نماینده گان ناتو، شانگهای و ایکو، زیر نظر ملل متحد ...
اکا دمیسین دستگیر پنجشیری
تا بیرق تک روانه افراشته است
مارا ز " وطن " جدا نگهداشته است
دانم درود به خویشتن ، خوشه ء خشم
درسینه ءما کینه ء نو ،کاشته است
"فروغ هستی "
نماینده گان ناتو، شانگهای و ایکو، زیر نظر ملل متحد
میتوانند وباید فرایند صلح وامنیت پا یه دار ، بیطرفی دایمی
وغیر نظامی شدن افغانستان را شتاب بخشند
درنتیجه دخالت ومداخله ناهنجار کشورها ی خاورمیانه عربی، پاکستان، منطقه ونفوذ آشکار ونهان " تاچر" و " ریگن " رهبران محافظه کاران سرسخت کهنه ونو بریتانیای کبیر وقصرسفید ، فروپاشی دولت دکتورنجیب الله و روند انتقال قدرت به تنظیمهای بنیادگرا ی افغانستان، آهنگ شتابنده یافت واز همان آغاز، گرایشهای هرج ومرج طلبانه، بلند پروازی ، تعصب، تحجر ، نقض آشکار حقوق و آزادیهای اساسی مردم ، انتقامجویی، رهزنی، آدم ربایی، گروگان گیری،غارت داراییهای عامه ، مهاجرتهای اجباری وقانون شکنی درهرکجای کشور، بویژه درشهر کابل ،باجلوه های ناخوشایند ونا هنجاری خودنمایی کرد.
همچنین با نفوذ وحضور نخستین موج تحریکهای بنیادگرا : ( 8ثور 1358 ) از پاکستان ، برهمه طبقات ، اقشار ،لایه ها واقلیتهای ملی ومذهبی جامعه بلاکش ما ، بویژه ، به موجودیت ح. د.خ.ا ، کار آگاهان رشته های گونا گون دانش وتکنالوژی معاصر ، به مقام اجتماعی زنان ، دانشجویان، آموزگاران دانشگاهها ومراکز تعلیمات عالی و مسلکی، کارگران صنایع ماشینی ، پیشه وران، دهقانان بی زمین وکمزمین، سرمایه دارا ن متوسط ملی، کارمندان عرصه های هنر ادبیات و فرهنگ، بویژه برقابلیت رزمی نیروهای منظم ملی لطمه های نیرومندی وارد شد.
درچنین فضاء وهوای تیره وتار سیاسی فرهنگی واجتماعی، القاعده، مافیای مواد مخدر و" شهادت طلبان !" عربی و عجمی یکی از پی دیگر ، به کشور بی در ودیوار ما سرازیر شدند وطبق پلانهای توطیه گرانه نظامیگران و تحریکهای واپسگرای پاکستان وایران آخوندی زمینه مهاجرت به اصطلاح "رزمنده گان مقدس افغان " به کشورهای پاکستان ،ایران وکشورهای عربی خاورمیانه مهیا وتشویق شد وشهرهای بزرگ وپر جنب و جوش کشورما ازنیروهای مستعدبه کار پیشه وران ، زحمتکشان شهرها وروستاها تهی گردید.
- کشور درحال رشد ومستعد به تکامل ما به میدان جنگ و بستر خونین کشمکشهای تنظیمی وبه چندین اقلیم ملی -مذهبی دینی ، قومی قبیله یی- وزبانی مخالف ومختلف مبدل شد.
واینک بار دیگردر آغا ز سدهء بیست ویک ، طرح تحکیم پایگاههای نظامی دردل بیقرار" قارهء آسیا " طنین گوشخراش دارد وبا تلاش تب آلودی مایل اند تا گره کوردیگری بردهها گره سردرگم اجتماعی، سیاسی، ملی وبین المللی جامعه ء زخمی، بیمار و نیمه جان ما بزنند. امریکاییا ن افغان تبارکشور وافزارهای مزدور وبی شعور آنان ، ازین طرح به مقیاس ملی و بین المللی دراین جا و آن جا بمثابه یک ضرورت ملی واجتماعی با آب وتاب ویژه دفاع میکنند؛ ولی مردم رنجکشیدهء ما درپشت این شعار های به ظاهر خوشایند، شعله های آتش وحشی، بوی دود کاروانهای جنگ افزارها ، بازارهای پر رونق فروش وخرید مهمات جنگی و" طنابهای اسارت خلق وطن " خودرا با چشمان بازمی بینند و صدا های مرگبار جنگ، ویرانی، خو نریزی " تخته ء خیز" و حضور ونفوذ جا معه جهانی را از طریق رسانه های گروهی و روزنه ها ی یک سر و ملیونها زبان انترنتی می شنوند ومی خوانند.
