هيچ جای شک و ترديدی باقی نمی ماند که درسراسرافغانستان، مردم ازاين نظام مافيايی و حکومت دست نشانده و غرق درفساد که دررأس آن حامد کرزی قراردارد، عميقاً مأيوس نباشند. زيرا درطول مدت زمامداری اين دزد و شريک جرمی توليدکنندگان و قاچاقبران مواد مخدر وبی کفايتی دستۀ کاری مفسد او، امنيت تأمين شده نتوانست؛ بازسازی مطابق برنامه های طرح ريزی شده صورت نگرفت؛ درامرانکشاف متوازن متناسب با مساعدبودن شرايط و امکانات کاری درمحلات کشور، تدابير و اقدامات لازم و سودمندی اتخاذ و انجام نه پذيرفت ؛ پيشرفت و انکشاف اقتصادی ملزمۀ دربرگيرندۀ بهبود بخشيدن شرايط زندگی ووضعيت اقتصادی توده ها بطور ملموس بعمل نيامده است؛ توليدات داخلی بی رونق مانده است؛ درسکتورهای زراعت، صنايع ( دستی- خفيفه- ثقيله ) ، معادن، تجارت، پيشه وری کدام حرکت وتغيير چشمگيری بمشاهده نمی رسد.... ( برنامۀ سفرۀ بينوايان ازتلويزيون آريانا درکابل، شمه ای اززندگی رقتبار مردم را به نمايش می گذارد)

   بنابران، حامدکرزی دررابطه به اجرای مکلفيت های داخلی خود مستحق نمرۀ " صفر" شناخته می شود. تنها کاری که ازدست او پوره است، خريداری متحدين می باشد که با دادن وعده و وعيد، تحايف گران بها و پيشکش کردن مقامات دولتی درکابل و ولايات ويا بازگذاشتن دست توليد کنندگان وقاچاقبران موادمخدر، به انجام آن نايل می آيد. اين بازی های محيلانۀ کرزی، سياستمداران و مفسرين دنيای غرب را که فکرمی کنند درمسيرپياده نمودن ارزشهای نظام سرمايه داری (!) دريک جامعۀ سنتی و عقب مانده، به موفقيت ميرسند، سخت نگران ساخته است.

    مقياس اين نگرانی ها درنشرات به گونۀ زيرين انعکاس يافته است:

   « بلی، زمان آن فرارسيده است تا اقدام به خروج [ ازافغانستان ] کنيم؛ ليکن نه امروز؛ بلکه درطی دو ويا سه سال آينده. بايد تصميم همين حالا گرفته شود. هفت سال يک زمان طويل و مبلغ 40 مليارد دالرکمک يک پول هنگفت است. گسيل يکصدهزارسرباز به مفهوم توظيف يک اردوی با عظمت می باشد. اما حاصل اين همه زحمات هيچ است....

   غربی ها درآغاز مرحله ( بين سالهای 2002- 2004 ) شانس بزرگی داشتند:

   طالبان شکست خورده بودند؛ جنگ سالاران درهراس حيات بسر می بردند؛ مردم افغانستان اميدهای زيادی درسرمی پرورانيدند؛ اکثريت شهروندان درکشورهای اروپايی ازاين جنگ حمايت نمودند. هفت سال بعد ازآن روزها، طالبان دوباره سربلند کردند؛ جنگ سالاران بار ديگربيدار و متحرک شدند؛ مردم افغانستان اعتماد و باور خود را[ نسبت به دولت وماموريت خارجی ها ] ازدست داده اند؛ جبهۀ پشتيبانی دنيای غرب ازجنگ افغانستان شکست خورده است. ارزيابی های فوق ازنتيجۀ يک نظرسنجی بدست آمده است....

    فعلاً برای غربی ها ديگرنه آن توانايی باقی مانده ونه آن آرزو و علاقه مندی های اولی. مزيد برآن يک استراتژی مؤثر نيزکمبود است....

    خروج ازافغانستان ( خروج سربازان ناتو) به مفهوم بازگشت طالبان و القاعده درقدرت نيست. خروج اين معنی را نميدهد که افغانستان درزير زمينی های تاريک مدفون شود، امدادگران ملکی باقی می مانند تا کاربازسازی را به پيش ببرند، مملکت را باثبات سازند و صلح را تأمين نمايند.

    سربازان ناتو درقرارگاههای خود جابجا می شوند تا القاعده را شکست دهند، باوجود اين که رول مرکزی را بازی نميدارند.

