حاکمیت دوباره«امارت سیاه طالبی»میراث شوم دودهه تجاوز واشغال امپریالیست های امریکا وشرکاء!

حاکمیت دوباره«امارت سیاه طالبی»میراث شوم

دودهه تجاوز واشغال امپریالیست های امریکا وشرکاء!

ح « حریف»

آلمان ـ دسمبر ۲۰۲۱

قبل ازهمه میخواهم این سوال را مطرح سازم که چرامیهن ما بیشتر ازدوهزارسال به این سو، مورد توجه وتاخت وتازهای شاهان، امپراتورها وکشورکشایان جهان قرارگرفته ومشخصن طی قریب پنج دهه اخیر به حیث یک جغرافیای راهبردی درمحراق «جنگ سرد» میان ابرقدرت ها نتوانسته روی خوش آرامش وثبات را تجربه نموده وچرا «راه جنت» از کشور ما میگذرد؟

جهت یافتن پاسخ دقیق ومطلوب ضرور می دانم نگاهی گذرای به عقب بیاندازیم:

آریانای قدیم؛ خراسان قرون وسطی وافغانستان امروزی کشوری است،که درقلب قاره آسیا قرارداشته، درشمال باکشورهای آسیای میانه (تاجکستان،اوزبکستان وترکمنستان)؛ درجنوب، شرق وجنوب شرق با پاکستان؛ درغرب با ایران ودرشمالشرق با کشور چین هم سرحد بوده وطول مرزهای افغانستان با همسایه ها  به۵۸۰۰ کیلومتر میرسد.

مساحت افغانستان ۶۵۲،۶کلیومترمربع بوده که آسیای میانه،آسیای جنوبی،آسیای غربی(شرق میانه) راباهم وصل مینماید. نفوس افغانستان ۳۲،۹ملیون تن، شامل ۱۵قوم مختلف میباشد. زبانهای رسمی آن فارسی دری وپشتو و مرکز آن شهرکابل است.

موقعیت جغرافیایی افغانستان درطول تاریخ از اهمیت ویژه ی برخورداربوده و در محراق توجه امپراتوری ها ولشکرکشایان جهان چون اسکندر مقدونی، تیمور کورگانی، چنگیزخان وبرتانیای کبیر قرارگرفته است. آخرین کشور کشا، ناپلیون بود که میخواست باعبور از افغانستان خود اش را به هند برساند که بنابر عواملی به چنین امری موفق شده نتوانست.

 همچنان افغانستان درگذرگاه معروف  «راه ابریشم »واقع شده است.این را ه بزرگ تجارتی که ازسال ۱۱۴ قبل میلاد تا ۱۴۵۰ میلادی مورد استفاده کاروانهای تجارتی  قرارمیگرفت، در مسیر ۷۲ کشور و۳۰۰ شهرواقع شده  وبه ارتباط افغانستان از قندهار به هند واز بلخ به چین امتداد داشته است.

کنون چینایی ها میخواهند با هزینه دهها ملیارد دالری، راه ابریشم رابه حیث یک مسیر تجارتی و ترانسپورتی مدرن دوباره احیا واعمار نموده تا آسیای میانه وشرقی را به آسیای جنوبی وآسیای غربی (شرق میانه)، افریقا واروپا وصل نمایند.

موقعیت افغانستان از اهمیت ژئوپولوتیک، ژئواکنومیک وژئو استراتیژیک برخورداربوده، به همین لحاظ درمرکز توجه ورقابت های قدرت های بزرگ استعماری چون برتانیای کبیر و روسیه تزاری وبعد از جنگ جهانی اول ودرسالهای جنگ سرد میدان رقابت ها میان امریکا واتحادشوروی و همین اکنون محل رقابت امریکا، روسیه، چین وایران قراردارد.

همچنان کشورما ازاهمیت تجارتی وترانزیتی خاصی درمنطقه برخورداربوده که ذخایر عظیم نفت وگاز وانرژی برق  آسیای میانه را به آسیای جنوبی چون پاکستان وهند، که نیازمند انرژی استند، انتقال نموده، چنانچه با تکمیل پروژه های بزرگی چون پروژه انتقال لوله بزرگ گاز«تاپی» وپروژه التاژبلند برق«کاسا۱۰۰۰»، باکوتاه ترین فاصله زمانی وقیمت تمام شد ارزان، میهن ما،همراه با حصول انرژی مورد نیازاش، صدها ملیون دالر ازبابت حق ترانزیت این پروژ ها بدست می آورد.

