خط استعماری ديورند يکی از عوامل عمدهً تشنج منطقه است ( بخش دوم )
( اکادميسين دستگير پنجشيری)
خط استعماری ديورند يکی از عوامل عمدهً تشنج منطقه است
( بخش دوم )
بعد از عودت قطعات شوروی و تغيير در پيچ و مهره های حاکميت ح.د.خ.ا. و در شرايط پيدايی گرايشهای نوين در سياست خارجی گرباچف و تسلط تفکر نوين سياسی در کشور شوراها دوکتور نجيب الله برای حل مسايل مورد اختلاف فعالانه تلاش ورزيد. از جمله با رهبران تنظيمهای با نفوذ ، حزب اسلامی ، جميعت اسلامی ، با فرمانده احمدشاه مسعود در داخل ، با غلام اسحق خان رئيس جمهور پاکستان و اعضای خانواده بينظير بوتو و لوی درستيز اسلم بيگ بشکلی از اشکال تماسها و پيوندهای پنهانی و پشت پرده برقرار کرد. از آنجا که تلاش های داکتر نجيب دور از نظر اکثريت رهبران حزبی و فرماندهان قوای مسلح و مردم کشور بصورت « مرموز» و سری انجام می يافت او نيز قربانی اشتباهات تاريخی تک روانه زيرکانه و عظمت طلبانه ملی و قربان سياست جهانی و منطقه يی خويش گرديد. و سرانجام بدام نيروهای مسلح دشمن افتيد. ( 13 ) و بدون محاکمه تير باران و به کرامت انسانی او استهزاء صورت گرفت.
بهنگام انتقال داوطلبانه قدرت سياسی از سوی رهبران حزب وطن برهبران تنظيمهای تندرو، کندرو ، ميانه رو و بويژه در سال 1993 و صدمين سال انقضای ميعاد قرارداد استعماری ديورند ، بعلل دخالت و مداخلهً آشکار ميراث خوران استعمار و پادو های منطقه يی آنان بازهم مناسبات سياسی افغانستان و پاکستان عادی نشد و مساله حق خود اراديت پشتونهای آنسوی خط استعماری ديورند راه حل دموکراتيک و عادلانه يافته نتوانست. در حال حاضر نيز استقلال ملی ، تماميت ارضی و حاکميت ملی کشور ما مورد تهاجم افزارهای منطقه يی سرمايه سالاران و صاحبان صنايع جنگی جهان غرب قرار گرفته است. اما باور تزلزل ناپذير دارم که قدرتهای طرفدار تعصب ، تحجر و توحش هرگز با اربابان غربی ، عربی و پاکستانی خود را ازطريق نظامی بسرمنزل مقصود رسانيده نخواهند توانست. برعکس عقل سليم حکم ميکند که راه حل نظامی مسايل مورد اختلاف افغانستان و پاکستان فاقد دورنما و آينده روشن است. فقط حل صلح آميز مساله يگانه راه صحيح ، اصولی ، عادلانه و دموکراتيک است و اين راه حل منطبق ، به منافع و مصالح خلقهای پشتونخوا ، بلوچستان ، افغانستان ، ايران ، پاکستان و ديگر کشور های ايکو ، منطقه و جهان ما ميباشد. انديشه های صلح ، دموکراسی ، تر قی اجتماعی پيروز ميشود و بزرگترين افتخار مداخله گران و تجاوز کاران بزرگترين خجلت و شرمساری تاريخی برای اربابان استکباری آنان خواهد بود.
از تمام اين رويداد های تاريخی به اين نتيجه منطقی ميتوان دست يافت که : محافل حاکمه افغانستان به مسئله پشتونستان تا آن حدودی علاقه می گرفته اند که به دوام و بقای حاکميت آنان مساعدتی ميتوانسته است. بيست و پنج سال جار و جنجال های تبليغاتی حکومت افغانستان بويژه بعد از جنگ عمومی دوم جهانی ، بدون ترديد بخاطر تامين همين اهداف و مقاصد ضد ملی دشمنان خلق افغان صورت گرفته است، هيچگونه توجيهی ديگری شده نميتواند.