   اين ديگرکارافغانها خواهد بود که با جنگ سالاران چه کنند و با خستگی ازجنگ چگونه رفتارنمايند. شايد به مانند دهۀ 90 جنگ شهروندی صورت گيرد؛ ولی چيزی که امروزدر جريان است نيزجنگ شهروندی می باشد. اما اين بار اشتراک کنندۀ يک طرف جنگ، ناتو است.» ( جريدۀ هفتگی Die Zeit شماره 36 مورخ 2009 . 8 . 27 )

    علاوه برآن، مطالب ديگری نيزوجود دارد که مشروعيت و شفافيت انتخابات را زيرسؤال می برد و پروسۀ سالم بودن آن را به چالش می کشد.دراين جا لازم است تا کليه مسائل درپيوند ناگسستنی باهم و مکمل يکديکر به بررسی گرفته شود:

  1- بند دوم مادۀ 61 قانون اساسی افغانستان، با ادامۀ کار کرزی بحيث رئيس جمهور، بعد از اول جوزای 1388 بصورت صريح نقض گرديد.حامدکرزی که بيشتردرچهرۀ يک (Dealer) يعنی تاجرخريد و فروش موادمخدرشهرت دارد، به بهانۀ جلوگيری ازبوجود آمدن خلای قدرت، موضوع ادامۀ کارخود را درمقام ريست جمهوری به شکل مزورانه به دادگاه عالی کشانيد.

      اول اين که، دادگاه عالی کشور، باستناد مواد مندرج قانون اساسی افغانستان، صلاحيت تفسير قانون اساسی و ادامۀ کار رئيس جمهور را دارا نمی باشد.

     دوديگر اين که، آيا درافغانستان قوۀ قضائيۀ بيطرف، صاحب صلاحيت درمسلک قضا و منزه ازفساد وجود دارد ياخير؟ به همگان ( درداخل و خارج ازافغانستان) به مانند آفتاب روشن است که قوۀ قضائيه جمهوری اسلامی افغانستان تا آخرين درجه فاسد و اکثريت اعضاء قضايی آن تا گلو غرق درمرداب فساد بوده و ازعزت نفس برخوردارنيستند. پس چگونه ميشود به صدورقرارقضايی جانبدارانۀ يک ادارۀ ناسالم؛ آنهم درمغايرت صريح با قانون اساسی اعتماد کرد؟

  2- حامد کرزی دردورۀ رياست جمهوری خويش بارها احکام صريح مادۀ شصت و ششم قانون اساسی را زيرپا گذاشته که بايد ازکانديد شدن مجدد وی ممانعت به عمل می آمد؛ اما چه کسی بايست اين کار را انجام ميداد؟

    آيا ازکميسيون نا مستقل انتخابات که حيثيت غرفۀ تکت فروشی نمايش کميدی مسخرۀ حامد کرزی را بدوش داشت، تعميل اين امر انتظاربرده می شد؟

    چه اميد واهی و چه انتظار بيهوده ای!

     رعايت مصالح عليای افغانستان؛ اهدا نکردن و بفروش نرسانيدن غيرقانونی ملکيتهای دولتی؛ سوء استفاده نه نمودن ازمقام بنا برملحوظات لسانی، سمتی، قومی، مذهبی و حزبی؛ اصل های اند که ازريشه با کلتور حامد کرزی بيگانه و درقاموس او نا آشنا اند.

    فقط عزل و نصب افراد با انگيزه های فاشيستی قبيله گرايانه و برتری جويی های قومی و لسانی، درکابينۀ مزخرف و اسرار آميز افغانستان، ميتواند پاسخگوی بسا ازپرسشها باشد.

   3- مسألۀ فرگيربودن حاکميت دولتی و موجوديت صلح و امنيت درسراسرکشور به چه منوال است؟

    بمنظور ارائه يک تصوير روشن ازوضع، به چند نبشته و گزارش ژورناليستان آلمانی که بخشهايی ازآن را ازداخل افغانستان تهيه نموده اند، مراجعه صورت می گيرد:

   الف- « قطارتانکهای زرهدار امريکايی ها جهت آماده سازی تصاوير به نشرات تلويزيونی خوب معلوم ميشود؛ ليکن ازچندی بدينسو فعاليت آنها منطقی به نظر نميرسد. زيرا آنها نمی توانند دراين جنگ برنده شوند؛ حتا اگرايالات متحدۀ امريکا ازلحاظ نظامی بازندۀ آن نباشد. استراتژی جديد اوباما برای افغانستان پيش ازاين که باطلاع برسد، باعدم موفقيت روبروشد....

    طالبان طبعاً فردا ويا درطی چند هفتۀ آينده با استفاده ازتانکها درقندهار قدرت را بدست نمی گيرند و شهر را به تصرف خود نمی آورند. زيرا آنها به اين کارضرورتی ندارند، چراکه طالبان ازيک مدت است که درقندهار موجود هستند.

    طالبان دربخشهای وسيع استانهای جنوبی قدرت را تمثيل ميکنند، بدون اين که درمسند قدرت نشسته باشند. آنان درهلمند، قندهار، زابل و شماری ازولايات ديگر محاکم خود را ايجاد کرده اند و روشهای خون آلود قرون وسطايی را تطبيق می نمايند. تمام مدارس دخترانه را مسدود و راههای فعاليت کليه سازمانهای ياری رسانی غربی و داخلی را قطع نموده اند....

