اتحاد جماهیر شوروی را آنگونه که بود بشناسیم، نه آنگونه که غربی ها معرفی میکنند!

اتحاد جماهیر شوروی را آنگونه که بود بشناسیم، نه آنگونه که غربی ها معرفی میکنند!

با توجه به تعدد رسانه های غربگرا و تولید محتوی از دریچه ماموریت قلم بدستان غرب زده، به منظور انحراف افکار عمومی، همواره وقایع تشکیل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و علل فروپاشی آن، از دریچه گزینشی غرب و با انواع دروغ پراکنی های روس ستیزانه ، به مخاطب القا شده و بخش عمده ای از جامعه جهانی و حتی مخاطبان ایرانی [و افغانستانی] شناخت دقیقی نسبت به حقایق متعدد و مثبت در حوزه رشد، پیشرفت، انسجام و روحیه کار جمعی و توجه به کرامت انسانی در شوروی سابق را ندارند و تصور آنها از شوروی، فضای تاریک و ترسناک دروغین ترسیم شده توسط غربگرایان است.

این در حالی است که از زمان ظهور شوروی به دلایل متعدد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی در جامعه روسیه در آخرین دوره رومانوف ها، جهان با تجربه ای متفاوت از سبک مدیریت و کشور داری مواجه شد، در شرایطی که در اروپا، آمریکا، بریتانیا و مستعمرات آنها، به علت حاکم بودن نظام لیبرالیسم [لگام گسيخته] انسان به مانند برده ای در خدمت نظام سرمایه داری بود و قاطعانه از هیچ حق طبیعی و بشری برای زندگی شرافتمندانه و حقوق حداقلی اجتماعی، سیاسی برخوردار نبود.

 اما با استقرار نظام [سوسياليستی] شوروی بر سرزمین روسیه، همه شهروندان این گستره پهناور جغرافیایی از حق رای، ساعت کار، مرخصی ، دریافت حقوق در زمان مرخصی و بیماری، دستمزد برابر، رفاه عمومی، سلامت عمومی رایگان، سواد آموزی و بورس تحصیلی رایگان، مسکن رایگان، حق رشد و پیشرفت در مناصب سیاسی، اجتماعی، امنیتی،مطبوعات آزاد و ...، برخوردار شدند.

نظام [سوسياليستی در اتحاد جماهير] شوروی، بر خلاف نظام لیبرال سرمایه داری آمریکایی، تمامی این موارد فوق الذکر که اصول اولیه حقوق انسانی است را به مردم وقت اتحاد جماهیر شوروی اعطا نمود.

زمانی که اروپایی ها، زنان و رنگین پوستان را حتی در دسته انسان قرار نمی دادند و حتی منع تحصیل برای زنان در اروپا و آمریکا امری مرسوم بود، و آبخوری رنگین پوستان از سفید پوستان در آمریکا جدا و بردگان رنگین پوست توسط کوکلاکس کلان ها ( بزرگترین جنبش ضد سیاه پوستی آمریکا) به شدیدترین وجه شکنجه و کشتار می شدند؛ اما زن، در نگاه حاکمان و بنیانگذاران شوروی همانند مرد و در کنار او از تمامی حقوق برخوردار و در بالاترین رده های پیشرفت و کادر حزبی و اجتماعی قرار می گرفت.

 اغراق نیست اگر بگویم زن از نگاه [نظام سوسياليستی در اتحاد] شوروی جایگاهی بسیار مهم، فرهنگی و تمدن ساز داشت. همچنین هزاران سیاه پوست آفریقایی همانند بقیه اتباع شوروی در دانشگاههای اتحاد جماهیر شوروی با کمال شرافت به تحصیل می پرداختند و شوروی جزو محبوب ترین کشورها نزد آفریقائیان بود و بیش از یکصد و هشتاد شرکت وابسته به شوروی اقدامات زیر ساختی، بهداشتی، آموزشی در آفریقا برای مردم تحت ستم استعمار در این قاره انجام می دادند.

درحالی که در جهان غرب انتخابات معنایی نداشت در نظام نوپای شوروی افراد از 18 سالگی، حق تعیین سرنوشت و انتخاب داشتند. نظام طبقاتی غرب در شوروی فروپاشید و یک دهقان با اثبات شایستگی خود و کسب دانش و تخصص می توانست به بالاترین مناصب اجرایی برسد، به عبارتی

می توانیم بگوییم شایسته سالاری را برای نخستین بار حاکمان شوروی در عمل به جهانییان نشان دادند واژه ای که امروز هم رشد و ترقی چشمگیر روسیه نوین، حاصل توجه به آن است.

