کرزی، طالبان و پاکستان
محمد الله وطندوست
کرزی، طالبان و پاکستان
با سرنگونی طالبان در یازده سال قبل، مردم افغانستان امیدوار بودند که از کابوس وحشت طالبانی برای همیشه نجات خواهند یافت و امریکا با متحدینش در قلع وقمع مکمل هراس افگنان خواهند پرداخت و بازسازی افغانستان آغاز خواهد شد. دستگاه تبلیغاتی یک سر و هزار زبان امپریالیسی نیز با تمثیل آینده رویائی برای مردم ما نه تنها عامه مردم بلکه عده زیادی از نخبه گان را نیز به رویای خوش آینده فرو بردند و به نیات نیک غربیان هیچگونه شک و شهبه یی باقی نگذاشتند. عده زیادی از روشنفکران چپ نیز با تبرا از گذشته خویش به مبلغین پر و پا قرص دموکراسی امریکایی و اقتصاد بازار آزاد تبدیل شدند و تک صداهای مخالفت نیز به شدت سرکوب می گردید. اما نتیجه آن خوش بینی ها امروز فقر کشنده مردم، تبدیل کشور به مزرعه بزرگ کوکنار، نا امنی، تسلط افراطی ترین ایدیالوژی اسلامی، فساد گسترده اداری، حاکمیت ضعیف و اداره مافیایی زورمندان و قلدرانی که دولت را به شرکت سهامی چند خانواده تبدیل نمبده اند، چیزی پیش نیست.
ریشه این بدبختی رو به تزاید در چه نهفته است؟
در قدم اول به وابسته بودن حاکمیت موجود به بیگانگان و در قدم دوم به هماهنگی منفعت پاکستان با قدرت های جهانی و امپریالیستی.
از حاکمیت آغاز کنیم:
جناب کرزی، تنظیم های جهادی و تکنوکرات های که حاکمیت را تمثیل می کنند همه از منبع واحد آب می خورند. رهبران تنظیم های جهادی سالیان طولانی در پاکستان زنده گی نموده تحت حمایت مستقیم ای.اس.ای رشد نموده اند. اگر در ابتدای ورود به پاکستان همبستگی و برادری اسلامی مد نظر بود، بعد از مدت کوتاهی این همبستگی به باداری و غلامی تغیر شکل یافت و رهبران به دستور پذیران بی چون و چرای دستگاه استخبارات پاکستان تبدیل شدند.
جنگی که بر ضد حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان آغاز شد اگر در ابتدا حرکت خود جوش علیه حرکات نا سنجیدیده و شتاب آلود حاکمیت بود، بعد از مدت کوتاهی به جنگ تمام عیار دو قطب جهانی و به جنگ انتقام گیری دولت پاکستان تبدیل شد. تلفات فوق العاده، تخریبات غیر قابل قیاس و نابودی زیر ساخت های اقتصادی که عمدتا از جانب رهبران تنظیم های پاکستان نشین عملی گردید، ریشه در انتقام گیری پاکستان داشت. طبق اعتراف کرنیل امام و دگروال یوسف و اسناد فراوان دیگر، پاکستان می خواست افغانستان را به گورستان همه افغان ها و به سرزمین کاملا سوخته تبدیل نماید. که متاسفانه به این آرزوی خود توانست تا اندازه زیادی توفیق یابد.
اسناد غیرموثق که هیچگاهی مستند نبوده تلفات افغان ها را در زمان حاکمیت ح.د.خ.ا دو ملیون تخمین نموده است. طبق اظهارات محترم شفیع عیار که هیچگاهی به حاکمیت دموکراتیک خلق خوش بین نبوده و حتی در آن زمان مدت زیادی را در زندان سپری نموده است، از این دو ملیون دو صد هزار نفر از جانب حاکمیت و نیروهای شوروی و یک ملیون و هشت صد هزار نفر از جانب تنظیم های جهادی در مقابله با حاکمیت و یا جنگ های ذات البینی تنظیمی از بین رفته اند. تناسب یاد شده نشان دهنده وابستگی تنظیم ها و دستور پذیری برده وار رهبران از پاکستان است. جناب رحیم وردک که یک دهه ارگان دفاعی کشور را بهعده داشت، خود با افتخار اظهار می داشت که در نابودی بند های برق نغلو و سروبی و تخریب پایه های برق از جانب پاکستان وظیفه دار بوده است. جنگ راکتی امیر حزب اسلامی جناب گلبدین حکمتیار در کابل در زمان تسلط حاکمیت جهادی جز فرمان برداری از پاکستان توجهیه دیگری نمی تواند داشته باشد.
