مرُوری بر رخداد های خونبار سه سده ی اخير : تأ سيس جمعيت دموکراتيک خلق و فعاليتهای آن دردموکراسی تاجدار

عبد الواحد فيضی

 مرُوری بر رخداد های خونبار سه سده ی اخير خرُاسان ديروز وافغانستان امروز!

از برچيدن بساط اشغالگران کهن تا افتيدن به دام غارتگران نوين!

ويا:از برخاستن ميرويس خان برضد صفویها تا خميدن اشرف غنی در پابوسی امريکايیها

(1709 ـ 2018)

   دهه ی چهارم پادشاهی محمد ظاهرشاه

( بخش پانزدهم )

تأ سيس جمعيت دموکراتيک خلق و فعاليتهای آن دردموکراسی تاجدار:

 

          ازآن جايی که حزب دموکراتيک خلق افغانستان، بمثابه ی وارث بالاستحقاق وادامه دهنده ی سنن مبارزات دادخواهانه ی جنبش مشروطيت اول- دوم و سوم اين سرزمين، نقش ارزشمند مرکزی رهنمود دهنده و اجراکننده را درزمينه ی رشد وتکامل نهضت دموکراتيک عدالتخواهی در افغانستان، ايفاء نموده است، که بجز مريضان عقده مند ودشمنان آزمند و سوگند خورده ی وطن ومردم مان؛ ديگرهيچ انسان واقعبين و صحتمند و روشنفکربا وجدان، متعهد وباورمند به صداقت وعدالت، نمی تواند ازآن انکارنمايد؛ بنابرآن، بجا خواهد بود تا مروری پيرامون تأسيس اين حزب ونقش آن دربسترتحولاتی که درمسير رخدادهای سياسی نيمه ی دوم سده ی بيستم بوجود آمده، توأم باعملکردهايش درامر بيداری وارتقاء آگاهی سياسی توده های مردم و تربيت يک نسلی ازکادرهای فرهيخته ومجرب درعرصه های سياسی- اقتصادی، فرهنگی و نظامی، که دردل تاريخ زنده ی کشور و قلبهای پرتپش هريک ازراه روان اين جاده ی پُر از فرازونشيب مردم اين سرزمين، ثبت و ضبط گرديده است،صورت گيرد؛ تا پاسخی باشد به آن عده از جوانانی که تازه وارد ميدان مبارزات سياسی کشور می گردند و همين گونه جواب محکمی باشد به آن ياوه سرايان هوسباز و مزد بگيرهرزه گوی شبکه های استخبارات دول غربی ومنطقه که ازناحيۀ دستاوردهای ماندگار ومشهود گذشته ی آن؛ توأم با آغازفعاليت نوين اين حزب، تب لرزه دربدن آنان مستولی و خواب ازچشم های شان پريده، چرند نويسی وهذيان گويی را در شماری ازرسانه های صوتی، تصويری و نگارشی راه اندازی نموده اند.

     همان گونه که دربخش پيشين اين نبشته تذکار به عمل آمد، بعد ازاستعفاء محمد داوود ازپست صدارت و اعلام نظام مشروطيت و دموکراسی بوسيله ی حکومت دکترمحمد يوسف؛روشنفکران آزاديخواه و تحول طلب کشور، که از سلول های زندان خانواده ی حکمران جان سالم بدربرده بودند، حلقات و گروههای معينی را ايجاد و با پخش و تبليغ انديشه های نوينی دست به تشکل های سياسی جديدی زدند، که پيشگامترين و نيرومند ترين آنان جمعيت دموکراتيک خلق بود.

عکس دسته جمعی اعضای کنگره موسس(6)

     اين حلقات که مبارزات سياسی را قبلاً بصورت مخفی انجام می دادند؛ با مساعد شدن شرايط نوين وبرپايه ی ديدگاههای مشابه و نزديک باهم، پس ازتبادل نظر وتوافق باهمی، بتاريخ 18 سنبلۀ 1342درنشستی درمنزل کرايی ببرک کارمل شخصيت پرتحرک و مرکزی اين گردهمايی، کميته ی تدارک را برای تدوير کنگره ی مؤسس جمعيت، ازترکيب ذوات آتی ايجاد نمودند: 

