یادداشت هفته :در شهر کابل، پایتخت افغانستان،هیچ کسی مصئونیت و امنیت ندارد
محمد الله وطندوست
یادداشت هفته
در شهر کابل، پایتخت افغانستان،هیچ کسی مصئونیت و امنیت ندارد
5/6/2018-10/6/2018
15/3/1397-20/3/1397
یک: سال های طولانی مردم از رهبران دینی تقاضا داشتند تا موقف خود را در برابر تروریستان و ادم کشان طالبی،داعشی و دیگر انواع و اقسام آن روشن نمایند. اما این عالیجنابان بهیچ وجه از جا تکان نمی خوردند و به سکوت مرگبار فرو رفته بودند. اینک در هفته گذشته در خیمه بزرگ لویه جرگه بالاخره بعد از چند دهه، توفیق یافتند تا در جلسه وسیعی اعمال تروریستی وانتحاری مخالفین را تقبیح وآن را غیرشرعی ونا روا اعلان بدارند.
با آنکه اعلان موقف علمای دینی بعد از تاخیر چندین دهه صورت گرفت با آنهم این حرکت می تواند گامی مثبت محسوب گردد. اما نکته قابل تذکر دراین مورد اینکه رهبران جهادی، این تیکه داران دین و پیشوایان جهاد در این اجتماع بزرگ کمتر دیده می شدند و چندان نقشی نداشتند . چهره های همچون شیخ الحدیث سیاف و یا شیخ نام آوری همچون آصف محسنی و دیگران حضور نداشتند و موضعگیری خود را مشخص نکردند. حتی کسانی همچون گلبدین حکمتیار عمل ننگین و غیر دینی انتحاری را بنام استشهادی مشروع و درست تلقی نموده از این عمل پشتیبانی خود را اعلان نموده است.
مسأله دیگر اینکه موقف علمای دینی نه تنها مخالفین را به تمکین وا نداشت؛ بلکه انان با فرستادن مزدوران انتحاری خویش درمد خل خیمه لویه جرگه فاجعه آفریدند وبه فتوای آنان پاسخ منفی ارائه داشتند.طالبان نشست علما را پروژه امریکائی خواندند و بدان وقعی نگذاشتند.
درچنین حالت معلوم است چنین فتواها و توصیه های اخلاقی هیچگونه کارآئی مثبت نمی تواند داشته باشد.
پلان سازی ارگان های دولتی در تحقق این فتوا ها که از جانب رییس جمهورهدایت داده شده نیز جز مصرف تبلیغاتی هدف دیگری را دنبال نمی کند.
یگانه راه قاطعیت و اماده گی کامل در برابر تروریستان و کشف مراکز تجمع و سوق و اداره آنان در داخل و خارج کشور و ضربه پیهم به لانه های انان است وبس!
دولتمردان ما اگر برای تقویت تروریسم و دوام وضع موجود تعهدی به بیگانگان نسپرده اند، بایست با قاطعیت فعالیت های خرابکارانه تروریستان و حامیان آنان را خنثی وبا جلب توده ها در امر دفاع خودی و تقویت ارگان های کشفی و امنیتی مسؤولیت خود را صادقانه ایفا نمایند و کشور را از وحشت ترور نجات دهند.
دو: خبر خوش در هفته گذشته اینکه زیر پل سرخ از وجود معتادان و خانه بدوشانی که سال های طولانی آن جا را منزلگه خویش ساخته بودند پاک کاری گردیده است.
این خبر گرچه خوشآیند و امید وار کننده است؛ اما عمق فاجعه اعتیاد و عدم توجه دولت را در برابر سرنوشت آنان نیز بر ملا می سازدو سوالاتی را مطر ح می کند.
آیا این هموطنان فلک زده از ان محل امن شان غرض تداوی به مراکز صحی فرستاده شده اند؟ در حالیکه مراکز صحی مبارزه با اعتیاد، بار ها اعلان داشته اند که امکان تداوی همه معتادین را ندارد.
آیا انان به مناطق دیگر پراگنده شده اند ؟
آیا مراکز دیگر تجمع معتادان در کابل و ولایات نیز مورد توجه قرار گرفته شامل پاک سازی می گردد؟
این سوالات هنوز جواب دریافت نداشته است.توقع برده می شود ارگان های مسؤول وظیفه نجات هموطنان معتاد را منحیث یک وظیفه وجدانی تا اخیر دنبال نموده با بسیج مردم و جلب کمک سرمایه داران، تاجران و دیگر اقشار مرفه در ریشه کن کردن اعتیاد و تداوی معتادان بذل مساعی نمایند تا این لکه ننگ از دامن جامعه ما زدوده شود.
سه: حاکمیت امریکائی ـ جهادی دو مسأله را به رخ مردم می کشد: یکی آزادی مطبوعات و رسانه ها و دیگری انکشاف معارف و تعلیم و تربیه.