با دریغ ودرد که افغانستان ثروتمندترین کشورفقیر جهان است! طوریکه بیشتر از۸۰ درسد مساحت آن را کوه های پرازگنج تشکل داده ،چنانچه افغانستان بنام «کشور معادن »نیز یاد مینمایند.

 افغانستان براساس گزارش نیویارک تایمز، ذخایربزرگ زیر زمینی چون معادن مس، آهن، لیتوم ، یورانیوم، کبالت، تلک و نیوبیوم وهمچنان احجار قیمتی چون زمرد ، لاجورد بهروج ولعل ، به همین ترتیب فلزات قیمتی چون طلا و نقره داشته که بر مبنای بررسی های اداره فضايی امریکا(ناسا) این معادن در ۴۰۰ محل آن تثبیت شده و ارزش مجموعی آن  به ۳،۱۳ ترلیون تخمین زده شده است.

ذخایر لیتوم ویورانیوم درولایت هیلمند قرارداشته که معادل ذخایرلیتوم کشور بولوی بوده واز نظر ارزش پولی بیشتراز ارزش نفت عربستان سعودی میباشد. به همین سبب یکی از پایگاه های بزرگ نظامیان امریکایی طی سالهای اشغال در ولایت هیلمند قرارداشته است. لیتوم که استفاده آن در تکنالوژی کمپیوتری، تلفون های همراه واداره های فضایی کاربرد دارد، اداره ناسای امریکا نیزازجمله مشتریان درجه یک آن بشمارمی آید.

ذخایر معادن مس افغانستان که برابر با ذخایر مس کشور چلی بوده، ازجمله بزرگترین ذخایر مس جهان به شمار می رود.همچنان حجم ذخایر گاز طبعی افغانستان برابر نصف ذخایر گاز کشور عراق تخمین گردیده  که ارزش مجموعی آن معادل یک تریلیون دالر میشود.

همينگونه افغانستان  دارنده ذخایربزرگ آبی به حیث یک منبع برزگ انرژی بوده که مقدار آب سالانه آن به ۷۵ ملیارد متر مکعب میرسد؛ ولی متاسفانه  ۲۵ درسد این آبها درداخل افغانستان به مصرف رسیده وسالانه دو سوم آن یعنی ۵۰ ملیارد مترمکعب آن بصورت رایگان نصیب کشور های همسایه میشود. قیمت هرمترمکعب آب دربازارهای جهانی از ۱،۵ تا ۲ دالرمیباشد؛ چنانچه کشور همسایه ی ما یعنی ایران آبهایش را بوسیله لوله های بزرگ، بالای کشور کویت به همین قیمت بفروش رسانیده واما درمقابل استفاده ملیاردها مترمکعب آبهای افغانستان بنابرحاکمیت های غرق درفساد وضعف مدیریت انرژی آبی ، حتا یک سنت هم نمی پردازد!؟

یکی دیگر از ظرفیت های  توسعه افغانستان نیروی کاری جوان آن است. جمیعت افغانستان مطابق آخرین سنجش اداره احصایه افغانستان،۳۲ ملیون و۹۰۰ هزارتن برآورد شده واما سازمان ملل نفوس میهن ما را ۳۷ ملیون معرفی نموده  که ازجمله ۵۱ درسد آنرا زنان و۴۹ درسد را مردان تشکیل میدهند. به همین ترتیب ، ۲۲ ملیون تن آن زیر ۲۴ سال قرار دارد که از نظر جوانی جمیعت درجمله ۲۰ کشور اول جوان جهان به شمار می آید. صرف۹۰۰ هزار تن جمیعت افغانستان بالاتر از ۶۵ سال عمر دارند.

طی نیم سده ی اخیر، نوع رژیم سیاسی ویا حکومتداری درافغانستان، یعنی تا سال ۱۹۷۱رژیم شاهی مشروطه بوده، درسال ۱۹۷۳ نوع رژیم جمهوری ، درسال ۱۹۷۸ به جمهوری دموکراتیک مبدل شده ، درسال ۱۹۹۲ به جمهوری اسلامی تغیيرشکل یافته، درسال۱۹۹۶ بنام امارت اسلامی طالبی؛ بعد از اشغال افغانستان بوسیله امریکا وایتلاف جهانی اش، بازهم جمهوری اسلامی وپس از دو دهه موجودیت نظامی واشنگتن وهمراهان، یکبار دیگر« امارت سیاه طالبی» برسرنوشت هم میهنان ما تحمیل گرانیده شده است.

