قتل مير اکبر خيبر و پيامدهای تاريخی آن
قتل مير اکبر خيبر و پيامدهای تاريخی آن
در هفتم ثور 1357خ، که مطابق 27 اپریل 1978 است؛ قیام نظامی افسران حزب دموکراتیک خلق افغانستان و طرفداران آن در کابل رخ داد.
در ابلاغیه دولت جدید آمده است:
"قیام مسلحانه که با اراده مردم زحمتکش افغانستان تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان توسط افسران میهن پرست و سربازان شجاع، انجام شد؛ نقطه آغاز انقلاب ملی دموکراتیک است که صفحه جدید را در تاریخ سرزمین با شکوه ما گشود."
پس از آن هیچ کس در افغانستان و جهان نمی دانست که انقلاب ثور به نقطه آغاز یک جنگ و درگیری بی وقفه تبدیل خواهد شد که بیش از 40 سال است پایانی ندارد.
با یک نگاهی به نیمه دوم دهه هفتاد، می توان درک کرد که افغانستان در یک بحران عمیق قرار داشت. این کشور یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود.
بیش از 40 درصد مردم افغانستان در فقر زندگی می کردند؛ 92 درصد مردان و 95 درصد زنان
بی سواد بودند. در همان زمان، رشد جمعیت 2.5 درصد در سال بود و اقتصاد نمی توانست با میزان تولد همراه باشد. بنابراین، اگر در سال 1957 کشاورزی برای هر افغانستانی 183 کیلوگرام گندم فراهم می کرد ، پس از دو دهه؛تولید گندم به 151 کیلوگرام کاهش یافت.
...
پس از کودتای 1973، هنگامی که محمد داوود پسر عموی خود، محمد ظاهر شاه را سرنگون کرد و سلطنت را از بین برد، حتی افغانستان یک سال بدون توطئه سیاسی و کودتا های ضد دولتی نبود.
نخست محمد هاشم میوندوال نخست وزیر سابق در سپتامبر 1973 به گناه توطئه کودتا دستگیر شد.
در دسامبر همان سال، توطئه رئیس سابق مصئونیت ملی دولت افغانستان، ژنرال حبیب الله رحمان، که توسط محافظه کاران روحانیت پشتیبانی می شد ، کشف شد.
از جولای 1974، گروه جوانان مسلمان، که از کشورهای عربی پول و اسلحه دریافت می کردند و در جولای 1975 در پنجشیر و چند استان دیگر؛شورش را به راه انداختند که توسط نیروهای مسلح دولت سرکوب شدند ،در نتیجه رهبران شورشی به پاکستان فرار نمودند و در آنجا آموزش دیدند.
در دسامبر 1976، توطئه رئیس قوای توپچی وزارت دفاع ، ژنرال سید میر احمد شاه، که قصد داشت جمهوریت را سرنگون کند و حکومت "اسلامی مترقی" را ایجاد نماید و پس از آن حزب دموکراتیک خلق افغانستان را از بین ببرد،سرکوب شد.
در آنوقت،حزب دموکراتیک خلق افغانستان، در واقع، یک نیروی سیاسی مهم در کشور بود.
حزب دموکرتیک خلق افغانستان از روز تأسیس در سال 1965،پس ازیکی دو سال فعالیت سیاسی در آن انشعاب رخ داد و به دو جناح تقسیم شد:
"خلق" و "پرچم"
حزب توانست تحت فشار رفقای شوروی، بر اختلافات گذشته غلبه حاصل کند و در سال 1977 وحدت دوباره برقرار شود. درآن وقت حزب 17 هزار و 800 عضو داشت و در میان آنها بیش از 2000 افسر نظامی وجود داشت. این تعجب آور نیست، با توجه به اینکه حدود 3700 افسر افغانستانی در اتحاد جماهیر شوروی آموزش دیده بودند؛ حدود یک سوم کل ارتش کشور را تشکیل می داد؛ در حالی که در سال 1960 - 1970؛ 487 افسر افغانستانی در ایالات متحده آمریکا آموزش دیده بودند.
سازمان مخفی و مستقل بنام سازمان انقلابی ارتش های افغانستان که در سال 1974 به رهبری عبدالقادر ایجاد گردیده بود، نقش سازنده یی را در کار با افسران ارتش بازی کرد. اعضای این سازمان مخفی در گذشته نقش مهمی را در سرنگونی پادشاه افغانستان بازی کردند.
