غفار عریف 

       شهر غزنی بار دیگر به سان دوران

       علا ٔالدین جهان سوز، در آتش دشمنی

       غول های بیابانی با دانش و فرهنگ، سوخت 

        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

" شهر غزنین نه همانست که من دیدم پار"

      (یادداشت:  طالبان رهزن و بی خرد در هم رأیی و هم پیمانی و در یک ساخت و بافت با سریر نشین بی آزرم ارگ، شب جمعه تاریخ ۱۹ / ۵ / ۱۳۹۷ خ با انگیزه ی انتقام گیری از شهروندان و بدبینی نسبت به پیشینه ی شکوهمند تاریخی استان غزنی، از چهار جهت به این شهر پر از شکوه و جلال، شبیخون زدند و بخش های از جایگاه تاریخی حماسه سرایی پارسی - کانون تاریخی سرایش بهترین وپسندیده ترین غزل ها و قصیده ها و انواع دیگر شعرپارسی - انجمن تاریخی نگارش زیبا ترین و روان ترین نثر پارسی را از روی دشمنی با ادب - فرهنگ و تمدن کهن خراسان زمین، به آتش کشیدند و با خاک یکسان ساختند.)

        های  های، ای:

          حکیم ابوالقاسم فردوسی، ابوالقاسم حسن عنصری، ابوالحسن علی فرخی، ابوزید محمد ابن علی فضایری، ابونظر عبدالعزیز عسجدی، ابوالنجم احمد منوچهری و دیگران ! 

        برخیزید که کتاب ها و کتابخانه ها،" میدان شابهار"، " تیپه سردار "، " تیپه نقاره "، " بتخانه " بار دیگر به دست همپالکی ها و هم مسلکان امروزین تازیان دوران اموی و عباسی، می سوزد؛ 

        های های، ای: 

        مسعودبن سعد بن سلمان، حکیم ابوعمر بهاوالدین عثمان مختاری، حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی، ابوالفرج رونی بن مسعود و دیگران! 

        برخیزید که شهر شعر وترانه های پارسی و مرکز دانش ها و ادب های دوران زندگانی شما، " حصار نای" و جایگاه نگارش کتاب باغ حقیقت و راه طریقت (حدیقه الحقیقه وشریعته الطریقه) در آتش دشمنی جاهلان، با فرهنگ و ادب و راه و رسم زندگی انسانی، می سوزد؛

        های های، ای:

        شیخ العمید ابونصر مشکان، ابوالفضل محمد ابن حسین بیهقی، ابوریحان محمد بن احمد البیرونی، ابوالحسن علی جلابی هجویری، ابوالمعالی نصرالله بن محمد بن عبدالحمید و دیگران! 

      برخیزید که شهری که شهروندانش کتاب تاريخ بیهقی، کتاب الاثارالباقیه - کتاب تحقیق ماللهند و کتاب التفهیم، کتاب کشف المحجوب، ترجمه کتاب کلیله و دمنه بهرام شاهی را در نخستین روزهای که پیشکش خوانندگان گردیده بود، با دلگرمی و خرسندی استقبال کردند و همه ی آن ها را زر خالص کمیاب ودٔر سجه و نایاب دانستند؛ در شبیخون زدن رهزنان بی خرد ویران شده و در آتش دشمنی با دانش و ادب و فرهنگ، می سوزد؛ 

        های های، ای:

        اشرف الدین ابو محمد بن محمد حسین، سراج الدین عمر بن اسحاق بن احمد ابوحفص و دیگران!

      برخیزید که شهر کهن و پر نعمت غزنین در زیر پای دشمنان دانش و ادب و فرهنگ و شگرد های ستوده ی زندگی انسانی، عذاب می کشد و" دهک "، " بند آب سلطان "، " بالاحصار "... به دست ناکسان شرف باخته بیخی نابود ساخته می شود و دیگر هیچ اثری از آن ها باقی نمی ماند؛

          های های! 

        همگان برخیزید و این غول های بیابانی را به  راه بیاورید و به آنان بفهمانید که نمی شود و نمی توانید به کمک و همکاری غارتگران و خون خوران به طور همیشه با شلیک گلوله ها و ترکاندن خمپاره ها، زندگی و چرخش زمان را به خواست خود و به میل پشتیبان های خویش، تغییر بدهید؛ نابودی و مرگ حتمی اهریمنان دیر یا زود رسیدنی ست، در انتظارش باشید.

(پایان )

۱۰ / ۸ / ۲۰۱۸

تذکار:  تیتر این خامه مصراع نخست قصیده ی مشهور فرخی سیستانی است.