نظام اسلامی چیست و «نظام اصیل اسلامی» کدام؟
محمد عالم افتخار
نظام اسلامی چیست و «نظام اصیل اسلامی» کدام؟
با عرض سپاس ویژه خدمت گرامی دکتوریس نازنین از آنسوی کره زمین که برای تداوی بنده؛ 1000 دالر کانادایی بذل فرموده اند؛
قرار گفتار سخنگویان طالبان؛ پس از عقد «پیمان صلح حدیبیه» با کفار حربی امریکایی و غربی و تحقق مقدماتی مفاد آن از جمله با رهایی 5 هزار تن اسیران طالبانی از زندانهای"دولت جمهوری اسلامی افغانستان" ایشان آماده شده اند؛ تا به خاطر غایه دومی خود اقامه «نظام اسلامی» به مذاکرات بین الافغانی بپردازند.
علی الظاهر برای اهالی گوشه گوشه افغانستان و منم گویان خرُد و کلان غیر طالبانی آنها هم «نظام اسلامی» نه تنها مشکلی نیست و پرسش و اندیشیدنی ندارد بلکه عین آرزو و هوس آیشان نیز هست!
چنانکه در نشست بین الافغانی تعارفی که پیش از این در دوحه قطر با طالبان صاحبان برگزار شده بود؛ طی قطعنامه بالاتفاق گفته شد که همه «نظام اسلامی» می طلبند و لاغیر. از روؤس دلایل هم این بود که هم اکنون نیز در افغانستان؛ نظام اسلامی هست و یک اصلاح سر و ریشش؛ نوو پرابلم!!!
برداشت آن طرف نیز؛ این بود که اعاده "امارت اسلامی ملا محمد عمری" همان و "در جویی که آب رفته؛ باز میرود؛ همان!"
اما؛ رهبر طالبان صاحبان نخواستند؛ بین الافغانی طالبان و غیر طالبان اینقدر ها هم بیحال و بیخیال برگذار شود و از دو آرمان یا استراتیژی بزرگ آنها : خاتمه اشغال و اقامه نظام اسلامی؛ این آخری کمتر بگومگو و رفت و آمد داشته باشد.
لذا در عید الاضحی فرمودند: گپ بر سر نظام اصیل و سچه اسلامی است. حالا یک سوال؛ مانند DNA اتومات خود را به دوتا تکثیر میکند؛ دو تا به چهار تا، چهار تا به هشت تا...و در ساعتی میتواند "قصه تخته شطرنج" را مُفت کند و با تصاعد هندسی؛ سوی ابدیت میل نماید. اولین تکثر بدینگونه است که:
آیا"امارت اسلامی غازی ملا محمد عمر مجاهد" نظام اسلامی اصیل و سچه بود؛ نبود؟
اگر آن نبود؛ پس «نظام اسلامی اصیل» در کجای جهان و در کدام روز و ماه و سال تاریخ 1400 ساله اسلام واقعیت یافته بوده و چه نام و شرح و بیان داشته است؟
شک نیست که چنین نظام بایستی؛ از کلام آلهی قرآن مجید ناشی شده باشد؛ مردمان عادی که قرآن نمیخوانند و قرآن نمیدانند. پس دانایان قرآن؛ بعد از پیامبر اکرم(ص) جز مفسران و مترجمان قرآن و از آنهم مهمتر جز فقیهان بوده اند؟!
«نظام اسلامی» و «نظام اصیل اسلامی» که موضوع واقعاً عظیمی است؛ آیا مفسران و مترجمان قرآن و فقیهان بیشمار؛ با موضوعات به مراتب خرُد تر و ساده تر قرآنی؛ آنچنان مواجهه ها داشته اند که دست کم از جهاتی صایب و سازنده بوده اصالت های وحیانی را بروز رسانی نمایند و به میل و فرمان حکام جایر یا طبق میلان های فرقه ای و نژادی وغیره خویش؛ تأویل های افراطی و تفریطی و مغرضانه و ضاله نکرده امت مسلمه را به گمراهی ها و بدبختی ها نکشانند؟
این کمترین؛ توان پاسخ به این پرسش ها و دنباله های آنها را ندارم ولی میدانم که:
خواجه در بند طاق ایوان است خانه از پای بست ویران است
یکی از موارد نه چندان کوچک که با اقامه و معنی و ماهیت نظام اسلامی هم پیوند محکم دارد؛ توسط پژوهشگری از همزبانان گرامی ما نقد و بررسی مقتدرانه شده که اینک به انتخاب و اقتباس، بخش نخست آنرا پیشکش مردمان مسلمان و نظام سازان اسلامی برای آنان میدارم و متباقی عرایض را در پایان بخش دوم و پایانی این نقد کیمیاگرانه؛ خواهم آورد انشاء الله تعالی.
