!.فرخنده باد چهلمين سالروز ح. د. خ. ا
 

 !حزب شهيدان و قهرمانان افغانستان
 

!رفقا ی محترم, دوستان گرانقدر

.دراول جنوری امسال (2005) حزب ما( ح، د، خ، ا) پا به چهل سالگی گذاشت

اجازه دهيد تا بدين مناسبت تبریکات گرم و صمیمانه خود و کمیته کار و فعالین ح، د، خ، ا مقیم دانمارک را حضور شما عزیزان گرانمایه و از طریق شما و نشریه آزادی و سپیده دم به تمام رفقا ، دوستان و هوادارن این حزب شهیدان و جانبازان راه ازادی و سعادت مردم افقانستان تقديم نمايم .همينگونه درودهای گرم رفيقانه ام را بمقام والای همه شهدای گلگون کفن حزب وتمامی رزمنده گان راه آ زادی وسعادت مردم افغانستان نثار نموده به خانواده ها و بازماندهگان انان ادای احترام و ارادت را بجاآورم

حضار محترم ! حزب ما طی چهل سال حیاتش ، فرازونشیب های فراوان را ، از موفقيت های چشم گیرش در زمینه ایجاد ارزشهای مادی و معنوی ، تا اشتباهات و لغزشهای معینی، پشت سر گذاشت ، که ما در تمام این موارد بشمول دوران حاکمیت و سالهای بعد ان،صحبت های مفصلی بعمل آورده ، دستاورد های چشمگیر آنرا در تمام عرصه های زنده گی جامعه افقانستان توام با اشتباهات ، انحرافات و کاستی های آن به شمول سکوت ده ساله هیات رهبری نگون بخت ان بر شمرده ایم

در محفل امروز توجه همه رفقا و دوستان دور و نزدیک مان را به قدرت و توانمندی کمی و کیفی حزب و تاثیرات نتایج گسترده کار وفعالیت 28 ساله آن در مقیاس جامعه، منطقه و جهان در واکنش های دوستان ودشمنان وطن، مردم وحزب ما معطوف نموده ، این سوال را مطرح میداریم، که برغم عدم حضور وفعالیت رسمی حزب ما در جمع احزاب رسمی مطرح در دستگا دولت و سرنوشت کنونی جامعه افقانستان وعدم وجودو حضور فزیکی اکثریت کادر ها و فعالین آن بداخل کشور ، ولی باز هم چرا ابرقدرت های یکه تاز و غول های انحصارات غارتگربین المللی تهاجم گسترده تبلیغاتی را بر علیه آن راه اندازی می نمایند، چرا سست عنصرترین افراد آنرا به گرانترین قيمت خریداری کرده، در کارزارتبليغاتی مورد بهره برداری قرار ميدهند؟ چرا اين حزب همواره در محافل بزرگ بین المللی و مطبوعات جهان بحيث یک قدرت بزرگ سیاسی در جامعه افغانستان مطرح میگردد ؟

در حالیکه آنها از یکسو بوسیله مبلغین شان پیوسته اذهان میدارند، که این حزب یک سازمان کوچکی از روشنفکران کمونیست بوده، که در میان مردم افغانستان جای و اعتباری ندارد. ولی در عین زمان برنامه های درازمدت تبلیغاتی را با ابعاد گسترده تری بر علیه آن راه اندازی میکنید.

بگونه مثال طی یکماه اخیر سال 2004 بی بی سی بر نامه گسترده را تحت عنوان بیست پینجمین سالگرد اشغال افغانستان بوسیله اتحاد شوروی، پخش نموده، از دزدان، راهزنان و جنایتکارترین انسانها، که دست شان بخون مردم ما، آلوده است، دعوت بعمل آوردند تا بحیث قاضی و تحلیل گرسیاسی، روی سرنوشت حزب ما و کار و فعالیت های بيست و شش ساله اش، داوری نمایند

