به مناسبت 68 مین سالروز درگذشت یوسف ویساریونویچ استالین!
به مناسبت 68 مین سالروز درگذشت یوسف ویساریونویچ استالین!
شصت و هشت سال از درگذشت یوسف ویساریونویچ استالین می گذرد.
استالین سیاستمدار با اراده، استوار و ثابت قدم،همچنان یکی از پایه گذاران کشورعظیم و قدرتمند شوراها و دولت کارگران و دهقانان در جهان بود.
درخشان ترین صفحات تاریخ اتحاد جماهیر شوروی با نام استالین پیوند ناگسستنی دارد.
صنعتی ساختن، جهش سریع در عرصه تعاونی کردن و پیشرفتهای فرهنگی دراتحاد جماهیر شوروی نمایانگر آن بود که دولت شوراها به یکی از کشورهای پیشرفته جهان تبدیل شده است، اجرای عدالت استالینی امکان پیروزی سوسیالیسم را در یک کشور ثابت کرد.
یوسف ویساریونویچ استالین(جوگاشویلی)، در21 دسامبر 1879، در شهر گوری گرجستان، دریک خانواده کفاش بدنیا آمد. وی پس از پایان آموزش در مدرسه دینی شهر گوری در سال 1894، به دانشسرای مذهبی ارتدوکس تفلیس وارد شد و درجریان تحصیل، یک گروه مارکسیستی را رهبری
می کرد.
انقلابی جوان، در سال 1898، به عضویت سازمان گرجستان حزب کارگری سوسیال دمکرات روسیه درآمد ودرعین حال، اولین عضو سازمان سوسیال- دمکرات گرجستان،مسامه ـ داسی بود. مدت دوسال در لابراتوار گیوفزیک گرجستان کارکرد.
استالین مدت زیادی با دقت مصروف آموزش اصول زندگی در پیرامون حیات شخصی خود شد و زبان انگلیسی و آلمانی را فرا گرفت.
«کاپیتال»، «مانیفست حزب کمونیست» و دیگر آثار مارکس و انگلس را خواند و با آثار ولادیمیر لنین آشنا شد. حوزه علاقمندیهای استالین بسیار وسیع بود. وی، فلسفه، اقتصاد سیاسی، تاریخ، علوم طبیعی را آموخت. آثار ادبی بزرگان ادبیات را مطالعه می نمود و شعر می سرود.
استالین بدین ترتیب به یک مارکسیست تحصیل کرده تبدیل شد. به ابتکار وی، روزنامه برادزولا، اولین روزنامه مخفی سوسیال- دمکرات گرجستان، منعکس کننده آموزه های لنینی ایسکرا از 11 سپتامبر سال 1901، انتشار یافت.
استالین اولین گامهای سیاسی را باعزم راسخ و توانائی فکری بخاطر رسیدن به هدف برداشت. نزدیک ترین رفـقای وی، او را «کوبا» (عصیانگر) می نامیدند. استالین انقلابی، بمعنی واقعی کلمه، عصیانگر بود. وی بطور سیستماتیک به تمام ماورای قفقاز سفرکرد. اغلب به شهرهای باتومی، کوتائیسی، تفلیس و باکو سفر می نمود. سازمانهای موجود حزب را تحکیم می بخشید و سازمانهای تازه را تشکیل میداد. در بحثهای جدی باحضور عده زیادی شرکت می کرد و با تمام توان از مواضع بلشویکی دفاع می نمود و اوپورتونیسم را افشاء می ساخت.
اوج گیری مبارزات انقلابی- آزادیبخش کارگران قفقاز در آغاز قرن بیستم، سبب نگرانی شدید دستگاه تزاری گردید. دوره خفقان آغاز شد. در5 اپریل 1902، استالین بازداشت شد. اما، نه این محرومیت از آزادی و نه پنج بار زندانی شدن بعدی،هیچ کدام نتوانستند در اراده وی که به حقانیت خود اطمینان داشت، خدشه ای وارد کند.
