پیامدهای حضور امریکا درافغانستان
پیامدهای حضور امریکا درافغانستان
جنایات بزرگ علیه بشریت توسط امپریالیزم از ذهن وخاطرهً انسانها هرگز فراموش نمیشود. مسئولیت مرگ ملیون ها انسان درجنگ اول و دوم جهانی بردوش امپریالیزم میباشد. هرجائیکه مردم برای حقوق و آزادی های دموکراتیک تلاش نمایند آنرا سرکوب مینمایند. ازاثر جنایات بی شمار امپریالیزم ملیونها انسان درسراسرجهان درشرایط غیرانسانی ونهایت دلخراش به سرمیبرند.
کشورهای صنعتی بزرگ ویا دول امپریالیستی برای تحکیم سیطره خویش مانع پیشرفت و تکامل فنی، اقتصادی وفرهنگی کشورها میشوند. لازم به تذکر است که درقرن گذشته شیوه استعمار ویا تسلط آنها برمردم کشورهای جهان طوردیگری بود که درین جستارازتوضیحات آن صرف نظر میکنم. گرچه از اواخر قرن بیستم شیوه عملکرد شان تغیر نموده است ولی اگر خوب دقت نمائیم دراهداف آنها بین گذشته و حال تفاوتی عمده وجود ندارد زیرا هدف اصلی آنها همیشه تحت سلطه داشتن کشورها ازنظر اقتصادی وسیاسی است.
کشورهای امپریالیستی درتمام نقاط جهان، درکشوری که برایشان ازلحاظ اقتصادی وسیاسی اهمیت دارد، میکوشند به بهانه ها و نامهای مختلف ازقبیل برقراری صلح، مبارزه با تروریسم، کمکهای مالی و اقتصادی حتیٰ دفاع ازاسلام حضوریابند اما کشورهای که برای آنها منافع اقتصادی وسیاسی ندارند، برایشان مهم نیست. طورمثال: درسال ۱۹۹۴ میلادی زمانیکه درکشورهای بروندی و روآندا آتش جنگ داخلی شعله ور گردیده بود، چون این کشورها برایشان اهمیت استراتیژیک، سیاسی و اقتصادی نداشت، برای این به اصطلاح ناجی های صلح و مبارزین "عدالت و دموکراسی " مهم نبود که مردم آن کشورها هر روز در کورهٔ جنگ می سوزند. در رواندا طی صد روز تقریبأ ۸۰۰ هزار توتسی و هوتو ها قتل عام گردیدند و به ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار زن تجاوز جنسی صورت گرفت. برعکس کشورهای شرق میانه که ازنظراستراتیژیک، سیاسی و اقتصادی مهم وغنی بودند، با وجودیکه مردم شان درصلح و آرامش زندگی مینمودند، آنها به بهانه های مختلف ازقبیل اتهام غیردموکراتیک بودن وموجودیت رژیم های دیکتاتوری به این کشورها دست به حملات نظامی زده یا اقدام به مداخلات بی شرمانه نموده تا اینکه رژیم های این کشورها را سقوط داده و دست نشانده های خودرا دررآس قدرت قرار دادند تا بتوانند به اهداف شوم شان نایل آیند. طورمثال ازکشورهای عراق، لیبیا، تونس وغیره میتوان نام برد که سالهاست درجنگ و نا امنی میسوزند.
بعد ازفروپاشی اتحاد جماهیرشوروی جهان به شکل یک قطبی شدن آغاز نمود و کشور آمریکا بخصوص بعد ازحادثه یازده سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی برای گسترش نفوذ خویش درجهان استفاده اعظمی را برد و خواست که رهبری جهان را درقبضه خویش درآورد. ولی ازنقش آمریکا درایجاد، تشکیل وتمویل سازمانهای تروریستی که حال برای همه واضح و هویدا است، مردم درسراسر جهان خسته و ناامید گردیده و شعارهای عوامفریبانه آنها بخاطرآزادی خواهی وحقوق بشردرهمه جا زیرسوال است.