1- ميرغلام محمد غباررئيس حزب وطن دردورۀ حکومات قبلی(درجنبش مشروطيت سوم)؛

2-  نورمحمد تره کی عضو هيأت رهبری فعال حزب ويش زلميان، درهمين دورۀ تاريخی؛

3-  ببرک کارمل پرچمدار پيشتازجنبش محصلان دانشگاه کابل و شخصيت مرکزی حلقۀ وصل مبارزين نسل جوان با آزاديخواهان دوره های پيشين؛

4-  ميراکبرخيبردانشمند سياسی واستاد اکادمی پوليس وهم اتاقی دوران زندان کارمل؛

5-  علی محمد زهما استاد دانشکده ی ادبيات دانشگاه کابل؛

6-  محمد صديق روهی شخصيت علمی و فرهنگی کشور؛

7-    محمد طاهربدخشی  جوان با استعداد ومبارز عدالتخواه. 

   قابل تذکار است که دوشخصيت اخير الذکر نماينده ی نسل جوان بودند که درکميته ی تدارک اشتراک ورزيدند. ولی بعداً استاد زهما و صديق روهی با استفاده ازبورسهای تحصيلی عازم کشورهای سويدن و لبنان گرديده، شرکت شان درکارکميته ی تدارک پايان يافت.

    همين گونه دکترهادی محمودی و ميرمحمد صديق فرهنگ درچند جلسه ی کميته ی تدارک اشتراک کرده، سپس با آن مقاطعه نمودند.

    با نزديک شدن به پايان کار کميته ی تدارک و رفتن بسوی تدويرکنگره ی مؤسس جمعيت؛ اختلاف های انديشوی روی اصول کلی متن برنامه و اساسنامه، ميان ميرغلام محمد غبار وچهار عضو ديگر آغازوسرانجام اين اختلاف ها که بيشترآن روی انديشه های ايده ئولوژيک؛ افزون براين که مرحوم غبار ازنظرسن، دانش وتجارب گرانبهای مبارزات پردرخشش سياسی، در آن برهه زمان، مستحق رهبری جمعيت دموکراتيک خلق بود؛ ولی زنده ياد تره کی آماده نبود تا رهبری مرحوم غبار را بپذيرد.ازآن رو، پيش کشيدن انديشه های" باورمندی به سوسياليسم" ازجانب تره کی، که درآن مقطع زمانی جزء اهداف برنامه يی جمعيت نبود و از جانبی هم، مرحوم غبار،که رنجهای بی شماردوره های طولانی زندان وکبرسن (درعمرنزديک به 70  سال) را، تحمل کرده بود، مطالبات خواستهای انقلابی "سوسياليستی!" را با شرايط پديد آمده وآهنگ شتابندۀ آن زمان، همراهی کرده نميتوانست. بنابرآن همه ی اين اختلاف ها و کنارزدن ها، دست بدست هم دادند، تا موصوف ازشرکت درکارزار مبارزات سياسی پرازفراز و فرود دهۀ 60 خورشيدی کنار رود و مصروف کاردرعرصه ی فرهنگی وتدوين گاهنامه ی «افغانستان درمسيرتاريخ» گردد.

     درمورد اين اختلاف ها تحليل های متفاوتی صورت گرفته وهرکسی مطابق به ذوق خود برآن داوری نموده است.

 به باوراين قلم، بايست روی نظريات اشخاصی اتکاء گردد که درمتن آن رويدادها شخصاً حضور داشته و با شخصيتهای سياسی مطرح،در مخاصمت نبوده اند.

    به باورنگارنده؛ دوشخصيت ذيصلاح: سلطان علی کشتمند نخست وزيرپيشين افغانستان و اکادميسين دستگيرپنجشيری سابق رئيس کميسيون تفتيش مرکزی ح. د .خ. ا که هردو اعضای اصلی کميته مرکزی کنگرۀ مؤسس وشرکت کننده گان با صلاحيت اين رويدادهای تاريخساز بودند؛ نظريات خويش را دراين رابطه ابراز کرده اند که ازنظرتاريخ نگاری صائب ديده مي شوند؛ نه نوشته های اشخاصی که درمتن اين رخداد ها حاضرنبودند ويا آنانی که دستهای شان به خون هزاران انسان بيگناه ميهن، بشمول اعضای حزب آلوده بوده وازپاداش اعمال شان" آزرده خاطر" شده، با برچسب زدن های دور ازحقيقت، عقده گشايی کرده اند.