مردم رنجدیده ء میهن بانگرانی پیشبینی میکنند که با تحکیم پایگاههای نظامی سرزمین سوخته ونیمه جان ما بازهم به میدان زور آزماییهای جنگی و تخته های خیز خطرناکی مبدل و عمر حضور ونفوذ نظامی وسیاسی سلاطین نفتخوار منطقه درکشورما درازتر وطولانی تر خواهد شد؛ احتمال خیزهای بلند دیگری به آنسوی مرز آمو وبه میدانهای غنی نفت وگاز افزایش خواهد یافت ودر نتیجه این پیشرویها، کشورهای ازبند رسته آسیای میانه نیز مانند گرجستان و اکراین با تحولات وچرخشهای تند سیاسی نوینی مواجه خواهند شد.
اگرکه توده های انبوه واکثریتهای محروم جامعه بلاکش ما در روشنی تجارب تلخ و آزمون شدۀ یکربع قرن گذشته به حق مشوش اند و به فضای نا روشن زنده گی فردای مردم کشور خود وبه سرنوشت این گرهگاه تضادهای بین المللی سخت نگران میباشند. زیرا این دولت پشت و روی ندارد بین دوستان و دشمنا ن ، میان پاسداران زنده گی وآ دمکشان ، میان دهقانان باغبان و تولید کننده گان گندم و انگور و زعفران و تولید کننده گان چرس ، تریاک وهیرویین؛ بین القاعده، طالبان و نیرو های طرفدارآزادی دموکراسی ترقی و مقاومت ملی دموکراتیک و میهنی علامت تساوی میگذارد. بنابرین این دولت دوست و دشمن استراتیژیک و سیاسی دایمی ندارد. باری طالبان و بنیادگرایان حزب اسلامی ،از سوی جامعه جهانی، بخش جدایی ناپذیر تروریزم بین المللی قلمداد شد ند؛ سالی سپری نشد که این نیروهای واپسگرای تندرو، با یک چرخش تند و"تحول کیفی! "، به طالبان سپید وخاکستری مبدل گردیدند و بخشی از آنان در اداره های محلی ومقا مات کلیدی دولت مرکزی ومجلس شورا راه یافتند؛ با همه پیشینه ء مردم آزاری ، رهزنی وسرکوب خونین شهریان کابل، قا دربه تشکیل گروپ پارلمانی حزب خود در داخل کشور شدند و رهبری یک سوم کرسی های ولایات کشوررانیز به فرمان رییس جمهور افغان تبار امریکا غصب کردند .
اینک حضرت صبغت الله مجددی رییس کمسییون "مستقل تحکیم صلح " و دست اندرکاران " شورای صلح " گامهای دیگری بلند کرده اند تا ملا عمر وحکمتیار را برای اشتراک به دولت سست بنیاد حامد کرزی فرا خوانند ؛ فردا یا پس فردا نوبت سازش با ابن لادن و دیگر رهبران برجستۀ وهابيت و ترو ريزم بین المللی و مافیای مواد مخدر نیز فرا هم خواهد شد.
ازا ین کجروشیهای تند و عظمت طلبانه قومی دولت دنباله رو جامعه ء جهانی ، یک نتیجه منطقی بدست می آید که سناریوی11سپتمبر، ترورفرمانده احمد شاه مسعود ، کنفرانس " بن " ، لویه جرگه ها ی طراز قرون وسطایی ، صحنه سازیهای انتخاباتی برای ریاست جمهوری وشورای ملی و دستبردها ، به داراییهای مردم وتقلبهای انتخاباتی یک هدف استراتیژیک داشته ا ست ودارد تا نخست آخرین پا یگا ههای مطمین مقا ومت ملی دموکراتیک ومردمی کشورما درهم شکسته و جاروب شود و آنگا ه چاووشان طلایه داران وپیشقراولان جامعه جهانی از افغانستان به حیث تختۀ خیزی بسوی ثروتها و بازار کشورهای نو استقلال آسیای میانه، بوِیژه بسوی میدانهای گاز ونفت سرشار بحیره خزر(1) گامهای نوینی بلند نمایند.