در دهه۶۰ سده گذشته که درنتیجه مبارزات دادخواهانه مردم افغانستان علیه ارتجاع، استعمارواستبداد ، سلطنت مطلقه دروجود ظاهرشاه عقب نشینی نموده وقانون اساسی نسبتن دموکراتیک رادرافغانستان  نافذ ساخت، تغییراتی درحیات سیاسی مردم بوجودآمده،طوریکه قوای سه گانه دولت چون حکومت، پارلمان وقوه قضائيه از هم تفکیک گردید. سازمانها واحزاب ترقیخواه، دموکراتیک وچپ و همچنان جریانهای راست میانه  وبنیادگرای اسلامی نیز موازی به آن عرض وجود نمودند.

باکودتای سال ۱۹۷۳ بوسیله محمد داوود پسر عموی شاه ، جای  نظام شاهی را جمهوری گرفت. اصلاحات همه جانبه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی وفرهنگی وبخصوص اصلاحات ارضی از طرف نظام تازه اعلام شد، برنامه ی که مورد استقبال سازمانها، احزاب مترقی ومردم افغانستان قرارگرفت.

اما، بنابر اینکه برنامه های متذکره منافع استبدادگران وزمینداران داخلی را زیر سوال برده وازجانبی سیاست خارجی نظام جمهوری مبنی برایجاد روابط دوستانه  با اتحادشوروی وهند وحمایت ازجنبش پشتونها وبلوچهااعلان گردید، درمخالفت بامنافع غرب وپاکستان قرار گرفته، رهبران سازمانهای بنیادگرای اسلامی که بعد استقرارنظام جمهوری به پاکستان پناه گرفته بودند، بنابرحمایت مالی و تسلیحاتی اسلام آبادومشاورت سازمان استخباراتی آی اس آی دروجود گروپ های مسلح از پاکستان داخل افغانستان شده ودرچندین ولایت افغانستان شورش های مسلحانه ی نافرجام راعلیه نظام جمهوری براه انداخته که بلافاصله سرکوب ودوباره بطرف  پناه گاه های شان درپاکستان فرارنمودند.

ریس جمهورمحمد داوود که به اثر فشارهای داخلی وبیرونی از تحقق اصلاحات مطروحه اش روگردان شده بود، بافاصله گرفتن از مسکو وبعداز انجام سفرهای به عربستان سعودی، مصر، امارات وایران وبعد از اطمینان از حصول کمک های اقتصادی وسیاسی آنها، دست به تصفیه مهره ها وکادرهای چپ درداخل نظام زده، عده ی آنها را زندانی نمود.

این تقابل ورویارویی روزاتا روز شدت بیشترگرفته چنانچه یکی از رهبران حزب دموکراتیک خلق،  (میر اکبر"خیبر") ترورشده درنتیجه ی راه اندازی قیام نظامی ازطرف نظامیان چپ، جای نظام جمهوری را جمهوری دموکراتیک گرفت.

استقرار جمهوری دموکراتیک طرفدار شوروی، صف بندی کشورهای غربی وشرکای منطقوی شان،  به رهبری واشنگتن را درمقابله با بلوک شرق به رهبری مسکومشخص تر ساخت. ازاینکه هسته های بنیادگرایی دروجود گروه های مجاهدین قبل براین درپاکستان شکل گرفته بود؛ واشنگتن، اسلام آباد و ریاض ازحربه ی دین و گروه های جهادی به عنوان ابزار بازی های بزرگ شان درمقابله با اتحاد شوروی وحکومت جديد، (جمهوری دموکراتيک افغانستان) استفاده نمودند.