    اول- دستگيرپنجشيری عضو اصلی کميته مرکزی منتخب کنگرۀ موسس و منشی

يکی از حوزه های مربوط به کميتۀ تدارک می نويسد: 

   « بیاد باید آورد که تفاوت نظر اصولی میان میرغلام محمد غبار ودیگر اعضای کمیتۀ سرپرست با نزدیک شدن زمان تأسیس کنگره، پیرامون  طرح وتدوین اساسنامه، برنامه وحل وفصل ساختار تشکیلاتی اهداف سیاسی تاکتیکی، ستراتیژیک، غایی وگرایش  بین المللی" جمعیت دموکراتیک خلق " پدیدار گردید.

     درآ ن زمان تعداد مجموعی حوزه های شهر کابل از10تا 12حوزه وشمار اعضای حوزه ها به هیچ صورت از70 عضو بیشتر نبود؛ درنتیجۀ اختلاف نظرمیان این دوگرایش سياسی وسازمانی درون کمیتۀ تدارک کنگره ضرورت دید وبازدید وگفتگوهای روياروي اعضای حوزه ها باغبار فقید وببرک کارمل احساس گردید. دراین شرایط  استاد زهماء و زنده یاد محمد صدیق روهی با استفاده ازفیلوشپ ها وسکالرشپهای کشورهای سویدن و بیروت حضور نداشتند و زنده یاد ببرک کارمل درعمل از گرایش بخش جوان کمیته ی سرپرست نماینده گی میکرد و نورمحمد تره کی آگاهانه مایل نبود که خود را با غبارفقید مواجه کند. 

    منزل میرغلام محمدغباردرکنار جادهء ولایت کابل موقعیت داشت، من سرحلقه ی کمیته شهرآراء و کارتۀ پروان بودم درآن مرحله فعالیت تشکیلاتی ما، حوزه های جمعیت بنام کمیته یاد میشد، روانشاد حیدر مسعود برای من، هادی کريم ویکی دو رفیق دیگر، زمینه ملاقات را با غبار فقید فراهم  ساحت. این نخستین ملاقات ما با این مرد پخته جوش دوران استقلال شاه امان الله واستبداد کبیروصغیرخاندان سلطنتی بود. سرووضع مرتب ودریشی به تن داشتند. رنجهای طولانی زندانهای استبداد وتبعید های طولانی قامت برجسته ی او را خم نکرده بود. بیداد زمان و زنده گی ازشور حيات حافظه نیرومند و نیروی مقاومت این دموکرات انقلابی نه کاسته بود.

    غبارفقید  پس از تعارفات به صحبت خویش آغاز وصادقانه بیان کرد که: درین روزها شماری از دوستان مرابه اخذ " حق السکوت " از حکومت انتقالی دکتر محمد یوسف متهم میکنند. ایشان بدون هرگونه برافروخته گی، قباله های شرعی واسناد موثق قانونی را به ما ارایه نمودند که حکومات استبدادی درگذشته خلاف این اسناد شرعی بالای زمین پدری ایشان چند اتاقی را درکنار جاده ولایت برای پوسته خانه اعمار کرده بود ودهها سال بدون پرداخت کرایه ازان استفاده میشده است. این جایداد شرعاً مسترد و قیمت آبادی آن نیز طبق قانون محاسبه حل وفصل شده بود. به ایشان گفتم  ممکن مخالفان چنین تبلیغاتی بکنند، ولی باتکیه  به منطق مردم خویش به این باوریم که" گل خشک هرگز بر دیوار نمی چپسپد "  آرزومندیم، که دیدگاه شمارا درباره ی اهداف سیاسی وموازین سازمانی" جمعیت دموکراتیک خلق " ورا هها ووسایل مبارزه ی فردای خویش بدانیم.