استالین، سازماندهنده مبارزه سازمان یافته در قفقاز و رهبر شعبه روسی حزب کارگری سوسیال- دمکرات روسیه بود. سهم استالین به عنوان یکی از بنیانگذاران «پراودا»ی لنینی و همآهنگ کننده فعالیت های فرکسیونی بلشویکها در دومای دولتی به وی در بین رفقای همرزم اعتبار بزرگی بخشید. از زمان برگزاری کنفرانس چهارم حزب در سال 1912 در پاریس، وی به عضویت دائمی کمیته مرکزی حزب پذیرفته شد. در ماه فبروری 1917، بنابر توانایی به جمع فعالان سازمانده انقلاب اکتوبر پیوست و بمقام کمیسار خلق در اولین دولت کارگران- دهقانان برگزیده شد.
استالین از همان آغاز فعالیت سیاسی به هواداری از لنین برخاست و با درک نبوغ او، بدون تزلزل به این راه ادامه داد.
استالین شجاعانه از اندیشه های لنین، بعنوان وسیله ای برای به زیر کشیدن حکومت مطلقه و برقراری حاکمیت مردم، دفاع کرد. زیرا حقانیت اندیشه های لنین در باره دیکتاتوری پرولتاریا، مسأله دهقانان، ساختمان سوسیالیسم در یک کشور را به اثبات رسانید و خلاقانه به پختگی رسانید.
استالین سهم بزرگی در تنظیم سیاست ملی بلشویکی و تشکیل اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی داشت. لنین و استالین با همکاری و همفکری تنگاتنگ با یک دیگر در سالهای جنگ داخلی، دست به دست هم داده، ارتش سرخ را تشکیل، سازماندهی و تحکیم بخشیدند.
لنین در سپردن کارهای بزرگ و کوچک به استالین اعتماد می کرد، استعداد کاری وی را ارزشمند
می شمرد و اغلب او را بعنوان سرمشق به دیگر فعالین حزب معرفی می نمود. لینن،می دید که استالین همیشه «بدون نارضایتی و بهانه گیری»،به انجام سخت ترین وظایف حزبی حاضر می شود، کار های دشواری را به وی می سپرد.
دقیقاً بر اساس پیشنهاد لنین در 1922، استالین به حیث دبیرکل کمیتۀ مرکزی حزب انتخاب گردید.
ارزیابی بزرگ لنینی از استالین، یک واقعیت تاریخی بود، که هیچ یک از متخصصان علوم تاریخ در آن تردیدی بخود راه نمی دهند.
پس از وفات ولادیمیر ایلیچ لنین، وی 30 سال تمام دستگاه دولتی قدرت بزرگ جهانی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی را رهبری کرد.
استالین هیچ گاه مبتکر تعقیب کلیسا و رهبران دینی آن نبود، هیچ گاه با طرح از میان برداشتن کلیسا و حذف دین، که از سوی رزمندگان بی خدا مطرح می شد، موافقت نمی نمود.
هدف اصلی سیاست اقتصادی استالین، تبدیل کشور کشاورزی به یک کشور پیشرفته صنعتی بود. دشواریهای بسیاربزرگی در راه صنعتی کردن یک کشور بزرگ،ویران شده و عقب مانده که از تزار روس به میراث مانده بود، وجود داشت.
در فبروری 1931 استالین درجلسه شورای عالی دولتی اتحادجماهیر سوسیالیستی شوروی به اشتراک کنندگان جلسه گفت:
کشور ما از لحاظ اقتصادی و پیشرفت صنعتی 200 سال عقب مانده تر از کشورهای صنعتی و پیشرفته اروپا می باشد،هر گاه فاصله این 200 سال را در طی ده سال طی نکنیم،ما را نابود خواهند کرد.
دراین پیشگویی استالین فقط چند ماه تفاوت کرد ودر 1941 آلمان نازی، بخاطر نابودی دولت سوسیالیستی اتحاد شوروی، دست به حمله نظامی زد.