باوجودآنکه نظامیان اتحادشوروی بنابر درخواست های پیهم حکومت وقت افغانستان وبر اساس قرارداد استراتیژیک ۵ دسمبرسال ۱۹۷۸ میان کابل ومسکووبه دفاع از سرحدات جنوبی خودشان وحاکمیت دموکراتیک وارد افغانستان شدند، که اساس آنرا مداخلات پیهم امریکا، متحدین منطقوی اش وچین تشکیل داده یعنی با وجود آموزش، حمایت مستقیم مالی،تسلیحاتی وسیاسی ازاپوزسیون مسلح حکومت افغانستان، شامل گروه های مجاهدین، کار گسترده تبلیغاتی رانیزعلیه رژيم جديد، براه انداخته وبنابر مدارک معتبر، دامنه نشرات  تبلیغاتی شان دریک شبانه روزبه مدت ۱۳۴ ساعت میرسید که بوسیله میدیای گفتاری، نوشتاری، شنیداری ودیداری انجام گردیده ،چنانچه بانشر ارقام نجومی و تصاویرغیرواقعی، بیشترازرقم جمیعت افغانستان درجمع کشته شده گان معرفی شد که اساس بی ثباتی و مهاجرت های ملیونی راسبب گردید.

به ارتباط کشیده شدن پای نظامیان شوروی به افغانستان، بهتر خواهد بود به مصاحبه بژرنسکی مشاوارامنیت ملی جمی کارتر رئیس جمهور وقت امریکا توجه مینماییم:

براساس مصاحبه برژنسکی که به لقب«پدرمعنوی جهادافغانستان»نیزمعروف شده، درمقابل سوال ژورنالیست یکی از روزنامه های معتبرامریکایی چنین گفته بود:« ۶ ماه قبل از لشکر کشی شوروی ها به افغانستان، من(برژنسکی) ورئیس جمهورکارترمشترکن تصمیم گرفتیم که گروه های مجاهدین را کمک همه جانبه نموده، تا دولت طرفدارشوروی وخود شوروی ها را به چالش کشیده وافغانستان را به ویتنام دوم برای شوروی ها مبدل وازآنهاانتقام گیری نماییم...»

آقای برژنسکی بخاطر اعلام حمایت همه جانبه واشنگتن به پشاورپاکستان یعنی محل کمپ های آموزش مجاهدین که درمرز دوکشورقرارداشت، سفر نموده وخطاب به مجاهدین گفت:« ما یقین کامل داریم که شما مسلمانان خوبی استید، یک روز شما دراین نبرد برحق تان پیروزشده و به مسجد های تان برخواهید گشت؛ بخاطریکه خدا با شما بوده وشما برحق استید...»

کمک های پولی وتسلیحاتی واشنگتن به مجاهدین از ۳ تا ۲۰ ملیارد دالرتخمین زده شده است.

مذاکرات چهار جانبه ی ژینو بنابردرخواست دولت افغانستان که شامل کشورهای افغانستان،پاکستان (غیرمستقیم بوسیله نماینده سازمان ملل)، امریکا وشوروی بامیانجیگری سازمان ملل ازجون سال ۱۹۸۲  تا اپریل ۱۹۸۸براه افتاد ،شامل توافقنامه درمورد چهار موضوع زیربود:

۱ ـ بازگشت نظامیان شوروی به کشور شان؛

۲ ـ قطع مداخلات وکمک های خارجی به دوطرف جنگ؛

۳- عودت دوباره مهاجرین به افغانستان؛

۴ ـ اجرای تضمین های بین المللی.

دیگوکوردیویز نماینده سازمان ملل درمذاکرات ژینو، درکتاب اش،« پشت پرده افغانستان»مینویسد:

« واشنگتن وپاکستان علاقمند ختم جنگ نبودند، هدف شان نابودی دولت افغانستان واخراج نظامیان شوروی بود، شوروی ها که میخواستند افغانستان را ترک نمایند، درطی ۹ ماه ازافغانستان خارج شدند. واما سه موضوع بعدی چون قطع مداخله وکمک های نظامی به طرفین جنگ، برگشت مهاجرین وتضمین های بین المللی هرگز عملی نشد...»

بنابرمواضع منفی واشنگتن واسلام آباد درجهت ادامه کمک های مالی وتسلیحاتی به گروه های مجاهدین، جنگ شدت بيشتر کسب نموده ودرنهایت دراپریل ۱۹۹۲حکومت مجاهدین ساخته شده در اسلام آباد درکابل به حاکمیت رسانیده شد.

