همگان آگاهی یافتند که باز بنابر خیانتکاری ارگ نشینان بی آزرم، در سرزمین خورشید سیلاب خون جاری شد.
غفار عریف
همگان آگاهی یافتند که باز بنابر خیانتکاری ارگ نشینان بی آزرم، در سرزمین خورشید سیلاب خون جاری شد.
این بار در بلخ بامی: در مهد پیدایی دانش های کهن و ظهور سخنان گهربار : گفتار نیک، پندار نیک و رفتار نیک و در زادگاه نخستین زبان پارسی؛
در استان با عظمت نوبهار و در قرارگاه با شأن و شوکت برمکیان؛
در خاستگاه: دقیقی بلخی، رابعه بلخی، مولانای بلخی، ابن سینای بلخی، عنصری بلخی، ناصر خسرو بلخی، ابوالٔمؤیدبلخی، ابوشکور بلخی، ابوزید بلخی، ابوعلی بلخی...سید اسماعیل بلخی.
شهروندان با ناله های جانگداز در میان دنیایی از غم و اندوه، در سوگ از دست رفتگان، دریا دریا خون گریستند و من با این خامه از عالم غربت، در رده ی آنان می ایستم و بر دژخیمان نفرین می گویم.
به تابوت ها غزل غم انگیز می آویزم!
در آدینه روز، اژدها خون نوشید، خون گلدسته های باغ عشق و امید و آرزو را و هنوز هم اشتهای سیری ناپذیر به خوردن خون دارد و خورش مغز سر انسان ها، چون ضحاک ماران!
دیری ست که اژدها با سنجه ی اژدهایی و رفتن بر خطوط سیاه بیدادگری و تکیه بر باور های خیلخانه ای، به خاطر تر نگهداشتن کام خون آشام خود؛ در سرزمین خورشید، ازکران تا کران، باران آورده است و تگرگ مرگ را به گلستان زندگی می پاشد تا در همه جا، در گوشه گوشه و کناره کناره ی دیار آفتاب:
طوفان سهمناک خونریزی به راه افتد و پس از آن در میان شعله های وحشت و جنایت خیلخانه ای،، شاخسار زندگانی شهروندان سرزمین خورشید، از برگ و گل و شگوفه تهی گردد و شاخه های امید آینده، شکسته شوند!
اژدها تشنه به خون است!
در دیدگان پر از خشم و خشونت اژدها، تنها آیه های خون خوری خوانده می شود و بس!
دل ها به فغان و جان ها به ستوه آمده است و کار اژدها هم تنها دوزخی ساختن زندگی و وحشت آفرینی و عذاب دادن مردم است و بس!
اژدها هر از گاهی برای فرو نشاندن عطش تشنگی خیلخانه ای ، غول های رها ساخته از بند و زنجیر را فرمان می دهد تا با داس شقاوت خیلخانه ای، لاله ها را سر ببرند و گل های باغ زندگی را از ریشه بیرون کشند . آنچه در آدینه روز اتفاق افتید، از همین دست بود!
ولیک خدای تاریخ گواه ست، این ظلمت جانکاه و این بیدادگری خیلخانه ای پاییدنی نیست؛ دیر یا زود با دستان نیرومند پاسداران روشنایی، سقوط خواهد کرد ، و آنگاه اژدهای خون آشام به کیفر اعمالش خواهد رسید ، اما چه خوب که این واژگونی زودتر پیش آید!
و من غزل غم انگیز مرثیه ی مرگ را در سوگ به خون خفتگان حادثه ای خونین آدینه روز، در نگاه های اندوهگین چشمان پر از اشک مادران، پدران، خواهران، همسران، فرزندان از دست رفتگان؛ با دیده گریان زمزمه کردم و شعر محبت به انسان و انسانیت را به خوانش نشستم!
در این خرابه ی زندگی، در شب های تاریک گورستان به خون خفتگان تنها با شمع افروزی پاک طینتان چراغانی می گردد و در شبانگاهان مهتابی، روشنی مهتاب به خوابگاه ابدی از دست رفتگان نور سپید ارزانی می دارد.
( پایان )
شام روز ۲۱ / ۴ / ۲۰۱۷
مقالات مرتبط
خدا که می دهد نمی پرسد بچه کیستی؟! "اما آی اس آی"و ده ها مماثل ... وسیله می شوند. ادامه
طوری که شما آگاهی کامل داريد؛ اشغالگران امريکايی پس از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم... ادامه
سه سال پوره، از حاکمیت گروه وحشت و دهشت تالبانی در کشور من و تو میگذرد. این سومین سالگرد سیاه و خشن... ادامه
لشکرکشی طالبان در برابر مردم و فراخوان قیام عمومی مردم افغانستان علیه آنان! از خیزش مردم بدخشان ده ر... ادامه
آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه
تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه
اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقها... ادامه
اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت میکند گزارش تکان دهندها... ادامه
این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه
ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه
افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه
دو سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، زلمی خليلزاد سفير کبير(!) و نماینده پیشین ايالات متحده ی امری... ادامه