حکومات افغانستان بعد از دهه دموکراسی و مشروطيت جز در موارد معينی ، همواره سياست انتظار ، ترصد ، دفع الوقت و حتی نهضت شکنی را در پيش داشته اند و بتاسی ازاين پاليسی سازش کارانه و تسليم طلبانه خود ، از گسترش و توده يی شدن جنبش ملی و آزادی بخش پشتونها و بلوچها آنسوی خط استعماری ديورند به شيوه های آشکار و پنهان جلوگيری ميکرده اند. تکذيب ناپذيرترين دلايلی که رياکاری محافل کهنه کار افغانستان را نسبت به نهضت ملی و آزادی بخش خلق پشتونخوا فاش و رسوا ميکند عبارتست از:
اولا : مساله پشتونستان در حلقه های رسمی و دولتی توسط عاليترين مقامات رهبری دولت تحت يک نوع نظارت پوليسی بصورت تشريفاتی طرح ميگرديد و در حقيقت طرح خام و نيم بند مساله پشتونستان در مقابل رشد همه جانبه و بنيادی جنبش ملی و انقلابی خلق پشتونخوا، موانع تازه ايجاد ميکرد.
ثانيا : طرح مساله پشتونستان در داخل افغانستان بشکلی صورت ميگرفت که موجب تقويت مواضع مستبدين و محافل حاکمه مسلط فئودالی ميشد و همچنان شرايط پيدايی و شيوع انديشه ها و گرايشهای ناسالم عظمت طلبی ملی ، تفوق ملی ، استثنا طلبی ملی، جدايی ملی و خصومت ملی را فراهم می ساخت و در نتيجه چنين گرايش های ناسالم و تنگ نظرانه و تعقيب سياست تبعيض در ميان خلقهای افغانستان ستم ملی و اجتماعی تشديد می شد و شور شوق انقلابی اقليتهای ملی و مذهبی در مقابل جنبش های ملی ـ انقلابی خلق پشتونخوا فروکش ميکرد و برضد نهضت ملی خلق پشتون و بلوچ آن سوی خط استعماری ديورند گرايش ميافت.
ثالثا : خاندان سلطنی افغانستان بخاطر نقب گذاری و بی اعبار کردن نهضت همبستگی خلق های افغانستان و پشتونخوا و بلوچستان اين مساله عمومی ملی را بطور عمده در انحصار وزارت قبايل و امور سرحدات ، سربراوردگان قبايل ، جاسوسان حرفه يی ، پاسداران نظامات قرون وسطايی و بيک سخن در انحصار بيروکراسی فاسد ، و دست های ناپاک متنفذين بدنام وواپسگرا و يک تعداد از پيچ و مهره های افزار مزدور استعمار کهنه و نو قرار ميداد و با اين نيرنگ ها ووسايل کثيف ، نهضت ملی و آزادی بخش خلق پشتونخوا را بدنام ميکرد. و مانع ابتکارات و اقدامات انقلابی تمام نيروهای ملی ، دموکراتيک و ترقيخواهان افغانستان ميگرديد. و اين پاليسی نيرنگ ديگری بود که بدون ترديد زمينه های نفوذ حضور و سلطه ميراثخوران استعمار را دراين منطقه پرآشوب آسيا فراهم می ساخت. صحيح ترين و موثق ترين سندو دليلی که اين نتيجه گيريها را تائيد ميکند همانا داوری سالم ، صادقانه ، درد مندانه و افشاگرانه سيد مسعود پوهنيار ، سابق قونسل افغانستان در کويته بلوچستان ووزير امور سرحدات و قبايل دوران دهه قانون اساسی است. او بعد از پانرده سال کار زير شعار پشتونستان به تجربه شخصی در زمينه مصارف هنگفت پول قضيه پشتونستان به اين نتيجه منطقی و تکذيب ناپذير رسيده اند که : « همه اين پولها مانند فيرهای هوايی يک فيصدی آن به هدف پشتونستان اصابت نکرد و تماما بهدر رفت ... ( 14)
همچنين پوهنيار با همه صراحت لهجه اين واقعيت های تلخ تاريخ را افشا کرده است که : واليان قندهار ، ننگرها ، کنر ، پکتيا ، زابل با مديران قبايل و قبايلی ها معاش خوار و قونسلگری های افغانی در کويته و پشاور از زمان بلند شدن شعار پشتونستان مخصوصا در زمان صدارت سردار محمد داود شديدا در بودجه رياست قبايل چون جوکهای خون چوش چسپيده بوده اند.»