رفقا دوستان عزیز! توجه فرمایید که قضاوت در مورد عملکرد حزب شما را بدست حزب اسلامی حکمتیار، جمعیت اسلامی،حزب حرکت و وحدت اسلامی، باند جناییتکار حفیظ اله امین، جنرال شهنواز تنی عضو فعال وعلنی آی. اس. آی و حزب طراز فاشستی افغان ملت میگذارند

همینگونه جواسیس سی.آی. ای. را از وابسته گان گرباچف و یلسن از کشور روسیه و جنرال حمید گل ریس اسبق آی. اس. آی، جنرال اسلم بیگ لوی درستیزو دگروال یوسف ریس تعلیم و تربيه نظامی تروریستهای تنظیم های جهادی ساخت اسلام آباد را از کشور پاکستان و ریس استخبارات سابق کشور عرب سعودی را با نماینده فوق العاده جنرال کیسه ریس سازمان سیاه، بحيث داوران عادل بین المللی!اتخاب می نمایند

بهمین ترتیب، از مجموع هیات رهبری د یروزی و کادرهای فعال سابق و کنونی حزب ما، آقای فرید احمد مزد ک را در مورد کار و فعالیت حزب ما بر میگزینند، که از آغاز کار و فعالیت آن تا دوران تسلیمی قدرت که برهبری خود وی صورت گرفت، مطابق میل وا شتهای غارتگران بین المللی، آنهم به نرخ روز حرف بزند و بر علیه دوستان بین المللی آن دیوانه وار حمله نموده، اند یشه های پیشرو عصر را که روزی خود مبلغ آن بود به فحش وناسزا گيرد.

البته مصاحبه با محترم کشمند و جنرال صاحب قادر را که هردو، برمبنای فاکتهای عينی درزمینه کار وفعالیت بيست و شش ساله حزب؛ باکمال صداقت و ایمانداری صحبت نمودند ، بخاطری نشرکردند، که این کمپاین تبلیغاتی شان به افتضاح و رسوایی نکشیده ، اینطوراذعان نمایند، که گویا آنهابه دوستان و مخالفین حزب حق داده اند تا روی اعمال حزب و دولت انوقت قضاوت نمایند



همینگونه، هنگامیکه موضوع مشروعیت حکومت کرزی و عملکرد های ضد مردمی اش در زمینه انتخابات، گزنیش کادرها و اعضای کابینه وغیره وغیره مورد سوال و بحث داغ جامعه ومحافل ملی وبین المللی قرار میگرد، رسانه های غرب از جمله بی، بی، سی در کنار یک تعداد افراد قرار دادی اش امثال داکتر روستا تره کی ، حبیب اله رفع و امثالهم از اشناهای دیروزی ما آقایان داکتر حبیب منکل و جنرال نورالحق علومی را بحيث تایید کننده گان دو لت دست نشانده امریکایی بر میگزنند تا بیانيه های تاییدی شان را بخاطرارضای خاطر بوش و بیلیر قرایت نمایند

