مضحکهٔ صلح در أفغانستان
مضحکهٔ صلح در أفغانستان
سیامک بهاری
میلیونها تن ازمردم مصیبت دیده افغانستان بویژه زنان، در کابوسی جانکاه، زندگی و آینده خود را در معرض نابودی می بینند. بازگرداندن طالبان به عرصه قدرت سیاسی کشور، شتاب بیشتری گرفته است. فجایع بیشتری بر جامعه تحمیل می شود و بیش از هر زمان دیگر باید با هوشیاری و جسارت علیه اسلام سیاسی به میدان آمد و از حرمت و انسانیت جامعه دفاع کرد.
پس از زد و بند آمریکا و طالبان در دوحه، تحت عنوان پروسه صلح و سازش در افغانستان، در میانه آنچه باید از دید مردم مصیبت دیده افغانستان و افکار عمومی جهانیان پنهان می ماند، نوبت به ادامه این روند تحت عنوان «مذاکرات بینالافغانی» رسید.
هیئت منتخب ارگ و سپیدار، راهی دوحه شد. پس از افتتاح نمایشی و چند اکت و ژست دیپلماتیک و سمینار های بی محتوا، مذاکرات بیش از هشتاد روز در کُما فرو رفت. کشمکش های پنهان داخلی و بینالمللی همه چیز را فلج کرد. نزدیک به سه ماه هیئت بی اختیار دولتی در پیچ و خم تعیین دستور کار با طالبان بی آنکه بتواند قدم از قدم بردارد درمقابل هیئت طالبان که رسمی و علنی از پذیرفتن پدیدهای به نام دولت و جمهوریت در افغانستان سرباز می زنند و آتش بس را نمی پذیرند، میخکوب شد.
طالبان در این سه ماه با دست زدن به ده ها عملیات مرگبار تروریستی به هدف برتری در میز مذاکرات بیش از هر زمان دیگر وحشیانه به جامعه خون پاشید. حملات گروه تروریستی طالبان درسرتاسر افغانستان تشدید یافت. از حمله انتحاری به مرکز آموزشی «کوثر دانش» در غرب کابل ودست کم کشته شدن ۲۴نوجوان و زخمی شدن نزدیک به ۶۰ نفر، تا حمله مرگبار به دانشگاه کابل با کشته شدن حدود ۳۰ دانشجو و تعداد قابل توجهی مجروح. گشودن مجدد جبهه جنگ در ولایت هلمند در جنوب کشور که منجر به کشته شدن بیش از ۱۰۰ غیرنظامی و بی خانمان و آواراه شدن ده ها هزار نفر گردید. گسترش دامنه جنگ و ترور به استان تخار درشمال کشور که منجر به کشته شدن بیش از ۴۰ سرباز ارتش گردید. همزمان جنگ در جنوب غربی کشور در ولایت نیمروز که منجر به کشته شدن بیش از ۲۰ سرباز ارتش گردید.
حمله طالبان به مرکز ولایت سمنگان ۱۱ کشته و بیش از ۵۰ زخمی به جا گذاشت. دهها انفجار و انتحار و اختظاف دیگر بیش از هر زمان دیگر وضعیت امنیتی مخاطره آمیزتری برای کل جامعه ایجاد کرده است.
در مقابلِ تمامی جنایات هولناک طالبان در سراسر کشور، هیئت بی اختیار دولتی بدون کمترین توانایی نظاره گر مفلوک دست های پنهان و بازیگران اصلی در معامله با طالبان است. اجرای جزییات محرمانه توافق نامه امریکا ـ طالبان وهمچنین زندانیان باقی مانده طالبان در زندانهای دولت افغانستان، حذف نام های رهبران طالبان از لیست سیاه ایالات متحده و روند مذاکرات بین أفغان ها بخشی از کشمکش ها بر سر تعیین دستور کار مذاکره بوده است.
زلمی خلیل زاد بعنوان نماینده و فرستاده ویژه آمریکا و کارچاق کن دونالد ترامپ در امورافغانستان پس از زد و بند جدید با طالبان اعلام می کند: «هیأت مذاکره کننده دولت و طالبان بر سر یک سند سه صفحهای درباره شیوه مذاکرات به توافق رسیده اند. سه صفحهای که از دید جامعه پنهان است و مشخص نیست کدام منفعت جامعه در این به اصطلاح مذاکرات با طالبان تاخت زده شده است.
برای گشایش بن بست محتوم در مذاکرات، محمدامین احمدی، عضو هیئت مذاکره کننده دولت افغانستان در دوحه صریحاً می گوید: «سرانجام پای دیپلماسی و وساطت میزبان و گروه کشورهای حامی صلح به میان کشیده شد، این مرحله نیز با نشست های دو جانبه و سه جانبه متعدد همراه بود و چندین هفته به درازا کشید و پیشنهاد های گوناگون مبادله شد، سرانجام بعد از مباحثات طولانی روی متن های گوناگون بر متنی توافق اولیه به عمل آمد که در نگاه نخست برای جانب طالبان از جذابیت بیشتر بر خوردار بود»!