در مورد وابستگی طالبان با دستگاه استخبارات پاکستان اصلا جای بحث وجود ندارد. این نیروی شیطانی اصلا توسط آی.اس.آی پایه گذاری شده به کمک مستقیم کرنیل ها و جرنیل های پاکستانی به اریکه قدرت نشانده شدند. نصر الله بابر پدر خوانده و بی بی نظیر بوتو مادر خوانده این عجب الخلقه خود بار ها از نقش شان با افتخار یاد نموده اند و موجودیت کرنیل ها و جرنیل های پاکستانی در دستگاه حاکمیت طالبان تا سطح ولایات و ولسوالی ها اظهر من الشمس است.
جناب کرزی که از جانب امریکا در رهبری دولت موقت و بعدا انتقالی گماشته شد، مدتی را در پاکستان بسر برده به دفاتر تنظیم ها و ادارات مختلف استخبارات پاکستان سر زده اند. تامین رابطه شان با آی.اس.آی نیز در پاکستان صورت گرفته است. جناب شان از جمله نخبه گانی بودند که غرض تسلیمی حاکمیت با کاروان حضرت مجددی از پشاور رهسپار کابل شده اند.
در زمان حاکمیت جهادی نیز پست مهم معینیت وزارت خارجه را متقبل و بعدا در امریکا رحل اقامت افگنده اند، و از طالبان در امریکا نماینده گی می فرمودند
این سابقه درخشان نشان می دهد که رابطه جناب کرزی، ریئس جمهور گویا منتخب مردم ما با دستگاه استخبارات پاکستان رابطه ساده یی نیست و به آسانی نمی تواند گست پذیر باشد.
کندروجناب کرزی بعد از یکی دو سال سرنگونی طالبان، نوای برادری سر دادند و طالبان را به میانه رو، سست رو وتندرو وکندرو تقسیم فرمودند و خواستند برادران نا راض شان را به حاکمیت شریک سازند. شورای عریض و طویل صلح ایجاد فرمودند و حتی حاضر شدند موافقتنامه استراژیک با پاکستان امضا نمایند. ریئس جمهور منتخب ما چنان با گذشت تشریف دارند که حتی قتل پدرشان را از جانب طالبان فراموش نموده،هنگام قتل برادر شان نیز از برادران ناراض خود می خواستند که حداقل آدرس خود را روشن نمایند تا جناب شان به دست بوسی برسند.
سکوت مرگبار در مقابل تجاوز آشکار نظامی پاکستان در سرحدات، مخصوصا در کنر، جز سر سپرده گی و تعهد در برابر منفعت پاکستان چه چیزی را ثابت می سازد.
رابطه پاکستان با آمریکا نیز بر خلاف تبلیغات رسمی، همیشه دوستانه بوده دستگاه استخبارات پاکستان مولود دستگاه انتلجنت سرویس انگلیس و پرورش یافته دستگاه سی آی ای آمریکا است.
ایجاد پاکستان از جانب انگلیس که به کمک گروپ های تند رو مذهبی در راس محمد علی جناح این چهره شناخته شده انگلیس صورت گرفته است، بمنظور مقابله با سوسیالزم جهانی و جنبش های آزادی بخش منطقه شکل پذیرفته سرزمینی مصنوعیست که جز مذهب هیچگونه وجه مشترک میان باشنده گان آن وجود ندارد. تازه این کشور اسلامی در بر گیرنده همه مسلمانان هند بزرگ نبوده کتله عظیم مسلمانان در سرزمین هند باقی ماندند و به مهاجرتی که از جانب دولت نو بنیاد پاکستان و استعمار انگلیس تشویق می گردید تن در ندادند.