تنظیم های جهادی بنابراختلافات قومی و ذات البینی شان، مشغول جنگ های میان گروهی شدند. جنگهای خانمان براندازیکه تا سال ۱۹۹۶ ادامه یافت،اردوی نیرومند ومجهزبازمانده از جمهوری افغانستان منحل، متلاشی وغارت شده، ۷۰ هزار از شهروندان بیگناه وبی دفاع کابل به قتل رسیده؛ سدها هزار ازاهالی ملکی واداربه مهاجرت های اجباری ویا از محل های سکونت شان بیجا شدند؛ زیرساخت های اقتصادی کشورمنهدم وچپاول گردیده وشهرکابل به ویرانه مبدل شد. درنهایت گروههای جهادی نتوانستد به تشکیل یک حکومت فراگیرموفق وثبات را بوجود آوردند.

واشنگتن که ظاهرن درسالهای اول دهه ۹۰ به افغانستان پشت نموده و سرنوشت آن را به پاکستان واگذار شده بود،از یک سو به ادامه اهداف سیاسی و تداوم بی ثباتی وایجاد درد سرهای علیه حکومت آخوندی ایران وروسیه  واز سوی دیگربنابر هدف اقتصادی یعنی احداث لوله بزرگ نفت وگازاز آسیای میانه و عبورآن از خاک افغانستان،به پاکستان که بوسیله کمپنی های یونیکال امریکایی وشرکت دلتای عربستان هزینه میشد؛ بل کلنتون رئیس جمهورامریکا درتفاهم نزدیک با بی نظیر بوتو سیکولارترین نخست وزیر پاکستان به مقصد آوردن امنیت درافغانستان بخاطراحداث پروژه لوله گاز، به سروسامان دادن تحریک طالبان پرداختند.

طالبان به حیث نسل دوم مجاهدین متشکل از طلبه های مدرسه های دیوبندی پاکستان ویا «مدرسه های قران» بوده که درسال ۱۹۹۴ تحت رهبری ملامحمدعمر آخوند بنام «تحریک اسلامی طالبان» شکل گرفته وبخاطرمقابله با شر وفساد وایجاد یک نظام اسلامی برمبنای «فقهه حنفی» از مرز سپین بولدک کندهارعبور وبا رشد سریع درسراسر کشورگسترش یافتند.  در ۲۷ سپتمبر، درحالیکه حکومت جهادی تحت رهبری برهان الدین ربانی کابل راترک گفتند،  طالبان کابل را تصرف  ودر اولین ساعات حضور شان درکابل، دوکتور نجیب الله رئیس جمهور پیشین وبرادراش شاهپور احمدزی راکه درطی چهارسال در دفتر سازمان ملل درکابل پناهنده بودند، بیرون کشیده ، درتفاهم نزدیک با سازمان جهنمی آی اس آی پاکستان، پس از شکنجه های غیرانسانی ومحاکمه صحرایی به قتل رسانیده و در چهار راه آریانا برای چند روزحلق آویزنمودند!

طالبان بعوض پرچم سه رنگ سیاه، سرخ وسبز، بیرق سفید شانرا بلند نموده ،رادیوی کابل را «رادیو شریعت»نامگذاری واستدیوم ورزشی کابل را اعدام گاه محکمه های صحرایی ساخته وزنان را در حضور هزاران بیننده تیرباران مینمودند.

طالبان برمبنای «شریعت» شان زنان را از ابتدایی ترین حقوق شان چون حق آموزش در مدارس ودانشگاه ها، حق کاردرادارات دولتی وسایر حقوق ابتدایی محروم وعلیه آوازخواندن زنان مجازات سنگین وضع کردند.

 نشرات شبکه های تصویری را متوقف ساختند، اعمال مجازات ها وفشار های توهین آمیز ضدبشری اداره ی امر به معروف ونهی ازمنکر یا پولیس مذهبی، کشوررا به وحشت سرا مبدل ساخته بودند! طالبان به سلسله فرهنگ ستیزی وعقاید ایدولوژیک شان آثار تاریخی افغانستان را نابود کرده وبه سلسله جنایات شان علیه هویت تاریخی افغانستان، بنابردستورمستقیم پاکستان، تندیس های تاریخی بودا با قدامت یک ونیم هزارساله را که ازجمله افتخارات ومیراث بزرگ فرهنگی  ما به حساب آمده وتحت حمایت اداره ی یونیسکو(ارگان فرهنگی سازمان ملل) نیز قرارداشت منفجر ساخته ونابود کردند!