همه این "مذاکرات و متن های گوناگون" و سند سه صفحهای جدید نیز از چشم مردم افغانستان و افکار عمومی جهانیان مخفی مانده است.
طالبان در مذاکرات چه می خواهند و چه می کنند
استراتژی امریکا در دراز مدت، ماندگاری کم هزینه در افغانستان و منطقه است. از این رو مصالحه با طالبان و بازگرداندن آنها به قدرت سیاسی یک وجه عمده در کاهش هزینه های لجستیک و جنگی و تأمین امنیت نیروهای لازم برای اهداف استراتژیک و دراز مدت آمریکا در منطقه و در رقابت های سنگین آن است. بر طبق این پلاتفرم، خروج نیرو های آمریکایی از افغانستان باید تسریع می شد و بعنوان یک بند مهم و تعیین کننده در کشمکش با طالبان عملی می گردید. طبعا با خروج نیروهای آمریکایی و معاهده صلح با طالبان توپ در زمین طالبان خواهد بود. جهاد با نیروی "اشغالگر خارجی" به قرارد صلح و امضا مصالحه رسمی منجر شده است. اینک ادامه همان سناریوی توافق شده، تحت عنوان مذاکره بینالافغانی و روند آتش بس روی میز خواهد بود.
اما طالبان با خونریزی و جنگ و ترور معنی واقعی پیدا می کنند. این لشکر مزدور بدون این هراس افکنی نه قدرتی خواهد بود و نه مطلوبیت سیاسی و اعتبار اجتماعی در جامعه دارد. طبیعی است که باید مذاکرات را به بیراهه ببرند و وقت بخرند تا بتوان بر سر چیزی چانه زنی کرد که هویت اساسی تروریسم اسلامی طالبان است.
هیئت مذاکره کننده طالبان به رهبری مولوی عبدالحکیم، بیست موضوع را به نمایندگان دولت پیشنهاد داد! از جمله مهمترین ها این است که:
· نظام سیاسی آینده افغانستان یک «نظام اسلامی» بدون پیشوند یا پسوند «جمهوری/ دموکراتیک» است.
· تشکیل «شورای سراسری عالمان دین اسلام» برای تطبیق کلیه قوانین و مقررات قانونی کشور.
· نظام آموزش و پرورش تحت عنوان «معارف اسلامی» خواهد بود.
· حقوق، وجایب (واجبات) وآزادی زنان و مردان در چهارچوب نصوص و شریعت اسلامی است.
· حدود آزادی و فعالیت نهاد های رسانهای طبق دستورات اسلامی مشخص می شود.
· حضور زنان در أمور اقتصاد {نیز براساس نصوص و شریعت اسلامی} باید مشخص شود.
در یک کلام طالبان با همان معیارهای "امارت اسلامی طالبان" به صحنه قدرت سیاسی بازخواهند گشت.
طالبان نه تنها تغییری نکرده اند بلکه با تعرض و توحش شدید تری دستاورد های اجتماعی نیم بند کنونی را هدف گرفته اند و می خواهند به عقب نشینی وا دارند.
اما از جمله اساسی ترین موضوعات پیشنهادی هیئت مذاکره کنننده دولت به رهبری معصوم استانکزی این ها است:
· شروع مذاکرات با اعلام آتش بس.
· نهاد های ارتش، پلیس و قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی افغانستان حفظ شود.
· نام حکومت افغانستان طبق توافقنامه صلح طالبان با امریکا اساس مذاکرات قرار گیرد.
· در نظر داشت خواست های مردم أفغانستان.
· پذیرفتن پیمان های جهانی افغانستان که از سوی سازمان ملل تأیید شدهاند از جمله پایان دادن به جنگ.
· اعلامیهی سه جانبه جمهوری اسلامی افغانستان، امریکا وناتو که همزمان با امضای موافقت نامهی صلح میان امریکا وطالبان در کابل صادر شد، اصل شمرده شود.
· مذاکرات براساس توافقات لویه جرگهی مشورتی پیش برده شود.
· اختلافاتی که در جریان مذاکرات پیش می آید در روشنی قرآن و حدیث حل شود.
هیئت مذاکره کننده حکومت افغانستان بعنوان نماینده حکومتی فاقد مشروعیت، بشدت فاسد و تبهکار، با مجموعهای از باندهای مافیایی، از هم گسیخته و نامنسجم برآمده از دل احزاب جهادی، با تناقضات بیشمار، در لجنزار مذاکراتی گیر کرده است که حتی از محتوای واقعی توافقات آمریکا – طالبان که پایه این مذاکرات را فراهم کرده است، مطلع نیست. با یک جریان تروریستی اسلامی بیرحم و خونریز، بغایت ضد زن و آشکارا مخالف همه قواعد مدرن بینالمللی بر سر میز مذاکره نشسته است که بار ها و بارها آنان را "برادران ناراضی" خوانده است. و اینک در چنبرهای از تناقضات خود ساخته و انبوهی از مخفی کاری و عدم شفافیت و فریبکاری در گِل مانده است تا دستی از سوی آمریکا و ناتو و قطر، گرهای از کار آن بگشاید!
