طرح بیطرفی دایمی و غیر نظامی شدن افغانستان بسود صلح وثبات منطقه وآینده ی جهان است!

اکا دمیسین دستگیر پنجشیری

 

 

باشد  سپه و تیر و کمانم ،  قلمم

همسنگر  خلق  قهرمانم ،  قلمم

تا خامه ی من "فروغ هستی" من است   

باشد  سپر  نسل جوانم  ،  قلمم

                                " فروغ هستی "

 

 

طرح بیطرفی دایمی و غیر نظامی شدن افغانستان

بسود  صلح  وثبات منطقه وآینده ی جهان است!

    

      در ربع آخر سده ی بیست ، باری تنظیمهای بنیاد گرا ، طالبان ، القاعده  ، اخوانیان مصر ، وهابیان و"شهادت طلبان "  کشورهای خاورمیانه ی عربی، تیرورزم بین المللی و مافیای مواد مخدر !" ازسوی محافظه کاران کهن ونوین انگلیس وامریکا این بازیگران بازیهای بزرگ نو سیاسی، به افغانستان صادرشد و کشور درحال رشد ومستعد به تکامل ما به میدان جنگ و بستر خونین  کشمکشهای تنظیمها ی بنیادگرا وطالبان  تبدیل گردید وبه شکل چندین اقلیم ملی – مذهبی، دینی، قومی و زبانی  مخالف ومختلف  درآورده شد .

     بار دیگر در آغاز سده ی بیست ویک ، گره کوری بردهها وصدها  گره سر درگم دیگر اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی، ملی و بین المللی جامعه ی زخمی ، بیمار  و نیمه جان  ما زدند.

     واینک طرح تحکیم پایگاههای نظامی خود را به وسیله  حامد کرزی رییس جمهور امریکایی  افغان تبار و دیگر شیران زخمی ایشان ! ، در  " قلب  پر تپش آسیا" به پیش میکشند.

     این طرح نخست توسط  سناتوران ونماینده گان برجسته ی سلاطین   نفت و صنایع جنگ افزارهای جهان مطرح گردید و اینک ازین  طرح  به مقیاس ملی و بین المللی دراین جا و آن جا ، بمثابۀ یک ضرورت ملی واجتماعی با آب وتاب ویژه  دفاع میشود.                

     ولی مردم رنجکشیدهء ما درپشت این شعارهای به ظاهر خوشایند ،  بوی دود ، شعله های بی لگام  و وحشی آتش ، صدای انفجار  بمبهای  ویرانگر، کاروانهای جنگ افزارها، بازارهای پر رونق فروش وخرید  مواد مخدر، جنگ افزارها و مهمات جنگی و" طنابهای اسارت خلق  وطن " خودرا با چشمان بازمی بینند و صداهای مرگبار جنگ، خونريزی " تخته خیز" و حضور ونفوذ  جا معه جهانی را  از طریق رسانه های گروهی و تارنما ها ی یک سر و ملیونها  زبان انترنتی سیاره ی ما  می شنوند و می خوانند.

     و مردم میهن آتشدل ما بانگرانی پیشبینی میکنند که با تحکیم پایگاه های نظامی، سرزمین سوخته ونیمه جان ما بازهم به میدان زور آزمایی های جنگی و تخته های خیزخطرناکی  مبدل و عمر حضور ونفوذ نظامی وسیاسی سلاطین نفت وگاز بر صدها گنج خفته ِ  کشورما طولانی تر  و  دراز تر خواهد شد و احتمال  خیزهای بلند دیگری  به آنسوی مرز آمو و به میدانهای غنی نفت و گاز و " بحیره خزر" ، بیش از پیش افزایش خواهد یافت .