*********************
نگاهی به جزیه و آیات قتال در قرآن
1433/3/3 10:56
نویسنده: آرش سلیم
قرائت متولیان دین در رابطه با پیروان سایر پیامبران، عموماً برخورد از موضع بالادستی است. با استناد به آیه توبه:29 قرآن، فقها عموماً تا آنجا پیش رفتهاند که میگویند جوامع یهودی و مسیحی باید به حاکم مسلمان هر سال مبلغی تحت عنوان «جزیه» بپردازند؛ تا به آنها اجازه زندگانی مسالمت آمیز (در سلطه مسلمانان) داده شود. درباره یهودیان و مسیحیان و دین ابراهیمی مشترک آنها با پیروان سایر پیامبران ابراهیمی در [1] و [2] به تفصیل بحث شده است. در این نوشتار با نگاهی به سوره توبه (و انفال) و با توجه به سایر آیات قرآن درباره «قتال»، و همچنین اصل دفاعی بودن قتال، نشان خواهیم دید که چنین باوری به «جزیه» تا چه اندازه گزاف، جنگ طلبانه، و ضد قرآن است. بنا بر آیات قرآن، قتال حتی با مشرکان و کافران دفاعی بوده است. یعنی قتالی که در آن میتوان به دیگران حمله کرد و پس از شکست از آنها جزیه دریافت کرد، با آیات قرآن در تضاد است. آماده نگه داشتن مومنان برای دفاع در برابر حمله و ترغیب و تهییج آنها به جنگیدن در صورت لزوم، فرق دارد با صادر کردن دستور حمله به دیگران با هدف درخواست جزیه از آنها! از طرف دیگر، موضوع اصلی آیه توبه:29، قتال با کسانی بوده است که به خدا و آخرت ایمان نداشتهاند (لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ) و با پیامبر و یارانش در حال ستیز بودهاند. طرفِ قتال بخشی از مشرکان و کافران مکه بودهاند که پیمان عدم تعرض با پیامبر و یارانش را نقض کرده بودند، نه موحدین و پیروان سایر پیامبران. اگر چه به افرادی از اهل کتاب که به خدا و آخرت ایمان نداشتهاند نیز اشاره شده است. از طرف دیگر با توجه به این که در قرآن «اهل ذمه» وجود ندارد، باید دید از کجا آمده است! اصطلاح «اهل ذمه» توسط فقها برای مشمولان پرداخت جزیه استفاده شده است!
بخش اول-
نگاهی به سوره توبه و آیه «جزیه» در رابطه با سایر آیات
واژه «جزیه» فقط یک بار و در آیه توبه:29 قرآن آمده است. در هیچ آیه دیگری این واژه و یا مفهوم این واژه وجود ندارد. بنابراین با استناد به تک آیه توبه:29 نمیتوان چیز زیادی درباره جزیه گفت! ولی از آنجا که جزیه در یک آیه «قتال» و در رابطه با دستور یک قتال آمده ست، باید دید قتال چیست. جایی که قرآن با دستور «اقتلوا» به قتال فرمان میدهد منظور چه بوده است! چگونه میتوان با آیات فتال و دیگر آیات مرتبط با آن، درباره جزیه سخن گفت.
بخش بزرگی از سوره توبه (و سوره انفال)، شامل آیاتی است که موضوع آن جنگ (قتال) و آماده سازی مومنان برای جنگ های پیش روست. برخی بر این باورند که سوره توبه، که شاید آخرین سوره قرآن باشد، یک سوره مستقل نیست و دنباله سوره انفال میباشد. در آغاز سوره توبه، پیمان با آنهایی که مفاد آن را محترم نشمردهاند، یک طرفه ملغی اعلام میگردد و به این دسته از افراد چهار ماه برای شروع جنگ فرصت داده میشود. لازم به یادآوری است که بنا بر شواهد این قرارداد یا معاهده همان پیمان صلح حدیبیه است که پیامبر و پیروان او که ساکن مدینه بودند با بت پرستان قریش ساکن مکه، مبنی بر ده سال ترک مخاصمه، منعقد کرده بودند.
