زنان افغانستان در نبرد با نظام مرد سالاری
( عبد الواحد فيضی )
زنان افغانستان در نبرد با نظام مرد سالاری
همان طوری که هم ميهنان گرامی آگاهی دارند؛ مطابق به حکم قانون اساسی افغانستان، قانون منع خشونت عليه زنان ، بتاريخ 29 سرطان 1388 به اساس فرمان تقنينی رئيس جمهور افغانستان، در چهار فصل و 44 ماده توشيح و در معرض اجراء قرار گرفت. هرچند قانون متذکره کدام دستاورد اجرايِ بزرگ و نتايج مطلوب را ببار نياورده است؛ وليک با آنهم غنيمتی به حساب می آيد.
قانون ياد شده روز شنبه 28 ثور 1392 خورشيدی، مطابق 18 می 2013 ميلادی غرض غور و تصويب نهايی پارلمان در جلسه ی عمومی مجلس نمايندگان به بحث گذاشته شد؛ ولی نسبت مخالفت برخی نماينگان بنيادگرای اسلامی دارای تفکر طالبانی عصر حجر، به تصويب نرسيد.
پنج ماده ی اين قانون در شش مورد ( مواد 8 ـ 17ـ 23ـ 27 ـ 37 ـ مبنی بر تعيين سن ازدواج دختران به (16) سال؛ مخالفت با اجباری بودن ازدواج؛ کاهش نقش والدين در ازدواج فرزندان ؛ فرستادن زنان و دختران خشونت ديده به خانه های امن و موضوع تجاوز جنسی وخشونت فزيکی عليه زنان و تعدد زوجات " چند همسری )؛ به باور برخی از وکلای بنيادگرا و محافظه کار مغاير به شرع دانسته شده ؛ ناقضان آزادی زن و حقوق بشر درمقابل آن صف کشيدند؛ ولی شمار بيشتری از وکلاء ( مرد و زن) ، در داخل شورا و در رسانه ها، بشمول عده ای از روشنفکران، بنابر جريان خشنونتهای وحشيانه ای که در طول بيش از بيست سال اخير، از جمله در جريان 12 سال حکومت آقای کرزی و حضور جامعۀ جهانی (!) و کشورهای طرفدار دموکراسی (!) و مدافعين حقوق زن (!) ، بشدت ادامه داشته و هرروز نسبت به روز قبل به آن افزوده می شود و زنان و دختران ميهن مان، دراين هوا و فضای خفقان آور قربانی اميال جنايتکاران عرصۀ حقوق بشر می گردند.
مدافعين آزادی زن در پارلمان و خارج از آن ،اين قانون را دراين مرحله وسيله ای برای جلوگيری از تشديد بيشتر جنايتهای ضد انسانی دانسته و تصويب آن را از ضرورتهای مبرم ارزيابی نمودند.
به اعتقاد طرفداران اين قانون، مخالفت مولاناهای ديوبندی(!) را موجه نه پنداشته گفتند که آنان اصلاً مقلدين دينی بوده تنها صورت و متن کلام دين را قبول دارند؛ محتوا و جوهر حقيقی دين اسلام را نمی دانند؛ وليک سالهاست که خود را تيکه داران دين و دروازه بانهای بهشت و دوزخ قلمداد می کنند. آنان در طول تاريخ دين را صرف ابزار مؤثر برای تأمين منافع شخصی و رسيدن به مقاصد پليد خود پنداشته و از آن استفاده ی سوء و بهره برداری ناجائز نموده اند .
يک هم ميهن عزيز از ولايت هرات در سايت فارسی " بی. بی. سی " چنين گفته است:
« متاسفانه کسانیکه مخالف تصویب قانون منع خشونت درمجلس نماینده گان افغانستان هستند خود شان ناقضین اصلی حقوق زن درافغانستان هستند. اینها هستند که هنوزهم زن را دربدل پول هنگفتی به فروش میرسانند. اینها هستند که نزاع وکشمکش های قومی را با تبادله یک زن ازبین میبرند. اینها هستند که از زن به عنوان یک ابزاربرای رسیدن به اهداف شوم خود استفاده میکنند اصلا اینها کسانی هستند که به زنان کمترین ارزش را هم قایل نیستند. امید وارم تصویب این قانون قربانی چهارنفرانسانهای کهنه اندیش واستفاده جونشود.»
خوانندۀ عزيز!
بمنظور ورود به کنه مطلب و کسب معلومات بيشتر، پيرامون چند و چون اين برخوردها ميان متفکرين نوانديش و متحجرين کهنه کار، ضرورت آن ديده می شود تا کمی به عقب برگرديم و علت های اصلی اين معضله را ريشه يابی نماييم.