حدود 600 عضو این سازمان مخفی در تشکیل یافتن جبهه متحد،از لحاظ عقیدتی با حزب دموکراتیک خلق افغانستان نزدیک بودند. هدف اصلی آنها به راه انداختن یک قیام نظامی علیه دولت بود.
رهبران جبهه مذکور؛ پس از وحدت جناح های خلق و پرچم با رهبران آنان تماسهایی برقرار و اظهار آمادگی کردند و به حزب دموکراتیک خلق افغانستان پیوستند.
سازمان مخفی نظامیان افغانستان اکثرشان پیلوتان و متخصصان فنی نیرو های هوایی بودند، که تحت رهبری جنرال عبدالقادر فعالیت می کردند.
در آنوقت اختلافات جناحی به طور کامل در ارتش ریشه کن نشده بود و این اختلافات خصوصاً در بین نظامیان؛ بسیار مشهود بود.
سازمانهای نظامی "خلقیها" و "پرچمیها" از یکجا شدن به هر طریق جلوگیری می کردند و به فعالیت مستقل خود ادامه می دادند.
میراکبر خیبر عضو کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان، مسؤول سازمان مخفی ارتش مربوط به جناح پرچم بود؛ در زمان شاه بنابر داشتن انديشۀ سياسی همسان با ببرک کارمل به حزب پذیرفته شده بود.
شب 17 اپریل 1978، وی در حالیکه پس از دیدار و قدم زدن با یکی از اعضای برجسته حزب، (قدوس غوربندی) به خانه بر می گشت؛ توسط دو شخص ناشناس به ضرب گلوله ترور شد.
میر اکبر خیبر 53 ساله بود. وی در یک خانواده دهقان فقیر متولد شده بود، از لیسه نظامی و دانشکده پیاده از دانشگاه نظامی، در کابل فارغ التحصیل شد و در آکادمی پلیس به تدریس انگلیسی پرداخت.
وی در جریان فعالیتهای انقلابی، شش سال زندانی شد و دو سال را در تبعید در استان پکتیا سپری کرد.
خیبر یک مبلغ با استعداد، مشهور و محبوب در میان ارتش، دانشجویان و کارگران صنعتی در شهرکابل بود.
پلیس رژیم، حزب اسلامی افغانستان را مقصر این جنایت می دانست؛ اما همکاران و رفقای خیبر معتقد بودند که این حادثه کار سرویس های ویژه و شاخه 83 ژاندارمری افغانستان، که با حمایت ساواک، وزارت امنیت دولتی ایران، فعالیت می کرد، صورت گرفته است.
بعداً، آنها افزودند که رقیب اصلی خیبر در یک مبارزه مخفی برای کنترول ارتش، حفیظ الله امین، همچنان عضو کمیته مرکزی حزب دموکراتیک دموکراتیک خلق و مسؤول نظامی جناح خلق در ارتش، عامل قتل او بوده است.
در اپریل 1980، به اتهام ترور خیبر، دو برادر عالمیار (صديق عالميار و عارف عالميار مشهور به عارف جيدو)،كه از نزدیکان حفیظ الله امین بودند، اعدام شدند.
در مراسم خاکسپاری خیبر در 19 اپریل نزدیک به 30000 نفرشرکت کردند.
شرکت کنندگان با پرچم های سرخ و پوسترها:
"پایان خودسری ها!"
"زنده باد دموکراسی!"
"میر اکبر خیبر قهرمانانه به خاطر خواستهای مردم شهيد شد!"
هزاران نفر از مردم با گل های لاله سرخ مراسم تشییع جنازه او را از مسجد پل خشتی تا شهدای صالحین همراهی کردند.
اشتراک اعضای حزب در مراسم جنازه و به خاکسپاری خیبر، که نمایانگر بارز توانایی و بسیج حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود، از سوی دولت افغانستان غیرقانونی اعلام شد.
به تاریخ 24 اپریل، در رستورانی که متعلق به جنرال رسولی وزیر دفاع بود، محمد داوود رئیس جمهور افغانستان، محمد نعیم برادر کوچکتر وی، وزیر کشور و معاون وزیر خارجه جلسه ای مخفی با سفیر ایالات متحده تئودور الیوت داشتند.