در سوره توبه پس از اعلام برائت و اعلام الغای یک طرفه معاهده، تا از سرگیری دوباره نزاع به طرف معاهده چهار ماه مهلت داده میشود. سپس در چند آیه به روشن کردن دلیل لغو پیمان و آماده سازی ذهنی مومنین به منظور آماده کردن آنها برای قتال با مشرکان میپردازد. مبنای استدلال عدم پایبندی بخشی از مشرکان به قرارداد و نقض برخی مفاد از طرف آن است؛ همان مشرکان مکه که رسول خدا و یارانش را از دیار خود اخراج کرده بودند. در بین این آیات برای مثال خطاب به مومنین آمده است: چطور میشود با مشرکانی که عهد خدا و پیامبر را شکستند، کارزار نکرد؛ همان کسانی که اگر بر شما پیروز گردند نه ملاحظه خویشاوندی با شما را خواهند کرد و نه به قرارداد مابین ملتزم خواهند ماند. همچنین کسانی را که هجرت کردند و جهاد کردند تشویق میکند. به مواری از پیروزی در جنگ های قبل اشاره میکند که چگونه خداوند در مواقع سخت به یاری مومنان آمده و با فرستادن لشکری از فرشتگان که دیده نمیشدند یاری شان کرده است. تا میرسد به آیه توبه:28 که در آن گفته شده است: این مشرکان نجس هستند و از سال بعد نباید برای زیارت وارد مسجدالحرام شوند. همچنین در این آیه به یاران پیامبر اطمینان میدهد که اگر با منع مشرکان (از شرکت در مراسم حج)، و در نتیجه محروم شدن از تجارت با آنها زیان مالی متوجه مومنان شود، خداوند به فضل خودش آن را جبران خواهد کرد. آیه بعد آیه مورد بحث ما یعنی آیه توبه:29 میباشد که حتی میتوان آن را دنباله آیه قبل دانست و چنین خواند: یا ایها الذین آمنوا انما المشرکون نجس... (28)؛ قاتلوا الذین لایومنون بالله ولا بالیوم الاخر...(29):
توبه:29
قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ،
وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ،
وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ؛
مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ،
حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ،
وَهُمْ صَاغِرُونَ.
پیکار کنید با آنان كه به خدا و روز آخر ايمان نياورند،
و آنچه را كه خدا و رسولش حرام كرده است حرام ندارند،
و نمىگروند به آیین حقّ؛
(حتی) از میان آنان كه داده شدند كتاب،
تا با دست خود (یا دسترنج خود) جزیه بدهند،
و آنها از سرافکندگان هستند!
همانطور که گفته شد با استناد به تک آیه بالا نمیتوان درباره جزیه اظهار نظری کرد. اما با توجه به آیات دیگر قرآن و به ویژه آیات سوره توبه و انفال، در این نوشتار به چهارده نکته اشاره شده است که میتواند به فهم بیشتر از جزیه کمک کند. یعنی روؤس استدلال با آوردن یکی دو آیه نمونه به طور خلاصه بیان شده است. هدف این مقاله مطالعه و ارائه تمام آیات مربوطه در قرآن نیست. شاید در آینده یک مقاله جامع تر در این باره نوشته شود. امید است همین مقدار تا حدی برای رفع ابهام نتیجه گیری نادرست از آیه جزیه روشنگر باشد:
یکم- آیات قبل آیه جزیه در سوره توبه در رابطه با مشرکان مکه است نه اهل کتاب
آیات قبل از آیه جزیه در سوره توبه، درباره لغو معاهده با مشرمان و جنگ آینده با مشرکان است و نه اهل کتاب! همانطور که در مقدمه بالا آمد، آیات قبل از آیه توبه:29 درباره اعلام برائت از مشرکین و ملغی اعلام کردن قرارداد با آن دسته از مشرکانی است که به مفاد قرارداد مابین وفادار نبوده و آن را نقض کردهاند. همچنین درباره اعلام چهار ماه مهلت به آنها تا شروع جنگ و فراخوان مومنان به نزاع های پیش روست که با الغای پیمان ترک مخاصمه اجتناب ناپذیر شده است! حتی در یک آیه قبل (توبه:28) از نجس بودن مشرکان و منع آنها به حضور در مسجدالحرام سخن رفته است. اهل کتاب که برای مراسم حج و زیارت به مسجدالحرام نمیرفتهاند. میبینیم فراخوانِ آیه توبه:29، فراخوان قتال با کسانی است که به خدا و آخرت ایمان ندارند: «الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ»
دوم- اصل بنیادین دفاع و نه حمله
طبق این اصل قتال دفاعی است. با آنهایی که با مسلمانان از در جنگ درآیند، میتوان جنگید. دشمن باید شروع کننده قتال باشد نه مسلمانان. خدا اجازه تعدی و تجاوز به یاران پیامبر و شروع قتال را نداده است:
بقرة :190
وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ، إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ.