صنعتی کردن یک کشور نیاز به راه اندازی مجموعه کامل صنایعی دارد، که در روسیه تزاری اصلاً وجود نداشت. کشور به صنایع مدرن نظامی نیازمند بود. لازم بود تا کارخانه های ساخت ماشینهای کشاورزی که در روستاها اصلا دیده نشده بود، بوجود آید. همه این کارها، سرمایه گذاری هنگفتی
می طلبید.
کشورهای سرمایه داری این سرمایه های هنگفت را از راه استثمار بی رحمانه زحمتکشان، از اشغال نظامی کشورهای دیگر و غارتگری بدست می آورند. اما، کشور شوراها بغیر از امکانات داخلی، هیچ منبع دیگری دراختیار نداشت. به همین سبب، با تکیه بر نیرو و امکانات خود، تلاش برای رسیدن به خود کفائی اقتصادی نمود، که ویژگی اصلی آن مدل استالینی توسعه روسیه می باشد.
استالین اصول اساسی صنعتی کردن اتحاد شوروی را تدوین کرد. با تحقق آن، سنگ بنای سیستم سوسیالیستی اقتصاد مردمی را گذاشت. به عقیده استالین، واقعیت صنعتی کردن، عبارت از توسعه صنایع سنگین و ماشین سازی بمثابه قلب آن بود. در سایه تحقق آنها بود که پایه های مادی سوسیالیسم تحکیم یافت و کشور از وابستگی به دنیای سرمایه داری، آزاد گردید.
سیاست اقتصادی استالین موجب رشد سریع اقتصاد گردید. در آغاز دهه٣۰، زمانی که قدرتهای بزرگ سرمایه داری به رهبری ایالات متحده آمریکا، با رکود سنگین اقتصادی مواجه بودند، اتحاد شوروی به جایگاه اول رشد اقتصادی جهان قرار گرفت. این میزان رشد اقتصادی نه تنها به لحاظ افزایش عددی شاخصها، حتی رشد کیفی اقتصاد نیز بدست آمد. در آن سالها، مکتب علوم و طراحی شوروی بنیانگذاری شد که در اواسط قرن بیستم به مقام رهبری جهان دست یافت. پایه های تسخیر فضای کیهانی بوسیله شوروی، درست با اجرای برنامه های پنج ساله استالینی گذاشته شد.
حقانیت مشی استالین در صنعتی کردن کشور کاملا ثابت گردید. این مشی بر ارزشهای شایسته مارکسیستی مخالف دنیای امپریالیستی مبتنی بود که برتری قطعی خود را در جریان جنگ دوم جهانی ثابت ساخت. کشور شوراها ده سال از تاریخ خود را فقط برای آماده شدن به این آزمایش سخت صرف کرد.
تحت رهبری یوسف استالین، اتحاد شوروی توانست از این امکان تاریخی به خوبی بهره مند شود. تزهای اصلی سیاست اجتماعی- اقتصادی حاکمیت شوروی ــ برقراری سوسیالیسم در یک کشور واحد، به بهترین وجه تحقق یافت. خلقهای اتحاد شوروی در مسیر راه طی شده از سیاست اقتصاد نوین لنینی تا قانون اساسی استالینی اتحاد شوروی در سال ۱٩٣٦، توانستند جامعه نوین را پایه گذاری کنند و این جامعه، تفوق کامل خود را بر فاشیسم در سالهای جنگ جهانی دوم نشان داد.
البته، راه نوین برای پیشگامان از اشتباه ها و انحراف های تراژدیک خالی نبود. شرایط خشن و سازش ناپذیری در مبارزه با مخالفان داخلی و خارجی مبنای آنها بود. تاریخ، ماندگاری اتحاد شوروی را تحت آزمایش بی رحمانه قرار داده بود که فقط یک راه حل داشت ــ که علاوه بر آن، مسأله سرنوشت تمدن همه بشریت مطرح بود.