مهمتر از همه این واقعیت تاریخی است که اگر اتحاد جماهیر شوروی در برابر جریان فاشیستی آلمان نازی ایستادگی نمی کرد قطعا امروز شرایط بسیار دردناکی برای همه بشریت خصوصاً اروپایی ها متصور بود. لکن به علت همین مسیر سریع رشد و توسعه شوروی به فراتر از مرزهای نامحدودش تا اعماق آمریکای لاتین و آفریقا و تعمیق نفوذ بر قلب های انسان هایی که از ظلم نظام سرمایه داری به ستوه آمده بودند...، کاخ سفید، شوروی را تهدید شماره یک در برابر سیاست استعماری و یکجانبه گرایی خود تفسیر و تعریف نمود و با تمام توان و قوا برای نابودی آن ایستاد و با استفاده کامل از همه ابزارهای ( فرهنگی، سیاسی،امنیتی، اقتصادی، جاسوسی و...) و البته بکار گیری عناصر خودفروخته و غرب زده علیه شوروی جنگی ترکیبی و شناختی را ایجاد کرد، ساکنان کاخ سفید و باکینگهام باور داشتند ادامه روند شوروی قطعا جایی برای یکجانبه گرایی و زیاده خواهی آمریکایی در نظام بین الملل باقی نخواهد گذاشت.

در شرایطی که سربازان ارتش سرخ که برای نابودی ویروس فاشیسیم هزاران نفر از همقطاران خود را تقدیم صلح در نظام بین الملل کرده بودند، اکنون بعد از پیروزی در جنگ جهانی دوم، در برابر اهریمنی بزرگتر از فاشیسم یعنی آمریکا مواجه شدند و اروپایی هایی که امنیت خود را مدیون روسها می دانستند به علل متعدد بویژه توجه به ابزار ( ترویج روس هراسی) که مهمترین سلاح آمریکا طی دهها سال گذشته تا امروز بوده و است، به روسها خیانت کرده و با تشکیل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در تله دروغین روس هراسی قرار گرفتند و از پشت به روسها خنجر زدند.

البته این خیانت اروپایی ها بیشتر به ضرر آنها تمام شد و بعد از پیمان ماستریخت، اروپا به تعبیر اندیشمندان مهم جهانی تبدیل به مستعمره آمریکا گردید. اروپایی غیر مستقل که امروز به علت تبعیت از سیاست های آمریکا در بحران اوکراین با شدیدترین بحرانهای ( امنیتی، اقتصادی،سیاسی،هویتی) روبرو شده و در باتلاق کاخ سفید گرفتار شده.

در این میان اما هیچگاه نظر مردم شوروی سابق که نه ماه قبل از دسامبر 1991 با اتفاق آراء بالای هشتاد درصد خواهان ادامه ( اتحاد جماهیر شوروی بودند) و قاطعانه به اجرای توطئه غربی تجزیه غیر قانونی شوروی (نه) گفته بودند؛ توسط عناصر غربگرای مدعی دموکراسی [لگام گسيخته] مورد توجه قرار نگرفت.

اکنون ضروری است به مساله مهم و پشت پرده ای نیز اشاره نمایم. در تاریخ 8 دسامبر 1991، هفده روز قبل از اعلام بیانیه معروف گورباچوف، رخداد بسیار مهمی درغرب شوروی صورت پذیرفت.

 در این تاریخ یلتسین، شوشکویچ و کراوچوک، در اقامتگاه مجللی در جنگل های بلاروس، پیمان غیر قانونی بلووژسکایا را امضا نمودند، پیمانی که به تعبییر و اعتراف ( لئونید کراوچوک، رئیس وقت جمهوری شوروی سوسیالیستی اوکراین) یک نوع کودتای آمریکایی علیه اتحاد جماهیر شوروی بود. هماهنگی های بسیار نزدیک این سه فرد که از اعضای حزب کمونیسم[حزب کمونيست] و البته از غربگرا ترین افراد موثر در اتحاد جماهیر شوروی بودند با کاخ سفید، اجرای طرح فروپاشی را که طی دو سال منتهی به 1991 با سرعت شدید تر در حال طی کردن مسیر بود، را به تحقق رساند.

پروژه ای که آمریکایی ها برای تحقق آن و رسیدن به جهان تک قطبی میلیاردها دلار هزینه کرده بودند و بزرگترین مانع خود را برای اجرای[ آن،] اتحاد جماهیر شوروی می دانستند.

بالاخره ساعات ابتدایی شب 25 دسامبر 1991،رسید، ساعاتی که ساکنان کاخ سفید ثانیه های آنرا نیز فراموش نخواهند کرد، زمانی که میخائیل گورباچوف به عنوان آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی پیام کناره گیری از قدرت را قرائت نمود، و لحظاتی بعد پرچم سرخ اتحاد جماهیر شوروی از فراز ساختمان اصلی کرملین به پایین کشیده شد، یکی از خیانت بارترین نقشه های کاخ سفید که سالها برای تحقق آن تلاش شده بود تحقق یافت و به تعبیر آقای پوتین رئیس جمهور فدراسیون روسیه، بزرگترین تراژدی انسانی قرن تحقق یافت.