در مورد آزادی مطبوعات باید متذکر شد با آنکه دستاوردهای معینی وجود دارد اما هنوز مطبوعات منحیث رکن چهارم دولت و کنترول کننده و سمت دهنده ذهنیت مردم نتوانسته نقش خود را ایفاء نماید. علت آنهم واضیح است. سردمداران دموکراسی امریکائی تا حدی به آزادی مطبوعات میدان می دهند که منافع آنان را خدشه دار نسازد. همینکه به منافع و نیات شوم و اقدامات ضد ملی آنان انگشت گذاشته شود، بی درنگ باعکس العمل جدی شان مواجه می گردد. ترورژورنالستان، لت وکوب وتحقیر آنان وعدم دسترسی به اطلاعات معضله بزرگیست که جامعه رسانه ها را از انجام درست وظایف باز داشته است.
اما در بخش معارف نه تنها تبلیغات یک طرفه دولت بی بنیاد است؛ بلکه تدویر هزاران مکتب در منازل نا مناسب کرائی، در زیر خیمه ها و حتی درهوای آزاد؛ نبود کتب ووسایل درسی، میزوچوکی؛ نبود معلمان مسلکی وتحصیل یافته؛ حیف ومیل بودجه معارف ازجانب مسؤولین؛ ایجاد مکاتب تخیلی؛ شاگردان تخیلی و معلمین تخیلی؛ فجایع بزرگیست که از برکت آن امروز بیشتر از سه ملیون و هفت صد هزار کودک و نوجوان از رفتن به مکتب محروم اند و این تعداد به لشکر عظیم بی سوادان سوق داده شده اند.
در چنین حالت عملکرد سردمداران در بخش معارف نه تنها قانع کننده نیست؛ بلکه این وضع فاجعه بار و شرم آور نیز است.
از زمانیکه معارف کشور با زد وبند های تنظیمی و گروپی گره خورده است؛ امکان بهبود در این عرصه بی نهایت ضعیف است. برای رشد و انکشاف معارف متوازن و تقلیل بی سوادی در کشور بایست مسؤولین مسلکی فارغ از زد وبند های سیاسی، تنظیمی، سمتی و گروهی در این عرصه گماشته شوند تا با دلسوزی بتوانند وضع را تغيیردهند و از لشکرعظیم بی سوادان بکاهند.
چهار: تهیه هژده ملیون برچسپ انتخاباتی، ثبت پنجاه هزار نفر درمرکز ذخیره اطلاعاتی انتخابات و مراجعه چهار ملیون نفردر مراکز ثبت نام رأی دهنده گان و اخذ تذکره های ورقی ، اعداد درهم و برهمیست که با هم همخوانی وتناسب ندارد.
تجربه انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که با همه تخلف ها و تقلب ها در حدود هفت ملیون رأی در صندوق ها ریخته شد. اینکه از این هفت ملیون چه تعداد بصورت مستقیم توسط شهروندان و چه تعداد توسط زور مندان و متقلبان بشمول گوسفندان امرخیلی در صندوق ها راه یافته اند هنوز معلوم نیست.
فرضا هفت ملیون رأی ریخته شده در صندوق ها را هم معیار قرار دهیم؛ هژده ملیون ورق چسپ برای چه ؟
اینکه از چهار ملیون ثبت نام ادعائی کمیسیون انتخابات صرف پنجاه هزار نفر د رذخیره معلوماتی کمیسیون ثبت گردیده چه را می رساند؟
معلوم است که این ارقام و اعداد ناجور و درهم وبرهم فقط و فقط به تقلب و تخلف میدان می دهد و در انتخابات ماه میزان زمینه رسیدن زور مندان را به کرسی های پارلمان مهیا می سازد وبس!
در غیرآن تناسب منطقی میان ثبت شده گان در ذخیره معلوماتی، ثبت شده گان مراکز توزیع تذکره و چاپ ورقه های چسپ انتخاباتی وجود می داشت و با ارقام و اعداد ناجور وغیردقیق ذهنیت ها آشفته نمی گردید.
بازهم بگذارچیزی که در دیگ است در چمچه نمایان گردد!
پنج: در شهر کابل بر علاوه انفجار و انتحار و استشهاد که از جانب دشمنان مردم هر روز سازماندهی می گردد و جان عده یی را می گیرد، دزدی، غارت، آدم ربائی و جنایات دیگر نیز مردم را به ستوه آورده است.
طبق راپور پولیس کابل، هشتاد ودو موتر در پانزده روز گذشته دزدی شده و بیست و دو تن از سرمایه داران و یا وابستگان شان از جانب آدم ربایان در دو ماه اخیر ربوده شده اند. بصورت مجموعی 360 حادثه جنائی در دو ماه اول سال جاری در کابل ثبت گردیده است.