عبدالله عبدالله رئیس شورای عالی مصالحه، تا پیش از این سمت، در رقابتی مضحک و موهن به موازات اشرف غنی، سوگند ریاست جمهوری و تحلیف به جا آورده بود. اکنون او به فرمان اشرف غنی و با وصله و پینهٔ آمریکا، در صدر شورایی قرار دارد که خود حاوی هیچ اتحاد و همبستگی و مصالحهای نیست. همانند همه پیکره متعفن حکومتی با کمترین اقبال اجتماعی روبرو است. او مآموری مواجب بگیر برای بازگرداند طالبان وحشی و خونریز به قدرت سیاسی است.
پارامتر های جدیدی به این به اصطلاح "مصالحه" اضافه شده است. تغییر و تحولات در کاخ سفید و رفتن دونالد ترامپ که اساس استراتژی جدید آمریکا در افغانستان را بنا نهاده است هر دو طرف را با تناقضی گیج کننده روبروساخته است. هیچ طرفی اختیار کار خود را ندارد.
در آنسوی این مضحکه، جامعهای فقر زده که بنابر برآورد های سازمان های جهانی و مرکز امار کشور تا ۷۵ در صد جامعه عملاً با فقر شدید دست به گریبانند. بیکاری، آورادگی، مهاجرت وعدم تأمین اجتماعی بصورت یک اپیدمی خطرناک جامعه را تهدید می کند. مجموعهٔ عظیم کمک های مالی و زیربنایی بینالمللی در دست مشتی فاسد و تبهکار به کاخ و سرمایه و امکانات شخصی بدل شده است.
واقعیت دیگر که بر هر دو طرف سنگینی می کند این است که می دانند صبر طرف غربی به انتها رسیده است و ادامه کمک های مالی و حمایت های بینالمللی به پروسه پیشرفت توافقات گره خورده است.
وزیران خارجه بیش از۷۰ کشور جهان در کنفرانس ژنو حجم کمک های مالی برای تأمین مالی پروژه های عمرانی در افغانستان را تا ۲۰درصد کاهش دادند. وارتش آمریکا بیش از نیمی از نیروهای خود را تا اواسط ژانویه ۲۰۲۱ از افغانستان خارج خواهد کرد.
بنابراین گشایشی فرمایشی، با فشار علنی و پادرمیانی "پدرخوانده" در فضایی از تناقضات و جعلیات، بی آنکه از آتش بس خبری باشد، مجدداً مذاکرات آغاز شده است. بن بست محتومی که به سادگی قابل تشخیص بود اینک زمختی وجان سختی خود را هویدا ساخته است و باز هم هیئت مذاکره کننده دولتی را در گردابی بی انتها گرفتار کرده است.
تهدید بازگشت هیولای طالبان کابوسی است که بر سر جامعه چرخ می زند ومدام قربانی می گیرد.
سپردن مدارس دولتی در کلاس های اول تا سوم ابتدایی به مساجد بی شک اولین تحفه از سوی وزارت معارف حکومت است که با قربانی کردن کودکان است که در مقدم طالبان سلاخی می شوند.
این مضحکه را باید بر سر حکومت و"برادران ناراضی" طالب خراب کرد. جامعه توان بالقوهٔ به شکست کشاندن هر دو طرف را دارد. به این بساط باید خاتمه داد. منجیِ مردم افغانستان نیروی اعتراض خود و اتکا بر پتانسیل اعتراضی موجود است. این غول باید همین حالا از شیشه بیرون بیاید.
مقالات مرتبط
خدا که می دهد نمی پرسد بچه کیستی؟! "اما آی اس آی"و ده ها مماثل ... وسیله می شوند. ادامه
طوری که شما آگاهی کامل داريد؛ اشغالگران امريکايی پس از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم... ادامه
سه سال پوره، از حاکمیت گروه وحشت و دهشت تالبانی در کشور من و تو میگذرد. این سومین سالگرد سیاه و خشن... ادامه
مارگارت کیمبرلی مینویسد، تلاش برای ترور رئیسجمهور سابق آمریکا در مقایسه با رفتارهایی که واشنگتن در... ادامه
سیاستمدار ناشناخته و جوان، بر اساس استانداردهای کنونی حکومت سالخوردگان، سیاستمدار آمریکایی جی دی ونس... ادامه
لشکرکشی طالبان در برابر مردم و فراخوان قیام عمومی مردم افغانستان علیه آنان! از خیزش مردم بدخشان ده ر... ادامه
آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه
از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه
تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه
اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقها... ادامه
شکست در سیاست خارجی: ایالات متحده در حال کار بر روی یک طرح تسلیم است. ادامه
هنری کیسینجر سیاستمدار، نظریه پرداز مشهور سیاست خارجی آمریکایی، وزیر امور خارجه پیشین این کشور و مش... ادامه