به تلخی باید یاد کرد که امیران قبیله های افغان دوبارخراسانزمین را سپرنیم قارۀ هند و روسیه تزاری وروسیه فدراتیو ساخته اند. بار ی در دهه ء آخر قرن 19 و بار دیگر در ربع آخر سدهء بیست؛ ولی با هزاران دریغ که د رهر دوبار آزادی وحا کمیت ملی و تما میت ارضی کشورر ا درنتیجه معاملات پشت پرده با ابرقدرتها از دست داده وبهترین فرزندان و قهرمانا ن وطن قربانی توطیه های دربارها و تهاجمهای قشون گنجبران جهان شد ه اند.
با صراحت میتوان پیشبینی کرد که تکرار آگاهانه ء اینگونه قردادها ومعا ملات سیاسی پشت پرده اشتبا ه تاریخی جبران نا پذیر دیگری است که به خلق وطن تحویل داده میشود. زیرا نفوذ وحضور بیگانه، خصال آزادی دوستی و آزاد ه گی مردم بیگانه ستیزمیهن را زایل میکند و دولتهارا به افزار بی شعور منافع انجوها، کمپنیهای امنیتی انحصارات امپریالستی مبدل میسازد؛ پروسه ء رشد مستقل ملی را کند میکند؛ حق حاکمیت ملی، استقلال ملی نقب گذاری میشود و ثروتهای سر شار طبیعی مردم ما طی چندین دهه به غارت میرود.
خلاصه باید ازاین رویدادهای تلخ تاریخ معاصر، بویژه از بازیهای سیاسی سالهای 1365-1371 خورشیدی ، پند وعبرت گرفت وبه ایجاز کامل یاد کرد :
اگرکه دراین سالها جامعۀ پرتب وتاب ما باهمه تضادهای سردرگم ونیروهای محرکه ء ان وارد یکی از تند پیچهای نوین تاریخ گردید؛ سیاست مصالحهء ملی مطرح شد ؛ همه نیروهای اجتماعی وسیاسی ونظامی کشور در معرض یک آزمون تاریخی قرار گرفت؛ لویه جرگه دایر و قانون اساسی وضع وتصویب شد؛ قانون انتخابات، قانون احزاب سیاسی ، قانون مطبوعات ودیگر اسناد تقنینی بسود سرمایه سالاری وبازار آزاد نافذ گردید؛ زمینه ء اشتراک آگاهانه وسازمان یافته ء صفوف فعالان سیاسی کارمندان دولت کارگران ومتحدین حزب حاکم وطن درحیات سیاسی مساعدشد؛ صحنه سازیهای انتخاباتی برای شورای ملی آغاز وانجام گردید؛ ازدرون صندوقهای انتخاباتی رهبران حزب حاکم ومتحدین قابل اعتماد آنا ن و اعضای جبهه پدر وطن سر بلند کردند؛ نخستین اجلاس شورای ملی پس از پانزده سال وقفه گشایش یافت؛ نخستین صدراعظم غیر حزبی، در دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان مامور تشکیل حکومت شد؛ اولین کنفرانس تجار ملی گشایش یافت؛ سرمایه داران متوسط ملی، بویژه دردوران به کارگیری سیاست مصالحه ء ملی (1986 - 1992) از تسهیلات وتضمینات حقوقی وقانونی فراوانی برخوردار شدند؛ دهها ملیارد افغانی در بیش از هفت صد شرکت تجارتی جدید تراکم وتمرکز یافت؛ صاحبان عالیترین امتیازات اقتصادی واجتماعی دوران سلطنت مستقیما یا توسط نماینده گان قانونی خویش صاحبان جایدا دهای از دست رفته و مصادره شدۀ خود شدند و ازحق اشتراک درشورای اقتصادی برخوردار گردیدند؛ رهبر حزب وطن خلاف ارادهء اکثریت رهبران حزبی ودولتی، چهار اسپه بسوی مرکز تجارت جهانی وروم بدون خسته گی وعقب نگری منزل زد؛ ولی محافظه کاران کهنه ونو بریتانیا ی کبیر وقصر سفید زندانی تخیلات ذهنیگرانه ء دوران جنگ سرد خود بودند و تصمیم آگنده از تعصب گرفته بودند که نخست افغانستان و نظم دمو کراتیک آنر ا بهر قیمتی ، بسود سیطره ء کامل ادارهء نظامی پاکستان، وهابیان سعودی وسلاطین نفتخوار منطقه وجهان ویران نمایند ؛ آنگا ه زمینه ء نفوذ پیشمرگان ملا عمر و حقانی را برای پیشرویهای بعدی بسوی آسیای میانه هموار کنند. بادریغ ودرد که دکتر نجیب الله درچنین وضعی با همه خوشباوری وخوشبینی تاریخی درجاده یکطرفه مناسبات خودرا با گذشته گسسته میرفت؛ دوستان، رفیقان و همکاران قدیم خود ازجمله نگارندۀ اين سطور را به امید جلب حمایت محافظه کاران کهنکار بریتانیای کبیر و قبایل دوسوی دیورند، سرکوب خونین، زندانی، محکوم به اعدام و حبسهای دوام کرد و در روشنی "تفکر نوین! " سیاسی گرباچف و" مشاورین ارشد خود" با آهنگ شتابنده گام نهاد؛ توافقات و اسناد ژنیو بین جمهوری افغانستان و جمهوری اسلامی پاکستان را به تاریخ 26 حمل بدون هیچگونه دست آوردی امضاء کرد و به تاریخ 27دلو 1367 خورشیدی ( مطا بق 15فبروری 1989 م ) شرایط عبور آخرین سرباز شوروی ازپل حیرتان مساعد شد؛
ولی حملات راکتی تنظیمها ، خلاف توافقات و اسناد ژنیو بسوی شهرها، بویژه شهر کابل افزایش یافت؛ دهها هزار زن ، کودک پیر وجوان میهن شهید ومعلول گردید.