این دیپلمات آمریکایی به آنها توصیه کرد که در اسرع وقت برای سرکوب آنها اقدام کنید.
14 سال بعد، سفیر الیوت در مصاحبه ای می گوید:
من فکر می کنم که او [داوود] نمی دانست برخی از همکارانش کمونیست هستند و بدون شک در خدمت اتحادشوروی قرار داشتند.
ساده لوحی او که هنوز هم نمی توانم درک کنم؛ ناتوانی عجیب و غریب او در تشخیص لحظه های حساس ابتکار سیاسی را از دست داده بود و یک عمل بی رحمانه در اپریل 1978 با قدرت و زندگی خودش بازی کرد.
او افراد کافی را دستگیر نکرد.
او آنها را نکشت، فکر می کنم، در اوایل کارش این کار را باید می کرد.
او کمونیستها را در نیروهای مسلح دستگیر نکرد؛ ارتباط بین دستگیرشدگان وارتش را قطع نکرد...
من با داوود بسیار کار کردم و موفقیتی بدست نیامد، نتوانستم به داوود بفهمانم، همانطور که بسیاری از اطرافیانش فهمیدند؛ من تنها کسی نبودم که در این مورد با او صحبت کردم وبرایش گفتم که تنها تهدید افغانستان در جهان از طرف اتحاد جماهیر شوروی است.
اما او خیلی دیر شروع به اقدام کرد و الزامات ایدئولوژیکی اتحاد شوروی بسیار شدید بود.
حدود ساعت یک شب 26 اپریل، پلیس افغانستان تعدادی از اعضای رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان،از جمله دبیرکل کمیته مرکزی حزب، نورمحمد تره کی و دبیر کمیته مرکزی، ببرک کارمل را دستگیر کردند.[ شام 25 اپريل 1978 راديو افغانستان دستگيری برخی از رهبرن ح. د. خ. ازحمله نورمحمد تره کی و ببرک کارمل را اعلام داشت. افغانستان درقرن بيستم؛ مؤلف ظاهرطنين ص 215]
در مجموع ، بیش از 500 نفر در لیست بازداشت پلیس بود که متهم به خیانت و قصد سرنگونی دولت و همچنین ارتکاب جرایم جنایی بودند.
حفیظ الله امین که تا ساعت 11 بعد از ظهر در نظارت خانگی به سر می برد، موفق شد دستور آغاز قیام مسلحانه را در صبح روز 27 اپریل به اعضای حزب و طرفداران حزب در میان افسران انتقال بدهد. [حفيظ الله امين از نيمۀ شب 25 اپريل تا ساعت 11 صبح 26 اپريل وقت کافی دراختيارداشت تا دستور و نقشۀ اقدام نظامی را توسط پسرش عبدالرحمان به سيد محمد گلاب زوی عضو رابط با افسران مسؤول کودتا برساند. ص 216 همين کتاب ـ مترجم]
شب،اخبار ویژه ای از طرف دولت در مورد دستگیری رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان از طریق رادیو قرائت شد.
در آنوقت، جلسه ای در کاخ ریاست جمهوری ارک در کابل برگزار شد که در آن رئیس جمهور داوود با کابینه خود در مورد وضعیت کشور و سرنوشت بعدی دستگیر شدگان گفتگو کردند.
اكثريت افراد کابینه در آن روز در مورد حكم اعدام صحبت كردند و حتي امضاهاي خود را در پای سند مربوطه گذاشتند.
در همان زمان، جنرال غلام حیدر رسولی وزیر دفاع، صبح روز 27 اپریل دستور داد که در ارتباط با سرکوب توطئه کمونیستها؛ در تمام قطعات نظامی، محافل خوشی و تشریفاتی برگزار کنند.
در ساعت 06:30 روز 27 اپریل، در ایستگاه بس، در نزدیکی باغ وحش کابل، افسرانی که به زودی قهرمان انقلاب ثور شناخته می شدند،آخرین جلسه خود را پیش از شروع قیام مسلحانه برگزار کردند، برنامه ها و وظایف را روشن ساختند، اقدامات خود را هماهنگ کردند و سپس به طرف قطعات نظامی خود به حرکت شدند. دونیم ساعت به شروع انقلاب باقی مانده بود.
نویسنده: الكساندر بیریخین
مأخذ:سایت وار اسپوت
ترجمه:جیلانی گلشنیار