حضار گرامی ! همه این جریانات و تبلیغات گسترده دشمنان شریر وطن و مردم ما دال بر این امراست ، که آنها همانطوریکه دیروز از کار و فعالیت این حزب سخت در هراس شده ، بخاطرجلوگیری از گسترش فعالیت ان جواسیس معلوم الحال را بداخل آن پرتاب کرده ، انشعابات را بر حزب تحمیل نموده، پایش را به جانب حوادث و رویداد های اجتناب ناپزیر خونین کشاندند ؛ امروزنيز آنها از قدرت و تونمندی کمی و کیفی آن بمثابه بزرگترین حزب سراسری افغانستان، که در میان تمام ملیت ها اقوام و قبایل کشور در تمام ولایات و ولسوالی ها نفوذ و رسوخ کامل داشته و در دوران حاکمیت ، اساسی ترین و حیاتی ترین سوالات جامعه افغانستان را در همه زمينه های زنده گی از قبیل نان، لباس ، خانه ، تحصیل، شغل و مجموعه فعالیتهای علمی و هنری و تامین تساوی حقوق ملیت ها اقدام و زنان با مردان و حضور زنان در تمام عرصه های زنده گی ، که سایر احزاب و سازمانهای سیاسی افغانستان از درک ، تحلیل و تحقق ان عاجز اند ، پاسخ مثبت ارایه نمود؛ سخت در هراس بوده ، تلاش می ورزند تابا استفاده از روحیه سقوط حاکمیت و فضای بحرانی موجودجنبش و جامعه ما، تنی چند از عناصر بی مقدار ، فرصت طلب و اپورتونیست را خریداری کرده ، هر یک را در کنار سیاه ترین عناصری که جنایات شان برای عموم مردم افغانستان اظهرمن الشمس بوده ، هیچ پاسخ منطقی را در قتل و کشتار مردم و ویرانی کشور ما نداشته، ملت افغانستان بالای انقلاب سرخ تیپ نوین ! جهاد سبز گونه و سفید رنگ اسلامی! شان که همه اين نمايشات ا ز واشنگتن هدايت ورهبری ميشد، در جریان انتخابات ریاست جمهوری، برغم جعل و تقلب و زور گویی ها، خط بطلان کشید؛ قرارداده، آنها را روی اجندای سوال و جواب قبلاٌ تنظیم شده، مثل یک نطا ق و گوینده محض بر سخن در می آورند

جریان این صحبت ها بحدی تحت نظر مستقیم سی. آی. ای. قرار داشت، که حتی جرآ ت سوالات متعددی را در مورد شخصیت های :چون حفیظ اله امین، گلب الدين حکمتیار، برهان الدین ربانی، عبدالرب رسول سیاف،پیر سید احمد گیلانی،محمدکريم خليلی، شیخ اصف محسنی، حضرت مجددی وغیره که نماینده گان شان آنها را شخصیت های ملی، مجاهد و محبوب القلوب مردم افغانستان معرفی کرد ند، نداشتند، تا در مورد قتل و کشتار دسته جمعی و انفرادی، که بد ستور مستقیم آنها، توسط جلادان شان صورت گرفت بپرسند. بخاطری، که همه این جنایات بد ستور مستقیم سازمان جهنمی سیاه و آی. اس. آی. انجام شده است، و گرداننده گان این برنامه صرف گوینده گان این برنامه بودند نه تصمیم گیرنده گان. درحاليکه دموکراسی امریکایی اسباب سعا د ت است برای توا نگران و دام تزویر برای خلق، هر وقتیکه این شعار دروازه ارباب را دق الباب کند در همانجا خفه خواهد شد

مثالهای زنده این دموکراسی را میتوان در سازماندهی کود تاهای نظامی در کشور های ایران، پاکستان، چلی، اندونیزیا، گواتیمالا و جنایات غیر قا بل عفو را در تجاوز بر افغانستان و ویتنام و مداخلات مستقیم در کوبا و کوریا و کشور های امریکای لاتین و سرکوب خوننین مردم فلسطین و جنایات سه ساله اخیر شان را بار دوم در افغانستان، عراق، یوگوسلاوی و ونزویلاو بویژه جنایات شرم آور سربازان این کشور در زندانهای عراق، افغانستان و گوانتانامه مشاهده کرد

جای تا سف این است، که این جنایتکاران، که مرتکب جرایم مشهود شده اند، نه تنها بجا معه بین المللی معرفی نمیشوند، بلکه عده از اشنا های دیروز، آگاهانه یا غیر آگاهانه میخواهند تا این جنایات آنها را زیر نام «مبارزه با ترو ریزم، طالبان، القاعده وغیره » که باند گروپ های مر بوط بخود اين غارتگران اند، کتمان کرده ارتکاب تمام جنايات انها را درين کشورها صبغه قانونی بخشند وآنها را ناجی ملتها ومدافعين حقوق بشر قلمدا د نمايند.