الی دهه ۹۰ قرن گذشته دو قطبی بودن جهان تاحدودی درتوازن صلح وامنیت جهان سهم ارزندهً ایفأ نمود، ولی کشورهای امپریالستی دررآس ایالات متحده امریکا بخاطر رسیدن به اهداف شوم شان و بدست گرفتن سردمداری جهان بلاخره توانستند تا سیستم دو قطبی را با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی ازبین ببرند تا باداشتن دست آزاد به آسانی برهمه امیال و خواسته های شان نایل گردند.
پیش بینی میشود که رشد و ارتقای چین، نیرومند شدن دوباره روسیه و نقش روزافزون هند و برازیل درسیاستهای جهان تغیراتی را ببار خواهد آورد.
از اواخر قرن بیستم کشورهای غربی دررآس آن آمریکا برای تحقق اهداف شان از تروریسم اسلامی منحیث سلاح استراتژیک استفاده نمودند. چنانچه پروفیسور میشل چوسودوفسکی، اقتصاددان و استاد در دانشگاه (اوتاوا) درکانادا اظهار میدارد که " جهانی ساختن جنگ یکی از پروژه های هژمونیک آمریکا بوده و آمریکا درین استراتیژی بطورهمزمان دو فاکتوراصلی یعنی تهاجمات نظامی وعملیات مخفی استخباراتی را بکار میبرد. چنین گزینه ها تا کنون درشرق میانه، اروپای شرقی، صحرای جنوب آفریقا، آسیای مرکزی وشرق دور بکاررفته و کشورهای افغانستان، فلسطین، اوکرائین، سوریه، وعراق را آماج قرارداده است."
افغانستان بخاطر اهمیت سوق الجیشی و جیوپولیتیک آن واینکه ازنظر سیاسی واقتصادی ازاهمیت شایانی برخورداراست. هیچ زمانی ازنظر قدرتهای بزرگ جهان دور نبوده و درهرمقطع زمانی ازمداخلات آنها به اشکال متفاوت درآمان نبوده است. درزمان حاکمیت ح.د.خ.ا. کشورهای امپریالیستی ومرتجع منطقه گروپهای اشرار و دهشت افگن را به بهانه به اصطلاح اسلام درخطراست، تآسیس نموده و ازهیچ نوع کمک مالی و نظامی به آنها دریغ ننمودند تا اینکه ج.د.ا. فروپاشید وآنها به اهداف ناپاک شان رسیدند.
طوریکه کاملا واضح است وازاطلاعات موثق برمی آید یکعده ازاعضای گروه های تروریستی القاعده و داعش ازافرادی تشکیل شده اند که آمریکا آنها را درعراق و افغانستان برای مدتی درزندان نگهداشته، بعد ازتعلیمات نظامی آزاد و به گروه های تروریستی پیوسته اند. تا برای تحقق اهداف آنها عمل کنند اما مدتی نگذشته بود که این گروپهای تروریستی بخصوص القاعده و داعش ازکنترول این کشورها خارج و برعلیه خودشان قرار گرفتند.
سوال خلق میگردد که امریکا وکشورهای هم پیمانش که بمنظور برقراری صلح وسرکوب گروه های طالبان والقاعده درافغانستان لشکرکشی نموده و کشوررا اشغال نمودند، چرا درین مدت با داشتن قدرت و توانمندی نظامی که دارند، نتوانستند صلح وثبات را درکشور ما برقرار سازند درحالیکه طی این مدت گروه های تروریستی روز تا روز قویترشده و جنگها نیز درکشورشدت یافته، تلفات و قربانی آن که مردم بلا کشیده وبی دفاع را تشكيل ميدهد نهایت بيشتر گردیده است. چنانچه به اساس ارقام ارائه شده توسط مرکز تحقیقی انستیتوت واستنِ امریکا، ازسال ۲۰۰۱ الی نوامبر ۲۰۱۹ میلادی جنگ درافغانستان جان ۱۵۷ هزار نفر را گرفته است. حال بعد ازگذشت نزده سال ایالات متحدهٔ امریکا تلاش دارد تا کشورما را به همان گروهی که درسال ۲۰۰۱ بنام تروریستان باحملهٔ نظامی شان راند، دوباره تسلیم نماید.