آنگاه غبارفقید دیدگاه خود را بدون پرده پوشی به این الفاظ آغاز وبا همه شفافیت بیان کرد:

   « اختلاف نظرما با" ببرک جان "، ماهیت سیاسی  دارد.» ایشان  به این باور بودند که ازحدود قانون اساسی وشاهی مشروطه نباید گامی فرا تر نهاده شود. غبار فقید پرده  از روی استبداد استعماری ونظام شاهی افغانستان برداشت وگفت" شما از افراط کاریهای مستبدانه خاندان سلطنتی هنوزشناخت کافی ندارید؛ ازدوران محمد نادرشاه (1930) تا امروز (1964)، صدها مشروطه خواه، جوانان بیدار وترقیخواه این آب وخاک را، به گناه مبارزه درراه آزادی، دموکراسی، شاهی مشروطه به دار آویخته، لقمه ی توپ ساخته، زندانی تبعید واز مردم تجرید، بد نام  واز صف مبارزه ی فعال ضد استعماری وضد  استبدادی بیرون ریخته وبی نقش کرده اند ودرفرجام با شفافیت وبروشنی  گفتند:

 " با همه شناختی که از خاندان حکمران و کشور دارم، باورم نمی آيد که ماهیت استبداد در افغانستان، تغییرکیفی کرده باشد، خاندان حکمران، نسل دیگری ازانقلابيون نورسته ی ما را به میدان خواهند کشید؛ آنان را شناخته شکار وترورسیاسی میکند ودر پل باغ عمومی به دارمی آویزد. من مسؤولیت این گونه بیدادگری و کشتار خونین نسل دیگری ازمبارزان  وطن را به عهده گرفته نمیتوانم.

  درپایان این دیدارالهام بخش به نماینده گی ازهمرزمان، ازکاراقناعی وتوضیحی دلسوزانه ی زنده نام غبار فقید سپاسگزاری کردم وبه ایشان با اطمینان محکم گفتم که شما با کارنامه درخشان مقاومت دادخواهانه وقربانیهای بی مانند تاریخی خویش براستبداد استعماری ضربه های کاری وارد آورده اید. آرزومندم که ادامه دهنده گان سنن مبارزات ملی وضد استبدادی شما در راه تأمین حاکمیت دموکراتیک کارگران ودهقانان وتمامی زحمتکشان افغانستان با گامهای استواری بازهم به پیش روند وبرنظامات نیمه جان زمینداری اربابی و ارتجاعی کشور، ضربه های دیگری وارد بتوانند.

درفرجام غبار فقید  آرزومندی خودرا برای سعادت وپیروزی ما ابراز داشتند یاد ایشان به خیر و روان شا  ن شا دباد....

 به هرحال از توضیحات موجز ورویاروی غبار فقید به این حقایق آگاهی یا فتیم  که در همان برهه ی تاریخ جامعه ی مستعد به تکامل ما، گوهر اندیشه ها وارمانهای غبار فقید، استقرار شاهی مشروطه، جدایی دین ازدولت، حاکمیت قانون، مبارزه ی مسالمت آمیزعلیه استبداد، ارتجاع، واپسگرایی، تند روی و دفاع از صلح وامنیت پایه دار، برابری حقوق زنان بامردان، تأمین حقوق و آزادیهای دموکراتیک جامعه واحترام به ارزشهای اعلامیه ی جهانی حقوق بشر بوده است....

گوهر اختلاف وتفاوت نظرغبار فقید با نور محمد تره کی وببرک کارمل به باورم همین گرایش روشن ایشان به رشد مستقل ملی افغانستان واحد تجزیه نا پذیر ما واستقرار دولت مشروطه شاهی به مثابه هدف غایی  بوده است.

 غبار فقید  پس از روشن ساختن دیدگاه ومواضع خویش وترک شرافتمندانه ی کمیته ی سرپرست "حمعیت دموکراتیک خلق " ازسیاست فعال حزبی درعمل کناره گیری کرد وبه کار طبع ونشرکتاب مشهور" افغانستان درمسیر تاریخ " خود پرداخت....