نیروهای مخالف ومختلف تند رو ( بنیاد گرا ) و کند رو (واپسگرا ) اگر در جنگهای نا منظم و پراگنده دست آوردهای معینی داشتند در جبهه های گرم، ازجمله در جلال آباد همه افسانه های برتری نظامی وروانی آنان به یکباره گی بربادرفت.
جنرال محمد ضیاءالحق رییس جمهور فعال مایشاء ووهابی پاکستان وشماری از جنرالان وفادار او در یک سانحه ء هوایی به شیوه ء مرموزی قربانی اشتباهات تاریخی خود شدند و این قاتلان ملیون ها شهید و معلول افغانستان، منطقه و پاکستان ، راه جهنم را در پیش گرفتند ویکجا با جنرال اختر ودیگر آدمکشان مجازات سنگین ومحکوم به مرگ شدند و " چاه کن را چاه درپیش آمد " و درنتیجه گرایش محسوسی به حل سیاسی افغانستان درمجامع بین المللی ومحافل سیاسی شرق وغرب تقویت یافت.
در سطح جهانی نیز تفکر نوین سیاسی و اندیشه های کردار زمان سرمایه سالاری و " پایان تاریخ ! " دریک برهه کوتاه زمانی غلبه کرد؛ بر ارزشها ، ارزشنما ها واندیشه های پیشرو انقلابی خلق شوروی وکشورهای سوسیالستی اروپا داغهای سیاه فرصت طلبی نهاد ه شد؛ پندار ها وباورهای انقلابی شماری از دوستداران اندیشه های پیشروزحمتکشان به مقیاس بین المللی وملی مسخ گردید.
درماه نوامبر 1989 ودسامبر همان سال رهبران سنتی المان دموکراتیک بلغاریا چکوسلواکیا ورو مانیا یکی پی دیگر بزیر فشار جنبش به اصطلاح "دموکراتیک " توده ها مجبور به استعفا وسر نگون شدند؛ یوگوسلاویا به چندین کشور کوچک تجزیه گردید؛ برای تغییر نقشه خاورمیانه بزرگ نیزاز سوی محافظه ها کاران کهنه ونو انگلیس وامریکا گامهای نخستین برداشته شد.
یکی ازهمین مردابهای " دل آسیا " و منطقه ما، پاکستان و کشورهای عربی خاورمیانه است؛ پایه های اجتماعی سیاسی ملی و بین المللی این دولتهای فساد پرور سخت سست ولرزان شده است؛ داغ زوال درپیشانی محافل رهبری کننده این کشورها، بویژه در پیشانی نظامیگران پاکستان از" دور سیاهی میکند ".