اتحاد شوروی از آغاز جنگ کبیر میهنی، همه جوانب اقتصاد مردم خویش را با سرعت جهت تأمین نیازهای جبهه جنگ، سازماندهی کرد. کشور شوراها هم جنگید و هم ساخت و ساز نمود. کارخانه های جدید ذوب آهن در چلیابینسک و ازبکستان راه اندازی شد. کوره های آهن گدازی جدید در تاگیل و ماگنیتاگورسک به کار افتادند. کارخانه تازه آلومینیوم استالینسک آغاز بکار کرد. نیروگاههای برق بسیاری وارد مدار شدند. پشت جبهه و جبهه به میدان واحد مبارزه تبدیل گردید.
بدین شکل، اتحاد شوروی فقط به تأمین سلاح و تجهیزات جنگی جبهه مصروف نشد،بلکه اندوخته های علمی خود را به حدی رسانید که حتی نمی توانست در تصور دولت تزار، که اقتصاد آن در دومین سال جنگ جهانی اول در هم ریخت.صنایع شوروی در سه سال آخر نبرد با فاشیسم، سالانه بطور متوسط بیش از ٣۰30 هزار تانک، توپ بی پس لگد و ماشین زرهی، تا 40 هزار هواپیما، 120 هزار قبضه جنگ افزار با کالیبرهای مختلف و تا 450۰ هزار قبضه مسلسل نفری و پایه دار، تا 100 هزار خمپاره، بیش از 3 میلیون قبضه تفنگ و در حدود 2 میلیون سلاح خودکار تولید کرد. نباید فراموش شود که؛ پتانسیل صنعتی و انسانی تقریبا همه اروپا در خدمت هیتلر بود. اما، تسلیحات شوروی نه تنها در مقابل آلمان عقب نشینی نکرد،بلکه حتی از جنبه های کیفی و حجم تولید نیز بر آن برتری چشمگیری داشت.
اتحاد شوروی نه فقط نیروی تعیین کننده در تارومار کردن فاشیسم آلمان و متحدان آن بود، بلکه، با وارد آوردن ضربات سنگین بر میلیونها نظامی ژاپنی در منچوری، نقطه پایان جنگ جهانی دوم را گذاشت. میلیتاریسم ژاپن را نه تروریسم اتمی آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی، بلکه، نیروهای اتحاد شوروی با در هم کوبیدن ارتش کواتون، به تسلیم مجبور ساخت.
بزرگترین خدمت استالین به اتحادشوروی که این واقعیت انکار ناپذیراست،این بود که در طول جنگ کبیر میهنی توانست کادرهای جدید را برای پستهای پر مسئولیت رهبری نظامی، انتخاب، تربیت و معرفی نماید. از میان آنها، سرکردگانی مثل؛ ژوکوف،راکاسووفسکی، کانوف، واسیلیوفسکی، مالینوفسکی، آنتونوف، باگرامیان، باگدانوف، بولگانین، باتونین، ورشینین، وارونوف، گالیتسکی، گاوروف، گالاوانوف، گارباتوف، کاتوکوف، کوراسوف، للیوشنکو، مالینین، مرتسکوف، رئبالکوف، سوکولوفسکی، تالبوخین، ترافیمنکو، فدارنکو، چرنیاخوفسکی، اشتمنکو، یاکولیوف و عده ای دیگر بیرون آمدند که نام خود را جاودانه ساختند.
استالین همزمان با رهبری عملیات نظامی در جبهه های جنگ و رهبری سازماندهی کار در پشت جبهه ، به فعالیتهای تئوریکی نیز ادامه می داد. مضمون سخنرانیها و دستور العملهای او نه تنها راهنمای عملی برای تداوم توسعه علوم دفاعی شوروی بود،بلکه حتی موجب رشد تئوری سوسیالیستی دولت شوروی، وظایف و منابع قدرت آن نیز گردید.