عزيران گرانما يه إ ما تاايندم پيوسته از کارو فعاليت ديروزی حزب ما توآم باکاستيها واشتباهات ان در دوران اپوزيسيون وحاکميت، درمطبوعات صحبتهای مفصل نموده واوضاع امروزرا نيز توصيف کرديم؛

ولی امروز وقت آانست تا از اين تعريف وتوصيف گذشته مان نتيجه گيری درست نموده درزمينه پا سخ به سوالات امروز وفردای، که در برابر ما قرار دارد، بينديشيم ودرگام نخست اين سوال کليدی را جواب بدهيم، که « چی بايدکرد؟ آيا سالهای متمادی ديگری هم روی همان افتخارات گذشته مان لم داده، همواره کار ديروزی مان را ستوده، ديگران را صرف انتقا دگرباشيم؟ ويا اشتباهات ولغزشهای گذشته، که جوابده ان ديگران بوده، آنقدر مارا جبون واز کارو حرکت ساقط سازد، که ديگر جرآت عملکرد کارو فعاليت مثمر بعدی را در جهت انجام کار وخدمت بوطن ومردم نيز ازدست داده ، صوفی گونه در گوشه ای نشسته، بانتظار عفو تقصير کنج عزلت گزينيم؟ نه خير، به عقيده بزرگان پيشين، اين هردوراه اشتباه بوده، کار انسانهای رسالتمند، متعهد وبا ايمان نميباشد همينگونه اگر ما انتظار حرکتی را بر سبيل سنتهای کهن قبيلوی از رهبران ديرزی داشته باشيم، اين خيا ل است و محا ل است و جنون

بااور کامل دارم، که همه رفقای گرامی ، نشرات آزادی و سپيده دم را مطالعه فرموده و باين نتيجه رسيده اند، که آنها هيچگاه حاضر نيشوند تا از گذشته کار وعملکرد شان به سوالات اعضای حزب در يک فضای کاملآ آزاد ودموکراتيک، دريک مجمع بزرگ ، امثال کنگره حزب، وغيره پاسخ بدهند.

به تصور بنده، انتظار سه سا ل اخير بکلی کافی بوده ، ديگر نبايد کار امروزرا به فردا گذاشت ومنتظر ظهور مهدی موعود نشست. زيرا زمان پيوسته از دست ميرود وما ازروند تکامل جامعه بشری وجريان تند رويدادهای کشورمان، عقب می مانيم.

البته تا جاییکه رفقا اطلاع دارند طی اين مدت پا ره ای ازنظريات در زمينه آغاز کار وفعاليت مجدد حزب، دراگست سال 2003 وجنوری سال 2004 واگست سا ل 2004 در نشرات آزادی، سپيده دم ونشريه های فوق العا ده ، باز تاب يافته و بادامه آن گامهای اوليه ای نيز در زمينه ايجاد کميته های کار وفعاليت مجدد حزب در داخل افغانستان و عده ای ازکشورهای اروپایی برداشته شده، اين کميته های کار عملآ ايجاد وبفعاليت آغاز نموده اند. ولی عده ای ازرفقا در يکتعداد کشورها، هنوزهم درحالت تردد وانتظار قراردارند

به باورمن بايست باين انتظار وصبر ايوبی إ پايان بخشيد ونبايد بيش ا ز اين فرصتهای طلایی کار ومبارزه راا زدست داد

بايست مطابق به دستور زمان واوضاع کنونی داخل کشوروجهان ، هرچه زودتر اين کميته های کار درتمام کشورهاييکه، اعضای معتقد ومومن به آ رمانهای ح، د، خ، ا، در آن زنده گی دارند، ايجا دگرديده، روابط باهمی رفيقانه ميان همه رفقای کميته های کار درداخل وخارج افغانستان تامين گردد