      نماینده گان آگاه مردم میهن در روشنی تجارب تلخ و آزمون شده ی یکربع قرن گذشته، به حق مشوش اند  وبا نگرانی به فضای  ناروشن  فردای جامعه  بلاکش خود ابراز نظر میکنند که: از کلوخ دولت جمهوری اسلامی افغانستان نیز به هیچ  صور ت آتشی بر نمی خیزد؛ ولی مردم افغانستان منافع دیگری دارند؛ همه به تفاوت نظر وعمل , تفاوت گفتار و کردار رهبران دولت  اسلامی  با ور خود را باخته اند. این دولت پشت وروی ندارد، بین دوستان و دشمنا ن ؛ میان پاسداران زنده گی وطالبان خودکش وبیگانه پرور؛ میان دهقانان، باغبا با ن ، تولید کننده گان گندم ، انار ، انگور ، زعفران و تولید کننده گان چرس ،  تریا ک ومواد مخدر   و بین القاعده، طالبان وتنظیمهای تندرو و نیرو های طرفدارآزادی ، دموکراسی، ترقی و مقاومت عادلانه ملی- دموکراتیک و میهنی، علامت تساوی میگذارد.

    بنابرین این دولت دوست و دشمن استراتیژیک و سیاسی دایمی ندارد؛  تکیه گاه آن برچه  خارجی است، برچه ی میرثخواران بریتانیای کبیر و شرکای نفت نوش عربستان وایران آخوندی به هیچوجه جای پاسداران و سر بازان با شهامت وطن وفرزندان مردم را پر نه میتواند. د لیل این بی برشی و کندی این برچه های  جامعه جهانی روشن تر از آفتاب است.

     به گونه ی مثال، یکبار  طالبان و بنیادگرایان حزب اسلامی ، بخش جدایی ناپذیر ترورزم  بین المللی قلمداد شد؛ سالی نگذشت که این نیرو های  واپسگرا ، تندرو  وتشنه گان خون زن ومرد و کودک وطن، با یک چرخش تند و" تحول کیفی! "  به طالبان سپید و " رزمنده گان مقدس " توصیف  شدند.

      در اداره های محلی و دولت مرکزی مقامات مهم و پردر آمدی را به اشاره ی ابروی اقای خلیلزاد بدست آوردند؛ سپس حضرت صبغت الله مجددی یکی از پیشوایان طریقه نقشبندیه، رییس کمسییون "مستقل تحکیم صلح " وشیخ الحدیث  شینواری رییس قوۀ قضاییه طالبان باز هم گامهای دیگری به مساعدت  پولی انگلیس بلند کردند و ملا عمر و حکمتیار  را  برای اشتراک در دولت فرا خواندند.

      فردا یا  پس فردا بدون ترس از اشتباه نوبت سازش با رهبران برجسته ی و ها بیت و  ترورزم  بین المللی نیز فرا خواهد رسید. 

     از ین کجروشیهای آشکار  شعبده بازان  یکسر وهزاران زبان جهان   یک نتیجه منطقی بدست می آید  که :

     سناریوی 11سپتمبر، ترورفرمانده احمدشاه مسعود، کنفرانس" بن "،  لویه جرگه های طراز قرون وسطایی ، صحنه سازیهای انتخاباتی برای ریاست جمهوری وشورای ملی  وآزادیهای  بی پشتوانه مردمی  و...  یک هدف ستراتیژیک داشته است  ودارد  تا نخست آخرین  پا یگا ههای    جنبش ملی دموکراتیک ومردمی کشور درهم شکسته و جاروب شود و آنگا ه چاووشان (طلایه داران وپیشقراولان)  سلاطین نفت از افغانستان به حیث تخته ی خیزی بسوی ثروتها و بازار کشورهای نو استقلال آسیای میانه، بوِیژه بسوی میدانهای گاز ونفت  سرشار بحیره خزر(1)وتصرف ثروتهای سرشار زیر زمینی میهن آتشدل ما گامهای نوینی بلند نمایند.