    فرمانده قوتهای ايساف، جنرال امريکايی آقای Stanley Mc Chrystal تاييد نمود که درحال حاضردرافغانستان، طالبان دست بالا دارند. او اظهارداشت: طالبان دشمن خطرناک و خيلی ها هار می باشند. مامجبورهستيم که بدون چون وچرا ابتکارعمل و ديناميک آنها را متوقف سازيم. فرمانده امريکايی ازوارد آمدن تغيير دراستراتژی جنگ نيزخبرداد.

    نيروهای ناتو درحالت فعلی بايد درشهرها و روستاها استقراريابند. براساس پلان جديد اوباما تا پايان سال جاری به تعداد 21 هزارسربازامريکايی اضافی و به تعداد 4500 نفر آموزگارنظامی وابسته به واحد های نظامی غربی به افغانستان اعزام ميگردند تا پايه های دموکراسی و اعمارمجدد را درافغانستان استحکام بخشند[ چه اميد واهی و چه انتظار بيهوده ای ]....

    فعلاً استانهای جنوبی درحالت محاصره قراردارند. طالبان پيوسته به مردم چنين اخطار ميدهند: هرکسی که به انتخابات ميرود، خائن به اسلام است.

    طالبان همه روزه درهلمند، قندهار و زابل بداخل شهرها و روستا ها می آيند و با نصب کردن پوسترها درديوارخانه ها به شهروندان هشدار ميگويند که ازدادن رأی خود داری کنند.

    دهشت افگنان طالب با حملات انتحاری و بم گذاری ها، همه روزه وحشت می آفرينند. قربانيان حملات تروريستی اکثراً افراد ملکی هستند.

    چنان معلوم ميگردد که استراتژی ترور طالبان کما کان ادامه می يابد. مردم دراستانهای جنوبی درترس حيات بسر ميبرند. ازهمين حالا واضح است که در 15 ويا 17 حوزۀ رأی دهی درشهرقندهار به دلايل امنيتی انتخابات صورت گرفته نميتواند.»

 ( روزنامۀ آلمانی Die Rheinpfalz ، شماره 190 مورخ 2009 . 8 . 18 )

        ب- « نيروهای مسلح آلمان مستقر دراستان قندوز افغانستان به طرزفزاينده مجبوربه آن می شوند تا درفعاليتهای نظامی اشتراک نمايند:

     درمحل وضعيت خطرناک شده است. ازيک ماه بدين طرف حملات شورشيان طالب بالای سربازان ايساف تمرکزيافته است....

    ازآغازسال جاری به تعداد 31 حملۀ انتحاری، 15 حملۀ راکتی، 27 بم گذاری [ سوای بمباردمان هوايی اخير بالای دوعراده تانکر تيل که منجر به قتل 95 نفر، منجمله شهروندان ملکی وزخمی شدن بيش از100 نفرديگر گرديد] دراين ولايت به ثبت رسيده است.

    يک فرمانده آلمانی که چندين بار ازانفجارات کنار جاده جان به سلامت برده ، ازافغانستان برگشته، چنين اظهارنمود: قندوز را ازدست داديم....

    باری وزير دفاع آلمان گفته بود: کسی که بالای ما حمله می نمايد، بايد دربرابرآن به مقابله پرداخته شود....

&l

مقالات مرتبط

...

اسپنتا از استراتژیست های اصلی غرب در نظام دست نشانده جمهوری بود. او کرسی استادی در دانشگاه آخن آلمان... ادامه

...

به تازگی تلویزون افغانستان انترنیشنل، در برنامه میدان مصاحبه ای با علی احمد جلالی، وزیر داخله افغانس... ادامه

...

آمریکا اول توسط مجاهدین و آی اس آی و بار دوم به اساس خیانت مستقیم کرزی و آی اِس آی و سی آی اِی و بار... ادامه

...

چرا دادگاه اختصاصی بر بنیاد حقوق بین‌الملل برای رسیدگی به این پرونده های فساد و دزدی دایر نمی‌شود؟ د... ادامه

...

آقايان جورج دبليو بوش و زلمی خليلزاد، که گردانندگان اصلی چرخ تاريخ پر ازخون و حقارت و زندگی اسارت با... ادامه

...

مبرهن است كه دموكراسي يا بعباره ساده حكومت مردم از بنيادي ترين اهداف مبارزات سياسي واجتماعي دردنياي... ادامه

...

باختم جنگ دوم جهانی درسال ۱۹۴۵، درعرصهٔ روابط بین المللی تغییراتِ عمده بوجود آمد و شرایط ایجادِ  نظا... ادامه

...

نیم میلیارد دلار برای هواپیماهای که حدود یک سال پرواز کردند. هتلی 85 میلیون دلاری عظیم که هرگز افتتا... ادامه

...

      از قضا موقعیت جغرافیائی ومنابع سرشارطبعی وطن ما در طول تاریخ توجه لاشخوران، دزدان وچپاولگران ج... ادامه

...

زمانی یک حکومت قانون مدار گفته می شود که دستگاه حقوقی آن سلسله ی رده بندی ساختار های دولتی را در نظر... ادامه

...

پس ازکودتای نرم سیاسی زورگویانه بر ضد روند دموکراسی (برگزاری یک انتخابات سالم - آزاد- عادلانه)؛ اعلا... ادامه