به عبارتی فروپاشی شوروی صرفا بزرگترین زلزله ژئوپلتیک قرن نبود؛ بلکه وسیع ترین تراژدی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و تاریخی برای بشريت معاصر را در گسترده ترین پهنه جغرافیا، رقم زد.

در آن دوران، میلیون ها نفر از مردم جمهوری های پانزده گانه شوروی از فردای فروپاشی ،در همه ابعاد ( هویتی،سیاسی،اجتماعی و امنیتی) در سرنوشتی غیر خودخواسته و مغایر با میل باطنی خود قرار گرفتند.

گورباچوف که به علت عمق باور و اعتماد نادرستش به سران کاخ سفید و بی توجهی به توصیه های برخی رهبران حزب کمونیست در دوران حکومتش کاملا در پازل طراحی شده غرب قرار گرفت، در حالی به یکی از بزرگترین،موفق ترین و در مسیر رشد ترین جریانات قرن یعنی شوروی پایان داد، که هنوز زخم های حاصل از این فروپاشی غیر قانونی،بر تن منطقه باقی است؛ بویژه در اوکراین، جدایی اوکراین از سرزمین مادری و قرار گرفتن در دامن رهبران غرب گرا یکی از از ابعاد این تراژدی قرن است.

اما آنچه که بسیار حائز اهمیت است بعد از گذشت بیش از سه دهه از دوران شوروی، بزرگترین دغدغه و نگرانی آمریکایی ها از احیاء شوروی و آرمانهای آن دوران است، نگرانی که همواره در اسناد مهم امنیت ملی آمریکا به آن اشاره می شود و از سه دهه قبل همواره مهمترین ماموریت دستگاه قدرت نرمی، رسانه ای، سینمایی وهمه مجموعه های فرهنگی آمریکایی، ترویج روس هراسی و ایجاد ترس از شوروی سابق و روسیه فعلی بوده، آمریکا همواره از روسیه مستقل و قدرتمند در هراس است، چرا که روسها در تاریخ ثابت کرده اند، که مقاوم ترین، پر انگیزه ترین و متحد ترین ملت در برابر سیاست های یکجانبه گرایانه استعمار، در برابر فرهنگ، سنت، تاریخ، تمدن و هویتشان هستند و همه ملزومات و ظرفیت های بودن به عنوان مهمترین قطب در نظام بین الملل را همواره در خود حفظ کرده اند.

نویسنده:روح الله مدبر

مأخذ: اسپوتنیک ایران

گزینش:جیلانی گلشنیار

مقالات مرتبط

...

    همانطوری که کارل مارکس و فریدریش انگلس معادله قرن نوزدهم را تغیرداد ومعادله رهایی بشریت را از شر... ادامه

...

شوروی سرسختانه مبارزه کرد و بی امان جنگید، به الگویی برای تمام جهان تبدیل شد و فراموش نشدنی است. درب... ادامه

...

چرا اتحاد جماهیر شوروی از هم پاشید؟ چرا حزب کمونیست شوروی فرو پاشید؟ شی جین پینگ (رییس جمهور چین) به... ادامه

...

با توجه به تعدد رسانه های غربگرا و تولید محتوی از دریچه ماموریت قلم بدستان غرب زده، به منظور انحراف... ادامه

...

یکی از پیش‌نیازهای تشکیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، اتحاد دیپلماتیک جمهوری‌های شوروی بود که ادامه

...

والنتین کاتاسانوف (Valentin Kasatonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصادی، مدیر مز پژوهش‌های اقتصادی «شاراپ... ادامه

...

صنعتی کردن در اتحاد جماهیر شوروی از اواخر دهۀ ۱۹۲۰ شروع شد. اهداف صنعتی‌سازی غلبه بر عقب ماندگی شدید... ادامه

...

  گنادی زیوگانوف، دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست روسیه، در باره مرگ میخائیل گورباچف، آخرین رهبر حزب... ادامه

...

(جاسوس سابق جمهوری دمکراتیک آلمان در ناتو: گورباچف"خیانت کرد و ما را به آلمان فروخت") ادامه

...

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ماه دسامبر سال ۱۹۹۱ یکی از مهمترین رویدادهای ژئوپولیتیک قرنی بود که دو... ادامه

...

بگزارش رسانه‌های جمعی، میخائیل گارباچوف آخرین رهبر حزب کمونیست اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در پی ب... ادامه

...

توضیح: همان طور که خوانندگان ملاحظه می کنند، این نوشته دنباله بحثی درست با همین عنوان است که در ۹ او... ادامه