درحقیقت اینها جهانخوارانی اند که مسئول این همه نابسامانی ها، جنگها، کشتارها و گرسنگی مردم در سطح دنیا بوده اما به چهرهً به اصطلاح ناجی کشورها با لباس کبوتران سفید صلح خودرا تزئین نموده اما سبب بربادی کشورها میگردند، چنانچه کشورما را درین مدت ۱۹ سال به خاک و خون کشیدند. آنها جنگی را درکشورما آغاز نمودند که دربطن آن جنگهای بعدی را پلان گذاری نمودند.
آنها جهت برآورده ساختن منافع سیاسی و اقتصادی شان به کشورما سرازیر شدند. تحت نام صلح ظاهر شدند و با گماشتن فاسدترین افراد که دست بالا درجنایت وخیانت علیه مردم و وطن داشتند آغاز نمودند کشوررا ازنظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ده ها سال به عقب برگشتاندند. مردم بیچاره را به هزاران مصیبت دچار نمودند.
پیامدهای گویا این ناجیان صلح درکشورعزیزما نهایت ناگوار وتکاندهنده می باشد. آنها بی فرهنگ ترین افراد را بالای مردم کشورما تحمیل نمودند، زیربنا ها و نهادهای اقتصادی را نابود و ازبین بردند، ثروت های ملی کشور توسط افراد خائین به وطن تاراج ویا به شکل غیرقانونی به خارج ازکشور انتقال داده شد.
آمریکا و شرکایش به ادعای محو تروریسم والقاعده به افغانستان سرازیرشدند درحالیکه هدف اصلی و خواست شان موضوع دیگری بود. امریکا ازآغازِ حضورش درافغانستان سیاست دوگانه را درپیش گرفته است. پس ازسقوط رژیم طالبان وحضور آمریکا در افغانستان، انتظارات براین بود که افغانستان ثبات را تجربه خواهد کرد درحالیکه جنگ ادامه یافت ناامنی وشدت جنگ بیشتراز پیش گردید. این عمل ثابت میکند که آمریکا بخاطر جنگ وآغاز جنگهای بعدی به افغانستان داخل گردید. جنگ درافغانستان روز تا روز گسترش یافت این جنگ هیچ وجه مشترک با افغانستان ندارد. ادامه جنگ دراصل منافع آمریکا را تآمین میکند که درآن پاکستان وامریکا ذینفع اند. آنها درین سرزمین بی بازخواست سلاحهای جدید و خطرناک شانرا مورد آزمایش قرارمیدهند.
طورمثال استفاده "مادر بم" درننگرهار.
دولت آمریکا به اساس شایعات موجود مصروف آموزش و ایجاد گروپ تروریستی دیگری است تا کشورهای آسیای میانه چون تاجکستان، ازبکستان وغیره را توسط آنها مورد حملات تروریستی قرار دهند ومنطقه را بی ثبات سازند.
با حمله امریکا بالای کشورما، مصیبت های گوناگون آغاز گردید. آنها درقدم نخست باشیوه های گوناگون باعث گرديدند تا قشر روشنفکر واگاه جامعه، کشور را ترک کنند و آنانی که با پذیرش شرایط ناهنجار درکشور باقی ماندند به بهانه های مختلف ازکار و دوایر دولتی رانده شده وجای آنها را به افراد غیرمسلکی و یا افرادی که کم سواد ویا اصلا بی سواد بودند سپردند، زیرا غرب با جابجا نمودن این افراد دررآس کار، خوبتر وبهتر میتوانست به اهداف خود نایل آید. روز تا روز یکپارچگی بین اقوام و مذاهب ساکن درکشور که قبلا وجود داشت، متلاشی گردیده و نابود ساخته شد. چنین وضع به نفع این کشورها است وآنها میتوانند بهترو راحت تر به اهداف و پلانهای شوم شان نایل گردند.