در افغانستان طی قرون متمادی، نظام مرد سالاری بنا بر شرايط و عوامل متعددی حکمفرما بوده ، که زنان را در اسارت کامل مردان قرار داده است. گرچه راجع به اين مصيبت بزرگ زندگی برانداز نظريات گوناگون ارائه شده؛ ولی به باور نگارنده، عمده ترين عوامل آن اينها اند.
1- تسلط مرد سالاری ناشئ ازعقب مانده گی سياسی ـ اقتصادی ـ اجتماعی سبب گرديد تا نه تنها زنان؛ بلکه بيش از 90 درصد مردان نيز از کسب علم و دانش و تحصيل سواد و آموزش محروم نگهداشته شدند. درنتيجه مردم توفيق حاصل کرده نتوانستند تا حقوق شهروندی خويش را بدست آورند و به حقوق و آزادی های همدگر ، بصورت يکسان ارج و احترام بگذارند.
2- استنباط نادرست از احکام دين اسلام ، که گويا زن حيثت کالا را داشته و مي تواند در بدل مهر شرعی در عقد نکاح مرد قرار گيرد و فروخته شود. همچنان يک مرد اجازه دارد تا الی چهار زن را در بدل مهر، درعقد خود درآورد. در نزد عده ای از مردان زن ستيز دين سالار، چنين اعتقاد موجود است که زن بدون اجازه شوهرنبايد هيچ کاری را انجام دهد و در کنج خانه که حيثت زندان را دارد بنشيند، مظلومانه منتظر پيشانی باز و بستۀ شوهر و امر و نهی او باشد و بدينسان، بسوزد و بسازد.
3- تسلط باور ها و سنت های کهنه نظام قبيلوی جامعه مجاز می داند که زنان بی شوهر و دختران جوان و حتی خرد سال و صغير در بدل پول نقد و جنس برای مردان در معرض خريد و فروش قرار گيرد. اين عنعنه در ميان قبايل نوار سرحدی بيشتر رواج داشته است.
علی رغم اين که، زنان ميهن ما در طول تاريخ بر ضد اين عوامل ، بپا خاسته و بخاطر آزادی خويش دست به مقاومت و مبارزه حق طلبانه زده و قربانی های زيادی را متقبل شده اند؛ ولی نسبت دشواری های متعدد، از جمله تسلط فقر مادی و معنوی، در کشور ،موفقيت چشمگيری نصيب شان نگرديده است.
درسرزمين ما، برای نخستین بار بعد از قیام ملی 1919 و کسب استقلال افغانستان برهبری شاه امان الله بود که ندای آزادی نسبی زنان در فضای ميهن مان طنین انداز گردید؛ ولی در اثر توطئه استعمار انگلیس؛ حرکتهای تند روانۀ قبل از وقت و اشتباهات شاه ،که در اين باره درنبشتۀ " رخدادهای خونبار... " منتشرۀ سپيده دم ،توضيحات لازم ارائه گرديده است؛ اين جنبش آزاديخواهانه دراثر شورشهای ارتجاعی روحانيون وابسته به دربار انگليس متوقف گرديد؛ نهضت مشروطيت دوم سرکوب و صدای حق و آزادی زنان دوباره خاموش شد.
اما، زنان سخت کوش ميهن ما، در تحت تأثير این نهضت، به مبارزات خويش ادامه دادند،تا اين که در اثر فشار روزافزون و مؤثر مبارزات روشنفکران ميهن پرست نهضت مشروطيت سوم، بروز تحولات بزرگ در مقياس بين المللی، که شرايط را برای تغييرات بالنسبه مساعد در مقياس ملی فراهم نمود؛ سرانجام در ( 23 حوت 1341 مطابق 13 مارچ 1963) با اعلام تغيير رژيم سلطنت مطلقه به نظام شاهی مشروطه و تصويب قاونون اساسی (ميزان 1343 ـ اکتوبر 1964 )، فضای بوجودآمدۀ نوین مجال بلند کردن صدای زنان را درافغانستان نيز مهيا ساخت، که با استفاده از آن درسال 1344 خورشيدی مطابق 1965 ميلادی، سازمان دموکراتیک زنان افغانستان برهبری دوکتور اناهیتا راتب زاد، تشکیل گرديد و پرچم آزاديخواهی و برابری حقوق زنان با مردان در فضای کشور ما به اهتزاز درآمد.
در همان سال بود که برای نخستين بار ، سه خانم روشنفکر(داکتر اناهيتا راتب زاد ،معصومه عصمتی وردک و رقیه ابوبکر) به پارلمان راه يافتند. به تعقیب آن زنان ميهن ما در چوکا ت فعاليتهای سازمان دموکراتیک زنان افغانستان در همه ابعاد نهضت دموکراتیک جامعه فعالانه شرکت کرده، در تجلیل از روزهای تاریخی هشتم مارچ روز جهانی زن، اول می روز کارگر، 18 اگست روزاستقلال کشور و3 عقرب روزجوانان، دوش بدوش مردان، سهم فعال گرفته، گامهای استوار را درزمینه آزادی و بیداری زنان از قید اسارت مردان و احیای حقوق تلف شده شان در سراسرافغانستان،برداشتند.