بايست درجريان ايجاد کميته های کار وتامين روابط سيا سی وايد يولوژيک باهمی اين کميته ها ا زهم اکنون روی اعتقاد خارايين اعضای حزب به جهانبينی علمی وانديشه های پيشرو عصر انديشيده، ا ز کميت بدون کيفيت وگرايش بجانب ناسيوناليزم، سکتاريزم، شونيزم، لبراليزم،اپورتونيزم، دکماتيزم وساير امراضيکه بدبختانه دامنگير جامعه وحتی عده ای ا زاعضای حزب ما گرديده، بازار تبليغات بی، بی، سی، صدای امريکا وغيره راطی 13 سا ل اخيرگرمتر نموده است؛ احتراز نموده، رفقای معتقد به جهانبينی علمی وانترناسيوناليزم راستين، ، که خودهارا عضوکامل الحقوق خانواده احزاب مترقی جهان و نهضت رهاییبخش جامعه بين ا لمللی می پندارند اماده گی شان را برای کار وخدمت بوطن ومردم افغانستان ا زدل وجان ابراز نموده، ا زطريق مشارکت فعال شان در کميته های کارو فعاليت مجدد حزب، رسالت تاريخی شان را دراجرای وظايفيکه تاريخ دربرابر شان قرار داده است؛ ايفا نمايند. تااشتباهات گذشته، درکميت بدون کيفيت وورود عناصر تصا د فی، بی ايمان، فرصت طلب، اپورتونيست، لبراليست، قوم گرا، قبيله پرست وغيره تکرار نگردد

همينگونه بايست مسوولين کميته های کار ا زطريق نامه ها، مطبوعات وسايتهای انترنت، زمينه تدوير يک جلسه بزرگتری را در يکی ا ز کشورها، که امکان شرکت همه نماينده گان منتخب کميته های کار سهل وميسر باشد،تدارک نمايند. تابا حضور ومشارکت فعا ل همه نماينده گان منتخب اين کميته ها، تصاميم مقتضی و اقدامات عملی درجهت ايجاد وبرگزيدن کميسيون توحيد وانسجام سراسری حزب وخط نوين سياسی ان، اتخا ذ ودرجاده عمل پياده گردد

کميسيون توحيد وانسجام سراسری حزب « بمثابه رهبری موقت حزب» به باورمن، صلاحيت خواهد داشت ، تابعد ا زايجا د کميته های تشکيلات ، فرهنگی، روابط بين المللی، مالی واداری وغيره،برنامه کاری اش را درزمينه برگذاری کنفراسهای سراسری حزب وتدوير کنگره سوم آ ن تصويب ودر منصه تطبيق قرارخواهند داد. « درين رابطه نظريات مختصری درشماره 50 ازادی ماه جدی 1381 اراييه شده ا ست .البته اين نماينده گان کنگره سوم حزب خواهند بود، تا بعد ا زتصويب اساسنامه وبرنامه جديد حزب وانتخاب زعامت نوين ان، بسترهای جديد کا ر ومبارزه سياسی را درجهت دعوت همه احزاب، سازمانهاوشخصيتهای ملی،فرهنگی، دموکراتيک ومترقی ؛ برای تشکيل جبهه متحد ملی ونجات افغانستان را ا زپنجه های خونين تفنگسالاران داخلی وبين المللی برداشته، زمينه عملی مشارکت واتحاد باهمی تمامی مليتها واقوام برادر وباهم برابر ساکن در افغانستان را در جهت تامين نظم ، استقرار حکومت قانون ونظام دموکراسی واعمار مجدد افغانستان فراهم سازد، نه کابينه بی مقدار اقای کرزی ونه مرتدين معامله گر وثناگويان منتظر قدرت

درفرجام، اجازه بفرماييد تا سخنانم را با خوانش قطعه شعری ا زشاعر حماسه سرای بی همتای آسمان ادب پارسی دری ابوالقاسم فردوسی حسن ختام بخشيم :

 

چوکشور نباشد تن من مباد          در ين بوم و بر زنده يکتن مباد

ز بهر بر و بوم، فرزند خويش              زن وکودک خود و پيوند خويش

همه سر به سر تن به کشتن دهم       ا ز آن به که کشور بدشمن دهم 
 

عبدالواحد فيضی