ســخـنی از ســـــخـــنگاه

ســخـنی از ســـــخـــنگاه

همه انسان ها از نگاه ماهیت سرشتی دارای سوژه های درونی اند. مجموعهء این سوژه ها فطرت آنان خوانده میشود یعنی همان باور های ذاتی وکسبیء که انسانها آنرا در بیان های ظاهری به شکل سرور وشادمانی ،خوشی وخوشروئی، غصه وغم، قهر وغضب، موافقت، مخالفت، دوستی ، دشمنی، عشق ، محبت، تنفر،خنده وگریه ووو... منعکس میسازند. این بدان معنی است که ظاهر وباطن انسانها دارای یک گره گاه محکم است

 

امروزه عصر تمدن یعنی مرحله تاریخی رشد نظام سرمایه سالاری که انسان را به عنوان وسیله زر اندوزی استفاده مینماید اول اخلاقیات درونی انسانها را شکار ساخته، این عکس العمل باطنی را در رویکرد زندگی بشر بی ارزش میسازد

 

از جملهء این رویکرد های زندگی یکی هم وحدت میان انسانها به عنوان یک عملکرد تجربه شدهء برای بهتر زیستن انسانها ست که خانواده بهترین نمونه آن میباشد. خانواده یعنی همان جمعیت یگانه که متضمن منافع حیاتی تنی چند از انسانهاست

 

لذا وحدت یک رویکرد اجتماعی است که از اخلاق درونی سوژه ای بنام عاطفه منشه میگیرد. این همان رویکردیست که نه تنها منافع کسی که این خواست منبعث ازاخلاق درونی اوست میباشد بلکه به اساس منافع چندین تن انسانها مطرح میشود. هنگامى يك عمل اجتماعی جنبه اخلاقى پيدا مى‏كند كه پاى منافع غيراز خودش نیز در ميان باشد و از منافع جماعت انسانی لذت ببرد ومسرور شود

 

آنچه امروزبه عنوان عملکرد متضاد در این خصوص بخوبی خوانده میشود تسلط نظام ها بر افکار انسانها ست که عواطف درونی را تحت شعاع روش های تخنیکی به محاسبه میگذارند.

 

با این مقدمه بسوی یک مجموعهء اندیشمندان میرویم که ازمدت دو ماه جاری است. به نشستگاهی اشارت داریم که سخنگاه هم اندیشان وحدت خواه مسمی شده است. آنجا که دردمندان درد های فراوان مردم ووطن مان فریادمداوا سر داده اند. آنجا که صدای یگانه گی بلند است. آنجا که عواطف بیان تدبیر است. آنجا که طلسم پراگنده گی دریده میشود. آنجا که آژنگ سوژه ها را از پیشانی سرنوشت می زدایند. آنجا که ناقوس وفاق آواز میدهد

 

سخن از سخنگاه است همانجا که بزرگ مردی، هم قدم با گام های تاریخ فرارسید. بزرگ مردی از تبار راد مردان جانبازوفداکار، که در بستر سالخوردگی درد های مردم ووطنش خواب چشمانش را ربوده است. بزرگ مردی که با تن ضعیف وروح بزرگ طنین دردمندانه مردم را بلند کردو وبا سخن خود سرود مردم دوستی ووطنخواهی را برای رهروان هم باورش گرمتر ساخت. بزرگ مردی که بیان شیوا اش تمثالی از گویش های برگزیده سخن است

 

همان یارشایستهء یاران سزاوار یک پیمان صادقانه برای رزم وعزم راه شریفانه که نظم وتهذب درون مایه اش او را مسمی به نظام الدین تهذیب کرده است بلی همان بزرگ مرد بود که با پریشانی های پشتاره کهولت عمروهمان همت بلند به سخنگاه هم اندیشان رسید. بغض گلویش را برای نکوهش نفاق گشود وفریاد یگانه گی را برای جمع آمد رهروان آرمانش بلند کرد.

رفقا! ما از فروپاشی تضعیف شده ایم. ما بسیار بیچاره وضعیف شده ایم. ضرورت بسیار مبرم قوت گرفتن است. چه گونه واز کجا قوت بگیریم ؟ از هر جائی که آواز وحدت بلند شود از همانجا قوت بگیریم. قوت در وحدت است

 

رفیق بزرگوار رفیق نظام الدین تهذیب! خوشا به حال شما که نیک نام زیسته اید. ما دوعا میکنیم خدای عظیم شما رفیق بزرگواررا توانمندی کامل جسمانی عطا نمائید.خدای عالمیان همرای تان باد

محمد یعقوب هادی