بعداز قيام مسلحانۀ هفتم ثور 1357 خورشيدی ـ اپريل 1978 ميلادی ، بويژه طی دهه هشتاد ميلادی، زمينه های عينی برای رشد وانجام کار و فعاليتهای علمی واجتماعی زنان ودختران بشکل بهتری مساعد شد؛ دختران دوش بدوش پسران وزنان مانند مردان وارد عرصه آموزش وکار درتمام موسسات فرهنگی ، اقتصادی واجتماعی گرديده، حضورشان را درهمه امور مثل مردان تثبيت نمودند.
ولی بدبختانه درسال 1992 با سقوط حاکميت ح، د، خ، ا ، نهضت زنان افغانستان بارديگر بوسيله بنيادگراهای اسلامی جهادی وطالبی سرکوب گرديده ، دروازه های علم ومعرفت، کار وزنده گی برروی شان مسدود شد.
اما زنان مبارز وآبديدۀ افغانستان توانستند که در شرايط تسلط تيکه داران دين ودالر نيز به پيکارخويش بصورت مخفی وزير حجاب سنتی دين سالاری ادامه دهند. تا اِين که حادثه 11 سپتامبر 2001 بوقوع پيوست وايالات متحدۀ امريکا، که روزی خودش طالبان را درمسند قدرت نصب نموده بود، بنام تروريست وفرزندان گستاخ ! از قدرت ساقط کرد و بار دگر زمينه ناچيز کار وفعاليت بخور و به تدريج بمير، برای مردم، از جمله برای زنان افغانستان و زندگی پر از تجمل ناشئ از غارت بيت المال و پول های باد آورده ، برای مجاهدين فی سبيل الله (!) مهيا گرديد که ظاهرقدير پسر حاجی قدير ، يکتن از اين تيکه داران جهاد(!) به داشتن 367 مليون دالر پول نقد و 300 عراده موتر حاصل مزد جهاد(!) اعتراف نمود،.
خوانندۀ عزيز!
اين اعتراف يکتن از فرماندهان مربوط به جهاد (!) در ولايت ننگرهار است که دلالت به انجام چور و چپاول در دوران طلايی جهاد می کند. شما از روی آن می توانيد " وند" و" پنا و پيدای " هريک از رهبران و فرماندهان مقتدر آنان را از ناحيۀ غارت دارايی مردم و پول های داده شدۀ دول غربی و عربی ؛ از جمله از " وند" : حامد کرزی ، برادران و معاونانش و ، از چور و چپاول ملا عبدالرسول سياف ـ گلب الدين حکمتيارـ ملا محمد عمرـ برهان الدين ربانی ـ حضرت مجددی ـ پير سيد احمد گيلانی ـ محمد آصف محسنی ـ مولوی نبی محمدی ـ عبدالعلی مزاری ـ محمد يونس خالص ـ قاضی امين وقاد ـ محمد اکبری و فرماندهان مشهور نظامی و اطلاعاتی زيردست آنان ، که مردم ما به چهره ها و عملکردهای آنان در چور وچپاول و " پنا و پيدای " شان درشهر کابل و سايرولايات آگاهی کامل دارند؛ بصورت مشت نمونۀ خروار محاسبه نماييدو روی جهادی (!)که آن را عبادت(!) تعريف کردند، داوری کنيد.
اکنون علی رغم اين که زنان کشورما بصورت نمادين تاحدودی وارد کارو فعالت سازندۀ زنده گی شده و تعدادی هم به پارلمان راه يافته اند وشماری هم در سازمانهای سياسی واجتماعی عضويت يافته اند و در رويدادهای سالهای اخير کشور حضورشان را به نمايش گذاشته اند؛ ولی اين قشر مظلوم درنظام های استبدادی مردسالار زن ستيز ، دربرابر توطئه ها، دسايس و دستبردهای رنگارنگ ارتجاع سياه قرون وسطا يی و ناقضين آزادی و حقوق زن، که هرکدام آنان مليونها دالر پول نقد، شرکتها، ترانسپورتها، باندهای مافيايی ترور و قاچاق مواد مخدر و شرکت های امنيتی خصوصی سرکوب کننده ، جمع" بنيادهای خيريه (!)" ، دراختيار دارند؛ چی گونه می توانند درمقابل اين دشمنان سوگندخوردۀ آزادی ـ دموکراسی ـ برابری حقوق و رشد و تکامل جامعه و مردم افغانستان، ازجمله حقوق تلف شدۀ خود ، پيروز گردند.