با حضور این کشورها درافغانستان اقتصاد ما کاملا متلاشی گردید زیرا اقتصاد ملی بنابر حضور اکتیف این کشورها رنگ اصلی خودرا باخته وتحت تآثیر و وابسته به اقتصاد کشورهای غربی و کمکهای آنها گردیده است که این خود ضربهً بزرگ و خیانت جبران ناپذیر به کشور ومردم ما است. این کشورها اکثرا بخاطر حضور طولانی شان میکوشند تا افراد وطنفروش، خائین به منافع ملی و مردم را دررآس حکومت نصب کنند تا بتوانند به راحتی وآسانی اهداف شانرا برآورده سازند. مثال عمده آن درکشورعزیزما ازنشست بن آغاز تاحکومت فعلی را میتوان نام برد وهم تحمیل نمودن گلبدین حکمتیار این نماینده معلوم الحال سی-آی- ای و آی-اس-آی و قصاب کابل برمردم مظلوم و بی دفاع ما گواه براین ادعا میباشد.
خلاصه درمدت بیشترازیک ونیم دهه، آن کشورعزیز وباستانیِ را که داشتیم فعلا قابل شناخت نیست. این پروسه ادامه خواهد داشت ما دراین مدتِ بیشتر از نزده سال شاهد اختلافات و ائتلافات بین گروهها و افراد مختلف که همه و همه بجزاز تأمین منافع خودشان به چیزی دیگر نمی اندیشدند بودیم، بازی این گدی گک ها به جز ازتلفات و قربانی مردم عادی وبی دفاع و بربادی کشورما چیزی دیگری ارمغان نداشت.
قابل تذکراست که گفتهً «تفرقه بیانداز وحکومت کن» برای ما واضح گردید که وجود اختلافات قومی و لسانی برای هردشمنِ چانس بزرگ است که ازآن به نفع خود استفاده نموده منافع شانرا تآمین و حضور شانرا طولانی تر نمایند.
به نظر من برای اینکه جلو اعمال جنایتکارانه و غیرمردمی امپریالیزم را بگیریم ایجاب میکند تمام نیروهای ملی، دموکراتیک و انقلابی به همکاری تمام مردم بلا کشیده و خسته ازین تجاوزات و بی عدالتی ها متحدانه به مبارزه مشترک و دوامدار پرداخته در روشن ساختن ذهنیت مردم بخاطر بدست آوردن صلح، دموکراسی، استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور رسالت تاریخی وانسانی خودرا فراموش نباید کرد.
دوکتور نظیفه "توخی"
هالند، سپتمبر ۲۰۲۰
مقالات مرتبط
مارگارت کیمبرلی مینویسد، تلاش برای ترور رئیسجمهور سابق آمریکا در مقایسه با رفتارهایی که واشنگتن در... ادامه
سیاستمدار ناشناخته و جوان، بر اساس استانداردهای کنونی حکومت سالخوردگان، سیاستمدار آمریکایی جی دی ونس... ادامه
از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه
شکست در سیاست خارجی: ایالات متحده در حال کار بر روی یک طرح تسلیم است. ادامه
هنری کیسینجر سیاستمدار، نظریه پرداز مشهور سیاست خارجی آمریکایی، وزیر امور خارجه پیشین این کشور و مش... ادامه
شاید انتخابات ریاست جمهوری آینده در امریکا تبدیل به زلزله ای شود که هنوز نمی توان قدرت تخریب و "ریشت... ادامه
شبکه تلویزیونی اسپانیاییزبان تلهسور در گزارشی آورده است: یک خاورمیانه درگیر آتش جنگ، برای آمریکا... ادامه
هرگاه به ارزیابی تاريخ کشور ایالات متحدهٔ امريكا بپردازیم، درمی یابیم که این کشور بيش از هرکشور دیگر... ادامه
یازدهم سپتامبر ۲۰۲۱ روزی که بطرز معما برانگیز ایالات متحده آمریکا،اماج حملات تروریستی قرارگرفت و باز... ادامه
باید قاطعانه در برابر شکار جادوگران نژادپرستانه و ضد کمونیستی مقاومت کنیم و به ایجاد یک جنبش صلح بین... ادامه
در قرن بیست و یکم و در عصر مدرنیسم و اوج سرمایه داری، هیچ دولت در جهان میثاقها و قوانین جهانشمول ب... ادامه
بیست سال حضور امریکا در افغانستان، تحت نظریه ژئوپولیتیکی نظم نوین جهانی، افغانستان را به کانون داغ س... ادامه