طالبان بنابر اعتقادات دینی ومذهبی شان ،به قانون اساسی، دموکراسی ونظام مردم سالار ودرنهایت به حقوق وآزادی های شهروندی مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر وبخصوص آزادی وبرابری زنان باور نداشتند و هم اکنون هم ندارند.

طالبان احکام ودساتیرقران را به حیث قانون اساسی ورهنمای عمل خود مورد تطبیق قرارداده وبه قانون اساسی مدون، انتحابات وحاکمیت مردم سالاراصلن باورمند نبودند و حالا هم نیستند.

درحالیکه تمام بخشهای از زندگی مردم به رکود مواجه بود. امارت ناتوان وبی کفایت طالبان درطی پنج سال عمرننگین شان ازجامعه جهانی تجرید گردیده، به جز از پاکستان، عربستان وامارات،هیچ کشوری حاضر نشد تا آنان را به رسمیت بشناسد.

همچنان طالبان روابط تنگاتنگ خودرا با سازمان تروریستی القاعده به رهبری اسامه بن لادن، ملیاردر سعودی حفظ نموده واز کمک های همه جانبه وسخاوتمندانه آنها برخورداربودند.

بعد از رویداد تروریستی ۱۱ ستمبر ۲۰۰۱وفروریختن برج های دوگانه تجارت جهانی درنیویارک که عاملین اصلی آن درپرده ابهام قرارداشته، چنانچه تاکنون این رویداد تروریستی به شکل دقیق آن مورد بررسی دقیق قرارنگرفته است؛ واشنگتن سازمان تروریستی القاعده و رهبرآن یعنی اسامه بن لادن را که درافغانستان زندگی مینمود متهم ساخته واز طالبان مطالبه نمود تا رهبران القاعده را تسلیم امریکا نمایند. طالبان سرباز زدند،امریکا به شورای امنیت سازمان ملل مراجعه نموده تا مصوبه آن شورا مبنی بردفع تجاوز ومجوزحمله به افغانستان وسرکوب امارت طالبان را بدست آورد.

شورای امنیت مطابق ماده ۵۱ منشورآن سازمان حمله تروریستی به امریکا را ازطرف یک دولت عضو سازمان ملل نپذیرفته وبنابر اینکه سازمان القاعده صاحب کدام سرزمین مشخص نبوده ودرجهان آواره اند،به تقاضای امریکاپاسخ رد داد. بنابر آن رئیس جمهور بوش باصدورفرمان«عملیات آزادی پایدار»، بتاریخ ۷ نومبر ۲۰۰۱ دستورعملیات نظانی علیه افغانستان را صادرکرد، که بعداز بمباردمان های سنگین بوسیله هواپیماهای بی ۵۲ و اف ۱۶برافغانستان وباهمراهی نیروهای زمینی اتحاد شمال ،طالبان طی کمتر از یک ماه سرکوب واز حاکمیت ساقط شدند.

به دنبال آن جورج بوش جنگ نامحدودازنظرمکانی وزمانی علیه تروریزم را اعلان نموده وتقاضای تشکیل ایتلاف جهانی را نمود؛ زمانیکه عده ای از کشورها ازاشتراک درائتلاف متذکره طفره رفتند، رئیس جمهور بوش تهدید کنان اظهار نمود، هرآنکه با ما نیست با تروریستان است. برهمین بنا ائتلاف جهانی بیش از ۴۵ کشور به رهبری واشنگتن تشکیل و به اشغال افغانستان پرداختند.

کنفرانس ۹ روزه ی"بن" تحت نظر واداره مستقیم واشنگتن با اشتراک سران جهادی، جنگ سالاران، نوکران اجنبی ها درنهایت دشمنان جان، مال وشرف مردم ما درحالی تدویر یافت که هیچ نمایندگی ی ازنیروهای ملی، ترقیخواه و وطنپرست، شامل زنان، جوانان و صدای خاموش مردم افغانستان درآن وجود نداشت.