بنابران شرايط و اوضاع کنونی ميهن مان حکم می کند تا همۀ زنان و دختران کشورما، بيشتر از پيش هشياری، وحدت و اتحاد باهمی خويش را در يک سازمان اجتماعی وسيع البنياد و ويژۀ حقوق صنفی زنان سراسر افغانستان باحفظ عقايد سياسی خويش ، حفط و تأمين نمايند و جهت خنثی کردن هرگونه دسايس دشمنان ، تدابير لازم و مؤثر را اتخاذ بدارند.
بايست همه خواهران ما، دانش علمی و آگاهی سياسی واجتماعی خويش را درراه ارتقاء خواستهای صنفی ـ سياسی ـ اقتصادی و اجتماعی زنان و تلفيق آن را با مطالبات مبرم و حياتی مردان آزادی خواه، تحول طلب و ترقي پسند جامعه ، توسعه بخشيده، زمينه های عينی را برای آزادی کامل خود از قيد اسارت مردسالاری وحضورکامل خويش ، مثل مردان درتمام امورزنده گی ، تأمين نمايند.
همين گونه، وقت آن فرا رسيده است تا همه احزاب ، سازمانها و شخصيتهای عدالتخواه ـ آزادی دوست و ترقی پسند ضد ارتجاع ـ ضد استبداد و وحشيگری، از خواستها و مطالبات آزادی خواهانه و حق طلبانۀ زنان و دختران تحت ستم ميهن مان دفاع همه جانبه بعمل آورند و صدای اعتراض خويش را از طريق مطبوعات و راهپيمايی ها بلند کنند وعملاً درسنگر مبارزۀ حق عليه باطل قرار گيرند و رسالت خويش را ايفاء نمايند.
به همين منوال بايست همه زنان ودختران آوارۀ دورازميهن، درهر کجايي که هستند، صدای آزاديخواهانۀ زن را ازطريق رسانه های گروهی بلندنموده، خواهران خويش را در داخل کشور در امر بزرگ مبارزۀ رهايی بخش و سرنوشت ساز کنونی ، ياری رسانند.
به قول حضرت سعدی :
بنی آدم اعضای يکديگرند که در آفرينش زيک جوهر ند
چوعضوی بدرد آورد روزگار دگرعضوها را نماند قرار
تو کز محنت ديگران، بيغمی نشايد، که نامت نهند، آدمی
پيروز باد نهضت آزاديخواهانه و حق طلبانۀ زنان آزادۀ افغانستان!
تازه ترین مقالات عبدالواحد فیضی
مقالات مرتبط
درین ویدیوی مهیج و تکان دهنده، مردک ریشویی که با احتمال قوی ملا امام مسجد باشد با حضور در منبر مسجدی... ادامه
بغات عربده کش و "شریعت" سرِگردنه» عنوان تحلیل و حلاجی یک فیصله طاغوتی دیوان نامنهاد مدنی محکمه حوزه... ادامه
در جوامع شرقی که بیشتر تحت احساسات مذهبی، عاطفی و انسان دوستانه اند، نحوه انتخاب مهره ها از جانب ساز... ادامه
«من در خانه یک روحانى بزرگ شدهام. بههمین دلیل، دروغگوى درجه یکى از آب در آمدهام.» ادامه
شیخ محی الدین ابن عربی در کتاب فصوص در باب شهود کامل این چنین " زن" و " مرد" را تعبیر و تعریف میکن... ادامه
مسلمانان خود را امت برتر خدا میدانند در حالی که این ادعا خلاف قرآن است! هنگامی که ماهیت اعراب بنا ب... ادامه
سلمان رشدی، بر اساس حکم ارتداد خمینی، بعد از گذشت ۳۴ سال از صدور آن فتوی، مورد حمله با ضربات چاقو قر... ادامه
فخر بی اساس اعراب هنوزدر بین مسلمانان رواج دارد. آنها فخر میکنند که پیامبر عرب است؛ اما کتمان میکن... ادامه
طالبان با عنوان امارت اسلامی، نظامی قومگرا در افغانستان بنیان گذاشتند. اگرچه پشتونها از لحاظ جمعیتی... ادامه
طالبان متحجر و تاریک اندیش در تازه ترين برخورد وحشی صفتانه خويش به زنان مظلوم کشور هشدار دادند، که ح... ادامه
در فرهنگ دهخدا، واژه ی بیدادگری به معنای: بیدادی، ظلم و تعدی و ستم و زبردستی و بی قانونی آ... ادامه
ا اینکه صحت خوبی نداشتم و در غیر آن برنامه این بود که پیرامون شهکار هنر نمایشی فولکولوریک افغانستان... ادامه