استالین، در وهله اول، فعالیت دولت شوروی را در شرایط جنگی توسعه بخشید و راههای تقویت اقتصادی و قدرت نظامی آن را نشان داد. استالین نقش بسیار گرانبهائی در ساختن سیستم جهانی سوسیالیسم ایفاء کرد.
اتحاد شوروی نه تنها طاعون سیاه قرن بیستم را نابود ساخت،بلکه به بازسازی اقتصاد ویران شده ملی خود نیز موفق شد، سپر دفاعی اتمی مطمئنی ساخت و به امکان استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی دست یافت. رشد منظم سطح زندگی مردم را تأمین کرد. علوم و فرهنگ کشور را تا سطح غیر قابل تصوری توسعه داد. خودآگاهی ملی و تابعیت شوروی را گسترش بخشید.
میراث تئوریکی که از استالین به جا مانده است، هنوز هم اعتبار و اهمیت خود را حفظ کرده است. سلسله سخنرانیهای استالین در باره «مبانی لنینیسم»، «مشکلات اقتصادی ساختمان سوسیالیسم در اتحاد شوروی»، «مسأله زبان شناسی»، جزو ذخایر طلائی تفکر سیاسی وی محسوب میشوند.
با این همه، بهره گیری امروزی مارکسیستها از تجربه کار استالین، به هیچ وجه بمعنی کاربست کور- کورانه آن نیست. شناخت و کاربست آن متدولوژی که خود او با توجه به تجارب پیشینیان خویش به کار گرفت، ضروری است.
تأثیر استالین در پروسه تاریخی آنقدر بزرگ است که عوامفریبان دست نشانده قدرتهای حاکم با جعل تاریخ، توانائی حذف آن را ندارند.
قابل توجه است که بر اساس نظرسنجی اینترنتی سال 2008 در چهارچوب پروژه «نام روسیه»، استالین هم مثل لنین،درلیست برجسته ترین شخصیتهای فدراتیف روسیه قرار گرفت. اگر این را هم در نظر بگیريم که اکثریت کاربران اینترنت را جوانان تشکیل می دادند، اهمیت آن هر چه بیشتر آشکار
می گردد.
علی رغم ده ها سال افتراء و تهمت زنی، نام استالین بعنوان سمبول سازندگیهای عظیم، پرچم پیروزی، نمونه صداقت و خدمت به توده های کار و زحمت، در اعماق قلب وذهن فرد فرد مردم شوروی باقی مانده است.
استالین در اواخر سال 1945 دچار سکته مغزی شد که وضعیت صحی او را وخیم ساخت.
استالین سه بار تقاضای نمود تا از مقام دبیر کلی حزب برکنار شود.
اما، این پیشنهاد او هم با مخالفت جمعی مواجه گردید.
سکته مغزی دوم در فبروری 1951 رخ داد و ضع صحی وی وخیم ترشد.
در فبروری 1951 بیروی سیاسی فیصله نمود که مسایل مهم کشوری را سه نفر به پیش برند که امضای آنان برابر به امضای استالین بود،آنان هریک:
بولگانین؛
بیری؛
میلینکوف؛
استالین دوسال اخیر زندگی خود را اکثرأ در استراحت و تداوی درقفقازسپری کرد.
سکته مغزی سوم در اواخر سال 1952 رخ داد.
سکته چهارم در اول مارچ 1953 رخ داد که در 5 مارچ وفات نمود.
استالین جاودانه است، و نام او را به هیچ طریقی نمی توانند از حافظۀ مردم و تاریخ بزدایند.
ماخذ:
چکیده ی از شش جلد کتاب پروفیسور و استاد انیستیوت اکادمی علوم فدراتیف روسیه، یوری ژوکوف در مورد استالین؛
اسرار قدرت استالین؛
استالین دیگر؛
ستالین: پروژه قطب شمال؛
استالین: عملیات ارمیتاژ؛
استالین:یک قدم به سمت راست؛
استالین:عقب نشینی از سیاست قتصادی نوین.
ترجمه: جیلانی گلشنیار