رابعا : اردوگاه صلح و سوسيالزم همانروزگار، بويژه دولت واژگون شده شوروی ، در تمام مراحل مبارزه حق طلبانه خلق پشتونخوا در سنگر دفاع از حق خود اراديت ملل و مردمان پشتون و بلوچ آنسوی خط استعماری ديورند قرار داشته و ازحل عادلانۀ قضیه پشتونستان درمجامع بين المللی، خلاف استراتژی کشورهای امپريالستی، پشتيبانی معنوی و سياسی کرده است.
در روشنی اين همه دلايل و حقايق تاريخی اکنون می توان باين نتيجه گيری های صريح دست يافت که مورخان ، محققان ، تحليل گران سياسی ، دولتمردان و خاطره نويسان که تحت تاثير فضای جنگ سرد ، ميان سياست خارجی دو ابر قدرت و دو اردو گاه سوسيالزم وسرمايه داری علامت تساوی ميگذارند در واقعيت امر آب به آسياب صاحبان صنايع جنگی امريکا و اروپا می ريزند و از شناخت دقيق وواقعی، منافع ملی و از شناخت صحيح دوستان و دشمنان واقعی ملل و مردمان افغانستان، پشتونخواه و بلوچستان و حتی پاکستان کاملا عاجز می باشند. در روشنی اين حقايق و شناخت تعادل ، تناسب نوين قوا ، درعرصهً بين المللی چنين پيش بينی تاريخی می توان کرد که در کشور ما و منطقه ، دير يا زود مسابقات تسليحاتی پايان خواهد يافت. پيمان منع انتشار سلاحهای هسته يی از سوی هند و پاکستان امضاء خواهد شد و ديوار های بلند بی اعتمادی فروخواهد ريخت. سياست صلح و دوستی و همکاری متقابله ، جای سياست جنگ ، تجاوز و تشنج را خواهد گرفت. همه مسايل مورد اختلاف و منازعات منطقه يی راه حل عادلانه و دموکراتيک خود را خواهد يافت و ملل و مردمان افغانستان ، پشتونخوا ، بلوچستان و پاکستان و تمام کشور های عضو ايکو در مسير واحد رشد مستقل ، صلح ، دموکراسی ، همکاری اقتصادی و ترقی اجتماعی قرار خواهند گرفت. اصول همزيستی مسالمت آميز ، تساوی حقوق ملل ، عدم مداخله و احترام متقابله ، زمينه های اعتماد همکاری متقابل و دوستی ميان کشور های منطقه ما را مهيا خواهد کرد. بازار خريد و فروش مواد مخدر را جنگ افزار های مرگبار ، و تروريزم رونق کنونی خود را از دست خواهد داد و ملل و مردمان اين منطقه جهان در فضای بی غبار صلح ، دوستی ، تفاهم ، همکاری ، اعتماد و احترام متقابل زندگی انسانی خواهند کرد.