    به تلخی باید یاد کرد که مردم افغانستان دوبار سپر نیم قاره ی هند و  روسیه تزاری وروسیه شوروی شده اند؛ باری در دهه ی آخر قرن 19 و بار دیگر در ربع آخر سده ی بیست؛ ولی با هزاران دریغ باید گفت که در هر دوبار آزادی وحاکمیت ملی وتمامیت ارضی خودرا درنتیجه معاملات پشت پردۀ امیران معامله گر از دست داده  وبهترین فرزندان و قهرمانان وطن قربانی تهاجمهای قشون  رنجبران و گنجبران جهان ویا مجبور به ترک ده ودیار خود شده اند. با صراحت میتوان پیشبینی کرد که تکرار آگاهانه اینگونه قردادها ومعاملات سیاسی پشت پرده، اشتبا ه تاریخی جبران ناپذیر دیگری است که به خلق وطن تحویل داده میشود.

     باید دانست که نفوذ وحضور بیگانه، خصال آزادی دوستی وآزاده گی مردم بیگانه ستیزمیهن مارا زایل میکند و دولتهارا به افزار بی شعور  منافع انجوها و انحصارات امپریالستی مبدل میسازد؛ پروسه ی رشد مستقل ملی را  کند میکند؛ حق حاکمیت ملی استقلال ملی ما نقب گذاری میشود؛ ثروتهای و گنجهای نهان مردم ما ، طی چندین دهه به غارت میرود.  

     خلاصه ، مردم  چین قدیم مثلی داشته اند که : "  گذشته را بدانید تا آینده را بدانید ". ما  نیز  به گذشته ی دور نه میرویم ؛ فقط  از سالها ی 1365-1371 خورشیدی به ایجاز کامل یادی میکنیم. 

     دران سالها جامعه ی پرتب وتاب ما باهمه تضادهای سردرگم و نیروهای محرکه ی ان، وارد یکی از تند پیچهای نوین تاریخ گردید.

      سیاست مصالحه ی ملی مطرح شد، همه نیروهای اجتماعی وسیاسی  ونظامی کشور در معرض یک آزمون تاریخی قرار گرفت ؛ لویه جرگه دایر و قانون اساسی وضع وتصویب شد ؛ قانون  انتخابات، قانون احزاب سیاسی ، قانون مطبوعات  و دیگر اسناد تقنینی بسود دموکراسی و مردمسالاری نافذ گردید؛   زمینه ی اشتراک آگاهانه  وسازمان یافته ی صفوف، فعالان سیاسی، کارمندان دولت، کارگران  ومتحدین حزب حاکم  درحیات سیاسی  مساعدشد.

     این تحولات صرفه جویانه تر از ادارۀ دولت اسلامی مختلط  ساخت پاکستان، بریتانیا و امریکا ودهها بار بیشتر دارای کفایت ، کاردانی ، باانضباط  و حساب وکتاب شفاف  و دارای فعالان سیاسی ، لشکری وکشوری شایسته تر از امروزبود. 

     گذشته ازاین اصلاحات روبنایی صحنه سازیهای انتخاباتی برای شورای ملی آغاز وانجام گردید ؛ نخستین اجلاس شورای ملی پس از پانزده سال وقفه گشایش یافت ؛ نخستین صدراعظم غیر حزبی در دوران حاکمیت ح .د خ. .ا  مامور تشکیل حکومت شد ؛ اولین کنفرانس تجارملی گشایش یافت ؛ سلطنت طلبان، سرمایه داران متوسط ملی ، بویژه در دوران به کارگیری سیاست مصالحه ی ملی (1986 - 1992) از تسهیلات وتضمینات حقوقی وقانونی فراوانی برخوردار شدند؛ دهها ملیارد افغانی در بیش از هفت صد شرکت تجارتی جدید تراکم وتمرکز یافت؛ از 64 ماده قوانین بسود رشد آزاد مناسبات سرمایه داری عقب نشینی آشکار صورت گرفت؛ صاحبان عالیترین امتیازات اقتصادی و اجتماعی  دوران سلطنت، مستقیما یا توسط نماینده گان قانونی خویش صاحبان جایدادهای ازدست رفته و مصادره شده ی خود شدند و ازحق اشتراک درشورای اقتصادی برخوردارگردیدند؛ ولی این عناصر دوپهلو ،   امروز بیش از محافظه کاران کهنه ونو انگلیس و امریکا برضد  ببرک کارمل و تره کی در رادیوهای بیرون مرزی خویش های وهوی  بپا میکنند. 

     دکتر نجیب الله  خلاف اراده ی اکثریت رهبران حزبی ودولتی   چهار اسپه بسوی مرکز تجارت جهانی وروم ، بدون خسته گی وعقب نگری منزل میزد؛ مگر  محافظه کاران کهنه ونو بریتانیای کبیر وقصر سفید، زندانی تخیلات ذهنیگرانه ی دوران جنگ سرد خود بودند  و تصمیم آگنده از تعصب گرفته بودند که افغانستان و نظم دموکراتیک آن را بهر قیمتی ، بسود سیطره ء کامل اداره ی نظامی  پاکستان، وهابیان سعودی وسلاطین نفتخوار منطقه و شوربختانه با قربانی صدها هزار مردم بی گناه و ویرانی کامل افغانستان، نخست  مسخ و آنگا ه با صدور طالبان ظلمت  پاکسازی وراه امریکاییان افغان تبار را برای پیشرویهای بعدی بسوی آسیای میانه روشن وهموار کنند. " مردم را به مرگ بگیرند تا به تب  راضی شوند " .

     بهر حال، دکتور نجیب الله در جاده ی یکطرفه با همه  خوشباوری و خوشبینی تاریخی مناسبات خود را با گذشته گسسته میرفت؛ دوستان، رفیقان و همکاران قدیم  خودرا به امید جلب حمایت محافظه کاران بریتانیا و بابای ملت خود، زیر چرخهای تانک ،اوره گان و توپ های دور منزل خورد وخمیر، زندانی، محکوم به حبسهای دوام واعدام  میکرد و به لطف شاهان فرتوت و میرثخواران  استعمار، دل بسته بود؛ 

با نماینده گان تنظیمهای تندرو، نظامیگران  پاکستان مذاکرات و تماسهای پشت پرده بر قرارکرد؛ توافقات و اسناد ژنیو بین جمهوری افغانستان و جمهوری اسلامی پاکستان به  تاریخ 26 حمل به امضاء رسید و به تاريخ 27 دلو 1367 خورشیدی (مطا بق 15فبروری 1989م ) آخرین سرباز شوروی از افغانستان بیرون شد.

     شورای مشورتی اقتصادی به مقصد دفاع قانونی از منافع تاجران ملی و پیشه وران تشکیل گردید؛ حزب و دولت از اشتباهات  دوران حاکمیت درسهای  نو وسودمند گرفت  و تجارب غنی اندوخت ؛ کینه و نفرت توده ها  نسبت به جنگ وخونریزی  افزایش یافت؛ نهضت مقاومت ملی ونفرت مردم علیه  طرح کنفدراسیون با پاکستان رو به گسترش نهاد وجنبش صلح روز تاروز اوج نوین گرفت و گسترش پردامنه یافت.

      در سیاست داخلی وخارجی نیز انعطاف  آشکار شد؛  روان توده ها دیگر گون گشت؛ خلق افغانستان بیش ازهر وقت و زمان دیگر ضرورت صلح وامنیت پایه دار و مصالحه را در ژرفای شعور، روان و تامغز استخوان  احساس کرد؛  شک وتردید های  گروگانان تنظیمها نسبت به ادامه مبارزه ی خرابکارانه وجنگهای غیرعادلانه رو به افزایش نهاد؛

مردم به بیهود ه گی  جنگ باسربازان اردوی منظم  و فرزندان خویش روز تاروز متوجه شدند نیروهای مخالف ومختلف تند رو ( بنیاد گرا ) و  کند رو (واپسگرا )  اگر درجنگهای نا منظم و پراگنده دست آوردهای  معینی داشتند، در جبهه های گرم، ازجمله در جلال آباد  همه افسانه های برتری نظامی وروانی آنان به یکباره گی بربادرفت.

     بیاد باید آورد که  امضای اسناد و توافقات ژنیو  وبازگشت  قشون شوروی، واکنشهای ناهمگون ومتفاوت و متضادی در کشور منطقه و جهان ایجاد کرد؛ جنرال محمد ضیاءالحق رییس جمهور فعال مایشاء پاکستان وشماری از جنرالان  وفادار او، ازجمله جنرال  اختر ، در یک سانحه ی هوایی مرموزی  قربانی اشتباهات  تاریخی خود شد ند و  " یزدان پاک  این  قاتلان حقیقی   ملیون ها شهید و معلول افغانستان را  مجازات سنگین و عادلانه کرد " و درنتیجه ، گرایش محسوسی  به حل  سیاسی افغانستان  درمجامع بین المللی  ومحافل سیاسی شرق وغرب تقویت یافت؛ به حل مسایل حاد منطقوی  و جهانی از مجاری سازشهای  سیاسی بیشتر توجه شد.

     جنبش جهانی صلح نیرومندتر وپرتوان تر گردید؛ اعتبار سازمان ملل  و نهضت عدم انسلاک ارتقاء یافت؛ در روشنی  تفکر نوین سیاسی  جنگ خونین عراق وایران  پایان یافت؛ در انگولا ، اتوپیا و نیکارا گوا دموکراسیهای  طراز غربی  پیشروی کرد؛ بخشی ازقوای مسلح شوروی از منگولیا و اروپای شرقی بازگشت؛ دراروپای شرقی نیز جنبش آزادی خواهی  گسترش یافت؛ شعار های حقوق وآزادیهای دموکراتیک به پیش کشیده شد؛ درماه نوامبر 1989 ودسامبر همان سال  رهبران سنتی  المان دموکراتیک، بلغاریا، چکوسلواکیا و رومانیا، یکی پی دیگر بزیر فشار جنبش "  دموکراسی  سرمایه سالاری اروپا!" يا مجبور به استعفا ويا سرکوب خونين شدند.

     اندیشه ی تدویر کنفرانس بین المللی درباره ی غیر نظامی ساختن و بیطرفی دایمی افغانستان طرح گردید ودر نوار مرزی افغانستان با پاکستان، مناطق غیر نظامی ایجاد شد؛ از سوی  کمسیون عالی مصالحۀ   ملی، لویه  جرگه  وشورای ملی  به سازمان - ملل متحد، سران جنبش عدم انسلاک، کشورهای همسایه و به پارلمانها ومجامع بین المللی گسیل گردید و به این وسایل تبلیغاتی بانگ اعتراض افغانستان علیه نقض خشن  توافقات و اسناد ژنیو  بلندشد.

    ولی  با شگفتی باید گفت، علی رغم آنکه وزیران خارجه ی شوروی  و امریکا درپای اسناد و توافقات ژنیو امضاء کرده بوده اند، از همان فردای امضای توافقات ژنیو تا همین امروز شوربختانه حملات راکتی حکمتيار و طالبان خود کش وبیگانه پرور ، القاعده ، بنیاد گرایی و تروروزم  بین المللی، به فرماندهی آشکار وپنهان حمید گل، بابر، کرنیل امام  ودیگرنظامیگران کهنکار " ازهزارجناح ! "  درکشور ما روبه افزایش نهاد  وبیداد کرد. 

      مداخله و دخالت خشن و آشکار  و پنهان ، پیوسته از انسوی مرز استعماری دیورند  در قلمرو افغانستان  صورت گرفت ؛ طالبان و دیگر  بنیادگرایان عربی و القاعده  در مرداب ترورزم  و مافیا وسازمانهای خرابکار بین المللی درپاکستان  پرورش یافت؛  ناپا کیزه مغز و بسیچ  گردید و برای خرابکاری وکشتار  بی گناهان کشورما صادرشدند.       ازهمان  فردای قرار داد ژنیو  همه دولتهای افغانستان به  " استثنای  دولت طالبان وحلقه  مشاوران  ج   حامد کرزی  رییس دولت اسلامی افغانستان "  بانگ اعتراض خودرا علیه دخالت ومداخله نا هنجار پاکستان  وتهاجم "مثلث شیطانی " ( القاعده   طالبان  ونظامیگران پاکستان ) بلند کردند.  

     در روشنی این  دلایل زندهء  تاریخی ، اگر رهبران محافظه کاران  کهنه ونو بریتانیای کبیر، امریکا و جا معه جهانی واقعا پیرامون صلح و امنیت پایه دار ، آزادی، دمو کراسی ، ترقی و پیشرفت افغانستان  می اندیشیده اند، اصولا  باید درگام  نخست و  بیدرنگ پا یگاههای نظامی خودرا  نه در قلمرو سیاسی افغانستان ؛ بل درآنسوی مرز استعماری دیورند و در " وزیرستان آزاد!" وبلوچستان محکوم ودر کشور تجاوزکار پاکستان و دوست ومتحد سنتی و منطقه یی خود استقرار می بخشیده اند؛ مانع دخالت و مداخله طالبان، القاعده  وبنیاد گرایان پاکستانی، عربی و ترورزم بین المللی و مانع کشت، تولید، پروسس، تجارت و ترافیک مواد مخدر و به فکر بیطرفی دایمی و غیر نظامی شدن افغانستان میشدند و  برای افغانستان  محاط بخشکه حق استفاده از  ترانزیت آزاد  را

...
دستگیر پنجشیری

تعداد مقالات در سپیده دم 52

نمایش تمام مقالات دستگیر پنجشیری

مقالات مرتبط

...

نشست مسکو با حضور ده کشور و هیأت طالبان برگزار شد؛ اما بدون نتیجه ویژه‌ای پایان یافت. ادامه

...

طرح پيشنهادی برنامه ی صلح و تشکيل دولت فراگيرملی در افغانستان سال 1377؛ اهداء به آنانی که چشم های شا... ادامه

...

به ابتكار دو نهاد محترم «اراده» و «كپس» در همنوايي با دفتر يونوما بروز نزدهم جون كنفرانس ادامه

...

گرد باد های برخاسته از فروپاشی وسقوط بیش از بیست ولسوالی طی یک ماه اخیر خط پیکان وشتاب فروپاشی پایه... ادامه

...

با سرنگونی رژیم جمهوری مرحوم محمد داوود درهفتم ثور(۱۳۵۷) ه،ش وبقدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق افغانستا... ادامه

...

آمریکا در آستانه خروج ارتش اش از افغانستان به بدیل رویکرد های استعماری نگاه نموده وهیچ گونه آمادگی ب... ادامه

...

در منازعات مسلحانه هميشه مردم ازلايه هاي مختلف اجتماعي، قربانيان اصلي هستند، شما به ندرت مشاهده نمود... ادامه

...

آشتی اصطلاح معمول است که در زنده گی روزمره مردم بکار می رود و به معنا و مفهوم  سازش و دوستی پس... ادامه

...

در اکثر مقطع های تاریخی و در کشورهای مختلف ایجاد حکومت های موقت بعد از جنگ های داخلی، بحران های بزرگ... ادامه

...

اشرف غنی احمدزی یکی از سازمان دهندگان و برنامه ریزان کارزار تبلیغاتی جهت جلب بیشتر پشتیبانی مالی، سی... ادامه

...

به جای تامین صلح تروریزم را مسلط میسازند ادامه

...

موفقیت تصامیم در دوحه، موفقیت پروژه ی تسلط و حاکمیت "انگریز-آی ایس آی" بر افغانستان است! ادامه