این ارقام نشان دهنده آنست که در شهر کابل، پایتخت افغانستان،هیچ کسی مصئونیت و امنیت ندارد و هر روز جان شهروندان در خطر است.
این وضع بی کفایتی مسؤولین امنیتی و ضعف و نا کارائی پولیس را به اثبات می رساند.
یقیناً در شرایطی که فساد گسترده حاکم است و مسؤولین حکومتی بجای کارهمآهنگ و هدفمند به توطئه و دسیسه برضد مردم مصروف اند، نمی توان توقع داشت که جلو دزدی،غارت و
آدم ربائی را بگیرند و زمینه زیست مصئون ومطمئن با شنده گان شهر را فراهم نمایند.
در چنین حالت جز اینکه مردم با تشکل در سازمان های دفاع خودی در حراست از کوچه و محل خود بپردازند، راه موثر دیگری سراغ نمی گردد.
شش: یکی از معضله های جدی در سال های اخیر تجاور جنسی،قتل های ناموسی،خود سوزی خانم ها و اذیت های خیابانی است.
در این اعمال شنیع از ملا تا دفتر دار و از دکاندار تا پیشه ور و از سرباز تا افسر متهم اند و حتی تجاوز بر محارم نیز دیده و شنیده شده است.
اخیراً رسانه ها اطلاع دادند که پسر دوازده ساله یی در تکزار ولسوالی سان چارک ولایت سرپل توسط سه نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بعداً به قتل رسانیده شده و بر جسدش تیزاب پاشیده شده است.
این عمل و حشیانه وغیر انسانی اگر در میان قبایل وحشی و بدوی د رقرون گذشته صورت می گرفت شاید زیاد مورد توجه قرار نمی گرفت. اما در قرن بیست ویک، آنهم در مرکز یکی از ولسوالی هائیکه مردمش از فرهنگ خوب و سواد لازم برخوردار است، انجام چنین عمل فاجعه بار، مایه ننگ و شرم است.
چرا چنین حوادث فاچعه بار رخ می دهد؟
به نظر می رسد، بد آموزی فرهنگی از طریق فلم ها وسریال های بی محتوا؛ درهم ریزی اداره سنتی قبلی که معمولا قریدار، ریش سفید و بزرگ محل می توانست جلوچنین حوادث را سد شود؛ فروریزی اخلاق سنتی و عنعنوی فامیلی و جانشینی اخلاق کاوبائی و بزن بهادری هالیودی؛ بیکاری مزمن جوانان و بالاخره ضعف و بی کفایتی دستگاه امنیتی مخصوصاً پولیس که در تعقیب و مجازات مجرمین معمولاً کوتاه می آید و فساد مسلط در دستگاه عدلی و قضائی؛ عواملی اند که وضع تأسف بار کنونی را بوجود آورده، اطفال، زنان و نوجوانان را با عدم مصئونیت مواجه نموده است.
رسانه ها، جامعه مدنی، روحانیون محلی و ریش سفیدان با تقبیح چنین اعمال می توانند در تقلیل جنایات و روشن ساختن ذهنیت جامعه نقش مهمی ایفا نمایند. شوراهای محلی از قریه تا ولسوالی و ولایت نیز می تواند در این زمینه نقش مثبتی ایفا نماید.بالاخره پولیس این نیروی بازدارنده حوادث و مسؤول مصئونیت مردم بایست از وضعیت موجود بیرون آورده شود و وظیفه اصلی خود را که تأمین نظم عامه و جلو گیری از جنایات است، بتواند به شایستگی انجام دهد.
مقالات مرتبط
خدا که می دهد نمی پرسد بچه کیستی؟! "اما آی اس آی"و ده ها مماثل ... وسیله می شوند. ادامه
طوری که شما آگاهی کامل داريد؛ اشغالگران امريکايی پس از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم... ادامه
سه سال پوره، از حاکمیت گروه وحشت و دهشت تالبانی در کشور من و تو میگذرد. این سومین سالگرد سیاه و خشن... ادامه
لشکرکشی طالبان در برابر مردم و فراخوان قیام عمومی مردم افغانستان علیه آنان! از خیزش مردم بدخشان ده ر... ادامه
آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه
تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه
اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقها... ادامه
اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت میکند گزارش تکان دهندها... ادامه
این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه
ازآغاز سده ی بیست و یکم تا این دم، تاریخ چه پیش آمد های شگفتی را در سرزمین خورشید، درج برگ های روزگا... ادامه
افغانستان دراثرتجاوزات استعماری یکصد وشصت سال قبل زمان تسلط انگریزیها وبخصوص پس ازتحمل شکست ننگین شا... ادامه
دو سال پس از تسلط طالبان بر افغانستان، زلمی خليلزاد سفير کبير(!) و نماینده پیشین ايالات متحده ی امری... ادامه