****************************************************************
(1) ميرمحمدصديق فرهنگ ، افغانستان در پنج قرن اخير جلد دوم ، ايران ، ص 677 و 669
(2) خان عبدالغفارخان ، زما جد او جهد او ژوند ، کابل ، ص 1362 ، ص 737 الی 739
(3) سالنامه افغانستان نگارش شعبه سوم وزارت امورخارجه افغانستان ، ص 118 الی 134
(4) مناسبات افغانستان و شوروی از 1919 تا 1962 ص 78
(5) سالنامهً 1339 افغانستان ، کابل ،ص 27 و 28
(6) سالنامه 1339 افغانستان ، کابل ص 272
(7) سالنامه 1340 افغانستان ، کابل ص 216 تا 224
(8) سالنامه 1341 افغانستان ، کابل ص 92
(9) افغانستان د دموکراسی او جمهوريت په کلونوکی 1963 ـ 1978 ليک وال عبدالغفار فراهی ص 210 ، ناشر دانش کتابتون چاپ دوم پشاور
(10) افغانستان د ديموکراسی او جمهوريت په کلونو کی 1963 ـ 1978 ليک وال عبدالغفار فراهی ص 210 ، ناشر: دانش کتابتون ، چاپ دوم پشاور
(11 ( ) ا. هارون ، داود خان د کی جی بی په لوموکی ، پشاور ، ص 114
( 12 ) : گزارش زلمی محمود غازی سفیر کبیر افغانستان به شهنشاه ایران در باره برکناری افسران تحصیلکرده شوروی از مقامات رهبری حکومت وقو ای مسلح یادداشتهای علم وزیر دربار ص 58 ج ششم 1355 -1356 ویرایش علینقی عالیخانی
( 12 ) ديگو کور دو ويز وسليک هريسن ، حقايق پشت پرده تهاجم اتحادشوروی به افغانستان ( ترجمه بزبان دری عبدالجبار ثابت ) پشاور ؛ می 1996 ص 26 ، 27
( 13 ) ديگوکوردو ويز و سليک هريسن ، حقايق پشت پرده تهاجم اتحادشوروی به افغانستان ، پشاور ؛ ص 3 ^ 26 ، 32
(14)
( 14) دکتر نجيب الله ، نامهً اشد محرم به ميخائيل گرباچف ( ترجمهً مسعود روفی ) اروپا ، صابر « مجله » شماره 24 ، حمل 1377 مطابق اپريل 1998
(15)
سيد مسعود پوهنيار ، ظهور مشروطيت و قربانيان استبداد ، پشاور ، جلد دوم ، ص 6 و 19
اکادميسين دستگير پنجشيری
ایالت واشنگتن -امریکا
11جدی 1388 خورشیدی برابر به 1جنوری 2010 م
تازه ترین مقالات دستگیر پنجشیری
مقالات مرتبط
به گواهي تاريخ ازبدوي خلقت تصنوعي كشوري درپيرامون افغانستان بنام پاكستان در(١٩٤٧)، كه وارث استعمارخو... ادامه
بحث « خط دیورند» همیشه درین سوی خط ( افغانستان) یک وسیلۀ برای بازی سیاسی، امتیاز گیری، شخصیت سازی بو... ادامه
«شاه محمود قریشی» وزیر امور خارجه پاکستان، دیروز شنبه ۲۹ جوزا طی مصاحبه ی عام و همگون خود به طلوع نی... ادامه
اخیراً سرتاج عزیزمشاورامنیت ملی پاکستان، کابل را به عدم تکرارمداخله درمسائل داخلی کشور خویش ادامه
پالیسی سازان وعده ای که برپایه سکتاریزم قومی وزبانی سیاست ارگ را سمت و سومیدهند سعی داشته ادامه
درین روزهای پسین درجنب مبرمترین مسوولیتهای امنیتی کابل ، معضل دیورند بیکی ازمباحث داغ درمحافل سیاسی... ادامه
۱. موقف لیگ سراسری مسلمانان هند و محمد علی جناح. کمپاین مقاومت مدنی مسلم لیگ در ولایت مرزی شمالغرب (... ادامه
مگر کلید گذر به کوتل خیبر در دست مهاراجه پنجاب رنجیت سنگ بود.37 و. آ. رومودین مینویسد که در سال ۱۸۳... ادامه
بربنیاد مستدات ومدارک اشکار تاریخی وجود پروبلمهای مرزی فی ما بین کشورهای پسا استعماری، میراث غم ادامه
یکی ازعوامل عمده و ریشه دار " بن بست در روابط افغانستان و پا کستان " همانا خط استعماری د یورند بود... ادامه
بعد از عودت قطعات شوروی و تغيير در پيچ و مهره های حاکميت ح.د.خ.ا. و در شرايط پيدايی گرايشهای نوي... ادامه
يکی از مسايل تاريخی مهمی که زمينه های تشنج منطقه و اسباب تيرگی مناسبات افغانستان و پاکستان را فراهم... ادامه