پاکستان که در مخالفت با هند قرار داشت و از جانب افغانستان نیز تحت فشار قرار گرفته مسله خط دیورند و پشتونستان به زخم ناسوری برای آن کشور تبدیل شده بود، بمنظور مقابله با این فشار ها بیشتر به دامن انگلیس قرار گرفت و بعد از تعویض نقش انگلیس با آمریکا، پاکستان به پایگاه مهم آمریکا در منطقه تبدیل شد و بر ضد اتحاد شوروی و جنبش های آزادیبخش ملی مورد استفاده قرار گرفت.
جهاد مردم افغانستان زمینه مناسبی را برای انکشاف اقتصادی و نظامی پاکستان مهیا نموده از برکت مردم افغانستان این کشور به قدرت اتومی منطقه مبدل گردید.
با شکست اتحاد شوروی، پاکستان جز حاکمیت عام و تام در افغانستان به چیز دیگری قانع نبوده توسط رهبران تنظیمی مستقر در پاکستان تلاش ورزید تا حکومت دلخواه خود را ایجاد نماید. بی کفایتی رهبران و نفاق و شقاق در میان آنها که خود مولود سیاست رذیلانه آی.اس.آی پاکستان بود، پاکستان را از رهبران مایوس و نیروی تازه دمی را که در دسترس پاکستان بود به صحنه کشاند. این نیروی طاغوتی که سکوت مرگبار و امنیت قبرستان را تمثیل می کردند در قسمت عمده افغانستان مسلط گردانیده شدند و مقاومت مردم را با سر نیزه سرکوب نمودند. خوشبختانه پنجشیر، دره صوف، بلخاب و کوهستانات سرپل و قسمتی از ولایت تخار بدون تزلزل در برابر این نیروی شیطانی مقاومت مردانه ورزیدند و پرچم مقاومت را تا اخیر برافراشته نگه داشتند که سزاوار هرگونه ستایش است.
پاکستان که با پیروزی طالبان خود را حاکم منطقه احساس می کرد و در مجامع بین المللی و منطقوی به نماینده گی طالبان اظهار رای می فرمود، با حادثه یازدهم سپتمبر غافلگیر شد و در برابر طرح متحد دیرینه خود آمریکا مبنی بر مبارزه با تروریسم و یا مخالفت با آمریکا ناگزیر شد مبارزه با تروریسم را بپذیرد و باز هم از کمک های سخاوتمندانه آمریکا مستفید گردد. اما زمانیکه طوفان خشم آمریکا علیه القاعده فروکش کرد، پاکستان قطعه طالبان را دوباره پیش کشید و آمریکا را متقاعد ساخت که بدون شرکت طالبان که گویا نماینده کتله عظیم پشتون ها اند، حکومت پایدار در افغانستان ایجاد شده نمی تواند و بمنظور تحقق این فرضیه با تجهیز طالبان و فرستادن گروپ های انتحاری در افغانستان و حتی بمباردمان مناطق سرحدی خواست ثابت نماید که طالبان نیروی بزرگ و قابل محاسبه در مسله افغانستان اند. در حالیکه اگر پاکستان به لانه امن رهبران طالبان تبدیل نمی شد و نیروهای امریکایی هراس افگنان را در خاک پاکستان تعقیب می کردند و دولت افغانستان قاطعیت بیشتر نشان می داد، بهیچ وجه طالبان دوباره سر بلند نمی کردند و چند عنصر خود فروخته به نیرویی که حتی امروز امریکا و غرب خواهان مذاکره و مفاهمه با آنان اند، تبدیل نمی شد. اینکه امریکا طالبان را تحمل کرد و در برابر حملات انتحاری و بمب گذاری های آنها عکس العمل بموقع و دقیق نشان نداد، به دوستی دیرینه امریکا و پاکستان بر می گردد. آمریکا هنوز دوست استراژیکی که جایگزین پاکستان شود در منطقه دریافت نکرده و در آینده های نزدیک نیز تبارز چنین دوستی محتمل نیست. از جانبی امریکا به نا امنی و جنگی که خود کنترول کننده آن باشد به افغانستان ضرورت دارد تا موجودیت پایگاه های امریکایی و حضور نظامی امریکا را در افغانستان در برابر جهانیان و در ذهنیت مردم امریکا بتواند توجیه نماید. اگر این ضرورت وجود نمی داشت، چگونه ممکن بود طالبان از جنوب به شمال توسط هلیکوپتر های ناتو و امریکا انتقال داده شوند و قندوز و بغلان منحیث مراکز تجمع طالبان در شمال دست نا خورده باقی بمانند.