 پس از کناره گیری داوطلبانه غبار فقید وفرزند فرهیخته ایشان آقای حشمت خلیل از فعالیت سازمانی وسیاسی؛ نورمحمد تره کی، ببرک کارمل، استاد میراکبرخیبرومحمد طاهربدخشی ، این چهارعضو کمیتۀ تدارک با کمیته های (حوزه های) انگشت شمار نواحی شهرکابل پیوند منظم سازمانی برقرارکردند وزمینه های تدارک کنگره به تدریج فراهم شد.» (1)    

دوم- سلطان علی کشتمند جريان تدويرکميته تدارک واختلافات بعدی رااين گونه شرح ميدهد:

    « بمنظور انجام کارسياسی درحوزه ها، جلب اعضای جديد و آمادگی برای تشکيل حزب سياسی، کميته تدارک بوجود آمد. درتاسيس اين کميته بويژه ببرک کارمل نقش عمده ايفاء نمود. وی با استفاده ازشناختها، درکها و مناسبات وسيع سياسی خويش ضرورت و امکان ايجاد و رشد آن را به حزب سياسی مستدل ساخت.

      کميته تدارک درآغاز متشکل ازشش تن درپائيز1963 ايجاد گرديد واعضای آن عبارت بودند از: ببرک کارمل، ميرغلام محمد غبار، ميراکبرخيبر، نورمحمد تره کی، علی محمد زهما و صديق الله روحی. محمد طاهربدخشی اندکی بعد بآن پيوست. دوکتورهادی محمودی درچند جلسه اولی کميته تدارک شرکت کرد وبعداً با آن مقاطعه نمود. ميرمحمد صديق فرهنگ که با عضويت نورمحمد تره کی درکميته متذکره اختلاف نظر داشت، پس ازچند جلسه، ازشرکت درآن عملاً ابا ورزيد، ولی مناسبات نزديک خويش را با ببرک کارمل حفظ کرد.

   با تشکيل کميته تدارک هريک ازاعضای آن حلقات، دوستان و علاقمندان خويش را درحوزه ها متشکل ساختند و درآغازسرپرستی آنها را خود برعهده گرفتند ومتدرجاً اعضای برجستۀ اين حوزه ها با همديگر شناسائی حاصل کردند و اعضای کميته تدارک متناوباً با ايشان ديدار بعمل ميآوردند....

مقالات مرتبط

...

دومين پلنوم کميته رهبری نوين ح. د. خ. ا (ح.ز.ا) امروز پس از سپری شدن (يک سال و پنج ماه) نسبت شرايط خ... ادامه

...

نوردرخشانی که جسماً غروب کرد؛ ولی دراندیشه وآرمان نام بزرگش درقلبهای ما ومردم شریف افغانستان همیشه ت... ادامه

...

    پنجاه ونه سال پیش به تاریخ ۱۱/ ۱۰/ ۱۳۴۳ خورشیدی - ۱/ ۱/ ۱۹۶۵در جامعه ی بیداد زده ی افغانستان، رخ... ادامه

...

جنبشهای رهایی وبیداری مردم ازسکوت ورکود قرون متمادی از دو الی سه صد سال قبل در بسا نقاط جهان وبخصوص... ادامه

...

بحث تحولات بزرگ سیاسی تاریخی، نیازمند پژوهش وتحقیقات عمیقِ  گزینه ها وپیش زمینه هاییست که درظهور ایج... ادامه

...

به تاريخ 13 قوس 1401 خورشيدی، مطابق 4 دسامبر 2022 ترسايی دومين نشست تاريخساز پيشکسوتان ح. د. خ. ا (ح... ادامه

...

هفده سال قبل، جنبش ترقی خواهی افغانستان بهترین فرزند برو مند، شحصیت فرهیخته،نستوه، انقلابی وچهره اکا... ادامه

...

زنده یاد فدا محمد دهنشین فرزند محمد اکرام خان در شهر شبرغان تولد گردیده ودر همین شهر درس خوانده و به... ادامه

...

همانگونه، که شما آگاهی داريد؛ تاریخ مبارزات سازمان ها و تشکل های سیاسی، در "دهه ی دموکراسی و بعد آن... ادامه

...

سرزمین آریانا مهد دانش وفرهنگ وبهترین کانون مدنیتهای قدیم بحساب می آید که در دامان آن علما ودانشمندا... ادامه

...

       پيوست به وقوع تحولات عظيم دراروپا درقرن هژدهم (انقلاب کبيرفرانسه، انقلاب صنعتی، نهضت فکری عصر... ادامه

...

بعد از تلاشهای  خستگی ناپذیر رفقای کمیته فعالین، ونهضت واحد زحمتکشان افغانستان، رفقا توانستند،با پذی... ادامه