و در راه خدا قتال کنید با کسانی که با شما قتال کنند و تجاوزگر نباشيد، چرا كه خداوند تجاوزگران را دوست ندارد.
در آیه بقره:194 نیز که درباره ممنوعیت جنگ در ماه های حرام است، میگوید اگر به شما تجاوز کردند شما هم مقابله به مثل کنید، شما تجاوزکار نباشید: فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ.
بقرة: 194
الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ؛ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ، وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ
ماه حرام در برابر ماه حرام است و ممنوعیت مقابله به مثل؛ پس هر كس كه علیه شما تعدی كرد به همان گونه تعدی کنید، و از خداوند پروا كنيد و بدانيد كه خدا با پرهيزگاران است[3].
در بخشی از آیه مائده:2 آمده است: وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ. یعنی کینه به گروهی که شما را از آمدن به مسجدالحرام باز داشتند باعث تعدی و تجاوز به آنها نشود!
سوم- بیان روشنِ شروع ستیزه توسط مشرکان
آیات قبل از آیه جزیه بیانگر عهدشکنی گروهی از مشرکین و توضیح چرایی نزاع ها و قتال آینده با آنها میباشد. در آیه توبه:13 دلیل آماده شدن برای قتال و این که این گروه از مشرکان شروع کننده ستیز هستند، به روشنی مشخص شده است. ضمن ترغیب و آماده سازی ذهنی یاران پیامبر به آنها میگوید آیا نباید قتال کنید با کسانی که:
•سوگند خود را شکستند،
•و پیامبر را اخراج کردند،
•و شروع کننده ستیزه بودهاند (هُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ)!
توبه:13
أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّكَثُواْ أَيْمَانَهُمْ وَهَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَؤُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤُمِنِين.
آيا نبايد با گروهی كه سوگندها [و پيمانها]يشان را شكستهاند و در آواره ساختن پيامبر كوشيدهاند و نخستنبار بناى ستيزه با شما را گذاردند، كارزار كنيد، آيا از آنها مىترسيد؟ حال آنكه اگر مؤمنيد، سزاوارتر است كه از خداوند بترسيد
.
چهارم- اکراه و ناخرسندی عمومی پیروان حضرت محمد از شرکت در قتال
با نگاهی به برخی از آیات قتال در سوره های دیگر، مشاهده میشود که یاران پیامبر عموماً از جنگیدن و قتال خرسند نبودهاند. این گونه آیات، مومنین را ترغیب و تشویق به قتال کرده است. چرا که برای دفاع در برابر حمله دشمنان میبایست داوطلب با روحیه لازم برای جنگیدن فراهم باشد. به عبارت دیگر بسیاری از آیات مشوق قتال در واکنش به عدم استقبال یاران پیامبر از جنگ میباشد؛ که البته همانطور که گفته شد قتال دفاعی بوده است. برای نمونه:
ـ آیه بقره (216 )میگوید: قتال بر شما مقرر شده است گر چه برای شما ناخوشایند باشد (اکراه داشته باشید)؛ و چه بسا چيزى را ناخوش داشته باشيد و آن به خیر شما باشد!
ـ آیه نساء(77 )از گروهی صحبت میکند که گله میکنند خدایا چرا بر ما قتال را مقرر داشتی!
مقالات مرتبط
خدا که می دهد نمی پرسد بچه کیستی؟! "اما آی اس آی"و ده ها مماثل ... وسیله می شوند. ادامه
درین ویدیوی مهیج و تکان دهنده، مردک ریشویی که با احتمال قوی ملا امام مسجد باشد با حضور در منبر مسجدی... ادامه
طوری که شما آگاهی کامل داريد؛ اشغالگران امريکايی پس از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم... ادامه
سه سال پوره، از حاکمیت گروه وحشت و دهشت تالبانی در کشور من و تو میگذرد. این سومین سالگرد سیاه و خشن... ادامه
لشکرکشی طالبان در برابر مردم و فراخوان قیام عمومی مردم افغانستان علیه آنان! از خیزش مردم بدخشان ده ر... ادامه
آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه
تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه
اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقها... ادامه
بغات عربده کش و "شریعت" سرِگردنه» عنوان تحلیل و حلاجی یک فیصله طاغوتی دیوان نامنهاد مدنی محکمه حوزه... ادامه
اخیرا نهاد تحقیقی «رواداری» که تحت نظر سازمان ملل، توسط شهرزاد اکبر فعالیت میکند گزارش تکان دهندها... ادامه
این روزها پخش جریان حضور آقایی به نام عبدالباری عمری نماینده ی!؟ طالبان در آلمان و گرفتن عکس یادگار... ادامه