گسترش ایدیالوژی افراطی اسلامی در سراسر افغانستان و تربیت گروپ های تبلیغی از میان جوانان و نوجوانان در ولسوالی ها و ولایات، موعظه های دینی مبنی بر تایید افراطیت در نماز های جمعه، اظهارات احمقانه مولوی حیات الدین ها با استفاده از احادیث جعلی و روایات نا درست نشان دهنده پلان های دراز مدت امریکا، پاکستان و حاکمیت جهادی، مافیایی در کشور بوده، می خواهند این کشور را سالهای طولانی در نا امنی و بی ثباتی، عقب مانده گی و جهالت مطلق نگه داری نمایند و تا حد ممکن از پیشرفت و ترقی باز دارند.
تبلیغات، سر و صدا ها، مخالفت های منافقانه کرزی با امریکا و پاکستان فقط و فقط به خاطر فریب اذهان عامه مردم بوده، حاکمیت مافیایی جهادی _ امریکایی می خواهد در صورت ضرورت عنصر تکمیل دهنده دیگر یعنی طالبان را نیز شامل حاکمیت نموده پاکستان را مطمین کند که منافع استراژیک آن کشور در افغانستان محفوظ و مصون بوده این کشور همیشه منحیث عمق استراژیک پاکستان مورد استفاده قرار گرفته می تواند.
وظیفه مدعیان ترقی و تحول است که نگذارند حاکمیت جهادی امریکایی موجود، به حاکمیت طالبی جهادی امریکایی تبدیل گردد. این امر جز وحدت و اتحاد نیروهای ترقی خواه در جبهه واقعا ملی ضد استبداد و استعمار از همه نیرو ها اعم از ملی، مترقی، مذهبی ترقی خواه ووطندوست میسر نیست.
اگر مدعیان ترقی در صف واحد، به مردم مراجعه نمایند و با افشا چهره رذیلانه حاکمان موجود و مدافعان جهانی و منطقوی آنان کار منظم روشنگرانه انجام دهند، یقینا مردم دلیر ما به پا بر می خیزند و عناصر فروخته شده و مزدور را از حاکمیت ساقط می سازند. آنگاه می توان بساط شعبده بازان تنظیمی، طالبی امریکایی را برچید و حاکمیت مورد قبول مردم را جاگزین حاکمیت موجود نمود.
هیچ نیرویی را در برابر نیروی مردم یارای مقاومت نیست
مقالات مرتبط
خدا که می دهد نمی پرسد بچه کیستی؟! "اما آی اس آی"و ده ها مماثل ... وسیله می شوند. ادامه
طوری که شما آگاهی کامل داريد؛ اشغالگران امريکايی پس از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم... ادامه
سه سال پوره، از حاکمیت گروه وحشت و دهشت تالبانی در کشور من و تو میگذرد. این سومین سالگرد سیاه و خشن... ادامه
لشکرکشی طالبان در برابر مردم و فراخوان قیام عمومی مردم افغانستان علیه آنان! از خیزش مردم بدخشان ده ر... ادامه
آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه
از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه
تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه
اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقها... ادامه
اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت میکند گزارش تکان دهندها... ادامه
این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه
ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه
افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه