حق حیات ومسوولیت دولت
عبدالاحمد فیض
حق حیات ومسوولیت دولت
حق حیات شالوده وبنیاد حقوق وارزشهای است که به انسانها تعلق میگیرد، یا بعباره دیگرلزوم تمکین به حق حیات، مؤجد مجموع اصول ومعیاری های است که بمثابه تنظیم کننده روابط ومناسبات فی مابین شهروند ودولت، افرادبا همنوعان ازورای تدوین وتنفیذ قوانین تجلی مییابد. لذاهیچ قاعده حقوقی مقدم برحق زندگی را نمیتوان حتا دربدوی ترین نورم های حقوقی در جوامع کهن بشری سراغ داشت. ازمنظردینی، متون ونصوص متعددی دردین مقدس اسلام در تمکین نهادن به حق حیات وجود داشته واین ارمغان وموهبت عظیم وتکرارنا شدنی را از مقاصد متعالی ودرخشان دردین اسلام خوانده است.
فلهذا برپایه همین ارشادات دینی است که سلب حیات انسان با توسل به اقدامات غیرمجازوحتا انتحاریا کشتن خودی ازگناهان بزرگ وغیرقابل عفودردین مقدس اسلام پنداشته میشود.
درپرتوهنجارها ومعیاری حقوق مدون، حیات پدیده وموهبت است، که ارزشهای مرتبط بدان محصول تکامل حیات انسانی ودرغایت قواعد موضوعه نبوده، بلکه حق حیات زاده حق طبیعی است که انسان ها ازبدوی پیدایش تا فرا رسیدن مرگ وحتا بعد ازمرگ صاحب وحامل این حق خوانده شده وتحدیدی را نمی پذیرد.
درنظام حقوقی مدرن، درجهان معاصرلزوم رعایت حق حیات درقالب وضع قواعد بازدارنده ازتضییع حق حیات، به گفتمان غالب درمحافل سیاسی، حقوقی وپژوهشی مبدل شده وتاکنون معاهدات متعدد بین المللی به هدف توسعه حقوق بشری که متضمن صیانت ازین حق باشد انعقاد ووجائب معین به دولتها وکلیه نهاد های ملی وبین المللی درپاسداری ازآن بمثابه تکالیف الزام آورایجاد گردیده است، چنانچه میثاق حقوق بشرمصوب دهم دسامبر(۱۹۴۸) درماده سوم ازحق حیات بمثابه یکی ازعمده ترین حق نامبرده شده که درپرتوآن سایرمعیارهای مندرج درین میثاق بسود ارزشهای متعالی بشری وجاهت کسب نموده است.
افزون برین درماده ششم میثاق (۱۹۶۶) حقوق مدنی وسیاسی، حق حیات حقوق ذاتی انسان توصیف شده است وبدان معنی است که این حق را نمیتوان حتا با وضع دساتیری حقوقی دیگر منتفی نمود، گرچه اصل عدم تعرض به حق حیا ت بمثابه حق ذاتی، درعده ی نظامهای حقوقی درصورت ارتکاب به جرایم سنگین با تجویزمجازات اعدام معروض به تحدید بوده که با اصل تخطی ناپذیری وممنوعیت تعرض به حقوقی ذاتی انسان درفروغ دکتورین نوین حقوقی در منافات قراردارد.
عمده ترین عامل سلب وتعرض به حق حیات، وجود مخاصمات ودرگیری های مسلحانه در شرایط معاصراست که توسط دولتها بمثابه وسیله تحق اهداف ملی براه میافتد.
با یک نگاه کوتاه به پیامدهای جنگهای با ابعاد بین المللی و درمقیاس منطقوی میتوان اذعان داشت که این دولتها است که علی رغم ممنوعیت تجاوز ونبردهای مسلحانه وهکذا منع حملات برمردمان غیرجانبدار، مسؤولیت نقض بی باکانه حق حیات میلیونها انسان را درجهان معاصر بدوش میکشند، همچنان تداوم نبردهای خونین درمنازعات داخلی فی مابین دولت ومعارضان داخلی که اغلبأ درنتیجه عدم مشروعیت قدرت یا مداخلات خارجی بوقوع می پیوندد،همواره به مرگ کمیت وسیعی ازافراد غیردخیل دررویاروئی نظامی منتهی شده است که جنگ جاری در افغانستان ازمثالهای بارزی جنگ داخلی است که هرروزصدها انسان بی دفاع درنبردهای خونین ازسوی طرفهای دخیل درین مناقشه جانهای شرین خود را ازدست میدهند وغم انگیزتر ازهمه اینکه مردمان ملکی ودرین میان اطفال وزنان افغان درچنان وضعیت اسفناک توسط طرفهای مخاصامه وبخصوص شبه نظامیان شریروبیرحم به قتل میرسند که نهادهای ناظر جهانی منجمله شورای امنیت وشورای حقوق بشرسازمان ملل متحد به استثنای نشر اعلامیه هیچ اقدام مؤثردرکاهش وجلوگیری ازمیزان ضایعات بشری واتخاذ تصامیم عملی در محکومیت عاملان جنایات انسانی درافغانستان انجام نداده است
بربنیاد مفاد کانوانسیونهای سال (۱۹۴۹) ژینووضمایم آن که تعریف متعارف حقوق جنگ را وجاهت بخشیده است، ازکلیه تفنگ داران درمیادین جنگ میطلبد تا ازانجام حملات براهداف ملکی اجتناب ورزند، که تخطی ازین معیارها مسؤولیت عاملان را چون مجرمین جنگی وارد صحنه میسازد، اما با توجه به ابعاد فجایع دربحران جاری افغانستان مفاد میثاق بین المللی فوق یا هنجارهای الزامی زمان جنگ بطرزکم سابقه وبی رویه آن توسط معارضان وهمچنان نیروهای مسلح داخلی نقض میگردد، افراد ملکی درافغانستان حتا درمنازل وعبادتگاه های شان احساس مصونیت نه نموده ودرعمل مصون نخواهد بود.
تردیدی نمیتوان داشت ازآنجائیکه جنگ افغانستان ازچندین دهه جریان داشته که عاملان قتل وکشتارافراد غیرنظامی تا کنون ازهیچ دوره منازعات نه تنها پیگیری نشده است بلکه دربرهه های معین تا کنون حتا به مقامها وپوزیشنهای بلند وبا مصونیت ازتعقیب تقررکسب نموده واین موجب شده است تا عاملان قتل وکشتارغیرنظامی، حملات سازمان یافته برمکانهای ملکی را با بی باکی وجسارت انجام دهند. همچنان تصریح بایست داشت که میثاق حقوق جنگ نوع تحکیم وگسترش حقوق انسانی درحوزه حق حیات خوانده شده واهمیت استثنائی مفاد میثاق درین است که کشتن انسان غیرنظامی تابع کدام اصول حقوقی مانند اصدارفرامین عفو و مرورزمان تعقیب نمیگردد چنانچه ماده (۲۹) منشورداد گاه جزائی بین المللی جنایت جنگی را که سلب حق حیات ازعناصرعمده آن است تابع اصل مرورزمان تعقیب جرم ندانسته ومرتکبین درهرفرصت ممکن پاسخگوخواهد بود.
متکی براحکام میثاق حقوق مدنی وسیاسی تمکین ورعایت همه جانبه ودقیق صیانت ازحق زندگی لازمه تنفیذ مفاد این معاهده بین المللی درحقوق ملی است. لذا دولتها لزوم مشروعیت خویش را ازتکمین گذاشتن به حقوق ذاتی همه شهروندان کسب مینماید، برفحوای این اصل وبرپایه احکام قانون اساسی دولت افغانستان مکلف است تا ازکلیه ابزار های ممکن درتامین مصونیت عامه استفاده نماید، اغماض وناتوانی درپاسداری ازحق حیات مردم که تاکنون درعمل ازکاستی های عدیده رنج میبرد، بوضوح برچگونگی مشروعیت قدرت اثرات ناگواری سیاسی وحقوقی درقبال خوا هد داشت.
تازه ترین مقالات عبدالواحد فیضی
مقالات مرتبط
كيف تحت حملات سنگين توپخانه اي قواي مسلح روسيه نفس ميكشدومسكوكشوركوچك در همسايگي خود را مورد تجاوز ق... ادامه
برحسب پلان قبلى قرار بود تا بتاريخ يازدهم دسامبر سال جاری كنفرانس علمی سالانه انجمن حقوقدانان افغ... ادامه
موضوع شناخت دولت از سوي دولتهاي ديگرازمباحث بنيادي درحقوق بين المللي معاصر پنداشته ميشود. زيرا دولته... ادامه
واقعيت زندگي در سياره ما بيانگر آنست، كه انسانها بيشترين فرصتهاي زندگي خويش را در روياروي ،منازعه، ك... ادامه
بشريت دراعصارگوناگون ودرمراحل متفاوت انكشاف حيات انساني درين سياره زيبا راه بي امان مبارزه را بخاطر... ادامه
محکمه عدالت بین المللی امروز ۱۷جولای، روز بین المللی عدالت جزائی را تجلیل می نماید. در این روز اساسن... ادامه
بعد از جنگ جهانی دوم محمکه بین المللی ملل متحد توانست بر اساس قرارهای مختلفه ملل متحد قضایای مبنی ب... ادامه
خبر های تکاندهنده و عکس العمل های متفاوت در ارتباط با جرایم شدید جنگی نظامیان آسترالیائی در افغانس... ادامه
دولت امریکا دریک اقدام بی سابقه دادگاه بین المللی جزائی را بدلیل اتخاذ اقدامات ضد امریکائی تحریم نمو... ادامه
حق حیات شالوده وبنیاد حقوق وارزشهای است که به انسانها تعلق میگیرد، یا بعباره دیگرلزوم تمکین به حق حی... ادامه
من شريك و مشوق قاتل كودك نوزاد و افغانان مقتول را معرفى وعليه آن اقامه دعوى مىنمايم! ادامه
درجنب شناخت دولت وحکومت بمثابه دوعنصرسیاسی وحقوقی، شناسائی رزمندگان مسلح یا شبه نظامیان شورشی یکی از... ادامه