اگرکه اندیشۀ تدویر کنفرانس بین المللی دربارهء غیر نظامی ساختن وبیطرفی دایمی افغانستان طرح گردید و در نوار مرزی افغانستان با پاکستان مناطق غیر نظامی ایجاد شد و پیامهای از سوی کمسیون عالی مصالحه ء ملی، لویه جرگه وشورای ملی دوران حاکمیت دکتور نجیب الله - به سازمان ملل متحد ، سران جنبش عدم انسلاک ، کشورهای همسایه و به پار لمانها ومجا مع بین المللی گسیل گردید وبه این وسایل تبلیغاتی ، بانگ اعتراض افغانستان علیه نقض خشن توافقات و اسناد ژنیو بلندشد؛ وليک با شگفتی باید گفت علی رغم امضای گرباچوف ودیگر رهبران دوپهلوی شوروی و امریکا درپای اسناد و توافقات ژنیو، از همان فردای امضای توافقات ژنیو تا همین امروز شوربختانه ضد انقلاب ، بنیاد گرایی، تروريزم بین المللی وطالبان به فرمان نفتخواران منطقه وجهان درکشور ما بیداد میکند
مداخله و دخالت خشن و آشکارنظامیگران پاکستان، پیوسته از انسوی مرز استعماری دیورند درپیش چشمان باز نیروهای تادندان مسلح جامعه جهانی، بویژه درپیش چشمان فرماندهان یکسر ودهها وصدها زبان قشون انگلیس در قلمرو افغانستان صورت میگرد؛ طالبان و دیگر بنیادگرایان عربی و القاعده در مرداب تروریزم - سازمانهای خرابکار بین المللی پرورش مییابد ناپا کیزه مغز میشوند بسیچ میشوند وبرای خرابکاری وکشتار بی گناهان کشورما صادرمیشوند؛ ولی ازهمان فردای قرار داد ژنیو همه دولتهای افغانستان به استثنای " دولت خودکش وبیگانه پرور طالبان " بانگ اعتراض خودرا علیه دخالت ومداخله نا هنجار پاکستان وتهاجم "مثلث شیطانی "بلند کرده اند واین مقاومت دادخواهانه هنوزهم به شیوه های آشکار وپنهان تداوم مییابد.
در روشنی این دلایل تاریخی اگر امریکا و جا معه جهانی واقعا پیرامون صلح و امنیت پایه دار ، آزادی، دمو کراسی، ترقی وپیشرفت افغانستان می اندیشد؛ اصولاً باید پا یگا ههای نظامی خودرا نی در قلمرو سیاسی افغانستان ، بل درآنسوی مرز استعماری دیورند ، در وزیرستان آزاد و کشور تجاوزکارپاکستان مزدور ، دوست ومتحد سنتی و منطقه یی خود استقرار بخشند؛ مانع دخالت ومداخله طالبان، القاعده، پروسس، تولید و ترافیک مواد مخدر وبنیاد گرایا ن پاکستانی، عربی و تروريزم بین المللی شوند؛ به فکر بیطرفی دایمی افغانستان شوند؛ به فکر غیر نظامی شدن وآزادی میهن آزاده گان شوند.
دولت اسلامی افغانستان وجامعه جهانی به این تمکینی ک
مقالات مرتبط
نشست مسکو با حضور ده کشور و هیأت طالبان برگزار شد؛ اما بدون نتیجه ویژهای پایان یافت. ادامه
طرح پيشنهادی برنامه ی صلح و تشکيل دولت فراگيرملی در افغانستان سال 1377؛ اهداء به آنانی که چشم های شا... ادامه
به ابتكار دو نهاد محترم «اراده» و «كپس» در همنوايي با دفتر يونوما بروز نزدهم جون كنفرانس ادامه
گرد باد های برخاسته از فروپاشی وسقوط بیش از بیست ولسوالی طی یک ماه اخیر خط پیکان وشتاب فروپاشی پایه... ادامه
با سرنگونی رژیم جمهوری مرحوم محمد داوود درهفتم ثور(۱۳۵۷) ه،ش وبقدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق افغانستا... ادامه
آمریکا در آستانه خروج ارتش اش از افغانستان به بدیل رویکرد های استعماری نگاه نموده وهیچ گونه آمادگی ب... ادامه
در منازعات مسلحانه هميشه مردم ازلايه هاي مختلف اجتماعي، قربانيان اصلي هستند، شما به ندرت مشاهده نمود... ادامه
آشتی اصطلاح معمول است که در زنده گی روزمره مردم بکار می رود و به معنا و مفهوم سازش و دوستی پس... ادامه
در اکثر مقطع های تاریخی و در کشورهای مختلف ایجاد حکومت های موقت بعد از جنگ های داخلی، بحران های بزرگ... ادامه
اشرف غنی احمدزی یکی از سازمان دهندگان و برنامه ریزان کارزار تبلیغاتی جهت جلب بیشتر پشتیبانی مالی، سی... ادامه
به جای تامین صلح تروریزم را مسلط میسازند ادامه
موفقیت تصامیم در دوحه، موفقیت پروژه ی تسلط و حاکمیت "انگریز-آی ایس آی" بر افغانستان است! ادامه