درکنفرانس نام نهاد "بن" آنچه قبل برآن پیش بینی ومهندسی شده بود زیرنام «موافتنامه های بن» مورد تصویب قرارگرفت. ترکیب کنفرانس «بن» مبین آن بود که هیچ کاری مطابق منافع ملی افغانستان درعرصه های مختلف حیات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنکی صورت گرفته نمیتواند. چنانچه نتایج آن پس از دو دهه همان بود که پیش بینی میشد.

براساس قراردادهای بن یک حکومت ۶ ماهه ی موقت، بعدن یک حکومت عبوری وانتقالی ودرنهایت حکومت انتخابی به شیوه ریاستی پیش بینی گردیده که رئیس جمهور،" مُدل امریکايی!" درمرکز قدرت وهمه کاره نظام باشد. به همین ترتیب تفکیک قوای سه گانه یعنی قوه مقننه با دومجلس نماینده گان و مجلس سنا وقوه قضائیه پیش بینی گردیده بود.

به همین منوال اساس سیستم اقتصادی کشور « اقتصادبازار» درنظر گرفته شد.

بخاطر تحقق برنامه های متذکره دو لویه جرگه، یکی لویه جرگه اضطراری ودیگری لویه جرگه قانون اساسی برگزار گرديد.

واشنگتن وائتلاف جهانی شان با ادای  شعار های کر کننده واما دروغین« مبارزه با تروریزم»، «استقراردموکراسی»،«حمایت از حقوق بشر» و«عمران وبازسازی افغانستان» مردم ما را فریب دادند. درقراردادهای "بن"، تامین «عدالت انتقالی» نیز وعده داده شده وبخاطر تحقق آن نهادحقوقی - مدنی پرعرض وطولی بنام«کمسیون مستقل حقوق بشر»ایجاد وشروع بکارنمود.

بادریغ ودرد آنچه درقراردادهای "بن" به تصویب رسیده بود،به جز یک سلسله کار های نیم بند، چون  فعالیت آزادانه احزاب سیاسی، آزادی بیان ورسانه ها، اشتراک وسهم گیری زنان درحیات سیاسی، اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی کشور، هیچ کار اثر گزاری بخاطر تامین امنیت وثبات،حاکمیت قانون، رشد اقتصادی، ترقی اجتماعی، فرهنگی وبهبود زندگی مردم صورت نگرفت.

(ادامه دارد)

مقالات مرتبط

...

خدا که می دهد نمی پرسد بچه کیستی؟! "اما آی اس آی"و ده ها مماثل ... وسیله می شوند. ادامه

...

طوری که شما آگاهی کامل داريد؛ اشغالگران امريکايی پس از بيست سال جنگ و خونريزی؛ غارت و سيه روزی مردم... ادامه

...

سه سال پوره، از حاکمیت گروه وحشت و دهشت تالبانی در کشور من و تو میگذرد. این سومین سالگرد سیاه و خشن... ادامه

...

مارگارت کیمبرلی می‌نویسد، تلاش برای ترور رئیس‌جمهور سابق آمریکا در مقایسه با رفتارهایی که واشنگتن در... ادامه

...

سیاستمدار ناشناخته و جوان، بر اساس استانداردهای کنونی حکومت سالخوردگان، سیاستمدار آمریکایی جی دی ونس... ادامه

...

لشکرکشی طالبان در برابر مردم و فراخوان قیام عمومی مردم افغانستان علیه آنان! از خیزش مردم بدخشان ده ر... ادامه

...

آتشی را که رژیمهای مزدور پاکستان ودیگرکشورها به نیابت ازقدرتهای آمپریالیستی، از نیم قرن قبل تا بدینس... ادامه

...

از مدتی است که اتاق فکری امریکا (کانون نظم نوین جهانی) با تجارب بدست آمده از حمایت بیدریغ مالی و تسل... ادامه

...

تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان طالبان و ارتش پاکستان رخ میدهد یک بازی استخباراتی، یک تاکتیک... ادامه

...

اجلاس دو روزه دوحه درباره بحران افغانستان به سرپرستی سازمان ملل با شرکت ۲۵ کشور و چندین نهاد منطقه‌ا... ادامه

...

شکست در سیاست خارجی: ایالات متحده در حال کار بر روی یک طرح تسلیم است. ادامه

...

هنری کیسینجر سیاست‌مدار، نظریه پرداز مشهور سیاست خارجی آمریکایی، وزیر امور خارجه پیشین این کشور و مش... ادامه